مبانی و فلسفه تعاون و همکاری اجتماعی از نگاه قرآن عبارتاند از: اجتماعیبودن انسان و برآوردهشدن بسیاری از نیازهای بشر در اجتماع، تعلق اموال و مواهب الهی به جامعه و تمام مردم، و مسئله برادری و اخوت دینی.
از آنجا که انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و بسیاری از نیازهایش در اجتماع برآورده میشود؛ لذا ناگزیر از تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه است. و حیاتش به مشارکت اجتماعی او با دیگر همنوعانش وابسته است.
اساس دین اسلام نیز بر اجتماع و پیوستگى افراد با جامعه است؛ زیرا وجود فرد محدود است. و به همین جهت، آثار و نتایجی که بر اجتماع مترتب میشود، هرگز قابل قیاس با اثر محدود و ناچیز هر یک از افراد نخواهد بود؛ از اینرو اسلام به پیروان خویش سفارش نموده تا در انجام کارهاى نیک پشتوانه یکدیگر باشند و هنگامی که افراد با یکدیگر اجتماع نمایند و روابط اجتماعی داشته باشند، روحیه وحدت در کالبد آنان دمیده میشود و از تفرقه و پراکندگی در امان خواهند بود؛ لذا در اسلام مشارکت اجتماعی اهمیتی بسزایی دارد.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»؛[1] و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همکارى ننمایید.
بدون تردید، در هر جامعهای افراد نیازمند، فقیر و محروم وجود دارند. کسانی که یا توان کار و کوشش ندارند و یا درآمدشان به اندازهای نیست که تمام مخارج و هزینههایشان را تأمین نماید. به دلیل آنکه در بینش اسلامی، همه افراد بندگان خدایند و تمام ثروتها نیز متعلق به او است، نیازمندیهای اینگونه افراد در حد ممکن و مورد قبول باید تأمین شوند. این مسئله به خوبی ضرورت تعاون و یاری به همنوعان را در جامعه به اثبات میرساند.
روشن است که اگر در میان افراد یک جامعه روحیه تعاون حکومت کند، زمینه براى پیشرفت مادى و معنوى آن جامعه فراهم میشود و تعاون و همکارى بستر مناسبى براى ترقى و تعالى و شکوفایى همه جانبه آن جامعه میگردد.
بدینگونه اسلام کارهاى دسته جمعى را بر کارهاى فردى ترجیح میدهد؛ چون کارهاى دسته جمعى از اتقان و استحکام بیشترى برخوردار است و از جمع شدن نیروهاى افراد، نیروى عظیمى فراهم میآید که هر کار مشکلى را آسان میسازد.
امام صادق(ع) در این ارتباط میفرماید: «هر کس در پیشبرد کار مسلمانان اهتمام نورزد، در شمار مسلمانان نیست».[2]
معاونت و شرکت فعالانه و مخلصانه در کارهاى نیک و مفید اجتماعى، بر هر فرد مؤمن لازم و واجب بوده و کسى که نسبت به پیشرفت امور اجتماعى مسلمانان و حتى پیشرفت کار یک مسلمان، حساس نباشد و تنها به فکر خویشتن باشد، مضمون آیه تعاون را نادیده گرفته است.
البته، منظور آیه شریفه، همینطور معناى حدیث مزبور، آن نیست که هر کس به تشخیص خود، در رتق و فتق امور مسلمانان دخالت کند؛ زیرا رتق و فتق امور، در حیطه اختیارات حاکم اسلامى است و اگر فرد فرد مسلمانان هر یک به تشخیص خود مصلحت اندیشى کنند و بخواهند عقیده خود را به کرسى بنشانند، موجب هرج و مرج خواهد گشت.
این نکته نیز قابل توجه است که تعاون در مورد کارهاى نیک و پسندیده و مفید به حال مردم و اجتماع، مورد نظر اسلام است، اما کارهایى که باعث ترویج فساد و باطل گردد و براساس گناه باشد، نه تنها همکاری در آنها مطلوب نیست که از آن نهى هم شده است و در آیه مورد بحث مسلمانان از همکارى درباره گناه و دشمنى برحذر داشته شدهاند: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان».[3]
گفتنی است؛ مشارکت و تعاون اجتماعی از نظر قرآن محدود به پرداخت پول و صدقه به فقرا و مساکین نیست، بلکه به عنوان یک اصل کلى دائره وسیعی دارد که مسائل اجتماعى، حقوقى، اخلاقى و… را در بر میگیرد. به عنوان نمونه، همکاری با افراد و نهادهایی که در فراهم نمودن زمینههای ازدواج و تشکیل خانواده جوانان در تلاشاند یکی از مصادیق بارز تعاون اجتماعی است: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ…».[4]
یکی از مبانی و فلسفههای تعاون و همکاری اجتماعی از نگاه قرآن، تعلق اموال و مواهب الهی به جامعه و مردم است: «وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ».[5]
اموالی که در اختیار ما قرار دارد، در اصل از آن خدا است: «وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ»؛[6] و چیزى از مال خدا را که به شما داده است، به آنان بدهید.
از دیگر دلایلی که تعاون در کارهای خیر را بر ما لازم میکند، مسئله برادری اسلامی است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».[7]
مسلمانان از آن نظر که با هم برادرند، نسبت به یکدیگر حقوقی دارند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ فِی إِخْوَانِکُمُ الْمُسْلِمِینَ الْمَسَاکِینِ فَإِنَّ لَهُمْ عَلَیْکُمْ حَقّا»؛[8] امام صادق(ع) میفرماید: خدا را در نظر داشته باشید در مورد برادران فقیر مسلمانتان؛ چراکه آنان بر شما حقی دارند.
در منابع حدیثی فراوان نسبت به برادران دینی سفارش شده است. «وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ»؛[9] به برادرانتان نیکی کنید در سختی و راحتی.
«وَ أَطْعِمُوا الْفُقَرَاءَ وَ الْمَسَاکِینَ مِنْ إِخْوَانِکُم»؛[10] اطعام کنید فقرا و مساکین از برادرانتان را.
این سفارش به حدی جدی است که قرآن کریم در اموال و سرمایههای توانگران سهمی برای تهیدستان در نظر گرفته است: «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم»؛[11] و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود!
بنابراین، اگر توانگران بخشی از اموال خود را به تهیدستان و افراد ناتوان میدهند، در واقع حق و سهم آنها را پرداختهاند.
تعاون اجتماعی و تأمین نیازمندیهای فقرا و محرومان جامعه، از مسائلی است که مورد اهتمام ویژه پیشوایان دین بود. امام علی(ع) به مسلمانان دستور میدهد که فقرا و محرومان را در زندگی شریک خویش سازید: «وَ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَشْرِکُوهُمْ فِی مَعِیشَتِکُم».[12]
آنحضرت علاوه بر کمکهای مالی به فقرا، حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو رئوس برنامههای خویش در زمان زمامداری قرار داده بود. وی در عهدنامه خویش به مالک اشتر به وی مأموریت میدهد که هیچگاه از اقشار محروم جامعه غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى».[13]
از آنجا که انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و بسیاری از نیازهایش در اجتماع برآورده میشود؛ لذا ناگزیر از تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه است. و حیاتش به مشارکت اجتماعی او با دیگر همنوعانش وابسته است.
اساس دین اسلام نیز بر اجتماع و پیوستگى افراد با جامعه است؛ زیرا وجود فرد محدود است. و به همین جهت، آثار و نتایجی که بر اجتماع مترتب میشود، هرگز قابل قیاس با اثر محدود و ناچیز هر یک از افراد نخواهد بود؛ از اینرو اسلام به پیروان خویش سفارش نموده تا در انجام کارهاى نیک پشتوانه یکدیگر باشند و هنگامی که افراد با یکدیگر اجتماع نمایند و روابط اجتماعی داشته باشند، روحیه وحدت در کالبد آنان دمیده میشود و از تفرقه و پراکندگی در امان خواهند بود؛ لذا در اسلام مشارکت اجتماعی اهمیتی بسزایی دارد.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»؛[1] و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همکارى ننمایید.
بدون تردید، در هر جامعهای افراد نیازمند، فقیر و محروم وجود دارند. کسانی که یا توان کار و کوشش ندارند و یا درآمدشان به اندازهای نیست که تمام مخارج و هزینههایشان را تأمین نماید. به دلیل آنکه در بینش اسلامی، همه افراد بندگان خدایند و تمام ثروتها نیز متعلق به او است، نیازمندیهای اینگونه افراد در حد ممکن و مورد قبول باید تأمین شوند. این مسئله به خوبی ضرورت تعاون و یاری به همنوعان را در جامعه به اثبات میرساند.
روشن است که اگر در میان افراد یک جامعه روحیه تعاون حکومت کند، زمینه براى پیشرفت مادى و معنوى آن جامعه فراهم میشود و تعاون و همکارى بستر مناسبى براى ترقى و تعالى و شکوفایى همه جانبه آن جامعه میگردد.
بدینگونه اسلام کارهاى دسته جمعى را بر کارهاى فردى ترجیح میدهد؛ چون کارهاى دسته جمعى از اتقان و استحکام بیشترى برخوردار است و از جمع شدن نیروهاى افراد، نیروى عظیمى فراهم میآید که هر کار مشکلى را آسان میسازد.
امام صادق(ع) در این ارتباط میفرماید: «هر کس در پیشبرد کار مسلمانان اهتمام نورزد، در شمار مسلمانان نیست».[2]
معاونت و شرکت فعالانه و مخلصانه در کارهاى نیک و مفید اجتماعى، بر هر فرد مؤمن لازم و واجب بوده و کسى که نسبت به پیشرفت امور اجتماعى مسلمانان و حتى پیشرفت کار یک مسلمان، حساس نباشد و تنها به فکر خویشتن باشد، مضمون آیه تعاون را نادیده گرفته است.
البته، منظور آیه شریفه، همینطور معناى حدیث مزبور، آن نیست که هر کس به تشخیص خود، در رتق و فتق امور مسلمانان دخالت کند؛ زیرا رتق و فتق امور، در حیطه اختیارات حاکم اسلامى است و اگر فرد فرد مسلمانان هر یک به تشخیص خود مصلحت اندیشى کنند و بخواهند عقیده خود را به کرسى بنشانند، موجب هرج و مرج خواهد گشت.
این نکته نیز قابل توجه است که تعاون در مورد کارهاى نیک و پسندیده و مفید به حال مردم و اجتماع، مورد نظر اسلام است، اما کارهایى که باعث ترویج فساد و باطل گردد و براساس گناه باشد، نه تنها همکاری در آنها مطلوب نیست که از آن نهى هم شده است و در آیه مورد بحث مسلمانان از همکارى درباره گناه و دشمنى برحذر داشته شدهاند: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان».[3]
گفتنی است؛ مشارکت و تعاون اجتماعی از نظر قرآن محدود به پرداخت پول و صدقه به فقرا و مساکین نیست، بلکه به عنوان یک اصل کلى دائره وسیعی دارد که مسائل اجتماعى، حقوقى، اخلاقى و… را در بر میگیرد. به عنوان نمونه، همکاری با افراد و نهادهایی که در فراهم نمودن زمینههای ازدواج و تشکیل خانواده جوانان در تلاشاند یکی از مصادیق بارز تعاون اجتماعی است: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ…».[4]
یکی از مبانی و فلسفههای تعاون و همکاری اجتماعی از نگاه قرآن، تعلق اموال و مواهب الهی به جامعه و مردم است: «وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ».[5]
اموالی که در اختیار ما قرار دارد، در اصل از آن خدا است: «وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ»؛[6] و چیزى از مال خدا را که به شما داده است، به آنان بدهید.
از دیگر دلایلی که تعاون در کارهای خیر را بر ما لازم میکند، مسئله برادری اسلامی است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».[7]
مسلمانان از آن نظر که با هم برادرند، نسبت به یکدیگر حقوقی دارند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ فِی إِخْوَانِکُمُ الْمُسْلِمِینَ الْمَسَاکِینِ فَإِنَّ لَهُمْ عَلَیْکُمْ حَقّا»؛[8] امام صادق(ع) میفرماید: خدا را در نظر داشته باشید در مورد برادران فقیر مسلمانتان؛ چراکه آنان بر شما حقی دارند.
در منابع حدیثی فراوان نسبت به برادران دینی سفارش شده است. «وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ»؛[9] به برادرانتان نیکی کنید در سختی و راحتی.
«وَ أَطْعِمُوا الْفُقَرَاءَ وَ الْمَسَاکِینَ مِنْ إِخْوَانِکُم»؛[10] اطعام کنید فقرا و مساکین از برادرانتان را.
این سفارش به حدی جدی است که قرآن کریم در اموال و سرمایههای توانگران سهمی برای تهیدستان در نظر گرفته است: «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم»؛[11] و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود!
بنابراین، اگر توانگران بخشی از اموال خود را به تهیدستان و افراد ناتوان میدهند، در واقع حق و سهم آنها را پرداختهاند.
تعاون اجتماعی و تأمین نیازمندیهای فقرا و محرومان جامعه، از مسائلی است که مورد اهتمام ویژه پیشوایان دین بود. امام علی(ع) به مسلمانان دستور میدهد که فقرا و محرومان را در زندگی شریک خویش سازید: «وَ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَشْرِکُوهُمْ فِی مَعِیشَتِکُم».[12]
آنحضرت علاوه بر کمکهای مالی به فقرا، حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو رئوس برنامههای خویش در زمان زمامداری قرار داده بود. وی در عهدنامه خویش به مالک اشتر به وی مأموریت میدهد که هیچگاه از اقشار محروم جامعه غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى».[13]