رابطهای بلاغت، سبك و معنا
دقت نظر در ساخت روشمند بلاغت و ارتباط دانشهای آن به این منجر میشود كه این دانش براساس رابطهی بین سبك و معنا رشد كرده است. معنایی وجود دارد و گوینده قصد بیان آن را دارد و میخواهد آن را به شنونده برساند،
نویسنده: محمدكریم الكواز
مترجم: حسین سیدی
مترجم: حسین سیدی
دقت نظر در ساخت روشمند بلاغت و ارتباط دانشهای آن به این منجر میشود كه این دانش براساس رابطهی بین سبك و معنا رشد كرده است. (1) معنایی وجود دارد و گوینده قصد بیان آن را دارد و میخواهد آن را به شنونده برساند، بلاغت آمده است تا به وی كیفیت بیان معنا را با كلامی فصیح و مناسب با احوال شنوندگان بیاموزد. بنابراین، بلاغت یعنی مطابقت سبك گوینده و معنایی كه قصد بیان آن را دارد. رابطهی بین سبك و معنا همیشه در هر دانش از دانشهای بلاغت ثابت بوده است؛ هر چند كه رویكرد آن رابطه با توجه به اختلاف طبیعت دانش متفاوت است.
علم معانی علمی است كه به وسیلهی آن احوال لفظ عربی، كه مطابق مقتضای حال است، شناخته میشود. (2) این دانش به بررسی ویژگیهای سبكی مطابق با حال شنونده توجه دارد. مثل تقدیم و تأخیر، ذكر و حذف، نكره و معرفه و… كه به انتقال معنا متناسب با بافت بازمیگردد. قزوینی میگوید: «مقتضای حال متفاوت است؛ مقامات كلام نیز متفاوت است. پس مقام تنكیر با مقام تعریف متفاوت است. هم چنین خطاب انسان باهوش با خطاب انسان كودن متفاوت است. ارجمندی كلام در زیبایی و پذیرش به مطابقت آن با وضعیت مناسب و انحطاط و پستی آن به عدم مطابقت آن میباشد.» (3)
در علم بیان رابطه بین سبك و معنا هم مشخص است؛ دانشی است كه ادای معنای واحد به شیوههای مختلف در واضح نمودن دلالت به وسیلهی آن شناخته میشود. (4) معنا و روشهای ادای آن در واضح نمودن دلالت بر معنا، متفاوت است. مثل روش مجاز، استعاره و كنایه كه در دلالت عقلی وارد نمودهاند از دلالت اصلی لفظ فراتر است.
اما بدیع كه رابطهی بین سبك و معنا از جهت زیباسازی است، زیبا نمودن كلام پس از رعایت تطبیق آن با مقتضای حال و دلالت روشن است. زیباسازی چند گونه است كه برخی به معنا بازمیگردد و برخی به لفظ. (5) دقت نظر دوباره در طبیعتِ اصل كلام، ما را به تبیین اندیشهای سوق میدهد كه رابطه بین سبك و معنا بر اساس آن بنا شده است.
این نكته ما را به مراحل آغازین پیدایش بلاغت و مسائل طرح شده در فضای پژوهشهای قرآنی در آن دوره سوق میدهد كه پژوهشگران در پی فهم مقاصد رسالت دینی، و علاوه بر آن عكس العمل نسبت به طعنههای ملحدان و منافقان به سبك قرآن از یك سو و اجتهاد در تفسیر برخی آیات از سوی دیگر بودهاند.
حاصل تمام این مطالب، بارور نمودن پژوهش قرآنی و بازتاب آن بر پژوهش بلاغی در قرآن كریم بوده است.
میتوان نمونهای از آن را در آیاتی كه به توصیف حسّی خداوند میپردازد، تبیین نمود. خداوند میفرماید: إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (6) یا یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ (7) و وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ (8) و آیاتی نیز در نفی صفات حسّی از خداوند آمده است. مثل لاَ تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ (9) و لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ (10).
این آیات به صفات خداوند مربوطاند و آیاتی هم به قضا و قدر و افعال بندگان كه موجب بحث و مناقشه میان مسلمانان گشته و ذهنشان را برای دستیابی به فهم روشن مقاصد آن، به ویژه پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گشوده است. (11)
پینوشتها
1. الاصول، ص317.
2. الایضاح، ج1، ص12.
3. همان، ص9.
4. همان، ج3، ص212.
5. همان، ص334.
6. اسراء: 1
7. فتح: 10.
8. مائده: 64.
9. انعام: 103.
10. شوری: 11.
11. المجاز فی البلاغة العربیة، ص24.
منبع مقاله :
الكواز، محمدكریم، (1386)، سبك شناسی اعجاز بلاغی قرآن، ترجمهی حسین سیدی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول