قبل از پاسخ به سؤال لازم است به نكاتي اشاره شود كه توجه به آنها در روشنتر شدن بحث ما را ياري دهد.
نكته اول
عوامل كلي سقوط اخلاقي، هواي نفس، دنيا و شيطان هستند و ايمان، بهترين راه تحصيل ارزشهاي اخلاقي است.[1]قابل توجه است كه اين سه ضلع با همديگر «رابطه و تعامل» دارند؛ يعني شدت يكي بر شدت ديگري نيز اضافه ميكند و تضعيف يكي ديگري را نيز ضعيف ميكند. ما بايد با همة اين عوامل مبارزه كنيم و بهترين سلاح، اسلحة ايمان است.
نكته دوم
با سه راه ميتوانيم تحصيل ايمان كنيم: اول خروج از غفلت دوم تحصيل علم سوم انگيزش ميل فطري به ايمان.
1. خروج از غفلت: غفلت بنيان بسياري از كژيهاست. براي فراهم ساختن ايمان نخست بايد غفلتزدايي كرد؛ يعني توجه كنيم كه غير از ارضاي غرايز مادي و كسب لذتهاي ناپايدار، راهها و حقايق ديگري نيز هست. در ادامة بحث به راههاي خروج از غفلت نيز اشاره خواهيم كرد.[2]2. تحصيل علم: عالم شدن به آنچه ايمان به آن تعلق ميگيرد مثل توحيد، نبوت، معاد… .
3. انگيزش ميل فطري به ايمان: آدمي فطرتاً به آنچه برايش سودمند است ميگرايد و از آنچه برايش زيانبار است، مي گريزد؛ پس بهترين راه براي ايمان به حقايق ديني يادآوري آثار خوب ايمان و پيآمدهاي وخيم كفر در دنيا و آخرت است.
نكته سوم:
علت اين كه گاهي آدمي به چيزي علم دارد اما بدان ايمان نميآورد آن است كه پيش از آن، دل در گرو چيزي ديگر نهاده است علم به «ذهن»مربوط ميشود و ايمان كارِ «دل» است ايمان، دل دادن و دل سپردن است و اين وقتي حاصل ميشود كه تمام توجه دل به چيزي ديگر معطوف نباشد. (تذكر، يادآوري و موعظهپذيري از حوادث پندآموز نيز ويژة كساني است كه دلي داشته باشند).
راههاي غفلتزدايي
گاهي انسان با آنكه علم و آگاهي به حقايق ديني (توحيد، معاد، نبوت و…) دارد و ميداند كه نبايد خدا و حقايق را فراموش كند به علت توجه به اميال و هوسها، وسوسه هاي شيطان و دنياگرايي(تحملات، دوستان نامناسب و…) از حقايق غافل ميشود. براي اينكه جلوي غفلت گرفته شود توجه به مباحث زير لازم است.
1. تقويت اراده
انسان داراي دو بعد مادي و معنوي (روحاني و جسماني) است توجه به اين دو بعد و ارضاي عاقلانه و شرعي هر دو لازم است در بعد جسماني انسان بايد تغذيه مناسب داشته باشد، از تفريح براي آسايش جسم كمك بگيرد غريزة جنسي خود را در چهارچوب شرع ارضاء كند (ازدواج) و… و در بعد روحاني نيز بايد روح تشنهاش را به حقايق ناب سيراب كند (عبادتها، حقگرايي، نيايش و دعا) و در هر دو بايد حساب شده و تدريجي جلو رفت توجه بيش از حد و افراطي به بدن و بعد جسماني باعث ميشود كه انسان در مقابل مسائلي كه نياز به تصميمگيري و اراده قوي دارد سست شود پس بايد حركتي هدفمند داشت و با توجه بيشتر به بعد روحي قدرت اراده را نيز تقويت كرد.[3]2. دوستان صالح
در انتخاب دوستان بايد دقت كرد. دوستي كه سخنانش شما را به ياد حقايق ديني، خدا… معاد و … بيندازد، سخنانش به علم شما بيفزايد و شما را به ياد آخرت بيندازد؛[4] نه دوستي كه زمينههاي غفلت را براي شما فراهم آورد. ديگر اينكه ما نبايد در جلسههايي بنشينيم كه در آن گناه ميشود، امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمودند سزاوار نيست مؤمن در مجلسي بنشيند كه در آن گناه ميشود و او قادر به تغيير آن نيست.
3. موعظه
انسان ماهيتي دارد كه زود آن را فراموش ميكند. لازم است پيوسته موعظه و پند بشنود. قرآن شريف از پيامبران با عنوان مذكّر (ياد آورنده) و از قرآن با عنوان ذكر ياد كرده است؛ براي همين است كه نميتوان شنيدن موعظه را تكراري دانست؛ چرا كه انسان براي غفلت زدايي دائماً بايد تجديد نظر و تأمل كند.
4. توجه به نعمتهاي الهي
5. توجه به عذابهاي خداوند (در دنيا و آخرت).
6. تلاوت قرآن شريف
طبق روايتهايي يك فرد مسلمان بايد در برنامه روزانه خود تلاوت همراه تأمل داشته باشد و در آيهها به ديدي تطبيقي نگاه كند؛ يعني طوري نگاه كند و بخواند كه گويا خطاب آيهها به اوست و گوش دل به پيام خدا بدهد؛ چرا كه اثر تربيتي اين شيوه بسيار مؤثر است.
7. عبرت
به قصص و داستانهاي اقوام گذشته توجه كنيم و به عاقبت افرادي كه غفلت، باعث هلاكت آنها شد توجه داشته باشيم و سعي كنيم خطاهاي آنها را مرتكب نشويم.
8. پيغمبر دروني
در معارف ما از عقل به پيامبر دروني تعبير شده است و گفته شده كه عقل چيزي است كه با آن خداوند رحمان پرستش ميشود و بهشت با آن به دست ميآيد؛ پس كسي كه با عقلش دنبال فريب مردم، گناه و… است در واقع گوش به پيغمبر دروني خود نداده است.
عالم محضر خداست
توجه به اينكه دائماً در محضر خداست و لحظهاي از نظر خداوند پنهان نيست و ديگر اينكه اعمال ما هر هفته به محضر حضرت حجت امام زمان ـ عًجَلَ الله تعالي فَرَجَهُ الشريف ـ عرضه ميشود و پيوسته در ديد و منظر آنها هستيم؛[5] از اين روست که توسل به آنها براي رشدمان بسيار موثر است.
10. ذكر دائم
روايتهاي بسياري ما را تشويق به ذكر دائم كردهاند امام علي ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد: «المؤمن دائم الذكر و كثير الفكر»؛ مؤمن دائماً در حال ذكر و تأمل است. كسي كه به اين حالت برسد ديگر حالي براي وسوسهها و هواي نفس و دنياگرايي نميماند؛ زيرا بيشترين ضربه معنوي را ما در حال غفلت ميخوريم و ذكر يكي از بهترين عوامل غفلت زايي است. در اينجا لازم است متناسب با سؤال كمي بيشتر در مورد ذكر بگوييم.
شرائط ذكر
برخي از شرايط ذكر از اين قبيلاند:
1. توجه كامل به مذكور
مذكور يعني كسي كه يادآوري ميشود نه ذكر و لفظ. مثلاً كسي كه مشغول گفتن ذكر ياالله است بايد در هر ذكرش توجهاش به عظمت خدا، نعمتها، قدرت و علم او باشد.
2. پنهان كاري عمل
ذكر بايد خالصاً براي خدا صورت بگيرد، اگر بوي ريا از آن برخيزد نه تنها غفلتزدا نيست؛ بلكه بر شدت غفلت، عجب، تكبر و دوري از حق ميافزايد به همين دليل توصيه شده است كه در ذكر گفتن مراقب باشيم كه انگيزه غير خدايي پيش نيايد.[6] (اين امر دقيق است و نياز به تمرين دارد.)
3. اعتدال
ذكر نبايد انسان را از فعاليت روزانه محروم كند. حضور دائمي خداوند بايد در همه حال حس شود. از نظر دين اسلام جائز نيست كسي براي ذكر گفتن به كنجي برود و از اجتماع دور شود؛ البته خلوت و محاسبه نفس در حد اعتدال آن لازمة رشد و پيشرفت معنوي است. قرآن در تمجيد مؤمنين واقعي مي گويد: «آنها كسانياند كه بيع و تجارت از ياد خدا غافلشان نميكند»؛يعني در متن جامعه و كار حضور خداوند برايشان پررنگ و محسوس است.
اقسام ذكر
ذكر بر سه قسم است: زباني، قلبي و زباني ـ قلبي. اگر تنها به گفتن الفاظي خشك اكتفا كنيم بهرهاي نخواهيم برد.[7]
دوام
يكي از چيزهايي كه در ذكر نبايد فراموش شود «دوام ذكر» همراه با «تأمل به مذكور» است؛ يعني اگر بخواهيم به نتيجه مطلوب برسيم بايد دائماً با زبان قلب مشغول ذكر خدا باشيم. قرآن كريم دو صفت خردمندان را «ذكر مداوم و فكر» بيان مي دارد.[8]
حاصل كلام
با توجه به مطالبي كه گفته شد بايد در نظر داشت كه «ذكر» يكي از راه هاي غفلتزدايي است و براي به نتيجه رسيدن، بايد آن را در كنار راههاي ديگر غفلتزدايي به كار گرفت. ديگر اينكه از شرائط آن غافل نبود. با توجه به مطالب فوق، به ذكرها و دعاهايي اشاره ميكنيم كه در مواجهه با حرام و گناه استفاده ميشود. اين نكته را هم بايد اشاره كرد كه ذكرها همگي در يادآوري مؤثراند؛ امّا برخي از ذكرها براي شرائط زمانها و.. اثر ويژهاي دارند كه از طرف معصوم به ما تعليم داده شدهاند.
1. بعد از نماز صبح 12 مرتبه بگوئيد «توكلتُ علي الحيّ الذي لا يموتُ و الحمدللهِ الذي لَم يتَّخذ و لداً و لم يكن له شريكٌ في الملك و لم يكن له وليُّ من الذُّل و كبِّرهُ تكبيراً»[9] (ر.ك: هزار و يك ختم)
توكل ميكنم بر خدائي كه هميشه زنده است و ستايش از آن خداوندي است كه نه فرزندي براي خود گرفته است و نه در حاكميت، شريكي براي او بود و نه هرگز از روي ذلت و ضعف، ياوري گرفته است و او را به طور شايسته بزرگ بشمار.
2. براي غلبه بر نفس[10]الف: مداومت بر ذكر «لا حول و لا قوة الّا بالله العلي العظيم».
ب: ذكر يا دائم يا قائم.
ج: صبح و شب 13 بار يا صد مرتبه «اللهمُ لك الحمد و اليك المشتكي و انتَ المستعان».
3. براي غلبه بر وسوسة شيطان هنگام ديدن نامحرم[11] «يا خير حبيبٍ و محبوبٍ صلّ علي محمد و آلِهِ».
4. دعاي هفدهم صحيفه سجاديّه براي دور كردن «شيطان اللهم اِنّا نعوذُبك مِنْ نَزَعاتِ الشيطان الرجيم…».
5. دعاي هجدهم، درخواست اخلاق پسنديده «اللهم صل علي محمد و آله و بلّغ بايماني…».
حرف آخر: در ذكر و دعا بايد شرائط آن را حفظ كرد (مكان دعا، زمان دعا، اخلاص در اول و آخر، صلوات بر پيامبر و اهل بيت او، ردّ كردن حقوق مردم و تسبيح خدا در اول). انسان مؤمن وقتي گناه ميكند كه غافل باشد و بهترين چيز براي غفلت زدايي ذكر مداوم است در روايات بسياري (و همچنين آياتي) ما را تشويق به ذكر كردهاند و ثمرهايي براي آن شمردهاند. از جمله آنها قدرت روحي، صفاي دل، انس با خدا، آرامش قلب، زنده شدن دل، شفاي قلب و پاكي آن و دوري از گناه و خوديابي و… . از آنجايي كه انسان زود فراموش ميكند؛ حتي ممكن است از همين فوائد ذكر غافل شود لازم است كه دوستان صالح برگزيند، در مجالس وعظ شركت كند، هر روز تلاوت آياتي از قرآن داشته باشد، به ديدار علما برود، روزانه مقداري از كتابهاي اخلاق و تربيت اسلامي مطالعه كند تا حالت آگاهي او هميشه حفظ شود و در هر لحظه متوجه باشد كه عالم محضر خداست و او نبايد در محضر خدا گناه كند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اذكار القلوب، فيض كاشاني، ناشر، انتشارات بقية الله ـ عًجَلَ الله تعالي فَرَجَهُ الشريف ـ
2. رسالة نور علي نور، حسنزاده آملي، حسن، (در ذكر و ذاكر و مذكور) انتشارات تشيع.
3. مصابيح الجنان، حجت الاسلام سيد عباس كاشاني، پاساژ قدس، قم.
پي نوشت ها:
[1] . شيرواني، علي؛ چكيده اخلاق در قرآن، قم: انتشارات دارالفكر، ج اول، ص 128 ـ 108، (اقتباس).
[2] . همان، صص 102-92(اقتباس).
[3] . مظاهري، حسين؛ عوامل كنترل غرائز، موسسه نشر و تحقيقات ذكر تهران: 1378، ص 56، (اقتباس).
[4] . مصباح يزدي، محمد تقي؛ راهيان كوي دوست قم: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1381،
[5] . توبه/ 105، قل اعملوا فيسري اللهُ عملكم و رسولُه و المؤمنون.
[6] . نصر بروجردي ، هزار و يك ختم، ص 30-10، (اقتباس).
[7] . همان.
[8] . آل عمران/ 191.
[9] . محمدي ريشهري، محمد، كيمياي محبت، قم، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، 1381، ص 208 و 204.
[10] . همان.
[11] . سادات، محمد علي؛ اخلاق اسلامي، انتشارات سمت، 1368، چاپ ششم، ص 108 ـ93، (اقتباس)