خانه » همه » مذهبی » رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد عاطفه و معاشرت

رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد عاطفه و معاشرت

رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد عاطفه و معاشرت

در این مقاله که پیرامون رابطه اغنیاء با فقراست، به تبیین وظایف اغنیاء و فقرا در مقابل پدیده فقر و تکاثر یعنی توزیع عادلانه ثروت و جلوگیری از گسترش فقر و

0028330 - رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد عاطفه و معاشرت
0028330 - رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد عاطفه و معاشرت

 

نویسنده: روح اله مظاهری
منبع:راسخون

 

مقدمه :

در این مقاله که پیرامون رابطه اغنیاء با فقراست، به تبیین وظایف اغنیاء و فقرا در مقابل پدیده فقر و تکاثر یعنی توزیع عادلانه ثروت و جلوگیری از گسترش فقر و نیز مقابله با افراط نا مطلوب تکاثر بحث شده و برای این تحقیق با استفاده از آیات و روایات و کتاب‌های موجود به بحث و بررسی موضوع مورد بحث پرداخته شده است. که ضرورت روابط اجتماعی و خانوادگی و … ما را به این مطلب رسانده است که هر چه روابط با آگاهی و معرفت بیشتر صورت گیرد در حالتی که یک طرف ارتباط نسبت به رفتارها و شخصیت اجتماعی طرف دیگر درک متقابل داشته باشد خصوصاً در مورد تمکّن یا عدم تمکّن مالی عرصه برای یک دوستی پایدار فراهم خواهد شد. از جمله موانع تحقیق می‌توان کم بودن منابع جدید و پرداختن علما و فضلای ارجمند به مباحث اقتصادی و یا کم پرداختن آنان و مسائلی از این دست می‌باشد. موارد مطرح شده در این مقاله، وظائف اغنیا و فقرا نسبت به هم چیست؟ اخلاق در مبحث فقر و تکاثر چه کاربردی دارد؟ و…

تبیین وظایف اغنیاء و فقرا در مقابل پدیده فقر و تکاثر

یکی از راه کارهای مهم در توزیع عادلانه ثروت و جلوگیری از گسترش پدیده فقر و تکاثر و نیز کاهش اثرات نامطلوب اخلاقی و اجتماعی آن، تبیین وظایف اخلاقی و رفتاری ثروتمندان متدین و فقیران مؤمن است. لازم به یادآوری است که این وظایف، ضمانت اجرایی خود را بیشتر از ایمان به خدا و باور به معاد و پاداش و عقاب الهی می‌گیرد. هرچند غنای کفافی، امری مطلوب و مورد تأیید اسلام است، اما از آنجا که مال و ثروت، بستر مناسبی برای بسیاری از رذالت اخلاقی و رفتاری است؛ و از سوی دیگر، مسئولیت سنگینی در رفع فقر و محرومیت بر دوش توان گران نهاده شده است. وظایفی برای ثروتمندان جامعه مقرر گردیده است که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

نگرش صحیح به ثروت

دیدگاه اسلام درباره‌ی جایگاه و نقش مال (مالکیت حقیقی خداوند، نگاه ابزاری به مال، امانت دانستن آن و…) در صفحات پیشین مطرح شد. علاوه بر آنچه گذشت، یادآور می‌شویم که در قرآن کریم، دو نوع نگرش به ثروت، ذکر شده است:

الف: نگرش توحیدی

در این نوع نگرش، مال و دارایی، به هر اندازه هم که زیاد باشد، فضل الهی و تنها وسیله‌ی آزمایش و سنجش فرد شمرده می‌شود. قرآن کریم از حضرت سلیمان به عنوان نمونه‌ی روشن این نگرش یاد کرده که با مشاهده‌ی مال و مکنت و جاه و مقام خود، چنین می‌گوید: … هذا مِنْ فَضْلِ رَبَّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر… (نمل/40) (این توانایی از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که نعمتش را شکر می‌گویم یا کفران می‌کنم نیز می‌توان از ذوالقرنین یاد کرد که توانمندی‌های خود را، رحمت پروردگار می‌داند: قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبَّی … (کهف/98) (ذوالقرنین) گفت: این رحمتی از سوی پروردگار من است.

ب: نگرش قارونی

قارون، نماد متکاثران بی ایمان است که ثروت و امکانات در اختیارش را، نتیجه‌ی دانش خود می‌پنداشت و با غروری وصف ناشدنی می‌گفت: إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی (قصص/78) این ثروت فراوان را به علمی که دارم به دست آورده ام. در نگرش قارونی، به جای تکیه بر لطف و عنایت خدا، از نبوغ و زیرکی و تلاش فردی سخن به میان آورده می‌شود. مرز عقیدتی غنای تکاثری و غنای کفافی، همین نوع نگرش به ثروت است، زیرا نگرش فوق – هر کدام از این دو که باشد – تأثیر اساسی بر نوع رفتارها دارد و موجب تمایز رفتاری افراد توانگر می‌شود. برخی افراد تا کسب و تجارتی یا میز و صندلی برای چرخاندن چرخ زندگی پیدا نکرده اند، تسبیح به دست دارند و جا نماز پهن می‌کنند، به جمکران و مشهد می‌روند، به خدا و اولیای او التماس می‌کنند و به مردم التماس دعا می‌گویند …اما همین که به نان و نوایی رسیدند و دفتر و اتاقی را – ولو برای چند روز- تصاحب کردند، یا حتی مقدمات شغل آینده‌شان فراهم شد – مثلاً در کنکور قبول شدند- آن قدر بی ظرفیت می‌شوند که دیگر، نه خدا را می‌شناسند و نه رسولش را، نه راه مسجد را به یاد دارند و نه قبله را! این‌ها آن قدر بی جنبه اند که حتی قدرت مواجه شدن با اندکی از نعمت‌های الهی را ندارند؛ بیچارگانی که در یک حوض نیم متری غرق می‌شوند، چه رسد به رودخانه و دریا! اما خداوند در قرآن کریم، سلیمان را به رخ می‌کشد؛ همانی که قدرت و ثروتش به جایی می‌رسد که برای هیچ کس دیگر میسّر نشد (1)، و از او با تمجید یاد می‌کند و می‌گوید:… نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص/30) او بسیار نیکو بنده ای بود زیرا بسیار به درگاه خدا رجوع می‌کرد او از نعمت‌ها و داده ها، پلی به سوی خدا درست کرده بود؛ به همین خاطر در متن قدرت و ثروت هرگز غرق نشد. ما نمی‌توانیم شیرینی «نعم العبد» را احساس کنیم. هر کس در محدوده‌ی همّت و فکرش، از تأیید و تعریفی که دیگران به او دارند لذت می‌برد. بچه ها از نگاه بزرگ‌ترها، و بزرگ‌ترها از توجه رؤسا دل شاد می‌شوند، تا آنجا که برخی از تأیید در جمع بزرگان، روزنامه ها و یا مجامع بین‌المللی آبرو می‌گیرند. اما سلیمان را باید به نظاره نشست که «رب العالمین» به تعریفش پرداخته است. آری سلیمان خوب است چون «اواّب» است. اواّب به سرمایه و دارایی به عنوان هدف نگاه نمی‌کند، بلکه آن را وسیله و ابزار می‌داند. «زنبور عسل» را اواّب می‌گویند چون زیاد می‌رود و باز می‌گردد. (2) تلاش و تحرک دارد، اما باز می‌گردد و در هر بازگشت، شهد و سرمایه‌ای با خود می‌آورد و با آن عسل دست و پا می‌کند. اواّب کسی است که سرمایه‌اش را بی جهت هزینه نمی‌کند و دستش را جلو هر کس باز نمی‌کند، پا در هر راهی نمی‌گذارد و مست جاذبه ها و جاده های انحرافی نمی‌شود. چشم به مارهای خوش خط و خال نمی‌بندد، بلکه او به دنبال کاری است و در تمام مسیر، این کار را فراموش نمی‌کند. سلیمان خوب بنده ای است؛ چون زیاد به سوی خدا می‌رود، یادش نمی‌رود برای چه در حرکت است، اسب‌های گران قیمت و مرکب‌های رام، خانه ها و برج‌های به فلک کشیده، زرق و برق دنیا و چهره های زیبا، او را با خود نمی‌برد، بلکه برعکس، سلیمان این دارایی‌ها و داده های الهی را با خود همراه می‌کند، به سوی خدا می‌برد و سرمایه‌اش را در کندوی عبودیت جمع می‌کند. با تدبّر در داستان سلیمان، روشن می‌شود که اگر من، مست پُست و مقام شدم، اگر جلوه ها، مقام‌های فانی و امکانات به روز، مرا با خود برد و پیش دیگران قیافه گرفتم و به آنها نازیدم، اوآب نیستم؛ اگر به اسم جلسه، درب اتاق را بر روی ارباب رجوع بستم و پاسخ گویی مناسب به مراجعات نداشتم، نه تنها اوآب نیستم که بیچاره و خسارت دیده ام.

اخلاق توانگری

در بعد اخلاقی نیز دستورات فراوانی درباره آراسته شدن اغنیاء به فضیلت‌ها و ارزش‌های انسانی و مقابله با رذیلت‌های ناشی از ثروت و اشرافی گری، به میان آورده شده است. از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود: هشدارهای فراوان نسبت به آسیب‌های اخلاقی ثروت همچون طغیان، سرمستی، غرور، بخل، سرگرمی و لهو …ُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُم وَ لاتَطْغَوا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوی (طه/81) از این چیزهای پاکیزه که نصیبتان کرده ایم تناول کنید و درآن سرکشی مکنید مبادا که خشم من بر شما فرود آید و هرکس که خشم بر او فرود آید همانا هلاک خواهد شد. إنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لاتَفرَحْ إِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الْفَرِحینَ (قصص/76) همانا قارون از ثروتمندان قوم موسی بود و برآنها ظلم کرد ما آن قدر از گنج ها به او دادیم که حمل کیسه های آن گنج بر یک گروه قدرتمند مشکل بود هنگامی که قومش به او گفتند: این قدر به غرور شادی مکن که خدا شادی کنندگان پرغرور را دوست نمی دارد… فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لایَغُرَّنَّکُم بِاللهِ الْغَرُور (لقمان/33) و زنهار که زندگانی دنیا شما را فریب دهد و شیطان فریبکار شما را به عفو و کرم خدا مغرور گرداند؛ و لایَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیر (آل‌عمران/180) و آنان که به آنچه خدا به فضل خویش به آنها داده بخل می‌نمایند و حقوق فقیران از آن مال ادا نمی‌کنند گمان نکنید که این بر منفعت آنها خواهد بود بلکه به خود آنها است بر وی آن مال که در آن بخل ورزیده اند و روز قیامت زنجیر گردن آنها شود میراث آسمان‌ها و زمین تنها از آن خدا خواهد بود و خدا به کردار شما آگاه است. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لاأَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون (منافقون/9) ای اهل ایمان مبادا اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازند و کسانی که چنین کنند به حقیقت زیانکاران عالمند. بیان راه کارهایی برای مبارزه منفی با رذیلت‌های یاد شده، مانند لزوم هم‌نشینی با محرومان و تأکید بر حضور در اجتماعاتی که میان فقیر و غنی، تمایزی نیست، همچون نماز جماعت، نماز جمعه، مراسم حج، اعتکاف و …آموزه‌هایی برای آراسته شدن توان گران به فضایلی مانند سخاوت، فروتنی و شکر؛ و سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ (آل عمران 133) و بسوی پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین است الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاء … (آل عمران/133-134) آن‌هایی که در حال وسعت و تنگدستی از مال خود به فقرا انفاق می‌کنند و برای پرهیزکاران مهیا است بشتابید. مرحوم طبرسی در مجمع البیان می‌گوید: … پس در این آیه، نخستین چیزی که از اخلاق اهل بهشت برشمرده است، «سخاوت و بخشندگی» است. مؤید این مطلب، روایات زیادی است که پیرامون سخاوت وارد شده است. النبیّ (ص) : السخاء شجرة فی الجنّة، أغصانها فی الدنیا، فمن تعلّق بغصن من أعضانها قادته إلی الجنّة، و البخل شجرة فی النار، فمن تعلّق بغضن من أغصانها قادته إلی النار (3) سخاوت درختی است در بهشت که شاخه های آن در این دنیاست، پس هر کس به شاخه ای از آن شاخه ها درآویزد، او را به سوی بهشت می‌برد و بخل درختی است در جهنم که شاخه‌هایش در همین دنیا می‌باشد، پس هر کس به شاخه ای از شاخه های آن درآویزد او را به جهنم می‌برد. الإمام علیّ (ع) : السخیّ قریب من الله قریب من الجنّة قریب من الناس، و البخیل بعید من الله، بعید من الجنّة بعید من الناس قریب من النار (4) الإمام علیّ (ع) : ما أحسن تواضع الأغنیاء للفقراء طلباً لما عند الله (5) چه نیکوست فروتنی توانگران در برابر مستمندان، برای به دست آوردن آنچه نزد خداست. الإمام علیّ (ع) : فی صفة المتّقین: … ملبسهم الاقتصاد و مشیهم التواضع (6) فَاذْکُرُونی أُذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لاتَکْفُرُون (بقره/152) الإمام علیّ (ع) : الشکر زینة الغنی (7) شکر، زیور توانگری است. الإمام علیّ (ع) : لایحرز الشکر إلاّ من بذل ما له (8) به شکرگذاری دست نمی یابد، مگر کسی که از مال خود ببخشد.
رسیدگی به محرومان در حوزه های گوناگونی می‌تواند صورت بگیرد که به چند حوزه مهم اشاره خواهیم کرد:

یک: حوزه های عاطفی و روانی

بر هیچ کس پوشیده نیست که نیازمندی‌های محرومان، تنها منحصر در مسائل مادی نیست، بلکه بسیاری از آنان – به ویژه یتیمان و کودکان – سخت نیازمند توجه و محبت هستند، به گونه ای که گاه رسیدگی به نیازهای عاطفی و روانی آنان اولویت دارد. به همین خاطر است که در آموزه های دینی، در کنار مواسات مالی از برقراری پیوند عاطفی میان توانگران و محرومان یاد می‌شود؛ محبتی که هم موضوعیت دارد و هم زمینه‌ی انفاق و مواسات مالی را فراهم می‌سازد؛ و الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لایَجِدُونَ فی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة… (حشر/9) و هم کسانی که پیش از هجرت مهاجرین مدینه را خانه ایمان گردانیدند و مهاجرین را که به سوی آنها آمدند دوست می‌دارند و در دل خود درباره آنچه داده می‌شود هیچ حاجتی حسد و بخلی نسبت به آنها نمی‌یابند و هر چند به چیزی نیازمند باشند مهاجران را بر خویش در آن چیز مقدم می‌دارند.در آیه فوق از محبت و عطوفت، پیش از ایثار مالی و زمینه ساز آن، ذکر شده است. الإمام الباقر (ع) : المؤمنون فی تبارّهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد إذا اشتکی تداعی له سائره بالسهر و الحمی (9) مؤمنان در نیکی کردن و مهربانی و دل سوزی نسبت به یکدیگر، همچون تن واحدند، که اگر جایی از آن دردمند شود باقی پیکر، در بیداری و تب و سوز آن همدردی می‌کنند. حسین بن نعیم الصحّاف قال: قال أبو عبدالله (ع) : أتحبّ إخوانک یا حسین؟ قلت: نعم. قال: تنفع فقرائهم؟ قلت: نعم. قال: أما إنّه یحقّ علیک أن تحبّ من یحبّ الله، أما و الله لاتنفع منهم أحداً حتّی تحبّه (10)در آموزه های دینی، به گونه ای بر تأمین نیازهای عاطفی محرومان و محبت آنان، تأکید شده است که گاه، گذشت و برخورد عاطفی مناسب با آنان، از کمک‌های مالی نا محترمانه، ارزش فزون‌تری می‌یابد، قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها أذیً وَ اللهُ غَنِیٌّ حَلیم (بقره/263) فقر مسائل را بر زبان خویش و طلب آمرزش از رد کردن بهتر است از آن که صدقه دهند و از پی آن آزاد کنند و خداوند بی نیاز بردبار است. علاوه بر این، قرآن کریم، به افرادی که به نیازهای عاطفی محرومان بی توجهی می‌کنند و آنها را از خود دور می‌سازند، با دیده نکوهش نگریسته، تا جایی که آنان را جزء (تکذیب کنندگان دین) به پیامبر معرفی کرده استت. أرَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ * فَذِلکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ (ماعون/1-2) ای رسول ما آیا آن کس را که روز جزا را انکار می‌کرد این همان شخصی است که یتیم را از در خود به قهر می‌داند (و هرگز درویش را به سفره طعام خود نیم خواند) و نیز به پیامبرش دستور می‌دهد که موجبات تحقیر و شکسته شدن یتیم را فراهم سازد. فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلاتَقْهَرْ * وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلاتَنْهَر (ضحی/9-10) پس تو هم یتیم را هرگز میازار و فقیر سائل را به زجر مران.

دو: حوزه معاشرتی

یکی دیگر از وظایف اغنیاء، هم‌نشینی و معاشرت مستقیم با محرومان است. کاری که معصومین (ع) به عنوان الگوی عملی یک مسلمان در تمام مدت زندگی بدان پایبند بودند. دوری گزیدن از فقیران و بینوایان و از نحوه معیشت آنان و لمس نکردن سختی‌ها و دردهایی که از فقر و ناکامی حاصل می‌شود، سبب ناآگاه ماندن از احوال ایشان است؛ که منجر به مرگ عاطفی، اخلاقی و گاه جسمی این افراد می‌گردد؛ و همه‌ی این‌ها مفاسد اجتماعی و ستم‌های انسانی بزرگی است که اسلام به هیچ وجه آنها را جایز نمی شمارد. به خاطر همین است که آموزه های دینی، بر معاشرت با فقیران و سر زدن به آنها، مطلع شدن از حال و احوالشان، دعوت از آنان برای شرکت در مجالس و مهمانی‌ها تأکید می‌کند؛ تا فقیران نیز همچون دیگران در معرض دید باشند و از خود و مشکلاتشان سخن بگویند و دیگر افراد به رفع نیازهایشان اقدام نمایند. النبیّ (ص) : طوبی لمن خالط أهل الذلّة و المسکنة (11) خوشا به حال کسی که با بیچارگان و مسکینان معاشرت دارد. النبیّ (ص) : القربة إلی الله حبّ المساکین و الدنوّ منهم (12) دوست داشتن بینوایان و نزدیک شدن به آنان، وسیله‌ی تقرّب به خدا است. یکی از فایده های بزرگ معاشرت با محرومان و هم‌نشینی با آنان و بر فرش‌های ناچیز ایشان نشستن، و در کنار آنان حضور یافتن و به درد دلشان گوش دادن، باعث افزایش حس فروتنی، زنده شدن روح انسانیت، تحریک احساسات انسانی و همیاری و نیکی رسانی اسلامی می‌باشد. با معاشرت صحیح با فقرا است که واقعیت زندگی محرومان لمس می‌شود؛ که شنیدن کی بود مانند دیدن، خود بزرگ بینی و تکبّر و ناشکری از انسان دور می‌شود و از یک غفلت مهلک نجات می‌یابد. در حقیقت معاشرت با فقرا می‌تواند مدرسه ای باشد برای تربیت روح آدمی و مهذّب شدن خلق و خوی ثروتمند و توانگر، تا دیگر از اسراف و اشراف و تکاثر فاصله بگیرد و به انفاق و اکرام دست یابد. احادیث فراوانی از راه های گوناگون، ما را به نزدیک شدن به محرومان و مستضعفان ترغیب می‌کنند، که در اینجا به صورت کلی به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
احادیثی که بر لزوم دید و بازدید و برقراری ارتباط با دیگران و نیکی کردن و الفت با آنان دلالت دارد.
احادیثی که مسلمانان را از قطع رابطه و جدایی از یکدیگر منع می‌کنند.
احادیثی که با صراحت بیان می‌دارد که مسکینان را در مال و معاش خود شریک سازید.
احادیثی که حضور در مهمانی‌هایی که تنها ثروتمندان به آن خوانده می‌شوند را ناروا می‌شمارد.
احادیثی که به صله رحم فرمان می‌دهد (و معلوم است که در میان خویشان، افراد فقیر نیز وجود دارند).
احادیثی که به مواسات و اخوّت فرمان دهد.
احادیثی که انفاق بی واسطه و به دست خود را توصیه می‌کند.
احادیثی که اهمیت سلام کردن به مردم و برانگیختن مردم به ترویج سلام کردن را بیان می‌دارد و …

نتیجه :

با در نظر گرفتن موضوع مقاله که پیرامون روابط میان اغنیاء و فقرا است نتیجه می‌گیریم که جامعه مطلوب اسلامی برای رسیدن به اهداف خود؟ زمینه سازی تشکیل حکومت عدل در زیر فرمان امام عصر (عج) است، نیاز به ارتباطات همراه با معرفت و شناخت میان افراد، خصوصاً اغنیاء و فقرا دارد که بتوان با توزیع عادلانه ثروت در جامعه آرامش روحی و روانی که پیش زمینه رسیدن به مقام عبودیت است را فراهم نمود. به امید چنین روزی ان شاء ا…

پی‌نوشت‌ها:

1. ص/6-39.
2. معجم مقاییس اللغة، واژه (اوب)
3. الحیاة، ج 5، ص 683.
4 . کافی، ج 4، ص 40.
5 . نهج‌البلاغه، حکمت 406.
6. همان.
7. بحارالانوار، ج 69، ص 53.
8 . الحیاة، ج 4، ص 238.
9 . بحارالانوار، ج 71، ص 234.
10. کافی، ج 2، ص 201-202.
11. الحیاة، ج 4، ص 582.
12. همان، ص 587.

منابع :
1. قرآن
2. الحیاه، حکمی، محمدرضا، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم،1360
3. بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، دارالحیاه التراث الربی، بیروت،1403 ق
4. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب السلامیه، تهران،1372
5. تفسیر نور، قرائتی، محسن، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران،1379
6. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دارالکتب الاسلامیه، تهران
7. صحیفه سجادیه، علی بن حسین زین‌العابدین، ترجمه صلواتی، نشر مبارک، 1381
8. نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین، مرکز البعوث السلامیه، بیروت،1387 ق
9. مجمع البیان، طبری، انتشارات دار المعرف، قم، 1367

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد