پیرامون این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1- جمله ای به رسول اکرم(ص) نسبت داده شده است که ایشان فرموده اند: «علیکم بدین العجائز. بر شما باد به دین پیرزنان».
اما پس از بحث و جستجو، این جمله به صورت حدیث در هیچ کتاب حدیثی شیعه و سنی دیده نشده است و از سخنان مشهوری است که هیچ پایه و اساسی ندارد.
استاد شهید مطهری(ره) درباره «علیکم بدین العجائز» می گویند: «این جمله به صورت حدیث در هیچ کتاب حدیثی شیعه و یا سنی دیده نشده است، معذلک نظر به این که با ذائقه کوته فکران موافق آمده است شهرت فراوانی کسب کرده و وسیله ای شده برای انکار هر گونه کوششی در این گونه مسائل … حقیقت این است که این جمله انتسابش به رسول اکرم(ص) ثابت نیست تا نوبت به بحث در مفهوم و معنی اش برسد.»شهید مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 21-24، انتشارات صدرا، قم
عارف معروف، محمد شبستری در کتاب «گلشن راز» در برابر متمسکان به این حقیقت ساختگی واکنش نشان می دهد آن جا که می گوید:
جهان آن تو و تو مانده عاجز
ز تو محرومتر کس دیده، هرگز؟!
چه محبوسان به یک منزل نشسته
به دست عجز پای خویش بسته
نشستی چون زنان در کوی ادبار
نمی داری زجهل خویشتن عار
دلیران جهان آغشته در خون
تو سر پوشیده ننهی پای بیرون!
چه کردی فهم از «دین العجائز»
که بر خود جهل می داری تو جائز؟
اگر مردی برون آی و نظر کن
هر آنچ آید به پیشت زان گذر کن
میاسا یک زمان اندر مراحل
مشو موقوف همراه رواحل
خلیل آسا برو حق را طلب کن
شبی را روز و روزی را به شب کن
همان، ص 22
2- نکته شایان توجه این است که دین مبین اسلام و بویژه مکتب تشیع در میان هیچ ادیان، منادی عقلانیت و خردورزی و کسب بصیرت است. هیچ دینی به اندازه دین اسلام بر عقلانیت (و پذیرفتن دین بر اساس عقل و منطق) تأکید نکرده است.
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد حکه دلالت بر کسب بینش و بصیرت و تعقل می کند به عنوان نمونه:
1- «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی؛ بگو این است راه من، که من و هر کس پیروی ام کرد با بینش و بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم.»یوسف، آیه 108
2- «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا اْلأَلْبابِ؛ پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می کنند اینان هدایت شدگان و صاحبان خرد و اندیشه ناب هستند.»زمر، آیه 18
بر اساس این آیه، هدایت یافتگان حقیقی و صاحبان خرد ناب کسانی هستند که هر سخنی را در بوته نقد و ارزیابی قرار می دهند و بهترین آنها را گزینش می کنند.
در پایان گفتنی است بر فرض پذیرش این سخن، می توان به جنبه مثبت آن توجه کرد که همان دین فطری و صفا و پاکی عمیق تا آخر زندگانی حتی در هنگام پیری می باشد. چنان که در باره این سخن گفته شده؛ وقتی پیامبر(ص) این جمله را فرمودند که از پیر زنی پرسیدند خدا را چگونه اثبات می کنی؟! دست از چرخ نخ ریسی خود کشید و گفت چرخ به این کوچکی و سادگی، نیاز به گرداننده دارد چگونه جهان با این عظمت نیاز به اداره کننده ندارد؟!
این روایت شریف می خواهد بگوید: روش دین داری را از پیر زنان بیاموزید؛ زیرا ایشان در دین مطابق فطرت عمل می کنند و هوای نفس و عقلانیت ناقص خویش را در آن دخالت نمی دهند, در شریعت تصرف نابجا نمی نمایند, اما و اگر نمی کنند و مطیع و تسلیم امر پروردگارند. بنابراین این روایت همانگونه که برخی گفته اند در مقام نفی تفکر و تعقل در دین نیست و بلکه در مقام تنقیح روش عقلانی برخورد با دین است.
در ادامه به پاره ای از سخنان بزرگان همچون لاهیجی شارح گلشن راز شیخ محمود شبستری و علامه حسینی طهرانی اشاره می کنیم:
چه کردى فهم از این دین العجایز
که بر خود جهل میداری تو جایز
عجایز = جمع عجوزه، پیرزنان دین العجایز = اشاره دارد به حدیث «علیکم به دین العجایز»، دین فلاسفه نیز گویند.
«مقصود از حدیث فوق این است که انسانها در شناخت جوهر دین به فطرت رجوع کنند.
و از همان راه که پیرزن نخ ریس به وجود خدا ایمان آورد، ایمان بیاورند پس حدیث دین العجایز را نباید بهانه دوری از علم و معرفت کرد.» شیخ: از دین العجایز چه فهمیدهای و چه استنباطی داری که جهل و نادانی را بر خود جایز میدانی و در معرفت و شناخت حقیقت خداوند نمیکوشی؟ شاید چنین فهم کردهای که چون عجایز قدرت تفکر و استدلال ندارند، شما نیز به دین آنها باشید و از آنها تقلید کنید.
در حالی که چنین نیست و معنی حقیقی حدیث آن است که عجایز چون تابع هوای نفس نیستند از طریق آنها متابعت کنید نه اینکه از آنها تقلید محض کنید.
شرح گلشن راز لاهیجی مطلب شماره 182
چون در معرفة الله که اصل جمیع عقائد دینیّه است اقتصار به مجرّد تقلید مستحسن نیست ، فرمود که: متن گلشن راز:
چه کردی فهم از این دین العجایز
که برخود جهل میداری تو جایز؟
یعنی از حدیث: وَ عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجآئِزِ چه فهم کردهای که بر خود جهل جایز میداری و در معرفت الهی سعی و اجتهاد نمینمائی ؟ مگر که چنین دانستهای که تفکّر در معرفت الله ممنوع است و قصد حضرت نبیّ صلّی الله علیه وآله وسلّم آن است که چنانچه عجائز را قدرتی بر تفکّر و استدلال نیست شما نیز به دین ایشان باشید ، به آن معنی که طلب معرفت یقینی ننمائید و اقتصار به مجرّد تقلید بکنید ؛ و بواسطة این فهم کج ، خذلان جهل به خود راه داده و در راه طلب به قدم سعی نمیروی ؟!
بدان که بحقیقت ، معنی این حدیث آنستکه در جمیع أحکام شرعیّه از مأمورات و منهیّات که دین عبارت از اوست باید که به طریق انقیاد و متابعت همچو عجایز باشند و به عقل و هوای نفس تصرّفی در آن ننمایند ، و بیضرورتْ تأویلی که خلاف ظاهر باشد نکنند ، که حکمت أحکام شرعیّه به مجرّد عقل دریافته نمیشود ؛ نه آنکه ترک تفکّر در معرفت الله نمایند و از طلب باز ایستند و همچو عجایز در خانة تقلید محض ساکن شوند . شعر:
آن دلی کو هست خالی از طلب
دائماً بادا پر از رنج و تعب
آن سری کو را هوای دوست نیست
زو مجو مغزی که او جز پوست نیست
جان که جویایت نباشد کو به کو
مردة بیجان بود جانش مگو
جان ندارد هر که جویای تو نیست
دل ندارد هر که شیدای تو نیست
مراد از « عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجآئِزِ » امر به انقیاد محض است نه نهی از تفکّر در معرفة الله
چون مراد از حدیث نه آنستکه به مجرّد تقلید اکتفا میباید نمود ، فرمودکه: متن:
زنان چون ناقصات عقل و دینند چرا مردان ره ایشان گزینند؟
چون در حدیث حضرت پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده است که: هُنَّ نَاقِصَاتُ الْعَقْلِ وَ الدِّینِ یعنی زنان در عقل و دین نقصان دارند ، پس عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجا´ئِزِ مراد همین نباشد که شما در دین تابع عجایز باشید ، زیرا که در دین ایشان را ناقص فرموده است ؛ بلکه مراد همانست که در انقیاد اوامر و نواهی و عدم تأویل به هوای نفس مثل عجایز باشید ؛ و هرچه به عقل شما راست نباشد خود را در ادراک حقیقت آن قاصر دانید ، که کمال نبوّت اعلی از آن است که هر کس را دسترسی به مقام حقایق أحکام او باشد . شعر:
چشم تو ادراک غیب آموخته چشمهای دیگران بر دوخته
آن یکی ماهی همی بیند عیان و آن یکی تاریک میبیند جهان
سالها گر ظنّ دوَد با پای خویش نگذرد زاشکاف بینیهای خویش
کتاب اللهشناسی , علامه تهرانی/ جلد اول / قسمت یازدهم: خود شناسی، عبور از نفس پرستی، منظور از : علیکم بدین العجائز، شرائط و آداب سلوک
1- جمله ای به رسول اکرم(ص) نسبت داده شده است که ایشان فرموده اند: «علیکم بدین العجائز. بر شما باد به دین پیرزنان».
اما پس از بحث و جستجو، این جمله به صورت حدیث در هیچ کتاب حدیثی شیعه و سنی دیده نشده است و از سخنان مشهوری است که هیچ پایه و اساسی ندارد.
استاد شهید مطهری(ره) درباره «علیکم بدین العجائز» می گویند: «این جمله به صورت حدیث در هیچ کتاب حدیثی شیعه و یا سنی دیده نشده است، معذلک نظر به این که با ذائقه کوته فکران موافق آمده است شهرت فراوانی کسب کرده و وسیله ای شده برای انکار هر گونه کوششی در این گونه مسائل … حقیقت این است که این جمله انتسابش به رسول اکرم(ص) ثابت نیست تا نوبت به بحث در مفهوم و معنی اش برسد.»شهید مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 21-24، انتشارات صدرا، قم
عارف معروف، محمد شبستری در کتاب «گلشن راز» در برابر متمسکان به این حقیقت ساختگی واکنش نشان می دهد آن جا که می گوید:
جهان آن تو و تو مانده عاجز
ز تو محرومتر کس دیده، هرگز؟!
چه محبوسان به یک منزل نشسته
به دست عجز پای خویش بسته
نشستی چون زنان در کوی ادبار
نمی داری زجهل خویشتن عار
دلیران جهان آغشته در خون
تو سر پوشیده ننهی پای بیرون!
چه کردی فهم از «دین العجائز»
که بر خود جهل می داری تو جائز؟
اگر مردی برون آی و نظر کن
هر آنچ آید به پیشت زان گذر کن
میاسا یک زمان اندر مراحل
مشو موقوف همراه رواحل
خلیل آسا برو حق را طلب کن
شبی را روز و روزی را به شب کن
همان، ص 22
2- نکته شایان توجه این است که دین مبین اسلام و بویژه مکتب تشیع در میان هیچ ادیان، منادی عقلانیت و خردورزی و کسب بصیرت است. هیچ دینی به اندازه دین اسلام بر عقلانیت (و پذیرفتن دین بر اساس عقل و منطق) تأکید نکرده است.
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد حکه دلالت بر کسب بینش و بصیرت و تعقل می کند به عنوان نمونه:
1- «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی؛ بگو این است راه من، که من و هر کس پیروی ام کرد با بینش و بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم.»یوسف، آیه 108
2- «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا اْلأَلْبابِ؛ پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می کنند اینان هدایت شدگان و صاحبان خرد و اندیشه ناب هستند.»زمر، آیه 18
بر اساس این آیه، هدایت یافتگان حقیقی و صاحبان خرد ناب کسانی هستند که هر سخنی را در بوته نقد و ارزیابی قرار می دهند و بهترین آنها را گزینش می کنند.
در پایان گفتنی است بر فرض پذیرش این سخن، می توان به جنبه مثبت آن توجه کرد که همان دین فطری و صفا و پاکی عمیق تا آخر زندگانی حتی در هنگام پیری می باشد. چنان که در باره این سخن گفته شده؛ وقتی پیامبر(ص) این جمله را فرمودند که از پیر زنی پرسیدند خدا را چگونه اثبات می کنی؟! دست از چرخ نخ ریسی خود کشید و گفت چرخ به این کوچکی و سادگی، نیاز به گرداننده دارد چگونه جهان با این عظمت نیاز به اداره کننده ندارد؟!
این روایت شریف می خواهد بگوید: روش دین داری را از پیر زنان بیاموزید؛ زیرا ایشان در دین مطابق فطرت عمل می کنند و هوای نفس و عقلانیت ناقص خویش را در آن دخالت نمی دهند, در شریعت تصرف نابجا نمی نمایند, اما و اگر نمی کنند و مطیع و تسلیم امر پروردگارند. بنابراین این روایت همانگونه که برخی گفته اند در مقام نفی تفکر و تعقل در دین نیست و بلکه در مقام تنقیح روش عقلانی برخورد با دین است.
در ادامه به پاره ای از سخنان بزرگان همچون لاهیجی شارح گلشن راز شیخ محمود شبستری و علامه حسینی طهرانی اشاره می کنیم:
چه کردى فهم از این دین العجایز
که بر خود جهل میداری تو جایز
عجایز = جمع عجوزه، پیرزنان دین العجایز = اشاره دارد به حدیث «علیکم به دین العجایز»، دین فلاسفه نیز گویند.
«مقصود از حدیث فوق این است که انسانها در شناخت جوهر دین به فطرت رجوع کنند.
و از همان راه که پیرزن نخ ریس به وجود خدا ایمان آورد، ایمان بیاورند پس حدیث دین العجایز را نباید بهانه دوری از علم و معرفت کرد.» شیخ: از دین العجایز چه فهمیدهای و چه استنباطی داری که جهل و نادانی را بر خود جایز میدانی و در معرفت و شناخت حقیقت خداوند نمیکوشی؟ شاید چنین فهم کردهای که چون عجایز قدرت تفکر و استدلال ندارند، شما نیز به دین آنها باشید و از آنها تقلید کنید.
در حالی که چنین نیست و معنی حقیقی حدیث آن است که عجایز چون تابع هوای نفس نیستند از طریق آنها متابعت کنید نه اینکه از آنها تقلید محض کنید.
شرح گلشن راز لاهیجی مطلب شماره 182
چون در معرفة الله که اصل جمیع عقائد دینیّه است اقتصار به مجرّد تقلید مستحسن نیست ، فرمود که: متن گلشن راز:
چه کردی فهم از این دین العجایز
که برخود جهل میداری تو جایز؟
یعنی از حدیث: وَ عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجآئِزِ چه فهم کردهای که بر خود جهل جایز میداری و در معرفت الهی سعی و اجتهاد نمینمائی ؟ مگر که چنین دانستهای که تفکّر در معرفت الله ممنوع است و قصد حضرت نبیّ صلّی الله علیه وآله وسلّم آن است که چنانچه عجائز را قدرتی بر تفکّر و استدلال نیست شما نیز به دین ایشان باشید ، به آن معنی که طلب معرفت یقینی ننمائید و اقتصار به مجرّد تقلید بکنید ؛ و بواسطة این فهم کج ، خذلان جهل به خود راه داده و در راه طلب به قدم سعی نمیروی ؟!
بدان که بحقیقت ، معنی این حدیث آنستکه در جمیع أحکام شرعیّه از مأمورات و منهیّات که دین عبارت از اوست باید که به طریق انقیاد و متابعت همچو عجایز باشند و به عقل و هوای نفس تصرّفی در آن ننمایند ، و بیضرورتْ تأویلی که خلاف ظاهر باشد نکنند ، که حکمت أحکام شرعیّه به مجرّد عقل دریافته نمیشود ؛ نه آنکه ترک تفکّر در معرفت الله نمایند و از طلب باز ایستند و همچو عجایز در خانة تقلید محض ساکن شوند . شعر:
آن دلی کو هست خالی از طلب
دائماً بادا پر از رنج و تعب
آن سری کو را هوای دوست نیست
زو مجو مغزی که او جز پوست نیست
جان که جویایت نباشد کو به کو
مردة بیجان بود جانش مگو
جان ندارد هر که جویای تو نیست
دل ندارد هر که شیدای تو نیست
مراد از « عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجآئِزِ » امر به انقیاد محض است نه نهی از تفکّر در معرفة الله
چون مراد از حدیث نه آنستکه به مجرّد تقلید اکتفا میباید نمود ، فرمودکه: متن:
زنان چون ناقصات عقل و دینند چرا مردان ره ایشان گزینند؟
چون در حدیث حضرت پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده است که: هُنَّ نَاقِصَاتُ الْعَقْلِ وَ الدِّینِ یعنی زنان در عقل و دین نقصان دارند ، پس عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجا´ئِزِ مراد همین نباشد که شما در دین تابع عجایز باشید ، زیرا که در دین ایشان را ناقص فرموده است ؛ بلکه مراد همانست که در انقیاد اوامر و نواهی و عدم تأویل به هوای نفس مثل عجایز باشید ؛ و هرچه به عقل شما راست نباشد خود را در ادراک حقیقت آن قاصر دانید ، که کمال نبوّت اعلی از آن است که هر کس را دسترسی به مقام حقایق أحکام او باشد . شعر:
چشم تو ادراک غیب آموخته چشمهای دیگران بر دوخته
آن یکی ماهی همی بیند عیان و آن یکی تاریک میبیند جهان
سالها گر ظنّ دوَد با پای خویش نگذرد زاشکاف بینیهای خویش
کتاب اللهشناسی , علامه تهرانی/ جلد اول / قسمت یازدهم: خود شناسی، عبور از نفس پرستی، منظور از : علیکم بدین العجائز، شرائط و آداب سلوک