پاسخ سوال شما را با توضیح نکاتی مورد بررسی قرار می دهیم ؛
1- ماهیت حکومت در اسلام :
در حکومت دینی , رهبری و مدیریت جامعه , ابزار و وسیله ای برای دین است از این رو هدف مستقلی از اهداف دین نیست یعنی حکومت , ارزش مستقلی ندارد , بلکه ملاک ارزش گذاری میزان اثر آن در اجرای اهداف دین است حضرت علی علیه السلام در مقام ارزش گذاری بر حکومت , بهای آن را با ترشح بینی بز یکسان دانسته است مگر حکومتی که در پرتو آن بتوان عدالتی را حاکم کرد و از ظالم حقی را ستاند « والذی فلق الحبه و برأ النسمه لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظه ظالم و لاسغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بکأس اولها و لالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عطفه عنز » ( جوادی آملی , عبد الله , نسبت دین و دنیا ,بررسی و نقد نظریه سکولاریسم , مرکز نشر اسرا , 1381, ص 25) سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را افرید اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند , مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم , آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است .( نهج البلاغه , خطبه 3) از دیدگاه حضرت غایت و هدف اصلی حکومت حفاظت از مردم در ابعاد و جنبه های مختلف آن و خدمت به انان برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی است بر این اساس حضرت انگیزه خود را از پذیرفتن امر حکومت این گونه بیان می فرماید :« اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان و لا التماس شی من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک » خدایا تو می دانی که آنچه از جانب ما در پذیرش امر خلافت انجام گرفت , هرگز برای قدرت طلبی یا زیاده خواهی از بهره های دنیوی نبوده بلکه برای این بوده است که نشانه های دین تو را به جای خود برگردانیم و در شهرهای تو اصلاح را ظاهر کنیم , تا بندگان ستمدیده ات در امنیت به سر ببرند و قوانین و احکام رها شده تو بار دیگر اجرا گردد .( نهج البلاغه , خطبه 131) بر این اساس حضرت حکومت را امانت در دست حاکم اسلامی می دانستند نه وسیله ای برای بهرمند شدن از منافع دنیوی « ان عملک لیس لک بطعمه ولکنه فی عنقک امانه » همانا پست و مقام برای تو وسیله آب و نان نبوده بلکه امانتی در گردن تو است .( نهج البلاغه , نامه 5)
2- تفاوت نگاه دینی به حکومت با نگاه ابزاری به دولت :
این دیدگاه با نظریه ابزاری دولت ، هر چند در اصل ابزاری بودن دولت مشترک است ولی با آن متفاوت است .در نظریه ابزاری دولت که بیشتردر اندیشه های مارکسیستی عنوان شده است دولت ، ابزار و وسیله ای در اختیار طبقه حاکم است. در نگاه دینی ، حکومت به تنهایی ارزش مستقلی نداشته و با توجه به بسط و گسترش ارزشهای دینی در جامعه و اجرای آن ارزش پیدا می کند از این رو آنچه معتبر است احکام و تعالیم دین است که ریشه در مصالح و مفاسد واقعی انسانها داشته و تضمین کننده سعادت مادی و معنوی انسانهاست ولی در اندیشه ابزاری دولت ، دولت ابزاری در دست طبقه حاکم است که در جهت منافع آنها حرکت می کند هر چند ممکن است منافع طبقه حاکم در راستای منافع ملت و توده مردم نباشد بنابر این واقعیت این دیدگاه به در اختیار قرار گرفتن دولت در راستای منافع طبقه حاکم است .
3- تفاوت نگاه دینی به دولت با نظریه ارگانیک و مکانیک دولت :
نظریات سیاسی راجع به دولت را می توان در قالب «نظریة مکانیکی و نظریة ارگانیکی» مورد بررسی قرارداد. در نظریة مکانیکی حق حاکمیت به انسان داده میشود. نظریات افرادی مانند ژان بدن که نظریة حق حاکمیت کلیسا را به طور صریح و علنی رد مینمایند و جان لاک انگلیسی که نظریة دولت و حقوق طبیعی را مطرح میکند و روسو که نظریة قرارداد اجتماعی و ارادة عمومی را مطرح مینماید و منتسکیو که تفکیک قوا را مطرح میسازد، همگی مبتنی برانسان محوری و فردگرایی است. تمام این اندیشهها در «نظریة مکانیکی دولت» متبلور میگردد که امروزه زیر ساختار تمام نظریههای سیستمی، سیبرنتیکی، ساختارگرای فونکسیونالیزم را تشکیل میدهد و اساس خود را بر اصل تعقل و ایمان به آن قرار میدهد. به عبارت دقیقتر، اندیشمندان در مواجهه با مسألة تضاد آزادی فرد با مداخلة دولت بدین نتیجه رسیدهاند که همانطور که انسان میتواند یک دستگاه مکانیکی مانند ساعت یا کامپیوتر بسازد و در صورت عدم کارکرد عضوی از آن، جایگزین برایش در نظر بگیرد و دستگاه را به حالت اول و به صورت طبیعی به کار وادار کند در خصوص دولت هم هرگاه قسمتی از آن دچار نقصان گردد، میتوان با تعویض و تعمیر آن – اعم از قوة مقننه یا اجراییه و قضاییه – به رشد و توسعه جامعه پرداخت.
این الگو یا نظریه ناظر براین مطلب است که کل پدیدههای اجتماعی مانند جامعه و دولت پدیدههایی مصنوعی هستند که محصول اراده انسانها میباشند. به عبارت دیگر، انسان در وضع طبیعی (طبق نظر لاک و هابز) بهدنیا میآید و اساس جامعة مدنی را که مجموعهای از قوانین و روابط مستمر و قابل پیشبینی از حقوق و آزادیهاست بنا مینهد و به طریق اولی در جهت تعالی و رشد و توسعة آن قدم برمیدارد. لذا دولت هم به عنوان مهمترین سازمان جامعه محصول ارادة انسان است. این الگو رازها و رمزهای موجود در منشأ دولت را که در نظریة ارگانیکی به عنوان محصول ارادة خداوندی (نظریة قرون وسطی) و یا مانند محصول رشد نطفهای گیاه (نظریة ارسطو) و یا محصول تکامل خانواده (نظریة هگل) و یا محصول نظم نبض حیات (نظریة برگسون) و یا محصول وجدان جمعی (نظریه دورکیم) وجود دارد، میزداید و آن را به حالت عریان مکانیکی و مصنوعی مورد نظر قرار میدهد.
الگوی ارگانیکی، دولت را به صورت انداموارة رشد و نمو تجسم مینماید که از مرحلة خانواده تکامل یافته و پس از عبور از مرحلة جامعه مدنی به مرحلة دولت میرسد. در حقیقت این الگو ناظر بر حرکت از ناقص به سوی کمال میباشد و لذا همیشه در این دیدگاه دولت مظهر سیر و سلوک قرار میگیرد و آزادی فرد در اطاعت از دولتها متبلور میگردد. در حالیکه در الگوی مکانیکی به افراد انسانی بها و اهمیت بیشتری داده میشود چون این الگو دولتها را محصول ارادة انسان میداند و معیار و حدود و ثعور آزادیها هم توسط عقل که مظهر ارادة انسان است مشخص میگردد.( پیدایش سکولاریزم/ احمد بخشایشی www.porsojoo.com/fa/node/3144) این دو دیدگاه به دلیل میتنی بودن بر مبانی غربی همچون انسان محوری و سکولاریزم با نگاه دینی به دولت تفاوت بنیادی داشته و نمی توان نگاه دینی به ئولت را در یکی از این دو قالب قرار داد . در نگاه دینی خدامحوری و دین محوری پایه اساسی را تشکیل می دهد و در این راستا حکومت ابزاری برای تحقق اهداف دین و حاکمان اسلامی نیز مجریان آن هستند در واقع ارزش حکومت و دولت در اسلام به اجرای تعالیم دینی است و نه غیر آن .
4- امنیت و آزادی از نعمت های بزرگ خداوند است که بدون آن حیات بشری با چالش جدی روبرو خواهد شد از این رو امنیت و آزادی به عنوان دو خواست و گرایش فطری و عقلی انسان ، همواره دو مطالبه بزرگ بشر بوده و هست . و بشر تلاش می کند که به گونه ای زندگی خود را اداره کند که این دو اصل مهم مخدوش نگردد اما طبیعت انسانها و روحیه استخدامگری انسانها هم امنیت و هم آزادی را به چالش می کشاند چه اینکه انسانها به دلیل حب ذات و منفعت طلبی به دنبال کسب منافع بیشتر هستند و از قدرت خویش برای به دست آوردن آن تلاش میکنند و در این راستا این اصل منفعت طلبی موجب از بین رفتن امنیت و آزادی در سطح جامعه خواهد شد از این رو برای برقراری امنیت و آزادی وجود قانون در جامعه ضروری است بر این اساس دو وظیفه اصلی هر دولت برقراری امنیت و آزادی افراد است و در این راستا در کلام حضرت علی علیه السلام که در بالا بیان شد تحقق امنیت افراد جامعه در سایه تعالیم دین به عنوان یکی از وظایف و اهداف دولت اسلامی بر شمرده شده بود.البته بدیهی است که به دلیل تفاوت نگاه دینی و غیر دینی ، سطوح امنیت و آزادی متفاوت خواهد بود براین اساس دولت دینی که به جنبه های مادی و معنوی انسانها توجه دارد سطوحی از امنیت و آزادی را تعریف می کند که جنبه معنوی انسانها مورد توجه قرار بگیرد . به هر حال امنیت و آزادی از مطالبات فطری بشر بوده و بشر تلاش می کند تا جامعه ای را بر پا نماید که در آن امنیت و آزادی حفظ گردد .از این رو این تعبیر مناسب تر است که امنیت و ازادی را به عنوان دو مطلوب فطری بشرکه خداوند متعال در وجود انسان قرار داده است ، بدانیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100132445)
1- ماهیت حکومت در اسلام :
در حکومت دینی , رهبری و مدیریت جامعه , ابزار و وسیله ای برای دین است از این رو هدف مستقلی از اهداف دین نیست یعنی حکومت , ارزش مستقلی ندارد , بلکه ملاک ارزش گذاری میزان اثر آن در اجرای اهداف دین است حضرت علی علیه السلام در مقام ارزش گذاری بر حکومت , بهای آن را با ترشح بینی بز یکسان دانسته است مگر حکومتی که در پرتو آن بتوان عدالتی را حاکم کرد و از ظالم حقی را ستاند « والذی فلق الحبه و برأ النسمه لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظه ظالم و لاسغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بکأس اولها و لالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عطفه عنز » ( جوادی آملی , عبد الله , نسبت دین و دنیا ,بررسی و نقد نظریه سکولاریسم , مرکز نشر اسرا , 1381, ص 25) سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را افرید اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند , مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم , آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است .( نهج البلاغه , خطبه 3) از دیدگاه حضرت غایت و هدف اصلی حکومت حفاظت از مردم در ابعاد و جنبه های مختلف آن و خدمت به انان برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی است بر این اساس حضرت انگیزه خود را از پذیرفتن امر حکومت این گونه بیان می فرماید :« اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان و لا التماس شی من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک » خدایا تو می دانی که آنچه از جانب ما در پذیرش امر خلافت انجام گرفت , هرگز برای قدرت طلبی یا زیاده خواهی از بهره های دنیوی نبوده بلکه برای این بوده است که نشانه های دین تو را به جای خود برگردانیم و در شهرهای تو اصلاح را ظاهر کنیم , تا بندگان ستمدیده ات در امنیت به سر ببرند و قوانین و احکام رها شده تو بار دیگر اجرا گردد .( نهج البلاغه , خطبه 131) بر این اساس حضرت حکومت را امانت در دست حاکم اسلامی می دانستند نه وسیله ای برای بهرمند شدن از منافع دنیوی « ان عملک لیس لک بطعمه ولکنه فی عنقک امانه » همانا پست و مقام برای تو وسیله آب و نان نبوده بلکه امانتی در گردن تو است .( نهج البلاغه , نامه 5)
2- تفاوت نگاه دینی به حکومت با نگاه ابزاری به دولت :
این دیدگاه با نظریه ابزاری دولت ، هر چند در اصل ابزاری بودن دولت مشترک است ولی با آن متفاوت است .در نظریه ابزاری دولت که بیشتردر اندیشه های مارکسیستی عنوان شده است دولت ، ابزار و وسیله ای در اختیار طبقه حاکم است. در نگاه دینی ، حکومت به تنهایی ارزش مستقلی نداشته و با توجه به بسط و گسترش ارزشهای دینی در جامعه و اجرای آن ارزش پیدا می کند از این رو آنچه معتبر است احکام و تعالیم دین است که ریشه در مصالح و مفاسد واقعی انسانها داشته و تضمین کننده سعادت مادی و معنوی انسانهاست ولی در اندیشه ابزاری دولت ، دولت ابزاری در دست طبقه حاکم است که در جهت منافع آنها حرکت می کند هر چند ممکن است منافع طبقه حاکم در راستای منافع ملت و توده مردم نباشد بنابر این واقعیت این دیدگاه به در اختیار قرار گرفتن دولت در راستای منافع طبقه حاکم است .
3- تفاوت نگاه دینی به دولت با نظریه ارگانیک و مکانیک دولت :
نظریات سیاسی راجع به دولت را می توان در قالب «نظریة مکانیکی و نظریة ارگانیکی» مورد بررسی قرارداد. در نظریة مکانیکی حق حاکمیت به انسان داده میشود. نظریات افرادی مانند ژان بدن که نظریة حق حاکمیت کلیسا را به طور صریح و علنی رد مینمایند و جان لاک انگلیسی که نظریة دولت و حقوق طبیعی را مطرح میکند و روسو که نظریة قرارداد اجتماعی و ارادة عمومی را مطرح مینماید و منتسکیو که تفکیک قوا را مطرح میسازد، همگی مبتنی برانسان محوری و فردگرایی است. تمام این اندیشهها در «نظریة مکانیکی دولت» متبلور میگردد که امروزه زیر ساختار تمام نظریههای سیستمی، سیبرنتیکی، ساختارگرای فونکسیونالیزم را تشکیل میدهد و اساس خود را بر اصل تعقل و ایمان به آن قرار میدهد. به عبارت دقیقتر، اندیشمندان در مواجهه با مسألة تضاد آزادی فرد با مداخلة دولت بدین نتیجه رسیدهاند که همانطور که انسان میتواند یک دستگاه مکانیکی مانند ساعت یا کامپیوتر بسازد و در صورت عدم کارکرد عضوی از آن، جایگزین برایش در نظر بگیرد و دستگاه را به حالت اول و به صورت طبیعی به کار وادار کند در خصوص دولت هم هرگاه قسمتی از آن دچار نقصان گردد، میتوان با تعویض و تعمیر آن – اعم از قوة مقننه یا اجراییه و قضاییه – به رشد و توسعه جامعه پرداخت.
این الگو یا نظریه ناظر براین مطلب است که کل پدیدههای اجتماعی مانند جامعه و دولت پدیدههایی مصنوعی هستند که محصول اراده انسانها میباشند. به عبارت دیگر، انسان در وضع طبیعی (طبق نظر لاک و هابز) بهدنیا میآید و اساس جامعة مدنی را که مجموعهای از قوانین و روابط مستمر و قابل پیشبینی از حقوق و آزادیهاست بنا مینهد و به طریق اولی در جهت تعالی و رشد و توسعة آن قدم برمیدارد. لذا دولت هم به عنوان مهمترین سازمان جامعه محصول ارادة انسان است. این الگو رازها و رمزهای موجود در منشأ دولت را که در نظریة ارگانیکی به عنوان محصول ارادة خداوندی (نظریة قرون وسطی) و یا مانند محصول رشد نطفهای گیاه (نظریة ارسطو) و یا محصول تکامل خانواده (نظریة هگل) و یا محصول نظم نبض حیات (نظریة برگسون) و یا محصول وجدان جمعی (نظریه دورکیم) وجود دارد، میزداید و آن را به حالت عریان مکانیکی و مصنوعی مورد نظر قرار میدهد.
الگوی ارگانیکی، دولت را به صورت انداموارة رشد و نمو تجسم مینماید که از مرحلة خانواده تکامل یافته و پس از عبور از مرحلة جامعه مدنی به مرحلة دولت میرسد. در حقیقت این الگو ناظر بر حرکت از ناقص به سوی کمال میباشد و لذا همیشه در این دیدگاه دولت مظهر سیر و سلوک قرار میگیرد و آزادی فرد در اطاعت از دولتها متبلور میگردد. در حالیکه در الگوی مکانیکی به افراد انسانی بها و اهمیت بیشتری داده میشود چون این الگو دولتها را محصول ارادة انسان میداند و معیار و حدود و ثعور آزادیها هم توسط عقل که مظهر ارادة انسان است مشخص میگردد.( پیدایش سکولاریزم/ احمد بخشایشی www.porsojoo.com/fa/node/3144) این دو دیدگاه به دلیل میتنی بودن بر مبانی غربی همچون انسان محوری و سکولاریزم با نگاه دینی به دولت تفاوت بنیادی داشته و نمی توان نگاه دینی به ئولت را در یکی از این دو قالب قرار داد . در نگاه دینی خدامحوری و دین محوری پایه اساسی را تشکیل می دهد و در این راستا حکومت ابزاری برای تحقق اهداف دین و حاکمان اسلامی نیز مجریان آن هستند در واقع ارزش حکومت و دولت در اسلام به اجرای تعالیم دینی است و نه غیر آن .
4- امنیت و آزادی از نعمت های بزرگ خداوند است که بدون آن حیات بشری با چالش جدی روبرو خواهد شد از این رو امنیت و آزادی به عنوان دو خواست و گرایش فطری و عقلی انسان ، همواره دو مطالبه بزرگ بشر بوده و هست . و بشر تلاش می کند که به گونه ای زندگی خود را اداره کند که این دو اصل مهم مخدوش نگردد اما طبیعت انسانها و روحیه استخدامگری انسانها هم امنیت و هم آزادی را به چالش می کشاند چه اینکه انسانها به دلیل حب ذات و منفعت طلبی به دنبال کسب منافع بیشتر هستند و از قدرت خویش برای به دست آوردن آن تلاش میکنند و در این راستا این اصل منفعت طلبی موجب از بین رفتن امنیت و آزادی در سطح جامعه خواهد شد از این رو برای برقراری امنیت و آزادی وجود قانون در جامعه ضروری است بر این اساس دو وظیفه اصلی هر دولت برقراری امنیت و آزادی افراد است و در این راستا در کلام حضرت علی علیه السلام که در بالا بیان شد تحقق امنیت افراد جامعه در سایه تعالیم دین به عنوان یکی از وظایف و اهداف دولت اسلامی بر شمرده شده بود.البته بدیهی است که به دلیل تفاوت نگاه دینی و غیر دینی ، سطوح امنیت و آزادی متفاوت خواهد بود براین اساس دولت دینی که به جنبه های مادی و معنوی انسانها توجه دارد سطوحی از امنیت و آزادی را تعریف می کند که جنبه معنوی انسانها مورد توجه قرار بگیرد . به هر حال امنیت و آزادی از مطالبات فطری بشر بوده و بشر تلاش می کند تا جامعه ای را بر پا نماید که در آن امنیت و آزادی حفظ گردد .از این رو این تعبیر مناسب تر است که امنیت و ازادی را به عنوان دو مطلوب فطری بشرکه خداوند متعال در وجود انسان قرار داده است ، بدانیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100132445)