رابطه سنگدلی و نفاق
عدم آگاهی مردم از باطن یکدیگر
گاهی یک شخص براساس گمانه زنی های بی مبنای خود نسبت به شخص دیگر بی جهت سوء ظن پیدا می کند و طبق بدگمانی خود عمل می کند و گاهی نیز به دام فریب شخصی می افتد، با شخص ناباب دوست می شود و دچار ضرر جبران ناپذیر می گردد، منافق را مومن می پندارد و مومن را فرد ساده ای می انگارد، درحالیکه واقعیت غیر از آن است.
علت آن این است که وقتی انسان فقط به ظاهر افراد نگاه کند دچار این گونه خطاها می گردد و قضاوت او راجع به آنها نیز طبق فکر سطحی و ظاهربینی خود اوست، اما اگر مردم را طبق آموزه های دینی بنگرد دچار بسیاری از سوء تفاهم ها و زیان ها نخواهد شد و اساساً برخی از پندارهای خود را خلاف واقع خواهد یافت. قرآن کریم می فرماید: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ”، “ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است”.[1]
هنگامی که انسان با توجه به قرآن کریم و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) ویژگی های مومنان و منافقان را بشناسد، نه نسبت به مومنان دچار سوء ظن و بدگمانی خواهد شد و نه منافقان را به عنوان دوست انتخاب خواهد کرد.
مردم محور دید منافق
از آنجا که سعی و کوشش منافق بر آن است که مردم را از خود راضی بدارد، کار خوب را در حضور مردم انجام می دهد تا به ظاهر خود را مومن نشان دهد و بدی ها را دور از چشم مردم و در حضور سران کفرِ خود انجام می دهد، از این جهت منافق شخصی ریاکار است و تمام سرمایه او همان ریا است که به وسیله ریاکاری در هر دو جبهه حضور می یابد، به جبهه کفر سود می رساند و به جبهه حق زیان می رساند. او به وسیله همین ریا و دورویی، در جامعه اسلامی نفوذ پیدا می کند و جامعه بلکه حکومت اسلامی را از درون استحاله می کند.
نیاز به بصیرت در شناخت منافق
ضرر منافقان از کفار بیشتر است، زیرا شمشیر کفار آشکار است و مومنین می توانند خود را از تهدید کفار حفظ کنند اما شمشیر منافقان پنهان است و مومنان بدون بصیرت و دقت عمیق نمی توانند خود را از نیرنگ های اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آنان حفظ کنند، لذا مومنان نیاز به بصیرت دارند، بصیرتی که توسط رهبر جامعه اسلامی به مردم داده می شود و آنان در پرتو بصیرتِ ولایی می توانند منافقان را شناسایی کنند و از حضور و نفوذ آنها در جلسات خصوصی خود جلوگیری کنند. زیرا وقتی شخصی راه نفاق را در پیش گرفته است تمام سرمایه او همین است که ظاهر دینی خود را حفظ کند و هدف او این است که با استفاده از این دورویی و نفاق در نقاط حساس، کلیدی و زیربنایی حکومت اسلامی نفوذ کند تا بتواند اسرار حکومت اسلامی را به سران کفار برساند و امنیت جامعه اسلامی را از بین ببرند.
بنابراین مسلمانان بصیرت دینی و سیاسی لازم را باید کسب کنند تا در انتخابات خود دچار خطا نشوند و بجای فرد مومن، صالح و مسئولیت پذیر، شخصی منافق، بی لیاقت و نفوذی را انتخاب نکنند.
سنگدلی یکی از راه های شناخت منافق
قساوت قلب و سنگدلی از نظر قرآن کریم، حالت مذموم و مورد نکوهش است تا حدی که از قساوت قلب مانند سنگ بلکه سخت تر از سنگ تعبیر شده است. گروهى از یهود که دلهای آنها به خاطر دوری از معنویات به قدری سخت شده بود که هیچ نوع رقتی به آن دست نمی داد و دلهای آنها مثل سنگ و بلکه سخت تر و قسی تر از سنگ شدند. قرآن کریم در این تمثیل به سه نوع تاثیر پذیری سنگ اشاره کرده می فرماید: “ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّـهِ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ”، “سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست”.[2]
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: “أَرْبَعٌ مِنْ عَلاَمَاتِ اَلنِّفَاقِ: قَسَاوَةُ اَلْقَلْبِ، وَ جُمُودُ اَلْعَیْنِ، وَ اَلْإِصْرَارُ عَلَى اَلذَّنْبِ، وَ اَلْحِرْصُ عَلَى اَلدُّنْیَا“، “چهار چیز از نشانه هاى نفاق است: سنگدلى و خشکى چشم و اصرار بر گناه و رغبت بیش از اندازه به دنیا است”.[3]
سنگدلی منافق در برابر حوادث دلخراش
در اتفاقات و حوادث متعددی که در جامعه رخ می دهد می توان از واکنش ها و موضع گیری ها منافقان را شناخت. وقتی انسان شخصی را در موارد متعدد مشاهده کند که او نسبت به آنچه باید از خود واکنش نشان دهد، کاملاً بی تفاوت است، این شخص برای دوستی نه تنها فایده ندارد بلکه سبب ضرر نیز خواهد بود. مثلاً وقتی می بینیم که به فرد مظلوم و بی گناهی ستم می شود و آن شخصی که همراه ماست هیچ گونه عکس العمل، اعتراض به ستمگر و حمایت از فرد ستمدیده نمی کند، برای ما روشن می شود که او مریض است، زیرا انسان براساس فطرت خود ظلم را نمی پسندد و به کمک ستمدیده می شتابد، اما برای این شخص هیچ تفاوتی ندارد که چه کسی ظلم کرده و چه کسی مظلوم واقع شده! باید دانست که او مبتلا به بیماری قساوت قلب و سنگدلی است که حالتی غیرطبیعی است.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به نقل از نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرمایند: “مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم”، “هرکس صبح کند بدون اهمیت دادن به امور مسلمانان، از مسلمانان نیست و هرکس صدای مردی را بشنود که مسلمانان را به یاری می طلبد و او پاسخش را ندهد مسلمان نیست”.[4]
کسی که به داد ستمدیده ای نمی شتابد و او را یاری نمی کند، آیا او می تواند درک کند که باید در مقابل دشمنان اسلام موضع بگیرد و در صورت ضرورت علیه آنها به مبارزه بپردازد؟ هرگز! او فقط در صورتی که منافع شخصی اش در خطر باشد بیدار می شود و به مقابله برمی خیزد.
اگر مردم از گرسنگی تلف شوند، مستکبرین بر مردم ستم های جانی و مالی کنند، به بیچارگان و یتیمان ظلم شود، انواع فسادها مانند فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی در جامعه رواج یابد، او هیچ کدام از این فسادها را به عنوان فساد نخواهد شناخت و سنگدلی او تا جایی رسیده است که در نظر او معیارهای حق و باطل معکوس شده است.