از آنجائي كه زيبائي از كيفيات مي باشد و امري نسبي شمرده مي شود؛ ازاينروي در تعريف و تفسير آن سخنان فراواني از زيبايي شناسان و دانشمندان ارائه شده است.[1] علامه جعفري مي فرمايد معناي زيبائي و جمال حقيقتي است كه در برابر درك آدمي بر نهاده مي شود و موجب تحريك مشهود و ذوق و يا احساس خاص زيبايابي مي گردد و يا در وضع رواني آدمي انبساط بوجود مي آورد. اما حد اعلاي زيبائي، پرده و نمودي است نگارين و شفاف كه بر روي كمال كشيده شده است كه موجب انجذاب آدمي به سوي آن كمال مي گردد و كمال همان قرار گرفتن هر موضوعي در مجراي بارستگي ها و شايستگي هاي خود است.[2]البته بايد دانست زيبائي ها چه در نمايشگاه حيرت آور طبيعت و چه آنچه كه محصول فكر و ذوق خلاق آدمي است از ديدگاه اسلام محبوب و مطلوب بوده و همه مستند به خداوند يگانه است چنانچه مي فرمايد:
«قل من حرّم زينة الله التي اخرج لعباده».[3]«يعني: اي پيامبر (به مردمان) بگو كيست كه زينت خداوندي را كه براي بندگانش (از جهان طبيعت) برآورده تحريم كرده است».
از ديگر سو اصول و آرمانهاي معقول، آن واقعيتهاي زيبائي هستند كه هم خودشان زيبايند و هم زيباييها را به طور كامل براي ما مينمايانند، در آيات فوق چند اصل باارزش و آرمان معقول به زيبايي توصيف شده است كه به آنها فهرستوار اشاره ميكنيم:
1. عفو و اغماض زيبا، (حجر، 85)
2. شكيبايي زيبا (معارج، 5)
3. جدايي و مفارقت نمودن زيبا (مزمل، 10)
4. زيبايي ايمان (حجرات، 7)
5. محبّت الهي و تبعيت از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، (اعراف، 31)
امّا قرآن كريم در آيات ديگري، خاطر نشان ميسازد كه هر زيبايي و آرايشي نمايانگرحقيقت نيست و چه بسا ظاهر زيبا كه موجب لذات است و جسم را ميآرايد، امّا جان را ميآزارد، و دل را ميآلايد. لذا هشدار ميدهد كه نبايد زيباييها در خدمت پوشاندن پليديها باشد. چنانچه برخي از آنها را چنين بيان فرموده است:
الف: سخنان زيبا براي پوشاندن درون پليد (بقره، 204)
ب: آرايش جسماني ظاهري با حياتي خشكيده، (منافقون، 3 و 4)
ج: زيبايي ظاهري بيارزش (بقره، 221)
و در نهايت هدفمند بودن دنيا و ظواهر زيباي آن تذكر داده ميشود تا همة آنها در خدمت سعادت اخروي قرار گرفته شود، لذا ميفرمايد: انّا جعلنا ما علي الارض زينةً لها لنبلونهم ايّهم احسن عملاً؛ ما آنچه را كه در روي زمين است براي آن زينت قرار داديم تا بندگان را بيازماييم، كه چه كسي از آنها داراي عمل نيكوتر است.[4]و آنچه در سوال آمده است و ما هم نمي از درياي بيپايان عظمت و شكوه بيمانند بانوي دو عالم، حضرت زهراي اطهر ـ سلام الله عليها ـ نظر ميافكنيم: و به شمّهاي از آنها اشاره ميكنيم:
الف: زيبايي سرشتي و عظمت وجودي: اسماء ميگويد: هنگام ولادت فرزندان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ هيچ گونه آثار زنانگي در آن حضرت ظاهر نگشت و شنيدم كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «انّ فاطمه خلقت حوريّه في صورة انسيه»[5] همانا فاطمه چون حوريهاي در صورت انساني خلق شده است.
ونيز رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: فاطمه حوراء انسيه فكلّما اشتقت الي رائحة الجنة شممتُ رائحة ابنتي فاطمه، فما قبّلتها قطّ الاّ وجدت رائحة شجرة طوبي منها.[6] فاطمه حوريهاي انساني است، هر زمان مشتاق بوي بهشت ميشوم فاطمه دخترم را ميبويم، هيچ وقت او را نبوسيدم مگر اينكه بوي شجرة طوبي را از او استشمام ميكنم.
ب: ايمان آن حضرت: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «انّ ابنتي فاطمه ملأ الله قلبهما و جوارحها ايماناً الي مشامئها»[7] همانا دخترم، فاطمه خداوند قلب و جوارح او را تا مغز استخوان از ايمان سرشار كرده است.
ج: ادب: ام سلمه ميگويد: رسول خدا امر دخترش را به من واگذار كرد تا تربيتش كنم، امّا:«كانت و الله أداب مني و اعرف بالاشياء كلها»[8] به خدا او مؤدبتر از من بود و به همه چيز معرفت داشت.
د: در عرصة شوهر داري كه علي رغم مشكلات و دورة جهاد علي ـ عليه السّلام ـ در جبهههاي دفاع از اسلام هيچ وقت به رخ خود نياورد اين زيباترين نماد يك زن است، كه بانوان ديگر از آن بايد الگو بگيرند. در اواخر بيماري آن حضرت خطاب به اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ عرض كرد: اي پسر عمو، هيچ وقت مرا در زندگي دروغگو و خائن نديدي و از وقتي كه با تو بودم هيچ مخالفت ترا نكردم.
پس حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «معاذ الله انت اعلم بالله و ابرّ واتقي و اكرم و اشدّ خوفاً من الله ان اوّنجك بمخالفتي.»[9] پناه به خدا، تو به خدا عالمتري و آن قدر نيكوكار و پرهيزگار و خداترس هستي كه من تو را به مخالفت با خويش توبيخ كنم.
هـ : حفظ عظمت و عفّت: گزارش شده چون آن حضرت از خانه بيرون آمد، تا براي بازپس گرفتن فدك نزد ابوبكر برود، چنين حجابي در بر داشته است: «هي لاثت خمارها علي رأسها و اشتملت بجلبابها تطأ ذيولها» ؛ او روسري بر سر داشت و در چادر خود فرو رفته بود در حالي كه انتهاي چادرش زير پايش ميماند.[10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام، مرحوم علامه محمّد تقي جعفري.
2. بانوي نمونه، آقاي اميني.
3. فاطمه زهرا، شادي قلب مصطفي، نوشتة رحماني همداني.
4. فلسفه اخلاق استاد شهيد مرتضي مطهري.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: جعفري، محمدتقي، زيبائي و هزاز از ديدگاه اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ سوم، 1369، صص 11 – 17.
[2] . همان، ص 107، نقل با تصرف در عبارات.
[3] . اعراف/33.
[4] . جعفري، محمّد تقي، پيشين، صص23 ـ 145.
[5] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، دار صادر، بيتا، ج 43، ص 7.
[6] . همان، ص 4 و 6.
[7] . همان، ص 46.
[8] . همان، ص 10.
[9] . همان، ص 191.
[10] . طبرسي، احتجاج، قم، اسوه، چاپ اول، 1413، ج 1، ص 253.