دلایل توقیفی بودن ترتیب آیات سورهها
مترجم: هادی بِزدی ثانی
ترتیب آیات یک سوره، امری است توقیفی که مجالی برای اجتهاد و اظهارنظر شخصی، در آن نیست. این پذیرش همگانی از سوی دانشمندان، بی پایه نیست، بلکه دلایلی وجود دارد دال بر توقیفی بودن ترتیب آیات سوره، برخی از این دلایل عبارتند از:
1. حاکم [نیشابوری] در مستدرک [الصحیحین]، با سند – به شرط شیخین [بخاری – مسلم] از زید بن ثابت، بازگویه کرده است که وی گفت: «در نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن را از روی پارههای چوب و سنگ، مینگاشتیم. (1)» معنای نگارش قرآن از روی تکههایی از چوب و سنگ، آن است که ترتیب سورهها و آیهها، طبق اشارهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و با اشراف ایشان بوده است.
2. بخاری از ابن زبیر، روایتی را بازگویه کرده است. وی گفت: به عثمان گفتم: آیه «وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْوَاجاً وَصِیَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ… (2)» را آیه دیگری نسخ کرده است. پس از چه روی آن را مینگاری و به حال خود وامینهی؟» – یعنی چرا آن را نگاشتهای با این که میدانی آیهای نسخ شده است. عثمان گفت: «برادرزاده! چیزی را از جایش تغییر نمیدهم (3)».
3. احمد با سندی حَسَن، از عثمان بن ابی العاص بازگویه کرده است که گفت: «در نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودم که ناگاه دیدهاش را به گوشهای دوخت. چون از آن حال باز ایستاد، فرمود: جبرئیل نزدم آمد و مرا فرمود که این آیه را در این جا از این سوره بنهم: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ …» (نحل/90) (4). این مطلب، دلالت بر آن دارد که تعیین جای آیات در سوره، به دستور جبرئیل و آن نیز به فرمان پروردگار پاک و والاست.
4. مسلم [بن حجاج نیشابوری] از عمر [بن خطاب] در روایتی، آورده است که گفت: «از چیزی بیشتر از کَلاله، از پیامبر – که خداوندش درود فرستاد! – نپرسیدم، تا آن که دستی به سینهام زد و گفت: «تو را دربارهی آن، آیهی صیف، بس است که در پایان سورهی نساء است (5)». بنابراین، اگر آیات در سوره به ترتیب نبودند، آغاز آن از پایانش بازشناخته نمیآمد.
همچنین، مسلم از ابوالدرداء، با اسناد به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگویه کرده است: «آن کس که 10 آیه از آغاز سورهی کهف را به خاطر سپارد، از دجال، در امان ماند (6)». در عبارتی دیگر است در روایت مسلم: «آن کس که 10 آیه پایانی سورهی کهف را بخواند…».
5. همچنین است روایات و بازگفتههایی که در صحاح یادشده و بیانگر آنند که در زمانهایی مشخصی، سورهای معین، خوانده شود.
همه این موارد، نمایانگر آنند که ترتیب آیات در سورهها، برای صحابه روشن بوده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با همین ترتیب، بر ایشان میخوانده است، چه اگر جز این بود، حضرتش نمیتوانست برای صحابه، به مضمون سوره، همراه با نام آن سوره اشارتی داشته باشد و با اشاره به شمارهها یا جای آیات، آنها را مشخص سازد.
اصل در آیات سوره آن است که میانشان وجه تناسبی باشد، چه در بیشتر موارد – بویژه در سورههای کوتاه – آیات، موضوعی مشخص را بیان میدارند. از این روی، اصل آن است که بافت آیات، یکپارچه باشد؛ به گونهای که از موضوعی به موضوع دیگر روی آورده نشود یا پس از موضوع نخست، موضوع تازهای بررسیده نیاید مگر آن که وجه تناسب و ارتباطی میان دو موضوع باشد. شناخت این تناسب معنایی، گاه دقیق و باریک است، بویژه در آیاتی که میان زمان نزول آنها فاصلهی زیادی است یا موضوعات، از دید خواننده، دور و ناساز بنماید و یا آن که در یک آیه، جملهای جداگانه و مستقل وجود دارد و یا آیات همگون و متشابهی در یک سوره رخ مینمایانند که گویی جدا و مستقل از آیات پیشین و پسین خودند. در چنین هنگامی است که نقش غواصان و ژرف کاوان در معنا، برای شناخت ارتباط و تناسب میان آیات، اهمیت مییابد.
پینوشتها:
1 – حاکم نیشابوری، المستدرک، ج 2، ص 611؛ احمد بن حنبل، المسند، ج5، ص 185.
2- بقره (2)، بخشی از آیه 240: «و کسانی از شما که مرگشان فرا میرسد و همسرانی بر جای میگذارند [باید] برای همسران خویش وصیت کنند…».
3 – بخاری، الصحیح، ج6، ص 160، کتاب تفسیر.
4- احمد بن حنبل، المسند، ج4، ص 218.
5- مسلم بن حجاج نیشابوری، الصحیح، ج5، ص 61، کتاب فرایض.
6- همان، ج 2، ص 199، کتاب صلاة المسافرین.
منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم