پاسخ را در چند محور ارائه مي کنيم:
1. قبل از هر چيز بايد بدين نكته اشاره شود كه آموزههاي ديني كه همگان را به دعا و نيايش فراخوانده، هرگز پيامشان اين نيست كه دعا به جاي تلاش و كوشش در جهت حلّ مشكلات گذاشته شود، بلكه پيام دين آن است كه هر كدام از دعا و تلاش در جاي خود، اعمال شود و اگر بخواهد تلاش به جاي دعا و يا بالعكس گذاشته شود مانند دو قطعهاي ماشين است كه به جاي يكديگر كار گذاشته شود، در نتيجه هرگز ماشين حرکت نخواهد کرد.
جهان مانند چشم و خال و ابروست
كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست
دعا و تلاش هر كدام در جاي خود مفيد، مؤثر، لازم و ضروري است و دليل بسيار روشن اين قضيه عملكرد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است كه در عين حالي كه آن همه دعا و نيايش و شب زندهداري داشتهاند، در همة صحنههاي سياسي، اجتماعي، نظامي، اقتصادي و امثال آن بيشترين تلاش و كوشش را داشتهاند و در ميدان جنگ و جهاد، از همه فعالتر و در كار و توليد و امور اجتماعي تلاش ميكردند.
كارهاي امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در نخلستانهاي كوفه و مدينه در جهت تلاش و امور اقتصادي و وقف باغها و قناتها براي فقرا و كمك به مستمندان از دسترنج خود، و همچنين رزم و جنگ و جهاد و شمشير زدن ايشان در صحنههاي جهاد از سوي ديگر، و در عين حال نالههاي شبانه و دعاها و نيايشهاي آن حضرت در دل شب، بهترين شاهد بر مدعي است.[1]از اين گونه حقايق اولاً معلوم ميشود كه هرگز دعا مانع پويايي و تلاش اجتماعي و اقتصادي و نظامي (دفاعي) و امثال آن نميشود. چنانكه در حالات ائمه ـ عليهم السّلام ـ نيز شواهد فراوان در اين باره وجود دارد.
ثانياً: با توجّه به پيام اصلي دين به خوبي روشن ميشود كه خداوند متعال دعا و تلاش را هر كدام در جاي خود خواسته است و هرگز به دعايي كه موجب سستي فردي و اجتماعي بشود سفارش نكرده است.
ثالثاً: معنويت دعا و نيايش را بايد در كنار تلاش و كوشش در زمينههاي مختلف همراه هم بايد داشت و هرگز نبايد دعا را فداي تلاش اجتماعي و اقتصادي كرد و يا بالعكس و اگر بخواهيم در ميان علماء نيز اين مسئله را جستجو نماييم، مي بينيم که هيچ گاه دعا و نيايش آنها را از كار و تلاشهاي گوناگون اجتماعي، سياسي، و جنگ و جهاد و امثال آن باز نداشته است و در اين رابطه به نمونههاي فراوان برخورد ميكنيم. مثلاً در ميان مسلمانان صدر اسلام افرادي چون ابوذر، سلمان، مقداد، مالك اشتر و افرادي از اين قبيل بودند كه در شب مشغول دعا و نيايش و در روز در جهت مسائلي چون جهاد و كارهاي سياسي و اجتماعي ميپرداختهاند.
در ميان علماي بزرگ نيز افراد فراواني هستند كه دعا و نيايشها، نه تنها آنان را از كارهاي اجتماعي و تلاش در جهت امور اجتماعي باز نداشته است، بلكه در سايه بركتهاي دعا و نيايش موفقيتهاي چشمگيري در مسائل سياسي و اجتماعي بدست آوردهاند كه از آن ميان مي توان به امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ و شاگردان راستين او اشاره كرد. بنابراين دعا و نيايش نه تنها موجب كسالت اجتماعي انسان نميشود بلكه موتور محركة پويايي و تلاش انسانهاي الهي محسوب ميشود.
در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده که ايشان فرمودند: چهار كس دعايشان مستجاب نميشود از جمله: «رجلٌ جالسٌ في بيته يقول: اللهم ارزقني، فيقال له: ألم آمرك بالطلب»؛[2] از جمله كساني كه دعايش مستجاب نخواهد شد كسي است كه در خانة خود بنشيند و بگويد: خدايا به من روزي بده، پس به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه به جستجوي رزق و روزي برو.
از اين گونه روايات بدست ميآيد كه اسلام از پيروان خود دعا و تلاش را در كنار هم خواسته است و دعاي بدون تلاش را نميپذيرد، پس دعا نه تنها موجب سستي نميشود، بلكه سبب تلاش بيشتر خواهد شد. چون اگر كسي ميخواهد مثلاً رزق و روزي او افزوده شود بايد در ضمن دعا و توكّل به خدا و خواستن روزي از او، خودش نيز تلاش كند.
دين همان طور كه سفارشات فراوان به دعا كرده است دربارة تلاش و کوشش نيز فرموده: «ليس للانسان الاّ ما سعي»[3] يعني براي انسان حاصلي جز تلاش او نيست. در ذيل تفسير اين آيه آمده: سعي در اصل لغت به معني راه رفتن سريع است كه به مرحلة دويدن نرسيده، ولي غالباً به معني تلاش و كوشش به كار ميرود، از اين آيه بدست ميآيد كه اسلام روي سعي و تلاش توجّه خاصي كرده و همگان را به تلاش در انجام كار چه در امور دنيا و چه در امور آخرت، فرا خوانده است.[4]نكتة ديگر آن است كه همان طور كه دعا موجب پويايي فردي ميشود و فرد با دعا و تلاش موجب پويايي جامعه خواهد شد. زيرا اولاً پويايي جامعه از طريق پويايي افراد جامعه حاصل ميشود، اگر افراد جامعه با دعا و تلاش (با هم) به پيش بروند، طبيعي است كه جامعه به پيش خواهد رفت. ثانياً: پويايي در يك جامعه اسلامي تنها محدود به امور اقتصادي و مالي و مادي نيست بلكه در جامعة اسلامي پويايي به آن است كه جامعه در همة ابعاد فرهنگي، اقتصادي، معنوي، ديني، اخلاقي و امثال آن پويا شود. و گرنه اگر در بُعد اقتصادي و پيشرفت پويا باشد و در ابعاد معنوي و اخلاقي و فرهنگي عقبگرد داشته باشد، هرگز نميتوان آن جامعه را يك جامعة پويا ناميد.[5]مطلب ديگر آن است كه همانطور كه كار و توليد و تلاش افراد جامعه سبب پويايي در ابعاد مادّي زندگي انسان ميشود، دعا نيز به نوبة خود سبب رشد افراد جامعه در جهت اخلاق، فرهنگ، معنويت و امثال آن ميشود و از اين طريق پويايي معنوي و اخلاقي و فرهنگي جامعه تأمين ميشود.
بنابراين دعا نه تنها سبب سستي جامعه نميشود بلكه بخشي مهم از پويايي و تكامل جامعه در ساية دعا تأمين ميشود.[6]خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: « رجالٌ لا تلهيهم تجرة ٌ و لا بيعٌ عن ذكر الله و اقامة الصلوة و ايتاء الزكوة»[7] يعني مرداني كه نه تجارت و نه داد و ستدي آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نميدارد. اين آية مباركه پيام عميقي دارد. زيرا از سويي اشاره دارد كه كارهاي روزمرة زندگي انسانهاي الهي را از ياد خدا و نيايشها باز ندارد و در عين حال كه در جهت تأمين زندگي تلاش ميكند تلاش او همواره و همراه با ياد خدا باشد، در واقع اين چنين افراد دو نوع پويايي مادي و معنوي را با هم ميخواهند و جاي ترديد نيست كه جامعه با چنين افراد پويايي به کمال حقيقي خواهد رسيد.
نكتة ديگر كه شايد بتوان از اين آيه به دست آورد آن است كه نحوه و چگونگي ذكر و ياد خدا در پويايي انساني افراد جامعه، به خوبي مشخص شده است، زيرا اين آيه در واقع الگو و نمونة پويايي را به انسانها ارائه ميدهد. و ميفرمايد: كساني كه در دو محور زندگي دنيايي .و اخروي خود همزمان تلاش ميكنند افرادي هستند كه در واقع دنيا و آخرت را با هم جمع كردهاند.
نكتة قابل توجّه ديگر اينكه جامعهاي كه هدفي بلند و غايتي عالي داشته باشد اميد به آيندة بيشتري خواهد داشت و در نتيجه كارايي افزونتري مييابد و در همة شئون زندگي، از جامعه اي كه اميد روشني به آينده و غايت متعالي ندارد، پوياتر است. و دعا زمينة بسيار خوبي براي تقويت اميد و توجه به آن غايت متعالي است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرتضي مطهري، آزادي معنوي، نشر صدرا، 1378 ش.
2. امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ ، شرح حديث جنود عقل و جهل، نشر آثار امام، 1377 ش.
3. جوادي آملي، حيات حقيقي انسان در قرآن، نشر مركز اسراء قم، 1382 ش. (اين كتاب به خصوص بسيار مهم است دربارة اين پرسش به طور حتم مطالعه بفرماييد).
4. جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، نشر مركز اسراء قم، 1377 ش.
پي نوشت ها:
[1] . موسوي خميني، سيد روح الله، سيماي معصومين در انديشة امام خميني (ره)، نشر مؤسسة نشر آثار امام، 1376 ش، ص 242.
[2] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، نشر دفتر نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، بيتا، ج4، كتاب دعا، حديث 2، ص 275.
[3] . نجم/ 39.
[4] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1372 ش، ج 22، ص 550.
[5] . جوادي آملي، عبدالله، حيات حقيقي انسان در قرآن، قم، نشر مركز اسراء، 1382 ش، ص 59.
[6] . همان، ص 75.
[7] . نور/ 37.