خانه » همه » مذهبی » در مورد ميخ هاي زمين كه همان كوه ها هستند چطور ميخ براي زمين حساب مي شوند كرة زمين كروي شكل و متحرك است كوه ها چگونه ميخ حساب مي شوند؟

در مورد ميخ هاي زمين كه همان كوه ها هستند چطور ميخ براي زمين حساب مي شوند كرة زمين كروي شكل و متحرك است كوه ها چگونه ميخ حساب مي شوند؟

قرآن شريف به طور صريح به اين نكته اشاره دارد، مي فرمايد:«…وَ الْجِبالَ أَوْتاداً»[1]«(آيا) كوه ها را ميخ هاي زمين(قرار نداديم).»؟ در جاي ديگر مي فرمايد:«وَ إِلَي الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ»يعني(آيا) به كوه ها (نظاره نمي كنيد) كه چگونه در جاي خود نصب گرديده (و آرامش زمين را حفظ كرده؟).[2] در سورة لقمان آمده:«(خداوند) آسمان ها را بدون ستوني كه آن را ببينيد آفريده و در زمين كوه هايي افكند تا شما را نلرزاند و جايگاه شما آرام باشد.»[3]در روايات نيز به طور صريح به اين نكته اشاره شده است. امام علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد:«(خداوند) زمين را پديد آورد و نگاهش داشت، … ميخ هاي آن را استوار ساخت و سدّها را گردا گردش برافراخت.»[4]كوه يعني بلندايي از سنگ و خاك.[5] كوه نمادي از صلابت، استواري، مقاومت، بزرگي و آرامش است.
كوه در سوراخ سوزن كه رود
جز مگر كآن رشتة يكتا شود.[6]به هر تقدير اين هم يكي از اعجاز علمي قرآن شريف است كه زماني كه بشر، حتّي تصوّر و گمان آن را نداشت، قرآن شريف به ستون هاي نامريي براي استقرار كرات و اجرام آسماني اشاره كرده است يعني قوة جاذبه و نيروي گريز از مركز، دو قدرتي كه رمز گردش كرات درمدار خود هستند.
هم چنين به اعجاز ديگري اشاره دارد و آن محافظت زمين از لرزش و رانش است كه توسط استقرار كوه ها صورت مي گيرد! پس دليل نقلي به صراحت از كوه به عنوان ميخ ياد مي كند و آن را باعث آرامش زمين از لرزش و رانش
مي داند و علوم تجربي هم بر اين اعجاز قرآني دست يافته است و آن را مورد تأييد قرار مي دهد. امروزه ثابت شده است كه چيزهاي متحرك بيشتر به اهرم و ستون و يا ميخ احتياج دارند. از طرفي يك چيز هم مي تواند متحرك باشد و هم مي تواند كروي شكل باشد و هم به يك تكيه گاه ثابت متكي باشد و مجموعة به هم پيوستة آن هم متحرك باشند. به عنوان مثال، چرخِ فلك، هم متحرك است و هم حالت كروي دارد و هم ستون و اهرم هاي مخصوص و به ظاهر ثابت تكيه گاه آن هستند و مجموعة آن را در حال چرخش حفظ مي كند و نمي گذارد از مدار خارج شود. يك ماشين از يك مجموعة به هم پيوسته اعم از اهرم هاي عمودي، اهرم هاي افقي به ظاهر ثابت، قطعات و پيچ و مهره ها تشكيل شده است كه هم همديگر را از فروپاشي حفظ مي كنند و هم مجموعة به هم پيوستة آن هم گام حركت مي كنند. هم چنين است كره زمين كه هم متحرك است و شكل كروي دارد و هم توسط ستون هاي به ظاهر ثابت سنگي يعني كوه ها تعادل آن حفظ گشته است و در عين حال مجموعة به هم پيوستة آن، با هم در يك مدار خاص در چرخش هستند.
قرآن شريف به اين نكته اشاره دارد مي فرمايد:«و در زمين، كوه هاي ثابت و پابرجايي قرار داديم، مبادا آن ها را بلرزاند! و در آن درّه و راه هايي قرار داديم تا هدايت شوند!
و آسمان را سقف محفوظي قرار داديم؛ ولي آن ها از آيات آن روگردانند. او كسي است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ هر يك در«مداري» در حركت هستند.»[7]امروزه از نظر علمي نيز اين حقيقت ثابت شده كه كوه ها از جها ت متعددي ماية ثبات زمين هستند.
1. از اين نظر كه ريشة آن ها به هم پيوسته و هم چون زره محكمي، كرة زمين را در برابر فشارهايي كه از حرارت دروني ناشي مي شود حفظ مي كند، و اگر آن ها نبودند، زلزله هاي ويرانگر آن قدر زياد بود كه شايد مجالي به انسان براي زندگي نمي داد.
2. از اين نظر كه قشر محكم در برابر فشار جاذبة ماه و خورشيد مقاومت مي كند كه اگر كوه ها نبود جزر و مد عظيمي در پوستة خاكي زمين به وجود مي آمد كه بي شباهت به جزر و مد درياها نبودند و زندگي را بر انسان ناممكن مي ساخت.
3. از اين نظر كه فشار طوفان ها را در هم مي شكند و تماس هواي مجاور زمين را به هنگام حركت وضعي زمين به حداقل مي رساند و اگر آن ها نبودند، صفحة زمين هم چون كويرهاي خشك در تمام طول شب و روز صحنة طوفان هاي مرگبار و بادهاي درهم كوبنده بود.
آري آرامش آسمان ها به وسيلة ستون هاي نامرئي و آرامش زمين به وسيلة كوه ها اين ستون هاي مرئي تأمين مي شود.[8]قرآن شريف مي فرمايد:«مگر زمين را پرنده اي تند پرواز و نگهبان ننهاديم؟… و كوه هاي سربلند در آن نهاديم و به شما آبي گوارا نوشانيديم.»[9]در واقع مجموعة به هم پيچيدة جهان هستي در مدار خاص خود در حركت است و در عين حال تكيه گاه همديگر نيز مي باشند. كوه كه تكيه گاه زمين است و آن را ميخكوب كرده است، در عين حال همراه آن در حركت است. قرآن شريف به اين نكته اشاره مي كند، مي فرمايد:«كوه ها را مي بيني در حالي كه آن ها را
بي حركت مي پنداري، حال آن كه آن ها(هم چون) مرور ابرها حركت مي كنند. ساختة خدا را (ببينيد) كه هر چيز را سازوار كرده. او بي گمان به آن چه انجام مي دهيد بسي آگاه است.»[10]پس كوه در عين اين كه همراه زمين در حركت است، در عين حال به منزلة ميخ هم براي آن محسوب مي شود و آن را از فروپاشي حفظ مي كند.
امام علي ـ عليه السّلام ـ در اين راستا مي فرمايد:«و وتد بالصّخور ميدان ارضه.» يعني خداوند«لرزه، اضطراب و رانش و واژگوني زمين را با سنگ ها و ميخ هاي سنگي ميخكوب كرد.»[11]و آن را از فروپاشي حفظ كرد. چون ريشة كوه ها در زير زمين چندين برابر ارتفاع آن در روي زمين است. هم چنين كوه ها در زير درياها و كف اقيانوس ها ريشه دارند و كوه هاي بسياري در كف آن وجود دارد تا جايي كه درازترين سلسله جبال در زير آب ها پنهان است. كوه ها لنگرگاه زمين هم محسوب مي شوند.[12]در ذيل آية«40» از سورة يونس كه آمده«كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»، نظرات و نظريه هاي زيادي مطرح شد و برخي از متخصصان و نظريه پردازان آن را از جملة معجزات علمي قرآن به حساب مي آورند. امروزه دانشمندان علاوه بر حركت زمين، حركت خورشيد را هم قايل هستند. چون در درون خورشيد هم به طور دائم يك انفجارهاي هسته اي صورت مي گيرد…[13]به هر تقدير از آيات و روايات، و نظريه هاي علمي، حركت زمين، خورشيد، كوه و ستارگان ثابت مي شود و مجموعة هستي در يك حركت منظم به صورت مداري در حركت است و در عين حركت هر كدام تكيه گاه همديگر قرار
مي گيرند. هم چنين است پيوند زمين با كوه ها كه هر دو هم داراي حركت مي باشند و هم زمين توسط كوه ها ميخكوب مي شود. در واقع بين زمين، كوه ها، طوفان ها و زلزله ها رابطة مستقيم[14] وجود دارد و مجموعة آن در حركت مداري همديگر را حفظ مي كنند.
آن چه در پايان قابل ذكر است اين است كه به فرمودة علامه جعفري:
«بدون پذيرش جهاني وسيع تر از عالم طبيعت، نمي توان افكار بشري را از بن بست هاي جهان نجات داد»[15]و تمام اسرار و حركات جهان هستي را با عقل بشر معمولي نمي توان فهميد و بايد فهميد كه بسياري از اسرار جهان هستي را
نمي فهميم.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. به تفسيرهاي ذيل آيات. 19 از سورة حجر و 15 از سورة نحل و 61 از سورة نمل و 19 از سورة غاشيه مراجعه شود.
2. تفسير الميزان، ج 20، به تفسير سورة غاشيه، و سورة نازعات مراجعه شود.

پي نوشت ها:
[1] . نبأ/8.
[2] . غاشيه/19.
[3] . لقمان/10.
[4] . نهج البلاغه، خطبة 186.
[5] . معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران، امير كبير، چاپ هشتم، 1371، ج 3، ص 36 ـ 31.
[6] . مثنوي معنوي، دفتر چهارم، بيت 3451.
[7] . انبياء/31 ـ 33.
[8] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هفتم، 1369، ج17، ص30.
[9] . مرسلات/25 و 27.
[10] . نمل/88.
[11] . نهج البلاغه، خطبة اول.
[12] . قرشي، سيد علي اكبر، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1361، ج 2، ص 9.
[13] . رضايي اصفهاني، محمد علي، اشارات علمي اعجاز آميز قرآن، تهران، دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1383، ص 93.
[14] . تفسير الميزان، ج 16، ص 211.
[15] . جعفري، محمد تقي، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 24.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد