دلایل مخالفان براهین فلسفی خداشناسی
مخالفان خداشناسی فلسفی برای اثبات مدعای خود به دلایل عقلی و نقلی تمسك كردند كه این جا اشاره میشود:
1. خطاپذیری معرفت عقلی
یكی از ادله رهیافت فوق خطاپذیری دانشهای عقلی، خصوصاً در مسألهی اثبات وجود ماورای عقل مانند خداوند است. آنان برای اثبات مدعای خود به خطا و نقدهای مطرح بر براهین عقلی خداشناسی استشهاد میكنند كه رهاورد آن سلب یقین به خداوند در پرتو براهین فوق میباشد.
اقبال لاهوری با اشاره به براهین فلسفه (جهان شناختی، هدف شناختی، وجودشناختی) میگوید:
«حركت واقعی فكر را در جستجوی «مطلق» مجسم میسازند؛ ولی چون به آنها همچون براهین منطقی نظر شود، ترس آن است كه در معرض نقادیهای جدی قرار گیرند. » (1)
این معنا به نوعی دیگر در شعر معروف مولانا آمده است:
پای استدلالیان چوبین بود *** پای چوبین سخت بیتمكین بود (2)
تحلیل و بررسی
1. در جای خود اتقان و اعتبار معرفت عقلی ثابت شده است. انسان با توسل به قوه عقل خویش میتواند به صورت كلی از ماورای طبیعت مطلع گردد.
در صورت خاموشی چراغ عقل در مسایل دینی فراطبیعی، شناخت و فهم آنها مشكل بل ناممكن خواهد بود. آیاتی همچون: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» (3)، «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى» (4)، «وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى» (5)، «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (6)، «اللَّهُ أَحَدٌ» (7)، «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» (8)، «وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ» (9) و دهها آیات و روایات دیگری كه شناخت و فهم آنها با عقل میسور است و در صورت تعطیلی قوه عقل در این عرصهها، باید به نظریه تعطیل و درماندگی مطلق انسان در برابر فهم آیات و روایات تن داد. استاد مطهری در این باره مینویسد:
«در خداشناسی و مسایل مربوط به آن تنها از طریق عقل و فلسفه است كه به صورت یك علم مثبت نظیر روان شناسی و گیاه شناسی و غیره درمیآید. چقدر اشتباه است كه میگویند راه مطالعه در خلقت، ما را از پیمودن راههای دشوار و پر پیچ و خم فلسفی بی نیاز میكند. » (10)
البته اگر عالم دینی علاوه بر عقل و فلسفه از عرفان و شهود نیز استمداد ورزد و به تعبیری فلسفه وی حكمت متعالیه باشد، میزان تفسیر او از آموزههای فراطبیعی از دقت بیشتری برخوردار خواهد بود.
2. مسأله خطاپذیری معرفت عقلی به صورت موجبه جزئیه هر چند قابل انكار نیست، اما این ادعا موجب سلب اعتماد و اطمینان مطلق به معرفت عقلی نمیشود؛ چرا كه برخی از معارف عقلی بدیهی و برهانی است كه قابل تردید نیست. مثلاً اثبات عالم مجرد و عدم انحصار وجود به عالم مادی در فلسفه مبرهن شده است كه تفصیل آن در تقریر براهین خداشناسی خواهد آمد.
3. به عنوان پاسخ نقضی میتوان گفت كه خطاپذیری شناخت حسی اگر زیادتر از شناخت عقلی نباشد، از آن كمتر نیست، اصلاً پایه علوم تجربی بر ابطالپذیری بنا شده است كه این اصل را فیلسوف تجربی قرن بیستم یعنی كارل ریموند پوپر به اثبات رسانده است. (11) امروزه از قوانین طبیعت به قوانین آماری تعبیر میكنند. (12)
4. نكته دیگر این كه مخالفان استدلالهای عقلی خودشان برای جرح استدلال عقلی از استدلال عقلی استفاده كردند، مثلاً شعر مولانا به صورت قیاس شكل اول از یك صغری و كبری تشكیل شده است. لذا اگر استدلال عقلی معتبر است، باید در همه جا معتبر باشد، اما اگر از اعتبار لازم و منطقی برخوردار نباشد، استدلال عقلی خود مخالفان نیز عقیم خواهد بود.
5. اما دربارهی شبهه اقبال لاهوری در جرح براهین عقلی خداشناسی، به اثبات اصل برهان و پاسخ شبهات آن خواهیم پرداخت.
2. عدم اثبات خدای ادیان از طریق فلسفه
یكی دیگر از دلایل مخالفان رویكرد فلسفی به خداشناسی این است كه فلسفه در نهایت یك وجودی به نام علة الاولی و واجب الوجود را اثبات میكند و این با خدای ادیان با اوصاف خاص متفاوت است. نقد این شبهه به تفصیل در فصل دوم در برهان امكان شبهه هشتم خواهد آمد و در آنجا روشن خواهد شد كه با تحلیل عنوان واجب الوجود میتوان خدای ادیان با صفات خاص را نیز استنتاج كرد.
3. دلیل نقلی
از ادله معروفی كه حسگرایان متأله برای اثبات مدعای خود تمسك میكنند، استشهاد به ظواهر آیات و روایاتی است كه برای شناخت خداوند به مطالعه و تأمل در طبیعت و خلقت تأكید میكنند. (13) در قرآن مجید آیات متعددی وجود دارد كه برای خداشناسی به مطالعه طبیعت امر میكند مانند:
«مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ» (14)؛
«أَ فَلاَ یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ» (15).
اقبال لاهوری میگوید:
«قرآن آیات و نشانههای حقیقت نمایی را در خورشید و ماه و دراز شدن سایه و پی هم آمدن شب و روز و گوناگونی زبانها و رنگها و جانشین شدن روزهای خوشبختی و بدبختی به جای یكدیگر در میان مردم یعنی سراسر طبیعت بدان صورت كه به وسیله ادراك حس بشری متجلی میشود، میداند. » (16)
از روایات معروف كه مورد استناد دیدگاه فوق قرار گرفته است، حدیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه وقتی از پیرزنی- كه با چرخ مخصوص قدیمی ریسندگی میكرد- از شناخت آفریدگار جهان پرسید، پیرزن دست خود را از چرخ كشید و حركت چرخ نیز متوقف شد. به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض كرد: چنان كه این چرخ به محركی نیازمند است، این جهان نیز به آفریدگاری محتاج است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با تحسین آن زن فرمود:
«علیكم بدین العجایز» (17).
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اصحاب خود را برای خداشناسی به مطالعه در نظم و طبیعت و حركت تشویق كرده است.
تحلیل و بررسی
در تحلیل این دلیل نكات ذیل قابل تأمل است:
نكته اول و مهم این كه مطابق اصل عقلی «اثبات شیء نفی ماعدا نمیكند»، ما تأكید و اهتمام قرآن و روایات بر مطالعه امور محسوس و طبیعت در شناخت خداوند را میپذیریم، لكن این اهتمام و تأكید موجب سلب اعتماد و وثوق مطالعه عقلی و برهانی نمیشود.
به دیگر سخن هر دو راهكار یعنی مطالعه حسی و عقلی هر یك مخاطبان خاص خود را دارند و آن را میطلبند، مطالعه حسی با فهم اكثر مردم خصوصاً آنان كه از مباحث عقلی و فلسفی به دورند سازگارانهتر است.
2. چنان كه در تحلیل دلیل پیشین گفته شد فهم و كشف معانی ژرف بعضی نصوص دینی بدون به كار بستن عقل میسور نیست، لذا طرد عقل و فلسفه با روح و هدف دین مطابقت ندارد.
درباره حدیث «علیكم بدین العجایز» نیز نكاتی قابل اشاره است.
3. نكته اول این كه حدیث خود بر استدلال عقلی اما متناسب فهم قایل آن استوار است. در این حدیث پیرزن از برهان حركت ارسطویی به طور خودجوش استفاده نموده است.
4. مخاطب حدیث اكثریت مردم است كه دین خود را از امور حسی به دست میآورند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تأكید میكند كه در این راه ایمان و باورشان به خداوند میبایست بسان آن پیرزن باشد كه به قطع رسیده است، اما سایرین باید از این مرحله بگذرند:
چنان كه عارف نامی شیخ محمود شبستری میسراید:
چه كردی فهم از دین العجائز *** كه بر خود جهل میداری جائز؟
اگر مردی برون آی و نظر كن *** هر آنچه آید به پیشت زان گذر كن
برون آی از سرای امهانی*** بگو مطلق حدیث «من رآنی» (18)
5. اگر مقصود حدیث جمود بر افكار عامه و سطحی در معارف دین باشد، این مقصود با روح آیات ژرف- كه توضیح آن گذشت- ناسازگار است.
6. نكته دیگر در این حدیث تردید در اصل صدور آن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه مورد انكار اندیشهورانی مانند میرزای قمی (19) و شهید مطهری (20) قرارگرفته است.
پینوشتها:
1. ر. ك: احیای فكر دینی در اسلام، ص35.
2. مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت 2128، ص105.
3. شورا:11.
4. نحل:60.
5. اعراف: 180.
6. بقره: 115
7. توحید:1.
8. حدید:3.
9. حدید:3.
10. ر.ک: مجموعه آثار، ج6، ص958 و 961.
11. ر.ک: حدسها و ابطالها، ص77؛ منطق اكتشاف علمی، ص44 و 426 و نیز: باربور، علم و دین، ص312.
12. ر.ک: پوزیتیویسم منطقی، ص29؛ پیدایش فلسفه علمی، ص191، 194 و 105.
13. ر.ک: راه طی شده، ص91.
14. ملك:3.
15. غاشیه: 17.
16. ر.ک: احیای فكر دینی در اسلام، ص147.
17. نگارنده با فحص از طریق رایانه مستند حدیث را به شرح فوق پیدا نكرد و تنها به صورت ناقص در بحارالانوار جلد 66، ص135، چاپ بیروت منتشر شده است.
18. ر.ک: شرح گلشن راز، ص146.
19. ر.ک: قوانین الاصول، ج2، مبحث جواز و عدم جواز التقلید فی اصول الدین.
20. ر.ک: مجموعه آثار، ج6، ص888 و 889.
منبع مقاله :
قدردان قراملكی، محمدحسن، (1393)، پاسخ به شبهات كلامی، دفتر اول: خداشناسی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم