در رابطه با سب و لعن شيخين در ميان سنيها به طور كلي دو ديدگاه مطرح است:
2 . برخي از سنيها اعتقاد دارند: كسي كه شيخين را سب و لعن نمايد كافر و واجب القتل است و توبه او قبول نميگردد در تعليل اين ادعا گفتهاند: كه سب و لعن شيخين مثل سب و لعن انبياء است از آنجايي كه توبه كساني كه انبياء را سب نمايند قبول نيست توبه اينها نيز قبول نميباشند.[1] از زين بن نجيم صاحب كتاب «الاشباه و النظائر» نقل شده است كه توبه هر كافر در دنيا و آخرت قبول است الّا كفري كه به سبب سب شيخين يا يكي از آن دو حاصل گردد.[2]اين ادعاي افراطي از طرف ابن عابدين دركتاب «حاشيه ابن عابدين» كه يكي از علماي مهم حنفي و مورد توجه در شبه قاره هند ميباشد. رد شده وي ميگويد: عدم قبولي توبة كساني كه شيخين را سب ميكند مورد اشكال است و همين طور كفر آنها، زيرا كسي كه انبياء را سب نمايد و توبه كند توبه آن شخص قبول است پس چرا توبه كساني كه شيخين را سب ميكنند قبول نباشد؟
و در عدم كفر اين افراد گفته است: ائمه اتفاق دارند كسي كه يكي از صحابه را سب نمايد اهل «بدع» و گمراه است زيرا خوارج كه ريختن خون مسلمانان را حلال ميدانستهاند و صحابه را تكفير مينمودهاند از ديدگاه فقها اهل بغي ميباشند نه اينكه آنها را كافر دانسته باشند.[3] . جمهور اهل سنت اعتقاد دارند كه سب و لعن شيخين از گناهان كبيره است بنابراين كسي كه آن دو را سب نمايد تعزير ميگردد و آنها فاسق و شهادتشان مورد قبول نيست و همچنين كسي كه بقيه صحاب را سب و لعن نمايد همين حكم را دارند. [4]از مطالب يادشده بدست ميآيد كه اهل سنت سب و لعن هر يك از صحابه را موجب خروج از عدالت ميدانند گرچه نسبت به سب و لعن شيخين ديدگاههاي افراطي وجود دارد كه اين عمل را موجب كفر و خروج از اسلام ميدانند كه در بعضي از اين اقوال «حسنين ـ عليهم السلام ـ » را نيز به آن دو اضافه نمودهاند[5] و گاهي عثمان را به آن افزودهاند.
علت حساسيت به شيخين:
شيخ علي قاري يكي از علماي اهل سنت كه خود اعتقاد به تكفير كساني كه شيخين را سب و لعن ميكنند ندارد و لكن علت اينكه برخي از فقهاي سني مذهب نسبت به آن دو ديدگاهي افراطي دارند و آن دو را در رديف انبياء ـ عليهم السلام ـ ميدانند!! ميگويد: دو علّت براي تكفير كساني كه شيخين را سبّ و لعن ميكنند در كتاب مرقاة المفاتيح ذكر شده است.
1 . علت اينكه از ميان اصحاب رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فقط سب و لعن ابوبكر و عمر موجب كفر و خروج از اسلام ميباشد. اينست كه اين دو از همه اصحاب افضلترند و روايات بسياري در فضايل شيخين از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده است![6]لازم به ذكر است ك اهل سنت شيخين خصوصاً عمر را همرديف پيامبر و گاهي بالاتر از آن ميدانند وقتي كه عمران بن سواد به عمر راجع به حرمت متعه زنان اشكال نمود و گفت كه اين عمل در زمان رسول خدا حلال بود و تو چرا حرام كردي؟ گفت: من همرديف محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ هستم،[7] از اين بيان استفاده ميشود كه همان گونه كه پيامبر ميتوانسته امر و نهي داشته باشد چيزهايي را حلال و چيزهايي را حرام كند او نيز ميتواند چنين كند! همچنين براساس رواياتي كه در منابع معتبر و مهم اهل سنت مانند صحيح بخاري، مسلم و ابن ماجه و ديگر كتب معتبره مانند مسند احمد راجع به عمر آمده است، سنيها معتقدند كه برخي از آيات در قرآن کريم به خواس و آرزوي عمر از طرف خداوند نازل شده و اين آيات به عنوان «موافقات عمر» معروف اند.[8]2 . علت ديگر براي تخصيص اين حكم به شيخين اجماعي است كه در حقانيّت آن دو ميباشد و ميگويند: اين اجماع در مورد عثمان، علي و معاويه نميباشد زيرا خوارج آنها را محق نميدانند!!
از مطالب فوق روشن گرديد كه سنيها سب و لعن هر يك از صحابه را موجب خروج از عدالت ميدانند و اختصاص به شيخين ندارد ولكن نسبت به آن دو حساسيت بيشتري دارند. و دلايل اين حساسيت دو چيز ذكر شده كه هر دو بيپايه و اساس ميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر :
1 . وضوي نبي، سيد علي شهرستاني.
2 . صوارم المهرقه، قاضي نورالله تستري.
3 . كتاب الاربعين، محمدطاهر قمي شيرازي.
4 . الغدير، چ 10، علّامه اميني.
پي نوشت ها:
[1] . قاري، علي، مرقاة المفاتيح، 5/ 1361، بيتا و بينا، و بيجا.
[2] . همان.
[3] . ابن عابدين، حاشيه ابن عابدين، 4/236، بيروت، دارالفكر، دوم، 1383.
[4] . بكري، محمد شطا، اعانة الطالبين، 4/291، بيروت، دارالفكر، بيتا.
[5] . ميلباري، زينالدين، فتحالمعين، 4/138، بيروت، دارالفكر.
[6] . قاري، علي، مرآة المفاتيح، 5/1361، بيتا، بيجا.
[7] . طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، 4/235، بيروت، مؤسسه الاعلمي، بيتا.
[8] . نجمي، صادق، سيري در صحيحين، ص 290، قم، دفترانتشارات اسلامي، 1389 ش.