خانه » همه » مذهبی » در مورد كتب اديان گذشته ( تورات, انجيل, زبور ) آيا احكام آنها با احكام دين ما يكي است يا فرق دارد توضيح دهيد؟

در مورد كتب اديان گذشته ( تورات, انجيل, زبور ) آيا احكام آنها با احكام دين ما يكي است يا فرق دارد توضيح دهيد؟

براي پاسخ به پرسش فوق بايد به چند نكته توجه كرد:
1ـ از قرآن كريم استفاده مي شود كه جريان نبوت, جريان واحدي است؛ هم از اين جهت كه همة انبياء از طرف خداي واحد مبعوث شده اند و هم از اين نظر كه اساس دعوت همه انبيا اساس واحدي است.
محتواي نبوت كه به نام «دين» ناميده مي شود, مبتني بر اين اصل است كه بايد خداي يگانه را پرستيد و از او اطاعت كرد و يا به عبارت ديگر, در پيشگاه خداي يگانه تسليم مطلق و بي قيد وشرط بود1.
2ـ قرآن كريم هرگز كلمة دين را به صورت جمع (اديان) نياورده است. دين در قرآن همواره مفرد است؛ زيرا آن چيزي كه وجود داشته و دارد دين است نه دينها2.
با توجه به دو نكته فوق, مي توانيم بگوييم كه اساس دعوت همة انبياء الهي يك چيز بيشتر نيست و آن تسليم بودن در برابر خداست و به ديگر سخن, مي توان گفت كه همة اديان آسماني يك دين هستند و آن اسلام است3.
البته, اين مطلب به اين معني نيست كه در محتواي وحي نسبت به همة انبياء در جميع زمانها و مكانها. هيچ گونه اختلافي وجود ندارد؛ ممكن است پاره اي از احكام در زمانها و مكانها و براي اقوام مختلف تفاوت داشته باشد, ولي اساس همة آنها يك چيز است و آن پرستش خداي يگانه و اطاعت از دستورات اوست.
هر پيامبري در زمان خودش مردم را با شريعت خاص خود به اسلام دعوت مي كرد كه اين شريعتها مشتركات و اختلافهايي با هم دارند.
شريعت معمولاً به معناي احكام و قوانين آسماني به كار مي رود. و گاهي هم به معناي دين.4
آنچه در اين نوشته منظور است شريعت به معناي احكام و قوانين آسماني است.
در ميان كتابهاي (تورات, انجيل, زبور) فقط تورات است كه داراي شريعت و احكام است, خود واژة تورات به معناي «قانون» و «شريعت» است زيرا در كتاب تورات احكام و قوانين فراواني وجود دارد. علماي يهود 613 حكم از تورات استنباط كرده اند1.
احكامي كه در تورات و در تلمود (تورات شفاهي) آمده است خيلي پيچيده و سخت تر از احكام اسلام است, اسلام از جهت احكام شرعي, شريعت سهله و در مقايسه با احكام تورات بسيار آسان است. احكام تورات به نجس و پاك و غذاهاي حلال و حرام و امور فراوان ديگر مربوط مي شود. احكام حيوانات حلال گوشت و حرام گوشت در كتاب لاويان و تثنيه آمده است و از جمله, اينكه چار پاياني كه سم شكافته و نشخوار كننده باشند حلال هستند. شتر و خرگوش نشخوار مي كنند, ولي سم شكافته نيستند؛ پس خوردنشان حرام است … همينطور دربارة پرندگان و حيوانات دريايي احكام فراواني دارند.
در يهوديت, خوردن گوشت با لبنيات نيز حرام است. شستن دست ها تا مچ به عنوان وضو پس از برخاستن از خواب و براي عبادت و نيز بازوبند و پيشاني بندي كه در آن آياتي از تورات نوشته شده براي نماز صبح واجب است.
يهوديان روزي سه بار نماز مي خوانند: نماز صبح, نماز عصر و نماز مغرب, نماز در كنيسه بهتر است و در صورتي كه دست كم ده مرد در كنيسه حضور داشته باشد, نماز به جماعت برگزار مي گردد.
ختنه در يهوديت فريضه اي مؤكد و عهد خدا با حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ است كه در روز هشتم تولد طي مراسمي به دست روحانيون يهودي, انجام مي گيرد2.
چنانكه ملاحظه مي شود در مقايسه با احكام اسلام صورت و شكل احكام آنها تقريباً شبيه احكام اسلام است ولي در كيفيت و پيچيدگي با هم فرق دارند و در بعضي مواقع در حلال و حرام با هم اختلاف دارند. اين نكته هم نبايد فراموش شود كه از نظر ما مسلمانان كتابهاي آسماني ملل گذشته تحريف شده هستند و تنها قرآن است كه تحريف نشده است.
در كتاب عهد جديد (انا جيل) شريعت وجود ندارد و هيچ يك از احكام كه مبتني بر دستوري عملي باشد يافت نمي شود علت آن اين است كه حضرت مسيح آمد و شريعت تورات را تأييد كرد و گفت براي تمام كردن آن آمده ام لذا در انجيل فعلي شريعتي وارد نشده است در واقع بايد مسيحيان از شريعت موسوي پيروي كنند كه آنهم بعد از حضرت مسيح توسط پولس تحريف شد و الان مسيحيان شريعت ندارند. در حالي كه حضرت مسيح در موعظة رسالت خود را چنين شرح مي دهد:
« گمان مبريد كه آمده ام تا تورات يا صحف انبياء را باطل سازم؛ تا باطل بنمايم, بلكه تا تمام كنم. زيرا هر آينه به شما مي گويم تا آسمان و زمين زايل نشود, همزه اي يا نقطه اي از تورات هرگز زايل نخواهد شد, تا همه واقع شود. پس هر كه يكي از اين احكام كوچكترين (يعني جزئي ترين حكم تورات) را بشكند و به مردم چنين تعليم دهد, در ملكوت آسمان كم‌ترين شمرده خواهد شد؛ اما هر كه به عمل آورد و تعليم نمايد او در ملكوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد1…»
چنانچه ملاحظه شد در انجيل احكامي وجود ندارد تا با احكام اسلام مقايسه شود. كتاب زبور هم حاوي دعاهاي مختلفي است كه در آن كتاب جمع شده است.
نكته پاياني اينكه: هر پيامبري كه مبعوث مي شود با شريعت خاص خود مردم را به اسلام دعوت مي كند. و هر شريعتي كه بيايد ناسخ شريعت قبلي است. مسئله نسخ شريعت به معني نسخ همة احكام شريعت پيشين نيست بلكه نسخ يك رشته احكام است كه نسخ آن, لازمة مقتضيات زمان و تفاوت توانايي فكر عقلاني امتهاست2.
و آخرين شريعت, شريعت خاتم الانبياء, محمد مصطفي ـ صلي الله عليه و آله ـ است كه شريعت حق و ناسخ شرايع گذشته است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ آشنايي با اديان بزرگ. حسين توفيقي.
2ـ سيري در كتب يهود: محمد علي حسين زاده.
3ـ كتاب مقدس: عبدالرحيم سليماني اردستاني.
4ـ مدخل مسايل جديد علم كلام, جلد 2, استاد سبحاني.

پي نوشت ها:
1 . مصباح يزدي, محمد تقي, راه و راهنما شناسي, صفحة 293 انتشارات موسسة امام خميني, چ اول 76.
2 . مطهري, مرتضي, مجموعه آثار, جلد 3, صفحة 159, انتشارات صدرا, چاپ چهارم.
3 . آل عمران, آيه 19.
4 . توفيقي, حسين, آشنائي با اديان بزرگ, صفحة 4. انتشارات طه, چاپ هفتم, 1384.
1 . مجلة هفت آسمان, شماره 18, صفحة 153ـ176.
2 . آشنائي با اديان بزرگ, صفحة 111 همان.
1 . انجيل متّي 5: 17ـ )
2 . سبحاني, جعفر, مدخل مسائل جديد در علم كلام, جلد 2, صفحة 299 انتشارات توحيد, چاپ اول, 79.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد