راههاي جدال احسن
پارساترين مردم، كسي است كه مجادله را رها كند هر چند حق با او باشد.
واژه هاي مجادله و مراء هر دو مربوط به طرز سخن گفتن و ازروش هاي دعوت و تبليغ و مباحثه و گفتگو است، به نحوي كه گوينده با چيزهايي كه طرف مقابل، آنها را
راههاي جدال احسن
پارساترين مردم، كسي است كه مجادله را رها كند هر چند حق با او باشد.
واژه هاي مجادله و مراء هر دو مربوط به طرز سخن گفتن و ازروش هاي دعوت و تبليغ و مباحثه و گفتگو است، به نحوي كه گوينده با چيزهايي كه طرف مقابل، آنها را قبول دارد، سعي مي كند نظر او را رد نمايد.(2)
به عبارت ديگر: جدال و مراء به معناي ايراد گرفتن از سخن فرد ديگري به منظور كوچك شمردن و اهانت نمودن به او و نشان دادن زيركي و هوش و به رخ كشيدن توانمندي خود است، بدون اين كه هيچگونه انگيزه و فايده ديني داشته باشد. اين دو صفت از اخلاق ناپسند شمرده مي شود(3).
همه ما در امور زندگي فردي و اجتماعي خود، پيوسته با ديگران در ارتباط هستيم و با اطرافيان خود، مانند: خانواده، فاميل، دوستان، همسايگان، همكاران، همسفران، همشهريان، و… بحث و گفتگو مي كنيم. ممكن است با فاميل و يا همكاران درباره مسائل سياسي همچون انتخابات و گزينش نامزد اصلح براي رياست جمهوري و يا عملكرد دولت ها با يكديگر مباحثه داشته باشيم و يا دو نفر در امور ورزشي و يادرباره يك مسأله علمي با هم بحث نمايند. به همين ترتيب در روابط اجتماعي، شهروندان دائماً در موضوعات گوناگون اقتصادي، سياسي، اجتماعي و… به گفتگو و تبادل نظر و رد و قبول نظر يكديگر مي پردازند.
سؤال مهم اين است كه چرا در بسياري از اين مباحثات، در پايان به جاي «وحدت و همبستگي» بيشتر، به اختلافات دامن زده مي شود، دوستي ها كمتر و دشمني ها زيادتر مي گردد و آشتي و صلح به قهر و نزاع منجر مي شود.
آيا به نظر شما بسياري از اين موارد ناخوشايند و دل آزار، بخاطر اين نيست كه روش مباحثه و گفتگوهايمان، درست نمي باشد؟
حقيقت اين است كه غالباً به جاي گفتگوي سالم و سازنده كه قرآن مجيد از آن به «جدال احسن» (نحل125) ياد مي كند، از شيوه هاي تخريبي و نامناسب بهره مي بريم. در اينجا بطور خلاصه به برخي ازآثار سوء مجادله هاي ناصحيح اشاره مي شود و سپس شيوه هاي درست مجادله معرفي مي گردد.
پيامدهاي مجادله ها و گفتگوهاي ناصحيح ازديدگاه روايات:
– دلگير شدن دوستان و برادران
– ايجاد نفاق بين طرفين مباحثه
– شعله ور شدن آتش دشمني
– فراهم كردن موجبات آزار و اذيت همديگر(4)
– از بين رفتن يقين
– كاشتن تخم بدي و شرارت در دل
– افزايش زمينه لغزش و خطا در آدمي
– دور شدن از حق
– كمرنگ شدن دوستي ها ومحبت ها(5)
– غلتيد در گمراهي و تاريكي(6)
– آشكار شدن عيب هاي انسان(7)
– نرسيدن به حقيقت ايمان
– برباد رفتن آبرو و حيثيت ها
– كنار رفتن فروتني و تواضع
– گسسته شدن پيوندها و ارتباطات
– از بين رفتن احترام متقابل(8)
– ايجاد شك و دو دلي و ترديد
– عامل گمراهي و تباهي در انسان
– ضايع شدن عمر آدمي(9) و…
راه كارهاي موفقيت در گفتگو و مجادله احسن:
– هدف ما از مباحثه بايد روشن گري باشد نه محكوم كردن يكديگر.
– نبايد كاري كرد كه طرف مقابل به لجبازي و عناد بيفتد و يا عصباني گردد.
– براي ردكردن افكار مخاطب نبايد از افكار باطل و غلط استفاده كنيم.
– ازدشنام دادن و فحش دادن پرهيز نمائيم.
– ازسوء تعبير عبارات و كلمات طرف مقابل پرهيز كنيم.
– از بكار بردن كلمات و عبارات زشت و بي عفتي در كلام اجتناب كنيم.
– به شخصيت مخاطب توهين ننمائيم.(10)
– ازصداي بلند و تند و خشن دوري كنيم.
– از حركات ناپسند سر و دست و چشم و ابرو و ساير اعضاي بدن كه بيزاري بوجود مي آورد، خودداري كنيم.
– به صحبت هاي طرف مقابل خوب گوش كرده و سخن او را قطع نكنيم.
– به عقايد و افكار مخاطب احترام بگذاريم.
– بحث را طولاني نكنيم.
– پس از ارائه دلائل خود، چنانچه طرف گفتگو قانع نشد، بحث را ادامه ندهيم و پافشاري و تكرار ننمائيم.
– از مخاطب، اقرار نگيريم كه آيا قانع شديد يا نه؟
– انتظار نداشته باشيم كه بگويد من روشن شده يا قانع شدم.
– شما نيز در عقايد و افكار خود مدعي نباشيد كه حق با من است.
– مي توانيد از عبارت هاي معتدل استفاده كنيد مانند:
اين طور بنطر مي رسد، شايد اين چنين باشد، آيا مي شود جور ديگري باشد، اين طور هم ممكن است گفته شود و…
– با افراد نادان، مغرور، متكبر، ناسزاگو، بددهن، بدبين، بدسابقه و آدم هاي شكاك، مجادله نكنيم.
در پايان تأكيد مي شود كه آيا به نظر شما اين طور بهتر نيست كه:
ما ديدگاههاي خود را با دلايل روشن و با احترام كامل به مخاطب ارائه دهيم و چنانچه وي قانع نشد، دنباله بحث را نگيريم و اصرار نداشته باشيم كه در نهايت بخواهيم او را محكوم كرده و نظرش را تغيير دهيم. بلكه گفت و گو را به پايان برسانيم و هر دو طرف با احترام بر عقايد و نظريات خود باقي بمانند. لكم دينكم ولي دين (كافرون 6)
يك نمونه از مباحثه صحيح (جدال احسن)
در مجلس مباحثه اي كه مأمون براي علماي مذاهب و اديان تشكيل داده بود و حضرت رضا(ع) نماينده مسلمانان بود، بين حضرت رضا(ع) و عالم مسيحي درباره الوهيت يا عبوديت عيسي(ع) بحث در گرفت. عالم مسيحي براي عيسي(ع) مقام الوهيت و فوق بشري قائل بود، حضرت رضا(ع) فرمود: عيسي مسيح همه چيزش خوب بود جز يك چيز و آن اين كه برخلاف ساير پيامبران به عبادت علاقه اي نداشت. عالم مسيحي گفت از تو اين چنين سخن عجيب است، او از همه مردم عابدتر بود.
همين كه حضرت، اعتراف عبادت عيسي رااز عالم مسيحي گرفت، فرمود: عيسي(ع) چه كسي را عبادت مي كرد؟ آيا عبادت دليل عبوديت نيست؟ آيا عبوديت دليل عدم الوهيت (مقام خدايي) نيست؟ به اين ترتيب امام(ع) با استفاده از امري كه مقبول طرف بود، البته مقبول خود امام هم بود، او را قانع كرد.(11)
پي نوشتها:
1) منتخب ميزان الحكمه ، محمد ري شهري، ج 2 ص 916
2) تفسير الميزان ج21 ص 533 و ج 31 ص 375
3) معراج السعاده ، ملااحمد نراقي، ص 954 و مجموعه آثار شيخ عباس قمي، دارالثقلين، چاپ 2، 68 ص 144
4) اصول كافي ج3 ص 904
5) غررالحكم و دررالكلم آمدي، سيدهاشم رسولي محلاتي 2جلدي ج 2 ص 424
6) نهج الفصاحه، مرتضي فريد تنكابني، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 371
7) معراج السعاده (همان) ص 046
8) منتخب ميزان الحكمه (همان) ج 2 ص 719 و ج 1 ص 183
9) نصايح لقمان حكيم، سيد هدايه الله مسترحمي، انتشارات اسلاميه ص 307-311
01- تفسير الميزان (همان) ج 13 ص 375
11- آشنايي با علوم اسلامي (منطق و فلسفه)، شهيد مطهري، صدرا، ص511
منبع: www.kayhannews.ir
/خ