قرآن كتابي مشحون از برنامهها، درسها و عبرتهاي زندگيساز است كه هر كس به قدر ظرفيت وجود خويش و آمادگي روحياش از آن بهره ميگيرد.هرودوت مبدع و پدر تاريخ، تاريخ را به معناي مطالعه و يا بررسي روزگاران گذشته ميداند.[1] ابن خلدون مورخ بزرگ تاريخ را دانشي سرچشمه گرفته از حكمت و بيانگر سرگذشت ملتها و سيرت پيامبران، و سياست پادشاهان ميداند[2] فيلسوف شهيد مطهري تاريخ را يكي از منابع معرفت انساني دانسته علم تاريخ را به دو بخش نقلي و عملي تقسيم ميكند و قوائد استنباطي تاريخ علمي را به حال و آينده قابل تعميم ميخواند.[3] اقبال لاهوري در تحقيقات خود در باب تاريخ در كتاب خدا ميگويد: اگر فكر كنيم كه در قرآن هيچ نطفه و مايهاي از يك نظريه تاريخي وجود ندارد مرتكب خطاهاي بزرگي شديم؛
حق اين است كه ظاهراً روح و جوهر كتاب مقدمه ابن خلدون بيشتر مبتني بر الهامي كه از قرآن گرفته است حتي درباره خصلت و شخصيت سخن ميگويد مأخوذ از قرآن است مانند صفات و خصايل قوم عرب،[4] سوره توبه / آيه 99 و 98
نگاه قرآن به تاريخ تك بعدي نيست؛ بلكه قرآن به تاريخ در ابعاد مختلف سياسي (داستان موسي و فرعون) اجتماعي (عمل كرد قوم عاد و ثمود) اخلاقي (صالح پيامبر) نظامي (داود ـ عليه السلام ـ ) معرفي اُسوه (ابراهيم و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ) در بعد عفت و پاكدامني (يوسف ـ عليه السلام ـ )…[5]
حجم مطالب تاريخي قرآن:
با نگاه گذرا به آيات و موضوعات قرآن مي توان گفت؛ حدود سه پنجم آيات قرآن درباره تاريخ است و حدوداً چهار هزار آيه از كل آيات، مربوط به تاريخ است و تاريخ تنها علمي است كه قرآن به آن قسم ياد كرده و العصر..[6] توجه ويژه قرآن به تاريخ قرآن واضح علم تاريخ و جامعهشناسي است و قريب به 13 بار فرمان داد و دستور سيروا في الأرض… نشانه اهميت تاريخ است، كه در تعبيري ميشود سيروا في التاريخ گفت البته قرآن با روش خاص خودش وارد تاريخ شده، اول گزارش داده و بعد نتيجهگيري كرده و بعد تحليلي به عمل آورده است، لذا نتيجهگيري در تاريخ بسيار مهم است؛ به همين روي قرآن تاريخ پيامبران، پادشاهان، اقوام و ملتها فلسفه تاريخ و انسانهاي مختلف و… را مد نظر گرفته است.[7]تا به انسان نتيجه مطلوب از سرگذشت انسانها وتاريخ بدهد؛ به عبارت ديگر از مجموع آيات قرآن يک چهارم آن را به طرح مسائل تاريخي و سياسي سنن و ضوابط حاكم بر جامعه و تاريخ پرداخته است[8] به ديگر سخن حجم مطالب تاريخي در قرآن را ميشود از واژههاي[9]مختلف مانند قصص وعبرت، انبياء و… بدست آورد.
2 . حديث يعني حرف نو كه 10 بار آمده 3 . نبأ 12 مورد به معناي خبر 4 . عبرت كه نتيجه تاريخ است (عبرت و تعبير به معناي عبور از صحنهاي به صحنهاي ديگر، عبرت عبور از ديدنيها و شنيدنيها به ناديدنيها و ناشنيدنيها است. 5 . اساطير كه 9 بار به معناي يك سلسله روايات كه به عنوان سنن حفظ و نقل شده است. 6 . بيان ضرب المثل و تمثيل كه اين تنوع و دگرگونيهاي بياني قرآن است.[10]حجم مطالب تاريخي در قرآن از نگاه ديگر، دو گونه نظر به تاريخ در قرآن ديده ميشود
1 . نظر به مجموع تاريخ (يعني قرآن هرگز يك فلسفه علمي براي مجموع تاريخ ارائه نداده بلكه تنها به توصيف و گاهي به پيشگويي پرداخته است).
2 . نظر به اجراي تاريخ (يعني اظهارات قرآن كاملاً روشن و دلنشين است تعميمهاي استقرايي با نتيجهگيريهاي مشخص و با برد محدود و معين در قرآن يافت ميشود. لذا جمعي از آيات قرآن يادآور سرنوشت ملتهاي گذشته و تاريخ آنان و تجربههايي كه داشتهاند در انذار افراد موجود و آيندگان بسيار مؤثر است. اين خط و مشي قرآني (استفاده از تاريخ) را مصلحان بزرگ و انسانهاي متعالي در تجربههاي انساني تاريخ دقت ميكنند و در بهرهگيري از آن ميكوشند .
امام علي ـ عليه السلام ـ خطاب به فرزندش امام حسن ـ عليه السلام ـ ميفرمود: «من در سرگذشتگان چنان مطالعه كردهام و به آنها آگاهم كه گويا با آنان زيستهام و به اندازه آنها عمر كردهام»[11] به همين خاطر خدا به پيامبرش فرمان ميدهد در راه اعتلاي كلمه توحيد و رستگاري و هدايت بندگان از تاريخ استفاده كند و روزهاي مقدس خداوند (ايام الله) را به يادشان آورد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عزت الله رادمنش، مكتبهاي تاريخي و تجددگرايي تاريخ،( بحث مكتب تاريخي قرآن.)
2. بينش تاريخي قرآن،يعقوب جعفري.
پي نوشت ها:
[1] . تاريخ تمدن، هنري لوكاس، چ اول، تهران، 54، ج اول، ص 7.
[2] . مقدمه ابن خلدون، ج اول، العبر… ص 9 . 4.
[3] . شهيد مطهري، جامعه و تاريخ، تهران، صدرا، چاپ سوم، 67، ص 352.
[4] . احياء فكر دين در اسلام، ترجمه احمد آرام، ص 161 و 160.
[5] . حجتي، تاريخ قرآن، چ دوم، 68، ص 137.
[6] . حسن حضرتي، تأملاتي در علم تاريخ و تاريخ نگاري، چاپ اول، 1380، ص 9 و 8.
[7] . عزت الله رادمنش، قرآن، جامعهشناسي اتوپيا، 1361، تهران، سپهر، ص 169 ـ 113.
[8] . شناخت قرآن، استاد شهيد مطهري،تهران، صدرا، چاپ پنجم، 74، ص 50.
[9] . برداشتهايي درباره فلسفه تاريخ از ديدگاه قرآن،ص 52.
[10] . علي كرمي، ظهور و سقوط تمدنها از ديدگاه قرآن، قم، نشر مرتضي، 1370، ص 2 ـ 71.
[11] . نهجالبلاغه، نامه 31.