در همه کتابها که حاوی کلمات و جملات بیشماری هستند، جملات تکراری زیادی به چشم میخورد. قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در آن جملات تکراری متعددی به چشم میخورد، بویژه جملات کوتاهی مثل «الحمد لله».[1]
گاهی جملات تکراری قرآن، با کمی تغییر یا جابجایی ذکر شده است. در نگاه اول، علتی که برای این نوع تغییر به ذهن میرسد، ایجاد تنوّع و تفنّن در عبارت است. هرچند که این کار، به زیبایی و بلاغت آیات قرآن که در اوج بلاغت و فصاحت قرار دارد، میافزاید که خود دلیلی کافی برای چنین اختلافی است، ولی میتوان دلایل دیگری را نیز با توجه به برخی جنبههای بلاغی مطرح کرد.
در هر حال، یکی از این موارد، تفاوتی است که بین دو آیه، یکی از سوره بقره و دیگری از سوره ابراهیم به چشم میخورد. خداوند در آیهای از سوره بقره چنین میفرماید: «لا یَقْدِرُونَ عَلى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا».[2] و در آیهای از سوره ابراهیم میفرماید: «لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ».[3]
برای یافتن پاسخ این سؤال؛ لازم است که به نقش و اعراب این دو عبارت که در دو آیه مذکور جابجا شدهاند توجه شود:
عبارت «علی شیء» متعلق به فعل «لایقدرون» است؛ نقش این عبارت به عنوان جار و مجرور، در هر دو آیه یکی است. «ممّا» هم جار و مجرور و متعلق به عامل محذوف بوده و نقش وصف، برای کلمه «شیء» دارد. این نقش، هم در لفظ و هم در معنا در آیه مربوط به سوره بقره وجود دارد،[4] ولی در سوره ابراهیم، فقط در معنا صفت شیء است و با مقدم شدن بر آن، نقش «حال» به خود میگیرد و متعلق به «حال» محذوف خواهد بود.[5]
از این توضیحات مشخص میشود که چون «مِمَّا کَسَبُوا» وصف برای «شیء» است، در حالت عادی باید بعد از موصوف خود واقع شود؛ زیرا جایگاه وصف، متأخر از موصوف است. بنابر این، اجزای این جمله در سوره بقره، به ترتیب معمول خود در جمله قرار گرفتهاند، ولی در سوره ابراهیم، این وصف مقدم بر موصوف شده است.
مقدم شدن و مؤخر شدن اجزای جمله، برای افاده یک نکته بلاغی است. یکی از علتهای مقدم شدن عبارتی که باید مؤخر باشد، تأکید بر آن بخش از جمله و نشان دادن اهمیت آن مطلب است. بنابر این، در آیهای که «مِمَّا کَسَبُوا» مقدم شده، نقطه تمرکز آیه بر خود اعمال انجام شده توسط افراد بوده و تأکید بیشتری بر آن میشود، اما در آیهای که «علی شیء» مقدم شده، عدم توانایی افراد برای دسترسی به نتیجه اعمالشان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.[6]
نکته قابل توجه این است که این دو جمله، بعد از بیان یک تمثیل از عمل ریاکاران و کافران، بهکار رفتهاند. در آیه اول، بعد از اینکه انفاق کردن همراه با ریا و اذیت، تشبیه به سنگ صافی شده که بر آن دانهای میکارند و با اولین باران، آن دانه و لایه نازک خاکی که بر روی آن قرار دارد، از بین میبرد، میفرماید: «به هیچ نتیجهای از آنچه که کسب کردهاند، دست نمییابند».
در آیه دوم ابتدا اعمال کافران را به خاکستری تشبیه میکند که باد شدیدی بر آن بوزد و همه آنرا پراکنده کند و چیزی از آن باقی نگذارد. سپس میفرماید: آنچه را که کسب کردهاند، به هیچ کدامش دست نمییابند.
نتیجه اینکه: چون در آیه اول سخن از انفاق ریاکاران است و ممکن است چنین تصور شود؛ هرچند کارشان با ریا آلوده کردهاند ولی چون به هر حال، کار خیر انجام دادهاند، از پاداش خیر بینصیب نخواهند ماند. از اینرو؛ این آیه تأکید میکند که هیچ نصیبی از اعمال ریاکارانه خود نخواند داشت. اما در آیه دوم سخن از اعمال مشرکان است و چنین تصوری درباره اعمال مشرکان، کمتر به ذهن میرسد؛ لذا چینش جمله به صورت دیگری انجام شده و تأکید کلام بر اعمالشان صورت گرفته تا بیان کند که همه اعمالشان، بیثمر است و صاحبانشان، بهرهای از اعمال خود نخواهند داشت؛ زیرا آنها از نعمت توحید بیبهره هستند و بدون توحید، دیگر اعمال، مقبول درگاه خدا نخواهد بود.
گاهی جملات تکراری قرآن، با کمی تغییر یا جابجایی ذکر شده است. در نگاه اول، علتی که برای این نوع تغییر به ذهن میرسد، ایجاد تنوّع و تفنّن در عبارت است. هرچند که این کار، به زیبایی و بلاغت آیات قرآن که در اوج بلاغت و فصاحت قرار دارد، میافزاید که خود دلیلی کافی برای چنین اختلافی است، ولی میتوان دلایل دیگری را نیز با توجه به برخی جنبههای بلاغی مطرح کرد.
در هر حال، یکی از این موارد، تفاوتی است که بین دو آیه، یکی از سوره بقره و دیگری از سوره ابراهیم به چشم میخورد. خداوند در آیهای از سوره بقره چنین میفرماید: «لا یَقْدِرُونَ عَلى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا».[2] و در آیهای از سوره ابراهیم میفرماید: «لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ».[3]
برای یافتن پاسخ این سؤال؛ لازم است که به نقش و اعراب این دو عبارت که در دو آیه مذکور جابجا شدهاند توجه شود:
عبارت «علی شیء» متعلق به فعل «لایقدرون» است؛ نقش این عبارت به عنوان جار و مجرور، در هر دو آیه یکی است. «ممّا» هم جار و مجرور و متعلق به عامل محذوف بوده و نقش وصف، برای کلمه «شیء» دارد. این نقش، هم در لفظ و هم در معنا در آیه مربوط به سوره بقره وجود دارد،[4] ولی در سوره ابراهیم، فقط در معنا صفت شیء است و با مقدم شدن بر آن، نقش «حال» به خود میگیرد و متعلق به «حال» محذوف خواهد بود.[5]
از این توضیحات مشخص میشود که چون «مِمَّا کَسَبُوا» وصف برای «شیء» است، در حالت عادی باید بعد از موصوف خود واقع شود؛ زیرا جایگاه وصف، متأخر از موصوف است. بنابر این، اجزای این جمله در سوره بقره، به ترتیب معمول خود در جمله قرار گرفتهاند، ولی در سوره ابراهیم، این وصف مقدم بر موصوف شده است.
مقدم شدن و مؤخر شدن اجزای جمله، برای افاده یک نکته بلاغی است. یکی از علتهای مقدم شدن عبارتی که باید مؤخر باشد، تأکید بر آن بخش از جمله و نشان دادن اهمیت آن مطلب است. بنابر این، در آیهای که «مِمَّا کَسَبُوا» مقدم شده، نقطه تمرکز آیه بر خود اعمال انجام شده توسط افراد بوده و تأکید بیشتری بر آن میشود، اما در آیهای که «علی شیء» مقدم شده، عدم توانایی افراد برای دسترسی به نتیجه اعمالشان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.[6]
نکته قابل توجه این است که این دو جمله، بعد از بیان یک تمثیل از عمل ریاکاران و کافران، بهکار رفتهاند. در آیه اول، بعد از اینکه انفاق کردن همراه با ریا و اذیت، تشبیه به سنگ صافی شده که بر آن دانهای میکارند و با اولین باران، آن دانه و لایه نازک خاکی که بر روی آن قرار دارد، از بین میبرد، میفرماید: «به هیچ نتیجهای از آنچه که کسب کردهاند، دست نمییابند».
در آیه دوم ابتدا اعمال کافران را به خاکستری تشبیه میکند که باد شدیدی بر آن بوزد و همه آنرا پراکنده کند و چیزی از آن باقی نگذارد. سپس میفرماید: آنچه را که کسب کردهاند، به هیچ کدامش دست نمییابند.
نتیجه اینکه: چون در آیه اول سخن از انفاق ریاکاران است و ممکن است چنین تصور شود؛ هرچند کارشان با ریا آلوده کردهاند ولی چون به هر حال، کار خیر انجام دادهاند، از پاداش خیر بینصیب نخواهند ماند. از اینرو؛ این آیه تأکید میکند که هیچ نصیبی از اعمال ریاکارانه خود نخواند داشت. اما در آیه دوم سخن از اعمال مشرکان است و چنین تصوری درباره اعمال مشرکان، کمتر به ذهن میرسد؛ لذا چینش جمله به صورت دیگری انجام شده و تأکید کلام بر اعمالشان صورت گرفته تا بیان کند که همه اعمالشان، بیثمر است و صاحبانشان، بهرهای از اعمال خود نخواهند داشت؛ زیرا آنها از نعمت توحید بیبهره هستند و بدون توحید، دیگر اعمال، مقبول درگاه خدا نخواهد بود.
[1]. فاتحه، 2؛ انعام، 1؛ ابراهیم، 39 و… .
[2] بقره، 264.
[3]. ابراهیم، 18.
[4]. صافی، محمد بن عبدالرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، ج 3، ص 48، دمشق، بیروت، دارالرشید، مؤسسة الایمان، چاپ چهارم، 1418ق؛ درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 1، ص 410، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.
[5]. الجدول، ج 13، ص 174.
[6]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 193، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.