راهکارهای عملی تبدیل بقاع متبرّکه به قطب فرهنگی
منبع: راسخون
چکیده
یکی از مؤثّرترین عواملِ ماندگاری یک تمدّن فرهنگ آن است. تمدّن بزرگ اسلامی نیز برای استمرار خود از این عنصر با تمام ظرفیتهای آن بهره برده است. در این میان بِقاع متبرّک امام زادگان به مثابه یک پایگاه فرهنگی مستحکم و اطمینانبخش همواره بخشی از این ظرفیتهای فرهنگی اسلام بخصوص اسلام شیعی بودهاند. بنابراین با توجه به اهمیّت فرهنگی و اجتماعی این مراکز مذهبی در استمرار تمدّن اسلامی، ضرورت دارد که در بازخوانی مهندسیِ فرهنگیِ کشورهای اسلامی نقش این بقاع بیش از پیش مورد بازخوانی و بازشناسی قرار گیرد؛ تا از تمامی ظرفیتهای این مراکز در بینش و گرایش هوشمندانه به آموزههای فرهنگیِ اصیلِ دینی استفاده شود. آنچه که در این میان به لحاظ کاربرد اهمیّت بیشتری دارد، بیان راهکارهای کاربستی برای قرار دادنِ هرچه بیشترِ این بقاعِ متبرّک در مرکز توجه مسلمانان است. رسالت نوشتار حاضر واکاوی و تبیین مهمترین راهکارهای عملی در راستای قرار گرفتن این مکانهای مطهّر در کانون توجه مسلمین و تبدیل این مراکز به قطبهای اصلی فرهنگی است. در این مقاله تلاش شده است که با تبیین ده راهکار عمده مانند؛ تبدیل این مراکز به «مرکز فرهنگ، دیانت و سلامت»، «فعّالسازی ظرفیتهای منابعِ انسانی بومی»، «کانون آموزش مهارتهای زندگی» و غیره، بصورت عینی به تحقق موضوع مقاله اشاره شود.
واژههای کلیدی:
بقاع متبرّکه، راهکار، قطب فرهنگی
مقدمه
مراکز دینی از صدر اسلام مورد توجه رهبران و متدیّنان این دین بوده است. این مراکز که نمونه عینیاش در مساجد بروز یافته، بهمثابه پایگاه اصلی رسیدگی به همه امور مردم بوده و امور مهمّی چون جهاد، قرآن آموزی، نماز جمعه و غیره در این مکانهای شریف صورت میگرفت. در دورهای بعدی مخصوصا بعد از شهادت ائمه«ع» و بوجود آمدن اعتاب مقدّسه، این مکانها علاوه بر کارکرد مساجد، بهعنوان کانون شکلگیری جنبشهای عدالتخواه و ضدّ حاکمیتِ ناصالح مورد توجه قرار گرفت؛ فشارهای گوناگون در ادوار مختلف برای منصرف کردن مردم از روآوری به این اماکن که در قالب منع زیارت صورت میگرفت حکایت از نقش پُررنگ این مراکز دینی دارد. قبور امام زادگان – که بسیاری از ایشان خود یک رهبر دینی بوده و در جهاد با حاکمیتهای جور به شهادت رسیدهاند- کارکردی مشابه با کارکرد اعتاب مقدّس ائمه«ع» اما در مقیاسی کوچکتر و گاه منطقهای داشتهاند. در این میان نقش این بقاع متبّرکه در شکلگیری فرهنگ دینی درخور توجه است؛ چرا که درسآموزههای فراوان این بزرگان در میدان جهاد علمی، عملی و دفاعی بستر طرح ارزشهای دینی و به تبعِ آن ارائهی منظومهای از شاخصههای فرهنگساز را فراهم نموده است. از اینرو بر مسؤلان امر لازم است تا با بازخوانی تراث علمی و عملیِ برجای مانده از این بزرگانِ به طرح نقشهراهی برای احیاء و تقویت ارزشهای دینی با محوریت این بقاعِ متبرّک اقدام نمایند؛ چرا که به لحاظ علقهی معنویِ مردم با این مراکز مذهبی زمینه مناسبی برای قرار گرفتن بقاع متبرّک در کانون توجّهات مردمی و تبدیل آنها به قطبهای اصلی فرهنگِدینی وجود دارد.
1. بقاع متبرّک و فرهنگ
عوامل مختلفی در شکلگیری، دوام و پویایی یک فرهنگ نقش دارد؛ علم، امنیّت و غیره که در سطور پیشروی این نوشتار به آنها خواهیم پرداخت. اما در این میان نقش امام زادگان در شکلگیری و شاخصسازی فرهنگی بیبدیل است، علاه بر آن بقاع متبرّکِ همواره بهعنوان نمادی برای فرهنگِدینی در عِداد نمادهای دیگر مانند معماری مساجد در قالب گنبد و مناره بودهاند. برای تبیین بیشتر این بحث در این بخش بطور کاملا اختصاری – بخاطر دور نشدن از رسالت اصلی نوشتار حاضر- به سه موضوع تعریف و چیستی فرهنگ، نقش امام زادگان در شاخصسازی فرهنگی و معنای قطب فرهنگی میپردازیم.
1-1. چیستی فرهنگ
فرهنگ در لغت به «مجموعهی آداب و رسوم» و یا«مجموعهی علوم و معارف و هنرهای یک قوم» معنا شده است. (عمید: 1388: 516) اما در اصطلاح تعاریف گوناگونی از فرهنگ صورت گرفته است که شماره آنها به بیش از دویست تعریف میرسد ولی در یک جمعبندی کلّی میتوان همه این تعاریف را بصورت زیر جمعبندی نمود: «فرهنگ مجموعه و کلیّت به هم تافته و پیچیدهاى از ایدهها، باورها، آرمانها، ارزشها، هنجارها، نهادها، نمادها و سایر آموختهها و عاداتى است که حاصل و دستاورد نسلهاى مختلف مردم جهان، منطقه، امت و یا یک کشور مىباشد و مبانى، اصول، چگونگى و چرایى این طرز تفکر، نحوه زندگى و چگونگى و نوع اعمال و رفتار فردى، جمعى و اجتماعى آنان را توجیه، تعقیل، تبیین یا تعیین نموده و روند حال و آتى آن را معلوم و مشخص مىکند». (علی احمدی: 1383: 74) بطور کلی فرهنگها به دو دسته عمده قابل تقسیماند. یک: فرهنگ مادی، دو: فرهنگ الهی، در فرهنگ مادی زیربناى اصلی بر اقتصاد و بهرهمندى از لذتهاى دنیوی است؛ ولی فرهنگ الهى بر پایه اخلاق و ارزشهاى الهى- انسانى بنا نهاده شده است.
با عنایت به بیان فوق فرهنگی که در ارتباط با امام زادگان تعریف میشود فرهنگ الهی است که برپایه ارزشهای الهی – انسانی شکل یافته است. بنابراین توقّع اینست که بقاع متبرّک مرکزی برای ترویج این الگوی فرهنگی باشند؛ نه مروّج هرگونه الگوی فرهنگ یا کار فرهنگی.
2-1. شاخصسازی فرهنگی
اساسا یک فرهنگ و شکل پیچیده و پیشرفتهتر آن یعنی تمدّن دارای چند رکن اصلی است که عبارتند از؛ علم، نظم، امنیّت، وحدت و تعاون. به اعتراف بسیاری از اندیشمندان، انبیاء و ادیان از اصلیترین پایهگذاران شکلگیری این عواملِ فرهنگساز بودهاند. (حجازی: 1349: 25) با این بیان کاکرد امام زادگان که در راستای کارکرد انبیاء – ولو در مقیاسی کوچکتر – تعریف میشود، عاملی برای ایجاد این ارکان است. علاوه بر این نباید نقش امام زادگان را در شکلدهی به شاخصههای فرهنگی اسلام مخصوصا خوانش شیعی آن نادیده انگاشت؛ چرا که در اسلامِ شیعی عناصر عینی برای پیادهسازی فرهنگ دینی با فراوانی بالا دیده میشود که یکی از آن عناصر و نیز مویّد این ادّعا وجود خودِ امام زادگان است. در سیره عملی امام زادگان میتوان به این شاخصههای فرهنگساز اشاره کرد؛ مهاجرت برای تبلیغ دین، صبر و ایستادگی در راه تحقق آرمان، ایثار و گذشت از جان و مال در راه تحقق هدف، گرایش به تکلیف محوری با نگاه به نتیجه، ترویج دانشِ دینی و غیره، که هریک از اینها علاوه بر اینکه تأیید و تأکید میکنند که فرهنگِ اسلام یک فرهنگِ ارزش محور است، در شکلگیری و استمرار فرهنگدینی نیز نقش بسزایی داشتهاند.
3-1. قطب فرهنگی
علاوه بر نقش شاخصسازی امام زادگان در امر فرهنگ این مراکز باید در مقام عمل نیز در کانون توجّهات مردم قرار گیرند؛ به گونهای که بتوانند طیف وسیعی از نیازهای فرهنگی جامعه را تحت پوشش قرار داده و مدیریت کنند؛ تنها در اینصورت است که این بقاع متبرّک به جایگاه واقعی خود دستیافته و میتوانند بهمثابه یک قطب فرهنگی عمل کنند. بیتردید نیازهای فرهنگی به لحاظ گونهشناسی و نیز حسّاسیّت از تنوّع بالایی برخوردارند که پاسخ به آنها نیازمند مدیریت هوشمند، دقیق و هنرمندانه است. چنانچه نیازسنجی فرهنگی جامعه بطور دقیق و پاسخگویی به آن به موقع صورت گیرد میتوان ادّعا کرد که این مراکز به اهداف کوتاه مدّت خود – جذب حداکثری مردم – برای تحقق اهداف بلندمدّتتر – تبدیل شدن به قطب فرهنگی- نزدیک شدهاند.
به هر روی منظور ما از قطبِ فرهنگی در این نوشتار، فراهم شدن بسترِ شکلگیریِ یک ساختار منظومهای در بقاع متبرّک است که با پاسخ به عمدهترین نیازهای فرهنگی، این مراکز را به پایگاههای اصلی فرهنگی تبدیل کند.
2. راهکارهای عملی
برای تبدیل بقاع متبرّکه به قطب فرهنگی علاوه بر تقویت و تعمیق شناخت مردم نسبت به امام زادگان باید به یک سری اقدامهای عملی دست زد؛ این اقدامات ممکن است طیف وسیعی داشته و شمارش همه موارد آن در چهارچوب یک مقاله نگنجد، اما میتوان عمدهترین آنها را با رعایت اختصار بصورت زیر دستهبندی نمود؛
1-2. زیباسازی محیطی و معنوی
بیتردید اولین قدم در جلب توجّه و جذب افراد به سمت هر چیزی از جمله مکانهای مذهبی وجود زیباییهای ظاهری است. در صدر اسلام به دلیل اینکه هنوز بقاع متبرّک شکل نگرفته بودند، در منابع دینی مطالب زیادی پیرامون آن وجود ندارد اما اگر این اماکن را به معنای عام یک مکان مذهبی به شمار آوریم، در این صورت روایاتی که پیرامون امکنه مذهبی مثل مسجد و یا دعوت ائمه«ع» به زیارت خود یا امام دیگر وارد شده شامل این اماکن نیز میشود. البته باید توجه داشت که زیباسازی به دو صورت امکان دارد؛ یک: زیباسازی ظاهری؛ این زیباسازی میتواند در قالبهایی چون نقشهی معماری زیبا، ساخت بوستانها، نظافت و پاکیزگی زوّار، زیبا و پاک بودن متعلّقاتِ این اماکن مثل فرشها و غیره تحقق یابد. البته باید دقت نمود که این زیباسازی با رویکرد معماری اصیل اسلامی و مطابق سفارشات قرآنی و روایی باشد نه صِرف آراستن با نورهای مختلط نئون که گاه آزار دهنده است و بیش از آنکه جذب کننده باشند صرفا جلب کننده نظرها بصورت آنی و بیهدف است. دو: زیباسازی معنوی؛ بدین معنا که در محیطهای مذهبی میتوان با مدیرت و ترغیب بر ترک محرّمات به شکلگیری فضای معنوی، امنیّتبخش و آرامشآور کمک کرد. در دین اسلام برای بوجود آمدن این نوع زیبایی راهکار نهی از ارتکاب رذایل اخلاقی بویژه در این امکان مطهّر پیشنهاد شده است.
بنابراین زیبا کردن محیط امامزادگان به شیوهای درست میتواند عاملی برای جذب بوده و از این راه بسترِ لازم برای برقراری ارتباط با مردم و آشناسازی آنها با فرهنگِ دینی فراهم شده و نهایتا زمینهی تبدیل این مراکز به مرجع اصلی فرهنگی فراهم گردد.
2-2. ابزار قدرتمند رسانه
عرصه فرهنگ بخاطر حساسیّت و ظرافتهای خاصِ خود لزوم استفاده از امکانات متنوع با سازوکارهای گوناگون را گوشزد میکند. در تعامل فرهنگها نیز فرهنگی برتر است که با مدیریتی توانمند به ساماندهی همه ابزارها در راستای عینیّتبخشی به اهداف خویش همّت گمارد. یکی از ابزارهای مهمّی که به تحقُّق اهداف فرهنگی کمک شایانی میکند رسانه است. کارشناسان رسانه را اینگونه تعریف میکنند: «رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن معنا و مفهوم مورد نظر خود (پیام) را به گیرنده منتقل می کند». «مریجی: 1384: 19) مواردی چون وسعت جغرافیایی و جمعیتی تحتِ پوشش، انتقال و توزیع سریع پیام و هزینه اندک، رسانهها را به ابزاری مؤثّر در حوزه ارتباط جمعی تبدیل میکنند. امروزه قدرت رسانهها به اندازهای است که میتوانند حتی با کارکرد متناقض – فرهنگسازی و فرهنگ سوزی- از یک نقطه دنیا، نقطه دیگری را مورد تأثیر قرار دهند. علل رویکرد قدرتهای سلطه طلب به رسانهها در همین راستا قابل توجیه است. بنابراین نباید از ظرفیتی که این ابزار در اختیار قرار میدهد چشم پوشید؛ ظرفیتهایی که صورت به خدمت گرفتن در سه قالب دیداری، شنیداری و مکتوب میتواند تأثیرات غیرقابل انکاری در شناساندن، تبیین و ترویج افکار و آرمانهای مورد نظر داشته باشد.
در ساحت نظام دینی یکی از وظایف عمدهای که برای رسانهها متصور است تبیین درست آموزههای دینی و تعمیق بخشی به باورهای دینی است، امری که یکی از بسترهای مهم برای عنیّت یافتن آن بقاع متبرّک امام زادگان است. امام زادگان به مثابه اسوههاییاند که در راستای تحقّق آموزههای دینی متحمّل رنجهای فراوان شده و باور علمی خود را با جهاد عملی درهمآمیختند؛ همین صداقت قولی و عملی امامزادگان بهعنوان حجّتی روشن در تقویت باور دینیِ مردم کمک شایانی کرده است. همازینرو آگاهی بخشی به اقشار جامعه پیرامون نقش امام زادگان در حفظ و استمرار دین که از طریق رسانهها صورت میگیرد، زمینه رویآوری مردم به این اماکن را فراهم میسازد. از اینرو میشود گفت که نوعی ارتباط دوسویه بین رسانه و بقاع متبرّکه وجود دارد؛ از یکسو رسانهها با توجه به وسعت مخاطبان میتوانند نقش رسانشی در پیام قولی و عملی امام زادگان برای مردم ایفا کنند و از دیگرسو امام زادگان که مصداقهای عملی آموزههای دینیاند میتوانند کمک منحصر بهفردی در تبیین و تعمیق درک دینی مردم – که یکی از مهمترین وظایف رسانهها در نظام دینی است- داشته باشند.
بنابراین کارکردِ درست و هدفمند رسانهها در اشکالِ مختلف آن یکی از عواملی است که بسترسازِ جذب مردم به بقاع متبرّک و تبدیل آنها به مراکز اصلی فرهنگی است.
3-2. دستاندرکاران خوشنام و خوش خلق
از عواملی که در جذاب و تأثیرگذار شدن اماکن مذهبی و بطور خاص امامزادگان نقش شایانی دارد وجود دستاندرکاران خوشنام و خوشخلق است. خوش خلقی با مردم به اندازهای اهمیّت دارد که خداوند علت گرایش مردم نسبت به پیامبر«ص» را در اخلاق لیّن او میداند. (آلعمران: 159) در روایات نیز این موضوع مورد توجه فراوان قرار گرفته است. امام علی«ع» یکی از عناصر سهگانه زمینهسازِ جلب محبّت را خوشخلقی معرفی میکند. (ریشهری: 1383: 408) امام صادق«ع» نیز در فرازی زیبا محدوده خوشخلقی را در نرمخویی و مهربانی، گفتار پاکیزه و مؤدبانه و گشادهرویی در برخورد برادر دینی بیان میفرماید. (معانى الأخبار: 1371: 119) برخورداری دستاندرکاران این مراکز همچون هیئتامنا، متولیان، خادمین و امامانِ جماعت از این فضیلت اخلاقی تأثیر شگرفی در تبدیل این بقاع به مرکز مراجعات مردمی دارد. روشن است که تحقّق این امر در سایه برگزیدن افراد مؤمن، خوشنام و باتقوی امکانپذیر خواهد بود. قرآن کریم نیز واجد بودن عنصر تقوا را در آبادگران مراکز دینی ضروری میداند. (توبه: 17) شاید ریشه این تأکیدها در این نکته نهفته باشد که تأثیرپذیری از گفتار هیچگاه به اندازه تأثیرپذیری از رفتار نیست، امری که در روایات نیز مورد تأکید قرار گرفته است؛ امام صادق«ع» میفرمایند: «کونوا دعاة للناس إلى الخیر بغیر ألسنتکم؛ مردم را با غیر زبان به کار خیر فراخوانید». (ورّام: 1410: 12؛ فیض کاشانی: 1406: 431)
بنابراین برخورداری بقاع متبرّکه از دستاندرکاران خوشنام و خوشخلق بسترسازِ رویآوری مردم به این مراکز و تبدیل آن به مراکز اصلی مراجعات فرهنگی خواهد بود.
4-2. لحظههای ماندگار
بیتردید در زندگی هر شخصی لحظاتی وجود دارد که بهعنوان خاطرهای ماندگار تا آخر عمر وی با او باقی میماند؛ لحظاتی چون عقدِ ازدواج، آغاز برداشت محصول، جشن فارغ التحصیلی، تمجید از موفقیّتهای علمی و ورزشی، جشن تکلیف، مناسبتهای انقلابی و غیره. همه این موارد از فرصتهای مغتنم و مهمّ در زندگی طیفهای مختلف جامعه است که هم برای خود مردم و هم برای مهندسین فرهنگی حائز اهمیّت است. بیگمان میتوان با ظرفیتسازی از این فرصتها به نفع فرهنگ و دین استفاده نمود. مواردی از این دست البته از سابقه تاریخی هم برخودارند؛ مانند مراسم عقد و عروسی حضرت زهرا«س» و امام علی«ع» که در مسجد برگزار شد. (قمی: 1404: 5) پیوند زدن این لحظاتِ ماندگار با بقاع متبرّکه، باعث ایجاد نوعی گرایش به این مکانها میشود که خود به عنوان یک مقدمه تمهیدی برای مباحث فرهنگی است. چرا که افرادی که خاطرات خوشی از یک مکانها داشته باشند علاوه بر تمایل درونی برای رفتن به این مکانها، به نوعی خوشیهای خود را مدیون آن میدانند؛ برانگیخته شدن حسّ قدرشناسی در این افراد بستر بسیار مناسبی برای استفاده از ظرفیتهای فردی برای تحقق آرمانهای این اعتاب مقدسه فراهم میکند.
به هرروی گرهزدن لحظاتِ نشاطبخش و پرشور زندگیِ افراد با بقاع متبرّکه و تکمیل و استمرار این پروسه با شعوربخشی به این شور، زمینهساز ارتباط مستمر با این مراکز و تبدیل آنها به کانون توجه و مراجعات مردمی بویژه در امور فرهنگی خواهد بود.
5-2. مرکز فرهنگ، دیانت و سلامت
یکی دیگر از راهکارهای تبدیل مراقد شریف امام زادگان به قطبهای فرهنگی توجه به سه ظرفیت مهمّی است که در این مراکز به صورت بالقوّه وجود دارد. این ظرفیتها عبارتنداز: ظرفیتهای فرهنگی، ظرفیتهای درمانی و سلامت مردم و ظرفیتهای مراسم دینی. بازمهندسی و شکوفا کردن این ظرفیتها میتواند نقش انکارناپذیری در جلب و جذب مردم به سمت این مراکز داشته باشد.
در حوزه ظرفیتهای فرهنگی این بقاع متبّرکه میتوانند از مواردی چون ایجاد کتابخانههای روزآمد و مفید، برگزاری مراسم ملی مانند عیدنوروز، آموزش و فراهمسازی ارتباط و استفاده صحیح از امکانات فضای مجازی با تأسیس کافینت و غیره بهره ببرند. با فراهم کردن این امکانات این امکنه مطهّره میتوانند نقش بسیار مهمّی در معماری اندیشهی فردی و عمومی و همچنین بهعنوان هستهی اصلی آگاهی بخشی نسبت به معارف حیات بخش دینی و انتقال آن به نسلهای بعدی داشته باشند.
درحوزه ظرفیتهای سلامت با ایجاد مراکز پیشگیری و درمانی وابسته به بقاع متبرّکه میتوان از این ظرفیتسازی برای جذب مردم به سوی مراقد امامزادگان سود جست. ایجاد و استفاده از کانونهای ورزش و نیز درمانگاها – حتّیالإمکان بصورت خیریه – در این راستا قابل تعریفاند. ناگفته پیداست که این مراکز درمانی میتوانند در حوزه سلامت و بهداشت روانی نیز نقش ایفا کنند؛ اهمیت این امر با عنایت به تأثیر غیر قابل انکارِ دستورالعملهای دین اسلام در راستای آرامشبخشی و بهداشت روحی و روانی افراد در قالب نماز، دعا، زیارت و غیره درخور توجه است.
در حوزه ظرفیتهای برگزاری مراسم دینی نیز بقاع متبرّکه از ویژگیهای فوقالعادهای برخورداند که با برنامهریزی منسجم و هوشمند میتوان از این ویژگیها در راستای تحققبخشی به موضوع پژوهش حاضر بهره برد. برگزاری مراسم مذهبی همانند برنامههای مذهبی روزانه مثل نماز جماعت، مراسمهای هفتگی مانند دعای کمیل، نماز جمعه، دعای توسل و غیره، مراسمهای مناسبتی چون ایام شهادت و موالید ائمه«ع» و غیره همه و همه در صورتی که با برنامهریزی هدفمند و به کمک جلوههای هنری صورت گیرد نقش مهمی در قرار دادن بقاع متبرکه در کانون توجهّات مردمی دارد.
بنابراین مرکزیّت بقاع متبرّکه در امر سلامت، دیانت و امور فرهنگی جامعه یکی از راهکارهای تبدیل این مراکز بهعنوان قطب اصلی فرهنگی خواهد بود.
6-2. فعّالسازی ظرفیتِ منابع انسانی
راهکار دیگری که برای عینیّت یافتن موضوع این نوشتار نباید مورد غفلت قرار گیرد توجه به استعدادهای بومی و فرصتسازی برای شکوفا شدن و استفاده از همه این ظرفیتهاست. در بسیاری از مناطق از یک سو منابع انسانی روزآمد و توانمندی وجود دارد و از دیگر سو و در کنار آن مسأله نیاز به مهارتها و توانمندیهایی که در این افراد وجود دارد، بیپاسخ مانده است. دستاندرکاران این اماکن میتوانند با شناسایی، بکارگیری و مدیریت این منابع با محوریت بقاع متبرّکه به نحو فزایندهای در جذب مردم به این مکانهای مقدّس نقش ایفا کنند. برگزاری انواع کلاسهای مفید آموزشی با بکارگیری نیروهای بومی، مانند کلاسهای تقویت درسی، هنری، مشاوره، و غیره، علاوه بر پاسخ به یک نیاز – ولو این نیاز از طرف برخی مخاطبان احساس نشده باشد- شورآفرینی و جذب مردم، باعث ایجاد بستر مناسب و فرصتِ برابر برای شکوفایی برخی استعدادها و شناسایی و بکارگیری افراد نخبه در راستای خدمت رسانیهای بعدی میشود. در آموزههای دینی نیز بر اهمیت این امر اشاره شده است؛ مواردی چون آزادکردن اسیران جنگی در قبال آموزش خواندن و نوشتن به ده کودکِ مسلمانان (سبحانی: 1366: 518) و واگذاری مسؤلیت به جوانان فرهیخته مانند انتصاب یک جوان بیستساله به فرمانداری مکّه از سوی پیامبر«ص» در هنگام عزیمت به جنگ (ابن هشام: بیتا: 83) همه و همه در راستای توجّه اسلام به استفاده از تمام ظرفیتها و فرصتها قابل توجیه است.
بنابراین فراهم کردنِ بستر مناسب در راستای شناسایی ظرفیتهای منابعِ انسانیِ بومی، فعّالسازی این ظرفیتها و جهتدهی به آن میتواند علاوه بر پاسخگویی به برخی از نیازهایِ جامعه در تبدیل این بقاع متبرّکه به مراکز فرهنگی نقش بسزایی داشته باشد.
7-2. کانون آموزش مهارتهای زندگی
بروز رفتارهای عینیِ برخواسته از افکار و اعتقاداتی که در درون انسان وجود دارد، سبک زندگی او را شکل میدهد. برای برخورداری از سبک زندگی خاصی مانند سبکزندگی دینی، فراگیری مهارتهای متناسب با آن ضروری است. به عقیده برخی نویسندگان گستردهشدن و پیچیدگیهای زندگی امروزی این مهارتها را نیز پیچیده کرده است. (خنیفر: 1391: 11) بنابراین برای داشتن یک زندگی با نشاط ضرورت نیاز به فراگیری این مهارتها کاملا احساس میشود. حال سؤال اساسی این است که مرجع پاسخگویی به این نیاز در جامعه دینی کدام سازمان یا نهاد است؟ فارغ از اینکه مسئول رسمی و ملزم به پاسخِ این نیاز کدام ارگان است، یکی از مراکزی که میتواند نقش محوری در جوابگویی به این نیاز ایفا کند بقاع متبرّکه است؛ چرا که یکی از اولین مراکزی که مردم متدیّن با مواجهه با هر مشکلی به آنجا مراجعه میکنند همین مراکز است. دستاندرکاران این مراکز میتوانند با فرصتسازیِ هوشمندانه از این ظرفیت بالقوه به گونهای شایسته بهره ببرند. ایجاد کلاسهای گوناگون مهارتآموزی بویژه برای بانوان میتواند نقش بسزایی در رویآوری مردم به این مکانهای مطهّر داشته باشد. در این میان هم به نیازی از نیازهای مردم پاسخ داده شده که در جای خود مورد تأکید فراوان آموزهای دینی است و هم بستری برای ترویج فرهنگدینی و رونقبخشی به این بقاع شریف فراهم شده است. علاوه بر این انسان اساسا به دنبال منفعت است و زمانی که احساس کند فرد، زمان و یا مکانی برای او فایدهمند است گرایش نسبت به آن در او فزونی مییابد.
بنابراین ایجاد کلاسهایِ آموزش مهارتهای زندگی علاوه بر پاسخ به یک نیاز ضروری، میتواند بصورت غیر مستقیم فرصت مناسبی برای مرجعیّتِ این بقاع در امر رفع نیاز مردم و تبدیل آنها به یک قطب فرهنگی و متحوّل کننده سبکزندگی باشد.
8-2. از نشستِ مسئولان تا کلاسِ درس
نقش الگو بخشی مسؤلین نظام – ولو در مقیاس جغرافیایی کوچک- غیر قابل انکار است. در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است؛ امام علی«ع»میفرمایند: «مشابهت مردم به امیران و زمامداران خود بیش از شباهتی است که به پدران خود دارند». (مجلسی: 1403: 46؛ شهیدثانی: بیتا: 8) در همین راستا برگزاری برخی از جلسات مهمِّ محلی یا منطقهای مانند جلسات استانداری، فرمانداری، شهرداری و غیره در فواصل معیّن و با حضور مسؤلان مربوطه در امام زادگان نقش مهمّی در جلب توجه و جذب مردم به سمت این مراکز دینی دارد؛ چرا که حضور مسؤلین مملکتی در ادوار مشخص در این مراکز و دیدارهای عمومی برای رفع مشکلات مردم بصورت خودکار این بقاع را در کانون توجّهات مردمی قرار میدهد.
علاوه براین برگزاری برخی از کلاسهای درس دانشآموزان و دانشجویان – بویژه درسهای معارفی- نقش مهمّی در روآوری نسلنو به این مراکز دینی دارد. همچنین ایجاد و فعّالسازی این ظرفیتها با برنامهریزی و هماهنگی دستگاههای مختلف حتی برای شهرهایی که بقاع متبرّک در آنها وجود ندارد بصورت حداقلی در قالب اردوهای زیارتی قابل تعریف است.
بنابراین حضور مسؤلین در قالب جلسات اداری و غیره و همچنین برگزاری برخی کلاسهای درس، بویژه دروس معارفی در این اماکن مطهّر نقش درخور توجّهی در جذب مردم و بخصوص نسل نو به این مراکز دینی دارد؛ که این امر به نوبه خود بسترساز تبدیلِ این بقاع به مراکز اصلی فرهنگی خواهد بود.
9-2. اطعام و اکرام
از جمله آموزههای دینی که بسیار مورد سفارش پیشوایان دین قرار گرفته موضوع اطعام است. این آموزه مانند بسیاری از آموزههای دینی کارکرد دوسویهی دنیوی و اخروی دارد؛ از نظر دنیوی اطعام موجب شکلگیری و تقویت صفات والای انسانی همچون اخلاص، کرم و محبّت نسبت به دیگران میشود و از این جهت بهمثابه عاملی مهمّ در استحکامبخشی به پیوندهای اجتماعی نقش ایفا میکند و از منظر اخروی نیز باعث سعادت اخروی و آمرزش گناهان در قیامت میشود. در بحث پاداش اطعام، روایات بسیاری نقل شده است که برای رعایت اختصار و وفادار ماندن به موضوع از ذکر مفصّل آنها خودداری نموده و فقط به ذکر یک نمونه اکتفا میکنیم؛ امام صادق«ع» میفرماید: «من أطعم مسلما حتى یشبعه لم یدر أحد من خلق الله ما له من الأجر فی الآخرة لا ملک مقرب و لا نبی مرسل إلا رب العالمین؛ کسی که مسلمانی را تا سرحدّ سیری اطعام کند، هیچ کس – حتی فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل- جز خداوند جهان نمیداند که ثواب اینکار در آخرت چه اندازه است». (برقی: 1371: 136؛ حرعاملی: 1409: 236)
بقاعِ متبّرک به لحاظ جایگاه معنوی و مقبولیّت عمومی میتوانند بهعنوان مکانی مناسب برای عملیکردن این آموزه باشند و از این طریق موجب جذب عموم مردم به این اماکن مطهّر شوند. نکتهای که در این میان درخور توجه است و گاه به عنوان مانعی برای اجرای این امر تلقی میشود بحث هزینههای این کار است که البته باید توجه داشت که با توجه به همان مقبولیّت و اعتقاد عموی که امام زادگان مطهّر بین مردم دارند با یک برنامریزی درست و مدیریت هوشمند و کاستن از تشریفات دست و پاگیر میتوان کلیه هزینهها را از محل مشارکتهای مردمی تأمین نمود.
علاوه بر اطعام بحث تکریم زوّارِ امام زادگان نیز نقش بسزایی در جلب و جذب مردم به سمت این امکنه مطهّر دارد. اکرام مؤمنان به نحوی گسترده در اسلام مورد توجه است تا جایی که در روایتی از امام صادق«ع» حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر دانسته شده است. (العروسی: 1415: 188؛ طبرسی: 1344: 193) از اینرو اطعام و در کنار آن اکرام زائران میتواند بستری فراهم سازد که در آن مردم هرچه بیشتر به سوی این مراکز دینی جذب شوند و این امر به نوبهی خود فرصتی فراهم خواهد کرد تا بشود با ارائه برنامههای گوناگون فرهنگی و تبلیغی این بقاع را به قطب فرهنگی تبدیل کرد.
10-2. مساعدتهای اقتصادی
تردیدی نیست که اقتصاد به معنای عام یکی از ارکان مهم و پایهایی در مقوله دینداری است. پیامبر اکرم«ص» در این باره به اهمیّت این موضوع و نیز مبنا بودن آن اشاره دارد؛ آنحضرت«ص» میفرماید: «لولا الخبز ما صلینا؛ اگر نان نبود ما نمىتوانستیم نماز بخوانیم». (حکیمی: 1380: 25) این سخن بیانگر نقش غیر قابل انکار مسائل اقتصادی – ولو به نحو حداقلی- بهعنوان زیربنای بسیاری از امور از جمله دینورزی است. در آموزههای دینی به نحو مبسوطی درباره اقتصاد، اهمیّت تقدیر معاش در زندگی و مذمّت فقر سخن به میان آمده است؛ تا جایی که از یک سو فقر بهعنوان عاملِ سوق دهنده انسان به سوی کفر قلمداد شده (کلینی: 1407: 307) و از دیگر سو یک علامت از سه علامت کمال هر انسان در مدیریت اقتصادی – تقدیر المعیشه- دانسته شده است. (ابن شعبه حرّانی: 1404: 292) با این بیان نقش تعیین کننده عنصر اقتصاد در زندگی دینی انسان به خوبی قابل درک است؛ چرا که هم در اصل دینورزی نقش دارد و هم در استدامه آن و جلوگیری از خارج شدن از مسیر ایمان تعیین کننده است. با این بیان اماکن مذهبی و تولیتهای آن نباید از نقش با اهمیّتی که این عنصر در زندگی مردم دارد غفلت ورزند و از این بستر در راستای انجام کارهای فرهنگی و ترویج سُنن فرهنگیِ مورد تأیید دین استفاده کنند. در همین راستا تشکیل صندوقهای قرضالحسنه برای مساعدتهای مالی بویژه برای مصارفی که از درجه اهمیّت بیشتر برخوردارند مانند ازداوج جوانان نقش بیبدیلی در تشویق و ترغیب مردم در رویآوری به این اماکن شریف دارد، که این امر به نوبه خود زمینه مناسبی برای انجام کارهای فرهنگی و تبدیل بقاع مطهّر به قطبهای فرهنگی را فراهم مینماید.
نتیجهگیری
با عنایت به نوشتار فوق و کاربست راهکارهای پیشنهادی، میتوان به خروجی و دستآوردهای ارزندهای دست یافت که عمدهترین آنها در قالب نتیجهی نوشتار حاضر به صورت زیر قابل بیان میباشند؛
1. زیباسازی ظاهری و معنوی بِقاع متبرّکه با بهرهگیری از معماری اسلامی و دستورالعملهای روایی نقش بِسزایی در راستای جذب مردم و تبدیل این بقاعِ شریف به مراکز اصیل فرهنگی دارد.
2. بهرهگیری درست و هدفمند از رسانه با توجه به ظرفیت تأثیرگذاری بالای آن، شیوهای کارآمد در شناساندن جایگاه امام زادگان و عمقبخشی به معارف عموم مردم در این زمینه و نهایتا تبدیل این بقاع به کانونهای اصلی دینی – فرهنگی است.
3. برخورداری از نیروهای توانمند در حوزه اخلاق و دانشِ دینی در سِمتِ دستاندرکارانِ بقاع متبرّکه و نیز تلاش برای ایجاد نوعی پیوند ماندگار بین مردم و امام زادگان از راهکاری تبدیل این بقاع به مراکز پیشرو در امر فرهنگ است.
4. سه حوزه اصلی دیانت، سلامت و امور فرهنگی از ظرفیتهای بالقوهایاند که میتوان با فعّالسازی هوشمندانه و مدبّرانه آنها بسترِ جلب و جذب مردم به این مراکز دینی و تبدیل آنها به قطبهای فرهنگی را فراهم ساخت.
5. فرصت منابع انسانیِ بومی و فعّالسازی شایستهی این استعدادها، میتواند به عنوان یک عامل مهم در روآوی مردم به بقاع متبرّکه در راستای تبدیل این اماکن مقدّس به قطبهای فرهنگی باشد.
6. احساس فایدهمندیِ هرچه بیشتر اماکن متبرّک از سوی مردم عاملی تعیین کننده در رویآوری مردم به این مکانهای مطهّر است. در همین راستا از راهکارهای عمده در برانگیختن این احساس مثبت، میتوان به برگزاری دورههای مختلف با موضوع مهارتهای زندگی بویژه برای بانوان اشاره نمود.
7. التزام عملی بزرگان و مسؤلان به ارتباط با این مراکز دینی با کارکرد الگوبخشی که این هنجار رفتاری دارد زمینه گرایش و رویآوری مردم به بقاع متبرّک و تبدیل آنها به مراکز اصلی فرهنگی را فراهم میسازد.
8. فرهنگ اطعام و نیز دستگیریهای اقتصادی بهعنوان دو عامل مهم در جذب توده مردم بویژه اقشار کمبرخوردار به بقاع متبرّک و فراهم شدن زمینهی کار فرهنگی و نهایتا تبدیل این اماکن مقدّس به اقطاب فرهنگی خواهد بود.
پینوشت:
1- دانشجوی دکتری و پژوهشگر پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق«ع»، قم
منابع و مآخذ:
1. قرآن کریم
2. ابن بابویه، محمد بن علی(معانی الأخبار)، ج2، ترجمه محمدی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم.
3. ابن شعبه حرانى، حسن بن على(1404ق) تحف العقول، تصحیح غفاری، قم: جامعه مدرسین، چاپ دوم.
4. ابن هشام حمیری، عبدالملک(بیتا) السیره النبویه، ج4، بیروت: دارالمعرفه، چاپ دوم.
5. برقی، احمدبن محمدبن خالد(2371ق) المحاسن، ج2، قم: دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم.
6. حجازى، فخرالدین(1349) نقش پیامبران در تمدن انسان، تهران: بعثت، چاپ اول.
7. حکیمی، محمدرضا و دیگران(1380) الحیاة، ج3، ترجمه احمد آرام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول.
8. خنیفر، حسین؛ پورحسینی، مژده(1385)، مهارتهای زندگی، قم: مرکز نشر هاجر، چاپ سیزدهم
9. ریشهری، محمد مهدی(1383) میزان الحکمه، قم: انتشارات دارالحدیث، چاپ چهارم.
10. سبحانی، جعفر(1366)، فروغ ابدیّت، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول.
11. شهیدثانی، زین الدین بن على(بیتا)، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّة و الأولاد، قم: بصیرتی، چاپ اول.
12. شیخ حر عاملی، محمدبن حسن(1409ق) وسائل الشیعه، ج24، قم: مؤسسة آل البیت «ع»، چاپ اول.
13. طبرسی، علی بن حسن(1344) مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، نجف: المکتبة الحیدریة، چاپ دوم.
14. العروسى الحویزى، عبد على بن جمعة(1415ق) تفسیر نورالثقلین، ج3، تصحیح رسولی محلاّتی، قم: اسماعیلیان، چاپ چهارم.
15. علی احمدی، علیرضا و دیگران(1383) شناخت فرهنگ، فرهنگ سازمانى و مدیریت بر آن، تهران: تولید دانش، چاپ اول.
16. عمید، حسن(1388)، فرهنگ عمید، تهران: فرهنگ نما، چاپ اول.
17. فیض کاشانی، محمد محسن(1406ق)، الوافی،ج4، اصفهان: کتابخانه امام أمیر المؤمنین على«ع»، چاپ اول.
18. قمی، شیخ عباس، (1404ق) بیت الاحزان فی ذکر احوالات سیده نساء العالمین فاطمه زهرا (س)، قم: انتشارات سید الشهداء، بیتا.
19. کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق(1407ق) الکافی، ج2، تصحیح غفاری و آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
20. مجلسی، محمدباقر(1403ق)، بحارالانوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
21. مریجی، شمسالله، «رسانههای جمعی و نقش آنها در تحکیم و یا تضعیف ارزشها»، مجله معرفت، شماره 91، صص35-19.
22. ورّام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى(1410ق)، مجموعه ورّام، ج1، قم: مکتبه فقیه، چاپ اول.
/م