گفتنی است؛ دعا، به دو زبان «حال» و «قال» و به عبارتی به دو روش «زبانی» و «کاری» انجام پذیر است.نکته دوم؛ از نشانه های ایمان، تسلیم و رضایت نسبت به وضعیت موجود و تلاش مجدد و اصرار در دعا برای رسیدن به وضعیت مطلوب است.
بنابراین اگر مورد درخواست ما معقول و مشروع است؛ نباید از ادامه تلاش و دعا دست بکشیم. بلکه باید وضعیت موجود را به مصلحت خود بدانیم. زیرا چه بسا مستجاب نشدن دعای ما چه بسا برای زیاد شدن تجربه ما و یا فراهم شدن زمینه های بهتر و یا… باشد. اما برای وضعیت مطلوب باید هم چنان به دعا و تلاش خود ادامه بدهیم چنین روشی در زندگی هم فضیلت رضایت و تسلیم به تقدیر الهی را به دنبال دارد و هم تدبیر ما را برای بهره گیری از تقدیر دیگر الهی جهت می دهد و ما را برای رسیدن به وضعیت مطلوب کمک می کند. به طوری که حداقل خودمان را قاصر و مقصر ندانیم. در نتیجه اگر به مطلوب خود رسیدیم شکرگزار خداوند خواهیم بود و اگر به مطلوب خود نرسیدیم چون وظیفه خود را انجام داده ایم به طور حتم از آمرزش الهی و درجات بهشتی بهره مند خواهیم بود.
جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
دعا به معنی خواندن مدعوّ به جهت خود است. تا به داعی توجه کند، آن گاه که توجه نمود داعی از او درخواست می نماید. مانند این که اول فردی را صدا بزنند، وقتی توجه کرد از او سؤال کنند پس دعا مقدمه درخواست می باشد.
خداوند مؤمنان را به دعا و درخواست حاجت ها دعوت نموده «ادعونی استجب لکم»؛ (غافر، آیه 61).
و وعده اجابت درخواست ها را داده است و دعا کردن را عبادتی شایسته و ارزشمند معرفی نموده و می فرماید: « ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین ؛ کسانی که از عبادت من (و از دعا) روگردانند، به زودی با خواری و ذلت وارد عذاب جهنم خواهند شد» (غافر، آیه 61).
اما دعا که برقراری ارتباط مستقیم با خالق یکتاست باید خالصانه و همراه ایمان و اعمال شایسته باشد تا به هدف اجابت برسد. دعا کردن مراحل و آدابی دارد که ما با الهام گرفتن از دعای کمیل سعی می کنیم به پاره ای از آنها اشاره کنیم.
مرحله اول: تعظیم و بزرگداشت مقام خداوند متعال است: «بار خدایا؛ سوگند به حرمت تو که همه چیز را در بر گرفته است و (سوگند به) نیرو و قدرت تو که بر همه چیز چیره و غالب شده و (سوگند به) بزرگواری تو که چیزی در مقابل آن نمی تواند بایستد و (سوگند به) ذات ابدی تو که پس از نابودی هر چیز جاوید است.. یا نور، یا قدوس».
امام علی(ع) در این سخنان خالص ترین مراحل و مراتب توحید و خداشناسی را با تمام وجود بیان می نماید و اعتراف می کند که خداوند در عظمت و عزت بی همتاست.
مرحله دوم: استغفار و طلب آمرزش گناهان و خطاهای گذشته: «خدایا! از تو درخواست می کنم گناهان مرا بیامرزی، گناهانی که مرا از پاکی دور نموده است. خدایا گناهان من که موجب بدبختی، تیره روزی، بدفرجامی، نزول بلا، تنگدستی، قطع امید از رحمت و آمرزش تو گردیده ببخش و بالاتر از همه مصیبت ها، گناهانم سبب شده دعایم اجابت نشود، خدایا گناهانم را ببخش (تا دعاهایم به هدف اجابت برسد)».
امام در این فرازها اشاره دارند که دعا اگر از مقام پاکی و طهارت ظاهری و باطنی ایراد شود به اجابت نزدیک است. شاید این سخن برگرفته از این آیه باشد که: «الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه ؛ سخنی که پاکیزه و طاهر باشد به سوی خدا صعود می کند و عمل شایسته (را خداوند) بالا می برد» (فاطر، آیه 10).
مرحله سوم: دعا یاد خداوند است و یاد خداوند وسیله ای برای تقرب به درگاه الهی: «خدایا! تو را به جود و بخششت سوگند می دهم که مرا به خویش نزدیک سازی و یاد خود را بر من الهام نمایی» امام در دعا به ما می آموزد که همتتان بلند باشد و در دعاهای خود، محبوب و مطلوب واقعی را بخواهید، مبادا از خداوند غیر او را طلب کنید! مبادا چیزهای خرد و حقیر بخواهید! اراده شما عالی باشد، حقیقت طلب و حق جو باشید. نهایت دون همتی و سفلگی این است که انسان از خداوند غیر او را بخواهد و بر سفره او بنشیند و قطع نظر از مُنعم، به نعمت و داده او مشغول شود.
مرحله چهارم: اعتراف به قادر بودن خداوند و اقرار به ضعف و ناتوانی خود: «خدایا با فروتنی، با خاکساری، با خشوع و خضوع تو رامی خوانم و از تو درخواست دارم «ان تسامحنی» که از من چشم بپوشی و بر من رحمت آوری و به داده هایت خشنود و خرسندم سازی و در همه حال فروتنم نمایی. خدایا! با تهی دستی و نیازمندی، با زیادی گرفتاری، نیازهای خود را به تو عرضه می کنم و میلی عظیم و گرایشی شدید به آنچه در نزد توست دارم».
پس شایسته است دعا کننده وسائل، حال و روزش، به حالت درماندگی و اضطرار واقعی باشد. اگر چنین شد آن قابلیت را می یابد که مورد توجه واقع شود.
مرحله پنجم: «انقطاع الی الله و انقطاع عن الناس است، یعنی فقط باید به خداوند امیدوار بود و می بایست از دیگران قطع امید کرد: «بارالها! فرمانروایی تو بزرگ، مکان تو بلند، چاره جویی تو مخفی از دیده ها و اندیشه هاست. فرمانت آشکار و توانت جاری است و راه فرار از فرمان حکومتی ات وجود ندارد. بارالها! جز تو آمرزنده ای برای گناهانم نمی یابم. بارالها جز تو کسی نیست که زشتی هایم را بپوشاند و جز تو کسی نمی تواند کارهای زشت مرا به خوبی ها تبدیل کند».
مرحله ششم: اقرار مجدد به این که گناهان انسان مانع قبولی دعا می شود:
فاسئلک بعزتک ان لایحجب عنک دعائی سوء عملی و فعالی…ای سرور من! سوگند به عزت تو که از تو می خواهم مبادا زشتی اعمال و کردارم، دعای مرا از تو بپوشاند و مانع اجابت درخواستهایم شود…
الهی و ربی من لی غیرکخدای من! جز تو کسی نیست که از او بخواهم تا رنج های مرا برطرف سازد و در کارم نظر افکند!.
مرحله هفتم: شکر نعمت های مادی و معنوی: «ای آن که آفرینش مرا و نام و نشان مرا و تربیت و نیکی مرا و روزی دادن مرا آغاز نمودی، همه هستی ام از توست. حال به حق آغاز کرمت و سابقه نیکی ات با من، بر من ببخشای».
مرحله هشتم: حسن ظن به پروردگار و خالق یگانه: «بارالها! آیا بعد از این که توحید و یگانگی تو را پذیرفتم و پس از آن که دلم فقط تو را شناخت و زبانم به نام تو گویا شد و وجودم از محبت تو لبریز شد، آنگاه پس از اعتراف صادقانه و دعای خاضعانه به درگاهت، باز هم ممکن است مرا به آتش دوزخ، با بی مهری بسوزانی؟ هرگز چنین نیست! خدایا تو بزرگوارتر از آن هستی که کسی را که تربیت کرده ای عذاب دهی! خدایا! تو کریم تر از آنی که کسی را که به درگاهت تقرب یافته از خود دورسازی! خدایا آیا آن کس را که عمری بر او رحمت آورده ای به بلا می سپاری. هرگز چنین گمانی درباره تو روا نیست و چنین عملی با فضل و بزرگواری تو سازگار نمی باشد».
مرحله نهم: درخواست توفیق بندگی و اطاعت پروردگار: قوّ علی خدمتک جوارحیخدایا قوای باطنی و ظاهری مرا در راه خدمت و فداکاری به خودت افزون کن. خدایا نصیب و بهره مرا از درگاهت نیکو و وافر گردان و منزلت مرا نزد خودت از همه نزدیک تر بنمای و مرا از خاصان و برگزیدگان درگاهت قرار ده و مرا از مقرب ترین انسان ها بگردان.
مرحله دهم: تفویض امور به خداوند و تسلیم شدن در برابر خواست های الهی: «ای خداوند دانا وعلیم، بر محمد و آل او درود بفرست و با من آن کن که تو خود اهل آنی و درود خدا بر رسول او و امامان با برکت از تبار او فراوان باد».
در پایان سخن لازم است توجه داشته باشیم که گاهی مصلحت انسان در عدم استجابت دعا است چون ممکن است انسان چیزی را از خداوند درخواست کند که به ضررش تمام شود عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم(بقره، آیه 216).
علتش نیز آن است که والله یعلم و انتم لا تعلمون( خداوند می داند ولی شما نمی دانید.
گاهی نیز خداوند اجابت مطلوب و خهمان).
واسته انسانی را به عللی که صلاح می داند به تأخیر می اندازد مثلاً ممکن است برآورده شدن حاجت سبب شود، سائل دیگر توجهی به دعا و یاد خدا ننماید یا توجه اش کم شود. در اینجا خداوند حکیم صلاح را در آن می داند که بنده این حالت دعا را تا مدتی داشته باشد تا در او ملکه و قطعی شود لذا برآورده شدن حاجت را به تأخیر می اندازد.
گاهی پاسخ نیافتن ما، اجابت از جانب خدا است یعنی خداوند با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع به درگاهش نگه می دارد و این لطف بزرگی است که بدین وسیله ارتباط با معبود حفظ گردد و در پی آن الطاف بی شمار دیگری نصیبش می شود و چه بسا اجابت نشدن خواسته ها موجب بیداری و تنبه انسان می گردد و انسان با خود می گوید: اگر تقصیری هست از جانب من است و سعی می کندخود را اصلاح کند و هیچ گاه نباید انسان از درگاه خدا و اولیای الهی مأیوس گردد.
برای شناخت بیشتر درباره دعا ر.ک:
1- حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی
2- رساله نورٌ علی نور، علامه حسن زاده آملی
3- دعا و توسل، آیت الله سید علی محمد دستغیب شیرازی
بنابراین اگر مورد درخواست ما معقول و مشروع است؛ نباید از ادامه تلاش و دعا دست بکشیم. بلکه باید وضعیت موجود را به مصلحت خود بدانیم. زیرا چه بسا مستجاب نشدن دعای ما چه بسا برای زیاد شدن تجربه ما و یا فراهم شدن زمینه های بهتر و یا… باشد. اما برای وضعیت مطلوب باید هم چنان به دعا و تلاش خود ادامه بدهیم چنین روشی در زندگی هم فضیلت رضایت و تسلیم به تقدیر الهی را به دنبال دارد و هم تدبیر ما را برای بهره گیری از تقدیر دیگر الهی جهت می دهد و ما را برای رسیدن به وضعیت مطلوب کمک می کند. به طوری که حداقل خودمان را قاصر و مقصر ندانیم. در نتیجه اگر به مطلوب خود رسیدیم شکرگزار خداوند خواهیم بود و اگر به مطلوب خود نرسیدیم چون وظیفه خود را انجام داده ایم به طور حتم از آمرزش الهی و درجات بهشتی بهره مند خواهیم بود.
جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
دعا به معنی خواندن مدعوّ به جهت خود است. تا به داعی توجه کند، آن گاه که توجه نمود داعی از او درخواست می نماید. مانند این که اول فردی را صدا بزنند، وقتی توجه کرد از او سؤال کنند پس دعا مقدمه درخواست می باشد.
خداوند مؤمنان را به دعا و درخواست حاجت ها دعوت نموده «ادعونی استجب لکم»؛ (غافر، آیه 61).
و وعده اجابت درخواست ها را داده است و دعا کردن را عبادتی شایسته و ارزشمند معرفی نموده و می فرماید: « ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین ؛ کسانی که از عبادت من (و از دعا) روگردانند، به زودی با خواری و ذلت وارد عذاب جهنم خواهند شد» (غافر، آیه 61).
اما دعا که برقراری ارتباط مستقیم با خالق یکتاست باید خالصانه و همراه ایمان و اعمال شایسته باشد تا به هدف اجابت برسد. دعا کردن مراحل و آدابی دارد که ما با الهام گرفتن از دعای کمیل سعی می کنیم به پاره ای از آنها اشاره کنیم.
مرحله اول: تعظیم و بزرگداشت مقام خداوند متعال است: «بار خدایا؛ سوگند به حرمت تو که همه چیز را در بر گرفته است و (سوگند به) نیرو و قدرت تو که بر همه چیز چیره و غالب شده و (سوگند به) بزرگواری تو که چیزی در مقابل آن نمی تواند بایستد و (سوگند به) ذات ابدی تو که پس از نابودی هر چیز جاوید است.. یا نور، یا قدوس».
امام علی(ع) در این سخنان خالص ترین مراحل و مراتب توحید و خداشناسی را با تمام وجود بیان می نماید و اعتراف می کند که خداوند در عظمت و عزت بی همتاست.
مرحله دوم: استغفار و طلب آمرزش گناهان و خطاهای گذشته: «خدایا! از تو درخواست می کنم گناهان مرا بیامرزی، گناهانی که مرا از پاکی دور نموده است. خدایا گناهان من که موجب بدبختی، تیره روزی، بدفرجامی، نزول بلا، تنگدستی، قطع امید از رحمت و آمرزش تو گردیده ببخش و بالاتر از همه مصیبت ها، گناهانم سبب شده دعایم اجابت نشود، خدایا گناهانم را ببخش (تا دعاهایم به هدف اجابت برسد)».
امام در این فرازها اشاره دارند که دعا اگر از مقام پاکی و طهارت ظاهری و باطنی ایراد شود به اجابت نزدیک است. شاید این سخن برگرفته از این آیه باشد که: «الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه ؛ سخنی که پاکیزه و طاهر باشد به سوی خدا صعود می کند و عمل شایسته (را خداوند) بالا می برد» (فاطر، آیه 10).
مرحله سوم: دعا یاد خداوند است و یاد خداوند وسیله ای برای تقرب به درگاه الهی: «خدایا! تو را به جود و بخششت سوگند می دهم که مرا به خویش نزدیک سازی و یاد خود را بر من الهام نمایی» امام در دعا به ما می آموزد که همتتان بلند باشد و در دعاهای خود، محبوب و مطلوب واقعی را بخواهید، مبادا از خداوند غیر او را طلب کنید! مبادا چیزهای خرد و حقیر بخواهید! اراده شما عالی باشد، حقیقت طلب و حق جو باشید. نهایت دون همتی و سفلگی این است که انسان از خداوند غیر او را بخواهد و بر سفره او بنشیند و قطع نظر از مُنعم، به نعمت و داده او مشغول شود.
مرحله چهارم: اعتراف به قادر بودن خداوند و اقرار به ضعف و ناتوانی خود: «خدایا با فروتنی، با خاکساری، با خشوع و خضوع تو رامی خوانم و از تو درخواست دارم «ان تسامحنی» که از من چشم بپوشی و بر من رحمت آوری و به داده هایت خشنود و خرسندم سازی و در همه حال فروتنم نمایی. خدایا! با تهی دستی و نیازمندی، با زیادی گرفتاری، نیازهای خود را به تو عرضه می کنم و میلی عظیم و گرایشی شدید به آنچه در نزد توست دارم».
پس شایسته است دعا کننده وسائل، حال و روزش، به حالت درماندگی و اضطرار واقعی باشد. اگر چنین شد آن قابلیت را می یابد که مورد توجه واقع شود.
مرحله پنجم: «انقطاع الی الله و انقطاع عن الناس است، یعنی فقط باید به خداوند امیدوار بود و می بایست از دیگران قطع امید کرد: «بارالها! فرمانروایی تو بزرگ، مکان تو بلند، چاره جویی تو مخفی از دیده ها و اندیشه هاست. فرمانت آشکار و توانت جاری است و راه فرار از فرمان حکومتی ات وجود ندارد. بارالها! جز تو آمرزنده ای برای گناهانم نمی یابم. بارالها جز تو کسی نیست که زشتی هایم را بپوشاند و جز تو کسی نمی تواند کارهای زشت مرا به خوبی ها تبدیل کند».
مرحله ششم: اقرار مجدد به این که گناهان انسان مانع قبولی دعا می شود:
فاسئلک بعزتک ان لایحجب عنک دعائی سوء عملی و فعالی…ای سرور من! سوگند به عزت تو که از تو می خواهم مبادا زشتی اعمال و کردارم، دعای مرا از تو بپوشاند و مانع اجابت درخواستهایم شود…
الهی و ربی من لی غیرکخدای من! جز تو کسی نیست که از او بخواهم تا رنج های مرا برطرف سازد و در کارم نظر افکند!.
مرحله هفتم: شکر نعمت های مادی و معنوی: «ای آن که آفرینش مرا و نام و نشان مرا و تربیت و نیکی مرا و روزی دادن مرا آغاز نمودی، همه هستی ام از توست. حال به حق آغاز کرمت و سابقه نیکی ات با من، بر من ببخشای».
مرحله هشتم: حسن ظن به پروردگار و خالق یگانه: «بارالها! آیا بعد از این که توحید و یگانگی تو را پذیرفتم و پس از آن که دلم فقط تو را شناخت و زبانم به نام تو گویا شد و وجودم از محبت تو لبریز شد، آنگاه پس از اعتراف صادقانه و دعای خاضعانه به درگاهت، باز هم ممکن است مرا به آتش دوزخ، با بی مهری بسوزانی؟ هرگز چنین نیست! خدایا تو بزرگوارتر از آن هستی که کسی را که تربیت کرده ای عذاب دهی! خدایا! تو کریم تر از آنی که کسی را که به درگاهت تقرب یافته از خود دورسازی! خدایا آیا آن کس را که عمری بر او رحمت آورده ای به بلا می سپاری. هرگز چنین گمانی درباره تو روا نیست و چنین عملی با فضل و بزرگواری تو سازگار نمی باشد».
مرحله نهم: درخواست توفیق بندگی و اطاعت پروردگار: قوّ علی خدمتک جوارحیخدایا قوای باطنی و ظاهری مرا در راه خدمت و فداکاری به خودت افزون کن. خدایا نصیب و بهره مرا از درگاهت نیکو و وافر گردان و منزلت مرا نزد خودت از همه نزدیک تر بنمای و مرا از خاصان و برگزیدگان درگاهت قرار ده و مرا از مقرب ترین انسان ها بگردان.
مرحله دهم: تفویض امور به خداوند و تسلیم شدن در برابر خواست های الهی: «ای خداوند دانا وعلیم، بر محمد و آل او درود بفرست و با من آن کن که تو خود اهل آنی و درود خدا بر رسول او و امامان با برکت از تبار او فراوان باد».
در پایان سخن لازم است توجه داشته باشیم که گاهی مصلحت انسان در عدم استجابت دعا است چون ممکن است انسان چیزی را از خداوند درخواست کند که به ضررش تمام شود عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم(بقره، آیه 216).
علتش نیز آن است که والله یعلم و انتم لا تعلمون( خداوند می داند ولی شما نمی دانید.
گاهی نیز خداوند اجابت مطلوب و خهمان).
واسته انسانی را به عللی که صلاح می داند به تأخیر می اندازد مثلاً ممکن است برآورده شدن حاجت سبب شود، سائل دیگر توجهی به دعا و یاد خدا ننماید یا توجه اش کم شود. در اینجا خداوند حکیم صلاح را در آن می داند که بنده این حالت دعا را تا مدتی داشته باشد تا در او ملکه و قطعی شود لذا برآورده شدن حاجت را به تأخیر می اندازد.
گاهی پاسخ نیافتن ما، اجابت از جانب خدا است یعنی خداوند با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع به درگاهش نگه می دارد و این لطف بزرگی است که بدین وسیله ارتباط با معبود حفظ گردد و در پی آن الطاف بی شمار دیگری نصیبش می شود و چه بسا اجابت نشدن خواسته ها موجب بیداری و تنبه انسان می گردد و انسان با خود می گوید: اگر تقصیری هست از جانب من است و سعی می کندخود را اصلاح کند و هیچ گاه نباید انسان از درگاه خدا و اولیای الهی مأیوس گردد.
برای شناخت بیشتر درباره دعا ر.ک:
1- حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی
2- رساله نورٌ علی نور، علامه حسن زاده آملی
3- دعا و توسل، آیت الله سید علی محمد دستغیب شیرازی