خانه » همه » مذهبی » در مورد امامان معصوم(عليهم السلام)و اطمينان به احاديث آن ها دچار شك و ترديد شده ام لطفاً مرا راهنمايي نماييد؟

در مورد امامان معصوم(عليهم السلام)و اطمينان به احاديث آن ها دچار شك و ترديد شده ام لطفاً مرا راهنمايي نماييد؟

شک دو قسم است: 1. شكّي كه مقدّمة يقين است و ترديدي كه پل عبور  به اطمينان است و پرسشي كه مقدمه وصول است و اضطرابي كه مقدمه آرامش است.
2. شكي كه در درون جان ما اقامت گزيده است، و به صورت يك  ناهنجاري رواني و وسواس روحي در آمده است.
اگر شكّ از نوع اوّل باشد بسيار خوب و لازم است و معمولاً بسياري  از انسان هاي انديشمند آزاد انديش براي رسيدن به يقين در باورهاي خود، ابتدا دچار شك، ترديد، اضطراب و تزلزل و پرسش مي شوند و همين انگيزه اي براي رسيدن به اطمينان و آرامش و يقين و پاسخ حقيقي  مي شود. «شك معبر خوب و لازمي است هر چند منزل و توقّفگاه نامناسبي است. اسلام كه اين همه دعوت به تفكر و ايقان مي كند، بطور ضمني مي فهماند كه حالت اوليه بشر، جهل و شكّ و ترديد است و با تفكر و انديشه صحيح بايد به سر منزل يقين و اطمينان برسد. يكي از حكما مي گويد: «فائده گفتار ما را همين بس كه تو را به شكّ و ترديد مي اندازد تا در جستجوي تحقيق و ايقان بر آيي.» شك، نا آرامي است، اما هرآرامشي بر اين نا آرامي ترجيح ندارد. حيوان شك نمي كند، ولي آيا به مرحله ايمان و ايقان رسيده است؟!آن نوع آرامش، آرامش پايين شكّ است،بر خلاف آرامش اهل ايقان كه بالاي شك است….آن چه مي تواند مايه تأسف باشد اين است كه شك يك فرد، او را به سوي تحقيق  نراند…»[1]اما راه رهايي از شك وگذر و رسيدن به اطمينان، عبارت است از  تفكر صحيح و به روش صحيح و پس از آن توجه به مبدأ فيّاض عالم هستي كه رحمت بيكرانش به همه رسيده و باران لطفش به همه جا باريده است. كسب معرفت صحيح، هم تكليف عقلاني هر انساني است و هم راه رسيدن به يقين و انسانيت و عمل صالح. در مورد سؤال مطرح شده، ابتدا ما بايد معرفت كامل و صحيح در حدّ خودمان نسبت به امامت و جايگاه آن و نيز سخنان امام(عليه السلام) كسب كنيم تا پايه ارزش و اهميّت سخنان و كلام معصوم را بشناسيم چرا كه عدم معرفت يا معرفت ناقص، ريشه شك ها و ترديدهايي است كه چه بسا اگر پاسخي درخور دريافت نشود تبديل به شك پاينده و وسواس روحي و رواني شود.
1. امام، خليفه الله الاعظم و بزرگترين نماد اسماء و صفات الهي و  آينه تمام نماي كمال مطلق حضرت أحديت است، لذا هر صفت كمالي كه در خداوند به نحو اطلاق و استقلال وجود دارد در آينه وجود امام معصوم  نيز وجود دارد و فرق ميان خدا و امام معصوم تنها در اين است كه او خالق و واجب الوجود بالذات است و امام، مخلوق خدا و ممكن  الوجود است و هرچه دارد از خداست، لذا اوصافي چون علم، قدرت،  راستگويي (صدق)، حكمت، عدالت و… همه و همه در امام به نحو اتم و  اكمل وجود دارد، ضمن اين كه امام، صاحب عصمت است، عصمت يعني  مصونيّت از هر خطايي عمدي و سهوي و از هر اشتباه چه در انديشه و  پندار يا در رفتار و كردار و يا در سخن و گفتار پس امامان  معصوم(عليهم السلام)در همه اين ها معصوم هستند و هيچ خطايي در سخن ورفتار و انديشه آن ها راه ندارد چرا كه متّصل به غيب و اقيانوس كمالات الاهي هستند.
2.سخن امام(عليه السلام) الهام چرا كه امام به علم غيب الهي وصل است. در ضمن روايتي امام رضا( عليه السلام) فرمودند: « آيا  خداوند نمي گويد: «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه أحداً الا من ارتضي من رسول»[2] داناي غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمي  سازد، مگر رسولاني كه آنان را برگزيده است»، پس رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) نزد خداوند برگزيده (مرتَضي) است و ما وارثان آن رسولي هستيم كه خداوند او را بر آن چه از غيبش كه خواهد آگاه ساخته است، پس ما، آن چه گذشته است و آن چه مي آيد تا روز قيامت را مي دانيم.»[3]پس هر آن چه خداوند به پيامبرش عطا فرموده بالتّبع به امامان معصوم رسيده است. خداوند به پيامبر وحي فرستاد و بر امامان(عليه السلام) نيز وحي مي فرستد با اين تفاوت كه وحي نبوت و رسالت اختصاص به پيامبر دارد و به امام(عليه السلام)، الهام و افهام مي شود همان گونه كه خداوند در مورد پيامبر فرمود: «و ما ينطِقُ عنِ الهوي،اِن هو الاّ وحيٌ يوُحي ، علّمَهُ شديد القُوي…»[4] هرگز از روي هواي نفس سخن نمي گويد، آن چه مي گويد چيزي جز وحي كه بر او نازل شده نيست، آن كس كه قدرت عظيمي دارد (جبرئيل امين) او را تعليم داده است؛ امام معصوم نيز از روي هواي نفس سخن نمي گويد و كلامش وحي الهي است كه به كانون علم الهي متصل است.
3. از آن جا كه علم الهي، حاكي از واقعيت و حقيقت است لذا علوم معصومين(عليه السلام) كه در سخنان و كردار آن ها جلوه گر شده است نيز حاكي از واقعيت است و علوم معصومين(عليه السلام) را نبايد با علوم خود مقايسه كنيم كه به هزاران جهل آميخته است و است و در  معرض زوال؛ و ممكن است چندي ديگر خطاي آن آشكار شود. علم امام، عين واقع و متن حق است و زوال ناپذير و است و هرگز جهل در ساحت آن راه ندارد. پس معيار حق، سخن معصوم و رفتار و كردار معصوم است، البته در اين جا سخني لازم به ذكر است و آن اين كه چون در دوران ما دسترسي مستقيم به امام معصوم( عليه السلام ) نيست و فاصله ما با امامان گذشته زياد است و ممكن است دست جعل و تحريف و خطا در كلمات منقول از امامان معصوم ( عليهم السلام ) راه يافته باشد، لذا اصول و قواعدي براي تشخيص روايت و حديث درست از نادرست وجود دارد، كه با آن معيار مي توانيم كلام واقعي معصوم را تشخيص دهيم و بر طبق آن عمل كنيم. هر چند در برخي موارد، چون كلام معصوم(عليه السلام) سطح بسيار بالايي دارد و فهم آن كار همگان نيست، لذا احتياج به تخصّص دارد كه عالمان دين، متخصصان فهم كلام معصومند، و اگر كلام عالمان راستين براي ما مقدّس است براي اين است كه كلام عالمان،تفسير كلام امام معصوم( عليه السلام) است و كلام امام، مقدس است. در زيارت جامعه كبيره آمده است: «كلامُكُم نورٌ و اَمرُكم رُشدٌ و وَصيتكم التقوي»[5] سخن شما نوراست و دستور شما ماية رشد است و سفارش شما به تقوا و پرهيزگاري است.
4.گاه شك و ترديد در كلام معصوم(عليه السلام)كه در اسلوب زمان خود ادا فرموده اند ريشه روانشناختي دارد به اين معنا كه گمان مي كنيم چون به اسلوب زمان ما ادا نشده است، لذا به درد روزگار ما نمي خورد و هستند انسان هايي ديگر كه كلماتي در قالب روز گفته اند، كه بسيار هم زيباست، اما اين يك مغالطه خطرناك است. هر سخن يك محتوا دارد و يك قالب، مسلماً امام معصوم در خور فهم اهل زمان خود و در قالب كلام اهل زمان خود سخن مي گويد اما اين مطلب، ـ طبق بيانات گذشته ـ محتواي كلام امام را تغيير نمي دهد، كلام امام چه در قالب و چه در محتوا نور است و متصل به علم غيب كه متن حق واقع است، بنا بر اين كلام او با هيچ بشري نمي تواند مقايسه شود.
5. در حديث موثّقي از امام محمد باقر (عليه السلام) ، نقل شده است كه به دو تن از شيعيان زيدي مذهب كه مطرود امام بوده اند فرمود:« شرِّقا و غرِّبا فلا تَجِدانِ[6] علماً صحيحاً الّا شيئاً خرج من عندنا اهلِ البيت.»[7] به مشرق برويد و به مغرب برويد، علم درستي جز آن چه از ما اهل بيت تراوش مي  كند، نخواهيد يافت.
6. امام باقر ( عليه السلام ) فرمود: « رسول خدا( صلي الله عليه و آله) فرمود: حديث آل محمد صعب و مستصعب است (دشوار فهم است و فهم آن كار هر كسي نيست)، جز فرشته مقرّب يا پيغمبر مُرسل يا بنده‌اي كه خدا دلش را به ايمان آزموده، به آن ايمان نياورد. پس هر حديثي كه از آل محمد( صلي الله عليه و آله) به شما رسيد در برابر آن آرامش دل يافتيد و آن را آشنا ديديد، بپذيريد و هر حديثي را كه دلتان از آن رميد و نا آشنايش ديديد، آن را به خدا و پيغمبر و عالم آل محمد ( صلي الله عليه و آله) رد كنيد، همانا هلاك شده كسي است كه حديثي را كه تحمل ندارد برايش بازگو كنند (حديثي را كه توان فهم آن را ندارد)، و او بگويد بخدا اين چنين نيست، و انكار مساوي كفر است.[8]نتيجه اين كه امام معصوم، مظهر كمالات خدايي است و صاحب عصمت و علم لدنّي و غيبي است كه هرگز خطا بر نمي دارد و علوم او كه در سخنان او جلوه گر است متن واقع و حق است و علم صحيح و حق تنها در مكتب اهل بيت يافت مي شود. البته مشخص است كه مقصود از علم، علم به مبدأ و معاد عالم و روش زندگي و راه وصول به سعادت حقيقي در انديشه و اخلاق و عمل است نه علوم طبيعي و رياضي، هر چند امامان معصوم به اذن الهي در تمام علوم سرآمد روزگارند، اما آن چه مهم تر است آن علم ذكر شده است، كه هيچ كس جز معصومان و كساني كه در مكتب آن ها پرورش يافته اند آن علم را ندارد. بنا بر اين در  حقانيت كلام معصوم جاي هيچ گونه ترديدي باقي نمي ماند.
سخن آخر اين كه با برقراري ارتباط روحي و صميمي با خداوند و  معصومين و به ويژه امام حيّ و حاضر، موعود عشق و مهرباني حضرت  مهدي صاحب الزمان (ارواحنا فداه) و با توسل به ايشان، دل خود را به آرامش و يقين مي توان رساند و مطمئنا  با اين توجه روحاني و  معنوي صادقانه، نتيجه خواهيم گرفت.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اصول كافي، ترجمه دكتر مصطفوي، ج 2.
2. امامت و رهبري، شهيد مطهري.
3. جلوه نور، آيت الله علي سعادت پرور (قدس سره).
 
پي نوشت ها:
[1] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، عدل الاهي، انتشارات صدرا، ج 1، ص 37 و 38.
[2] . جن/ 26 و 27.
[3] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج 20، ص 135.
[4] . نجم/ 3 و 4 و 5.
[5] قمي،شيخ عباس،مفاتيح الجنان،زيارت جامعه کبيره
[6] . در برخي روايات (فواللهِ لا تجدانِ) يا (لن تجدان) آمده است.
[7] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 2، ص 251.
[8] . همان، ص 253 و 254.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد