تا کنون، از مجموعه مقالات دولت
پیامبر، هفت شماره گذشته است و موضوعات ولایت و رهبری سیاسی پیامبر، جایگاه مردم در
حکومت ایشان و ساختار حکومتی آن حضرت پیگیری شده است. از این شماره با چهار مقاله
به موضوع تشکیلات دولتی و اداری ایشان می پردازیم. این مقالات پایان بخش مجموعه
مقالات دولت پیامبر اعظم خواهد بود. منتظر نظرات شما راجع به این مجموعه هستیم.
مقدمه
شهر
مدینه قبل از اسلام و هجرت پیامبر(ص)، به شکل عشیره ای و فاقد پیکره اجتماعى متکامل
بود، و هیچ گونه اقتدار سیاسى فراگیر و یا نظام ادارى جامعی نداشت.
و درمقابل رابطه میان دو قبیله اوس و خزرج و یهودیان بر پایه جنگ و
خونریزى بود و لذا امنیت شهر همیشه نگران کننده
بود. اما پس از هجرت پیامبر(ص)، این شهر شاهد شکل گیری یکی از متکامل ترین دولت های
روزگار با ساختار و اصولی مترقی بود. در باره تشکیلات دولت پیامبر(ص) نظرات مختلفی
وجود دارد تا جایی که مولف کتاب
دوله الرسول(ص)،
معتقد است در حکومت رسول خدا(ص) وظایف به عهده یازده دستگاه بود:
1. وزیر، 2. دستگاه اداری، 3. دستگاه قضایی، 4. دستگاه فنّی، 5. دستگاه مالی،
6. دستگاه دیپلماسی، 7. دستگاه نظامی یا عسکری، 8. دستگاه آموزشی و تعلیمی، 9.
دستگاه تبلیغی، 10. دستگاه امنیتی و حسبه.[1]
در ادامه به بررسی مهمترین اقدامات پیامبراکرم(ص) در راستای تحقق وظایف و اهداف
الهی خویش در تکوین دولت مدینه و تشکیلات حکومتی و اداری آن، اشاره می شود:
یکم. کادر سیاسی مدینه (نقیبان)
اندکى پیش از هجرت پیامبر(ص) شالوده و زیر بناى نظام ادارى در این شهر با انتخاب
نقباى دوازده گانه، از میان بیش از 70 نفر توسط اوس و خزرج که به تقاضاى پیامبر
بود، آغاز شد. در دومین بیعت عقبه، سه نفر از اوسیان و نه نفر
از خزرجیان با پیامبر خدا بر اسلام و طاعت و جهاد بیعت کردند. وظیفه و مسؤولیت
نقبا، مسؤولیت ادارى، سیاسى، فرهنگى و تبلیغ و نشر اسلام در یثرب و زمینه سازى براى
مهاجرت پیامبر(ص) و مسلمانان بود.[2]
پیامبر (ص) این گروه را به عنوان « گروه سیاسی» و هر یک را برای اداره و کفالت قبیله
خود قرار داد. و به موازات آن، شهر مدینه به چندین «ناحیه» یا «بخش» تقسیم می شد. در
هر ناحیه یا بخشی یک رئیس (نقیب)، چندین نایب رئیس (عریف) و یک محل اجتماع (سقیفه)
نیز وجود داشت. پیامبر (ص) برای اداره کل نقبا رئیسی تعیین کردند که به او «نقیب
النقباء» گفته می شد.[3] بدین
ترتیب مجموعه شورای سیاسی دولت مدینه از 49 نفر تشکیل می شد. هر نقیب دارای سه عریف
بود که بر امور مالی، اجتماعی و اطلاعاتی رسیدگی می کردند. شخص پیامبر(ص) در راس
قدرت قرار گرفته بود و تمامی مسائل اجتماعی در نهایت با تصمیم گیری شخص حضرت محمد(ص) حل می شد.[4]
بررسی منابع تاریخی مبین این موضوع است که هدف از تشکیلات و هماهنگی فوق، استوار
ساختن جایگاه اسلام و جامعه اسلامی بوده است و فعالیت نقیبان بدین شکل، تنها محدود
به دوره پیش از هجرت و زمینه سازی برای آن بوده است؛ اما پس از هجرت پیامبر(ص) به
مدینه و استقرار ایشان در آن، بخصوص پس از امضای پیمان مشترک دفاعی با یهود در
محافظت از شهر، شورای دوازده نفره را تغییر و با اعضای بیشتر و مشارکت گسترده تر
مسلمانان به اداره امور می پرداختند. شواهد متعددی[5]
بر استمرار این شورا به شکل جدید وجود دارد؛ از جمله اینکه پیامبر(ص) پس از مرگ
اسعد بن زراره، خود شخصا نقابت بنی النجار را به عهده گرفتند.[6]
دوم. تدوین اولین قانون اساسی جهان
نخستین قانون اساسی مدون جهان در اولین سال هجرت رسول اعظم(ص) به مدینه، توسط آن
بزرگوار تنظیم شد؛ آن حضرت برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان را به نحوی روشن و
دقیق تثبیت نموده و حقوق، مسئولیت و موقعیت اجتماعی هریک از گروههای – مسلمانان،
مشرکان ویهودیان- گوناگونی را که در یک شهر زندگی می کردند را تعیین نمایند؛ دست
به تنظیم یک اساسنامه یا «قانون اساسی» زدند که مشتمل بر 47 ماده بود.[7]
برخی از نکات مهم آن عبارتند از:
1. تکوین «امت اسلامی» که شامل هر کسی می شود که اسلام را بپذیرد و
ایمان بیاورد ولودر آینده و فارغ از ویژگی های قبیلگی و عواملی نظیر خون و نژاد.
علاوه بر آن کسانی که در این نظام عضویت دارند حقوقشان با یکدیگر مساوی است.
2. پیامبر(ص) واحدهای قبیلگی آن روز را به رسمیت شناخته و حق
پناهندگی، دیه مشترک (خون بها) و بعضی حقوق مالی (بیمه) را تضمین کرده است.
3. این پیمان وحدت ملی را تضمین می کند و همه در جنگ و صلح برابرند.
الزامات مالی را که ناشی از وقوع جنگ ها باشد، به طور مشترک است. و در هنگام جنگ،
خدمت نظامی یک تعهد الزامی است، و همه باید به صورت یکسان در آن شرکت داشته باشند.
البته پیامبر (ص) یهودیان را تنها در دفاع از مدینه دخالت داده نه در جنگ های
هجومی.
4. این سند امنیت داخلی شهر مدینه را تضمین می نماید و هرگونه جنگ
داخلی محکوم است.
5.
تنظیم عدالت اجتماعی و تنظیم امور قضایی و اداری از مهمترین اهداف و محتوای منشور
است.
6. این قرارداد در مورد استقلال دینی و اجرای احکام شرعی یهود،
استقلال قائل است و در مورد هم پیمانان آنها نیز رعایت می شود.
7.
ارتباط مسلمانان را با یکدیگر به ویژه در حمایت از مظلوم و احیای حق مورد تاکید
قرار می دهد.
8.
معاهده، حق پناهندگی رادر حق همه قبایل عرب و یهود محترم می شمارد.
بدین ترتیب، مسلمانان پس از امضای قرارداد، امت واحدی را به وجود آوردند و نسبت به
اجرای محتوای قرارداد، التزام کامل داشتند و آن را محترم می شمردند. در نتیجه دولت
مدینه با سه گروه دارای استقلال و تشخص سیاسی یعنی مهاجران، انصار و یهود، به
وجود آورد.[8]
ادامه دارد
پی نوشت ها:
[1]
–
دولةالرسول(ص)، ص 259.
[2]
– سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(ص)، پرویز
سعیدى، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 30 ؛ و ر.ک: دولت رسول خدا (ص)، صالح
احمد العلی، ترجمه هادی انصاری، قم ک پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1381، ص 83.
[3]
– مجموعه الوثائق السیاسیه للعهد النبوی، محمد حمید
الله، بیروت: دارالارشاد، 1969، ص 69.
[4]
– ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در
مدینه، سید محمد ثقفی، قم: انتشارات هجرت، 1376، ص 91.
[5]
– ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در
مدینه، پیشین، صص 92- 93.
[6]
– السیره النبویه، محمدبن هاشم، تهران: افست، بی تا، ج
2، ص 154.
[7]
– جهت آشنایی کامل ر.ک: همان، ص150 ؛ ساختار اجتماعی و
سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، پیشین،صص 93
–
103 ؛ و ر.ک: سندی با ارزش از سال های اولیه رسالت حضرت محمد (ص)، اولین
قانون اساسی جهان، اکبرزاده، نشریه گلستان قرآن، مهر 1380، شماره 128،
صص24-26.
[8]
– ر. ک: ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت
اسلامی در مدینه، پیشین، ص 109.