طلسمات

خانه » همه » مذهبی » دو وسيله امان از عذاب؛ اختصاصي امت پيامبر(ص)

دو وسيله امان از عذاب؛ اختصاصي امت پيامبر(ص)

سوره انفال/ آيه 33:

«وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِيهِمْ وَ مَا كاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون»

در آيه 33 سوره انفال دو امان ازعذاب از جانب خداوند معرفي شده است كه مختص امت اسلام است. يكي وجود پيامبر گرامي(ص) و ديگري استغفار: «وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِيهِمْ وَ مَا كاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون» ولى (اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نيز) تا استغفار مى‏ كنند، خدا عذابشان نمى‏ كند.
منظور از عذاب كه در اين آيه نفى شده عذاب آسمانى استيصال است، كه ممكن بود امت اسلام هم مانند ساير امم شامل چنين عذابي ‏شود، اما خداوند سبحان در اين آيه اين چنين عذاب را از اين امت مادامي كه رسول خدا (ص) زنده و در ميان آنان است و همچنين بعد از درگذشت آن جناب مادام كه امت استغفار مى‏ كنند نفى كرده است.[1] بنابراين نمي توان گفت منظور از نفي عذاب، نفي تمامي عذاب ها از امت اسلام است؛ زيرا اشخاصى در زمان حيات رسول خدا(ص) در موارد خاصّى گرفتار عذاب الهى هم شده ‏اند، مانند عذاب نعمان بن حارث در آيه‏ قبل.[2] و يا جنگ هايي كه در زمان حيات رسول خدا(ص) به وقوع مي پيوست؛ اما منظور نفي اين عذاب ها نيست.
اما چنان چه از بخش دوم آيه مشخص است اين آيه فقط اختصاص به عصر پيامبر(ص) ندارد، بلكه يك قانون كلي براي همه زمانها و همه انسان هاست. به همين دليل در حديث معروفي از امام علي عليه السلام آمده است: «كان فى الارض امانان من عذاب اللَّه و قد رفع احدهما فدونكم الآخر فتمسكوا به و قرأ هذه الاية» در روى زمين دو وسيله امنيت از عذاب الهى بود يكى از آنها (كه وجود پيامبر بود) برداشته شد. هم اكنون به دومى (يعنى استغفار) تمسك جوييد سپس آيه فوق را تلاوت فرمود.[3] يعني امان دوم كه استغفار است هميشه وجود دارد و قابل دسترس است و در نتيجه تا زماني كه مردم استغفار مي كنند دچار عذاب هاي مستاصل كننده مانند عذاب هاي امم پيشين نمي شوند.

پي نوشت:

[*]. منظور از امان از عذاب براي امت اسلام در آيه 33 انفال، امان از چه عذابي است؟
[1] . ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم ،1374ش ، ج‏9، ص: 92
[2] . تفسير نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، تهران، 1383، ج‏4، ص: 315
[3] . تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران،1374،ج‏7، ص: 154

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد