یکى از نیرومندترین غرایز در وجود انسان , غریزه جنسى است . این غریزه به منظور تولید مثل و تکثیر نسل افراد در انسان آفریده شده است . تـشـریـح قانون ازدواج در اسلام به منظور هدایت این غریزه اصیل در مجراى صحیح وارضاى آن بطور شایسته است . امـا چـون ازدواج دائم در عـیـن حال که در جلوگیرى ازآلودگیها و نگهدارى عفت انسان نقش مؤثرى به عهده دارد , در تمام شرایط نمى تواند پاسخگوى تمایلات جنسى انسان باشد . از ایـن رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشریع شده است تا با استفاده از آن به خواسته هاى جنسى در تمام شرایط پاسخ مثبت داده شود . باتوجه به این مقدمه ، به تبین ادله ازدواج موقت ، تفاوت ان با ازدواج دایم ، فلسفه آن وایراد های که دراین زمینه مطرح شده است ، می پردازیم :
الف ) ازدواج موقت از دیدگاه قرآن و حدیث
قرآن مجید در این زمینه مى فرماید: «فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه؛ مهر تعیین شده زنانى را که به عنوان ازدواج موقت , عقد کـردیـد , بـپـردازیـد». (1)این آیه به اتفاق مفسران شیعه و به قول گروهى از مفسران اهل سنت درباره ازدواج موقت نازل شده است . درباره این قانون عالى نیز احادیثى از پیشوایان اسلام آمده است . بـراى نـمـونه پاره اى از آنها را یادآور مى شویم:
1- عبداللّه بن مسعود مى گوید : در یکى از جنگها هـمـراه پیغمبر (ص ) بودیم و چون زنان همراه ما نبودند و از جهت غریزه جنسى در فشار بودیم از آن گـرامى پرسیدیم آیا براى ما جایز است کارى کنیم که غریزه جنسى در وجود ما به کلى از بین برود ؟آن حضرت ما را از این کار بازداشت . و اجـازه داد کـه ازدواج موقت کنیم و این آیه را خواند:« یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما احل اللّه لـکـم و لا تـعـتـدواان اللّه لا یـحـب المعتدین »(2)؛ اى گرویدگان به اسلام , کارهاى پـاکـیـزه اى کـه خـدا بـراى شـمـا حـلال کـرده بـر خـودحـرام نـکـنید و تجاوز ننمایید که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمى دارد».
2- على علیه السلام فرمود: اگر عمر , ازدواج موقت را نهى نکرده بود , جز انسان هاى بدبخت کسى به زنا دست نمى زد. (3)
3- امام صادق علیه السلام فرمود : هر کس ازدواج موقت را حلال نشمرد از ما نیست.(4)
ب) ازدواج موقت درنظام حقوقی اسلام، تشابه وتفاوت آن با ازدواج دایم
ازدواج موقت و دائم در بیشتر احکام با هم یکسانند و در قسمتى اختلاف دارند . آنـچـه در مرحله اول , این دو را از یکدیگر ممتاز مى سازد یکى این است که درازدواج موقت زن و مـرد تـصـمیم مى گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس ازپایان مدت اگر مایل باشند با قرارداد ثانوى طبق شرایطى که در کتابهاى فقهى ذکرشده است پیمان ازدواج را تمدید مى کنند .
دیـگـر آنکه ازدواج موقت از لحاظ شرایط , آزادى بیشترى دربردارد از جمله مخارج زن بر مرد در ایـن ازدواج لازم نیست مگر در ضمن عقد با یکدیگر قرارداد کنند و نیززن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از یکدیگر ارث نمى برند و همچنین … فرزندى که در این ازدواج بوجود مى آید با فرزند ازدواج دائمـى یکسان است وهیچگونه تفاوتى با هم ندارند در سایر آثار حقوقى این دو نوع ازدواج نیز یکسان مى باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نیز در هر دو ازدواج انسان نمى تواندبا مادر و دخـتـر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند و همانطور که درازدواج دائم زن باید پس از طلاق عده نگهدارد در این ازدواج نیز پس از پایان مدت باید عده نگهدارد با این تفاوت که عده زن دائم سـه نـوبـت عـادت ماهانه یا سه ماه ( در پاره اى از موارد ) مى باشد و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روزاست (5)
ج) فلسفه ازدواج موقت
در پیش نوشته شد که ازدواج دائم نمى تواند بـه تـنـهائى پاسخگوى تمایلات جنسى انسان باشد زیرا در زندگى ضرورتهایى براى بیشتر مردان پـیـش مـى آیـد کـه مـعـمولا براى مدتى امکان بهره بردارى جنسى از همسر خویش از آنان سلب مى گردد بدون تردید , در این مدت غریزه جنسى , آنان را در بحران شدیدى قرار مى دهد که اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممکن است آلودگیهایى پیش آید . موضوع دیگرى که جدا باید مورد مطالعه و بررسى قرار گیرد مساله جوانانى است که به سن بلوغ مى رسند . ایـنـان بـا رسـیدن به این سن , در آستانه بیدار شدن غریزه جنسى گام مى گذارند و معمولا هم نمى توانند به زودى ازدواج کنند . در این سالهاست که جوانان به راههاى حرام مى افتند.
برتراند راسل مى نویسد در دنیاى امروز ضرورتها و مشکلات اجتماعى و اقتصادى بر خلاف تدبیر و مـیـل مـا ازدواج جوانان را به تأخیر افکنده است زیرا در صد یا دویست سال پیش مثلا یک دانشجو تـحـصـیلات خود را هیجده و بیست سالگى خاتمه مى داد و در آغاز فشار غریزه یااوائل بلوغ براى ازدواج آمـاده بـود و بـسـیار اندک بودند کسانیکه تا سى و یا چهل سالگى براى رشته هاى علمى و تخصصى , زحمت مى کشیدند . امـا در عـصر حاضر دانشجویان تازه بعد از بیست سالگى وارد رشته هاى تخصصى علمى و صنعتى مـى شوند و پس از فراغت از تحصیل مدتى نیز در جستجوى وسیله تامین معاش برمى آیند معمولا پس از سى و پنج سالگى قادر به ازدواج و تاسیس خانواده خواهندبود . پس جوانان امروز مدتى طولانى را در فاصله میان بلوغ و ازدواج که بخشى بسیار حساس و دوران نمو جنسى و طغیان غریزه و صعوبت مقاومت در برابر هوى و هوس و ظواهر فریبنده زندگى است , مى گذارنند . مـا نباید این بخش حساس را از حساب عمر و یا نظام اجتماع بشرى ساقط کنیم و اگرما بخواهیم حـسـابـى بـراى این بخش طولانى و حساس عمر باز نکنیم و فکرى در این باره ننماییم نتیجه آن شـیـوع فساد و بى اعتنایى نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درمیان مردان و زنان اجتماع خواهد بود . پـس چـه باید کرد؟
برتراند راسل دربرابر این سؤال مى گوید: راه صحیح براى حل این مشکل ایـن اسـت که قوانین مدنى براى این بخش حساس از عمر یکنوع ازدواج موقتى را براى دختران و پسران روا دارند که موجب تحمیل بار مشکلات زندگى عائلى و ازدواج دائم نباشد و در عین حال ایشان را از مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحى بار گناه و تخلف از اصول و قوانین و نـیـز از امـراض گـونـاگون محفوظ دارد این نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نـامـیـده مـى شـود آیـا در ایـن شـرایـط کـه استفاده از ازدواج دائم امکان پذیر نیست با طغیان غریزه جنسى چه باید کرد ؟ آیا در این زمینه ها باید ریاضت کشید و رهبانیت اختیار کرد؟ و آیا همه جـوانان حاضرند تحمل کنند و عفت و پاکى خویش را حفظ کنند ؟ یا بایدفکر دیگرى کرد ؟
در این جـا دو راه بـیـش نـیـسـت یـکى اینکه جوانان را بخود واگذاریم تا پسران ودختران با هم روابط نـامـشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخیم رانادیده بگیریم آیا این راه , راه صحیحى است ؟ آیا این دختران و پسران پس از این همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خویش , دیگر مـرد زنـدگـى و زن خانواده خواهند بود ؟
راه دیگر اینکه ازدواج موقت را براى آنان تجویز کنیم تا بدین وسیله به غریزه جنسى خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خویش را حفظ کنند . بى شک راه صحیح همین راه دوم است چرا که در غیر این صورت جوانان راهى براى ارضاى شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بى عفتى و گناه خواهند زد بهترین شاهد ما آمار فساد و بى عفتى است که در جرائد و مجلات به چشم مى خورد: یکى از مجله هاى آمریکا به نام ویسپرد مى نویسد: شـمـاره اطفال غیر قانونى به ده میلیون مى رسد و در فرانسه از هر صد کودک هفت نفر آنها غیر مشروع مى باشد.
(6)بـسـیـار تـأسـف انـگیز است که عده اى در پندار خویش از همین راهها مشکلات جوانان رادر بحران هاى مذکور حل کرده و ارزشهاى اخلاقى آنان را به کلى از نظر دورمى دارند . ایـنـان تـجـویز مى کنند که جوانان در گناه و بى عفتیها فرو روند اما اجازه نمى دهند که از قانون عـالـى ازدواج مـوقـت اسـتـفاده کنند به یقین قضاوتهاى بیجاو ایرادهایى هم که کرده اند از آنجا سـرچـشـمه مى گیرد که این مسأله مهم (ازدواج موقت) را از دیدگاه مذهب مطالعه ننموده و آن چنانکه باید و شاید از نظر حقوق واجتماعى آن را ارزیابى نکرده اند .
د) مـخـالـفـان ازدواج موقت چه مى گویند؟
مخالفان قانون ازدواج موقت به گمان خود ایرادهایى کـرده انـد کـه مـا براى روشن شدن مطلب, آنها را ذکر مى کنیم و پاسخ هریک را یادآور مى شویم:
اشـکال1:
پیمان زناشویى اگر موقت باشد زن و مرد نمى توانند پیوند مهر و دوستى را با یکدیگر محکم سازند .
پاسخ: این اشکال در اثر توجه نداشتن به حکمت تشریع این قانون پیدا مى شود زیراهمان طور که در پیش گفته شد ازدواج دائم براى جوابگویى به خواسته هاى جنسى کافى نیست و ازدواج موقت به منظور اشباع غریزه جنسى از راه صحیح و عاقلانه در شرایطمذکور تشریع شده است .
اگـر این ازدواج هم به منظور تشکیل خانواده و انس گرفتن دو همسر با یکدیگر تشریع شده بود این اشکال مورد داشت ولى با توجه به حکمت تشریع این قانون , دیگر موردى ندارد . بلکه مى توان گفت ازدواج موقت بهترین راه براى کسانى است که در آستانه ازدواج قرار گرفته و مـى خواهند توافق اخلاقى بین خویش و همسرى را که ازدواج با اورا در نظر دارند به دست آورند زیـرا در ایـن صـورت آنـان مـى توانند مدتى با هم ازطریق مشروع معاشرت کنند و از خصوصیات اخلاقى یکدیگر آگاه کردند تا پس از توافق اخلاقى , ازدواج موقت را تبدیل به دائم نمایند .
اشکال 2:
ازدواج موقت در اجتماع شیعه از ناحیه زنان و دختران استقبال نشده است .
پاسخ: باید دید این نفرت نسبت به ازدواج موقت , از کجا پیدا شده است . بـدون تردید این مطلب مولود تبلیغات مسموم و نیز سوء استفاده هایى است که مردان هوسران در این زمینه کرده اند . بدیهى است که این سوء استفاده ها را نباید به حساب اصل قانون گذارد . در پـیش نوشته شد که ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در نظام دیندارى , شرایط ومقرراتى دارد که باید زن و مرد تمام آنها را در نظر بگیرند و در چهار چوبه آنهااین ازدواج را واقع سازند . تـردیـدى نـیست که اگر حدود و شرایط مذکور نادیده گرفته شود و فقط به خواندن یک صیغه قـنـاعت شود این نوع ازدواج عامل نفرت وانزجار مى گردد و افکار عمومى را نسبت به این قانون مقدس و عالى بدبین مى کند.
اشکال 3:
ازدواج موقت با اجاره و کرایه دادن فرقى ندارد و مایه سقوط شخصیت زن مى گردد.
پـاسخ: این اشکال از اشکالات گذشته سست تر و بى پایه تر است زیرا اولا عقد ازدواج موقت ربطى به اجاره ندارد . گـواه بـر این مطلب اینکه طبق تصریح فقهاى ما اگر عقدازدواج موقت را به لفظ اجاره بخوانند یعنى زن بگوید آجرتک نفسى من خودم رابتو اجاره دادم صحیح نخواهد بود .
ثانیا ازدواج موقت با دائم از این جهت تفاوتى ندارد همانگونه که بودن مهر درازدواج دائم منافاتى بـا شـخـصـیت زن ندارد و باعث پایین آمدن حیثیت و شرافت انسانى او نمى شود در این مورد نیز چنین است زیرا عقد ازدواج دائم و موقت تنها تفاوتشان در ذکر مدت است . راسـتـى شـگـفـت انـگـیز است که زنى با اختیار خود با مردى حاضر به ازدواج موقت مى شودزن کـرایـه یـى است و در منطق اینان شخصیت انسانى خویش را تنزل داده است ولى زنانیکه با کمال بـى شـرمـى با آنهمه حرکات و اطوار زننده در فیلمها خود را به معرض نمایش مى گذارند و یا در مجالس شب نشینى و رقص در برابر چشمان حریص هزار مرد و براى ارضاى غرایز آنها حنجره خود را پاره مى کنند و یا هزار و یکنوع معلق مى زنند آنهازن کرایه اى نیستند ؟و همچنین زنانى که در یـک آن داراى رفیقهاى متعددى هستند به نظر اینان شخصیت انسانى خویش را تنزل نداده اند اگـر واقـعـا دلـسوزند و مى خواهند شخصیت زن راحفظ کنند , فکرى براى زنان مراکز فحشا که معمولا در تمام اجتماعات ناسالم وجوددارد , بنمایند . آیا زنان آنجا از زندگى شرافتمندانه انسانى برخور دارند ؟ وآیا آنان مى توانند براى خود شخصیتى احساس کنند ؟ آیا وضع ناراحت کننده و زندگى فلاکت بار آن طردشدگان اجتماع , از زندانیان محروم و یا بردگانى که در دورانهاى گذشته تاریخ زندگى مى کردند , منفورتر نیست ؟
اشکال 4:
بـا فـرزنـدانى که از راه ازدواج موقت به دنیا مى آیند چه باید کرد ؟
پاسخ: در پیش خواندیم که فرزند ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم هیچ فرقى ندارد بنابراین , پدر وظیفه دارد فرزند خویش را مـانـنـد فرزندان ازدواج دائم نگهدارى کند و اگر فرضا در چنین موردى پدر از وظیفه خویش کـوتـاهى کند حاکم شرع باید دخالت نماید و او را به مراعات حقوق فرزند خویش ملزم سازد اگر بـرخـى ازمـردم نـسـبـت به وظیفه خویش , کوتاهى مى کنند , ربطى به اصل تشریع این ازدواج نداردچنانکه در ازدواج دائم نیز افرادى پیدا مى شوند که از وظایف خویش در مورد فرزندو همسر خویش سرباز مى زنند .
بدیهى است که اگر ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در دفاتر ثبت اسناد , ثبت گردد و به صورت قانونى درآید مشکلى به وجود نمى آورد و نیز جلوى غالب سوءاستفاده ها هم گرفته مى شود . بنابراین روشن شد که فرزند ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم در یک رتبه و مقام هستند و از نظر احکام اسلامى نیز با هم فرقى ندارند چنانکه در صدر اسلام برخى ازصحابه و بزرگان از همسران موقت به دنیا آمده بودند و در عین حال کسى نسبت به آنان به نظر تحقیر نمى نگریست و در احکام و شخصیت , همسطح با سایر مسلمانان بودند. بیست پاسخ، هیئت تحریریه موسسه در راه حق 1 – سـوره نـساء آیه 221 – صحیح مسلم ج 3 ص 3120 – وسائل ج 14 ص 4440 – وسائل ج 14 ص 5438 – احکام عده به تفصیل در رساله توضیح المسائل مذکور است . 6 – حقوق زن در اسلام و جهان ص 214 به نقل از سایت تبیان
[پایان کد انتخابی]