راه تحصيل روح نماز
«خشوع» در نماز، روح و حقيقت نماز است، و بقيه ي امور نماز- خواه واجب يا مستحب- کالبد نماز مي باشند، مؤمنان حقيقي به نماز به عنوان يک کالبد بي روح نمي نگرند، بلکه تمامي توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است (مؤمنون- 2؛ بقره-45).
و در قرآن آيه 2، سوره انفال و 35 حج در وصف مؤمنان آمده:
و در قرآن آيه 2، سوره انفال و 35 حج در وصف مؤمنان آمده:
راه تحصيل روح نماز
نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
(پاسخ به دو سؤال مهم):
«خشوع» در نماز، روح و حقيقت نماز است، و بقيه ي امور نماز- خواه واجب يا مستحب- کالبد نماز مي باشند، مؤمنان حقيقي به نماز به عنوان يک کالبد بي روح نمي نگرند، بلکه تمامي توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است (مؤمنون- 2؛ بقره-45).
و در قرآن آيه 2، سوره انفال و 35 حج در وصف مؤمنان آمده:
الذين اذا ذکرالله وجلت قلوبهم.
«آنان به گونه اي هستند که هرگاه ياد خدا شود، دلهايشان در پيشگاه خدا ترسان مي گردد.»
اينکه در اينجا به دو سؤال مهم مطرح مي شود:
1- کسي از خدا ترسان است که گنهکار باشد و در انجام وظائف کوتاهي نموده باشد ولي آنان که از اولياي خدا هستند چرا در پيشگاه خداي مهربان، ترس و لرز داشته باشند؟
2- خشوع يعني «حضور قلب، آميخته با تواضع و احترام و ادب»، اينک اين سؤال مطرح مي شود که بسيارند افرادي که مشتاقند تا نمازشان همراه حضور قلب (که همان روح نماز است) باشد، ولي هرچه مي کوشند به چنين توفيقي دست نمي يابند، بنابراين براي مقام حضور قلب، چه بايد کنند؟!
پاسخ سؤال نخست اينکه:
سرچشمه ي خوف و ترس، گاهي احساس مسؤوليت و نگراني از گناه و ترک وظائف است، و گاهي به خاطر درک عظمت مقام، و توجه به وجود بي نهايت، و پرهيبت است و گاهي به خاطر هر دو.
انسان هرقدر در سطح عالي کمال و پاکي باشد، باز در برابر خدا، خود را گنهکار مي داند، چرا که نمي توان از عهده ي شکرالهي و انچام وظيفه کامل در برابر خدا، برآيد، وانگهي گاهي خوف و ترس، به خاطر درک عظمت مقام الهي است.
توضيح اينکه: گاه مي شود انسان، به ديدن شخص بزرگي که راستي از هر نظر شايسته ي عنوان عظمت است مي رود، شخص ديدار کننده گاهي آنچنان تحت تأثير مقام پر عظمت او قرار مي گيرد، که احساس يک نوع وحشت در درون قلب خويش مي نمايد، تا آنجا که به هنگام سخن گفتن، لکنت زبان پيدا مي کند، و حتي گاهي حرف خود را فراموش مي نمايد، هرچند آن شخص بزرگ، نهايت محبت و علاقه را به او و همه دارد، و کار خلافي نيز از اين شخص سر نزده است، اين نوع ترس، بازتاب و عکس العمل درک عظمت است.
بنابراين، اشتباه است که ما سرچشمه ي خوف و ترس از خدا را، تنها به خاطر عدم انجام وظائف و مسؤوليتها بدانيم.
نتيجه اينکه: نمازگزار، با حضور قلب خود در نماز، هم به خاطر عدم انجام وظائف و مسؤوليتها، نگران است، و هم به خاطر درک و عظمت خدا، خود را کوچک و لرزان و ترسان، احساس مي کند.
مطلب ديگر در اينجا اينکه: بخشي از نماز مانند سوره ي حمد و سوره ي بعد از آن در رکعت اول و دوم، قرآن است، انسان نمازگزار، در قسمتي از نماز قرآن مي خواند، و با حضور قلب خود، مي خواهد آيات قرآن را با گوش جان بشنود، و با بهره مندي از قرآن خود را با باطن قرآن بياميزد.
روشن است که چنين مقامي تنها با حضور قلب بدست مي آيد، بنابراين، لازم نيست که نگراني و دلهره ي نمازگزار به خاطر گناه خويش و عدم انجام وظائفش باشد، بلکه هرقدر پاک باشد، در برابر عظمت قرآن، بر کمالش بيفزايد.
مگر، نه اين است که در آيه 2 سوره ي انفال در وصف مؤمنان مي خوانيم:
و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايماناً.
«و هنگامي که آيات الهي بر آنها خوانده مي شود، ايمانشان افزون مي گردد.»
آري! يکي از آثار مهم نماز، برقراري پيوند ظاهري و باطني با قرآن است که در نهايت، همان برقراري پيوند با ذات پاک خدا است.
پاسخ سؤال دوم اينکه:
براي تحصيل خضوع و خشوع، در نماز، بايد اموري قبل از نماز و در درون نماز رعايت گردد، که ما امور زير را که کمک شاياني براي تحصيل حضور قلب مي کنند، به علاوه براي تحصيل آن در ساير عبادات نيز اثربخش است، در اينجا مي آوريم:
1- بايد از هرچيزي که موجب حواس پرتي و مانع تمرکز فکر و تمرکز حواس مي گردد، اجتناب شود، مانند توجه به کارهاي مختلف و پراکنده، خواه مادي باشد و يا معنوي خارج از مرز نماز باشد
2- بايد بر اثر کسب کمالات به جايي رسيد که همه چيز دنيا در نظر انسان کوچک گردد، و در برابر آن، ياد خدا، از همه چيز بزرگتر و مهم تر شود، چنين حالتي کمک شاياني به انسان نمازگزار مي کند که او در نماز، آنچنان عاشقانه با معبود خود به راز و نياز بپردازد، که از همه چيز بي خبر شود.
3- پرهيز از گناه، و نگهداري قلب از شائبه ها و آلودگي ها، نقش مؤثري در تحصيل حضور قلب دارد، و انسان گنهکار به خاطر آلوده بودن فکر و نيشتش، نمي تواند به مرحله عالي حضور قلب نائل شود.
4- انتخاب محل و مکان مناسب و ساده و دوري از مکان هاي پرزرق و برق و شلوغ و… نيز نقش به سزايي در تحصيل حضور قلب دارند.
و به طور خلاصه: مکان نمازگزار، هر چه ساده تر و خالي از زرق و برق و تشريفات باشد، بهتر است.
5- شناخت فلسفه ي نماز، و مفهوم عالي اذکار و حرکات نماز، به تحصيل حضور قلب، کمک شاياني مي کند.
انجام مستحبات و آداب نماز، از قبل و بعد و داخل نماز، نيز يار خوبي براي بدست آوردن حضور قلب است.
7- مهم تر از همه ي اينها،«تمرين و مراقبت» براي تمرکز فکر و حواس، اثر بسيار خوبي براي تحصيل حضور قلب خواهند داشت.
توضيح اينکه: بسيار مي شود که در آغاز انسان در تمام نماز يک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر، پيدا مي کند، ولي با ادامه و تمرين اين کار و پيگيري آن، آنچنان قدرت نفس پيدا مي شود، که انسان در پرتو آن، مي تواند در هنگام نماز، دريچه هاي فکر خود را مطلقا بر غير معبود ببندد.
بسياري از چيزهايي که انسان خيال مي کند، غيرممکن است با تمرين و ممارست، ممکن خواهد شد.
شخصي را سراغ دارم دست راستش در جبهه ي جنگ از کار افتاد، و او اصلاً نمي توانست، با دست چپ بنويسد، اما کم کم بر اثر تمرين آنچنان در اين جهت، پيشرفت کرد که با دست چپ هم تند مي نوشت و هم خوش خط (در سطح بالا) مي نوشت.
نه تنها در نماز، بلکه در هر کاري، «تمرين و ممارست» نقش مهمي در سازندگي و پيشرفت دارد، که گفته اند: «کار نيکوکردن از پرکردن است».
8- خلوص و اخلاص، و اجتناب از هرگونه ريا و خودنمايي، نيز يار شايسته اي براي تحصيل حضور قلب است، بنابراين، بايد از هرگونه عواملي که به اخلاص انسان ضربه مي زند، دوري کرد، تا راه تحصيل حضور قلب، آسان گردد.
9- همنشيني با افراد شايسته و پارسا که دل به خدا بسته اند، و دوري از همنشيني با افراد حريص و دنياپرست، که در زرق و برق و آلودگي هاي مادي، غوطه ورند، نيز نردبان ديگري براي رسيدن به مقام حضور قلب است.
10- اجتناب از غذاي حرام و مکروه و شبه ناک، و به طور کلي دوري از هرگونه کارهاي شبه دار که شائبه ي آلودگي در آن است، و اجتناب از هرگونه افکار آلوده و پريشان در هر حال، و در مقابل آن، سحرخيزي و مناجات با خدا در فضاي صاف و ملکوتي و… نيز هرکدام سهمي قابل توجه، براي تحصيل حضور قلب دارند.
اميد آنکه عوامل قلب تقويت حضور قلب را بشناسيم، و به عوامل ضدّ آن نيز آگاه شويم، و با به کار بستن آن به حضور قلب که روح و جان نماز است، دست يابيم.
منبع: کتاب نماز از ديدگاه قرآن و عترت
/خ
«خشوع» در نماز، روح و حقيقت نماز است، و بقيه ي امور نماز- خواه واجب يا مستحب- کالبد نماز مي باشند، مؤمنان حقيقي به نماز به عنوان يک کالبد بي روح نمي نگرند، بلکه تمامي توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است (مؤمنون- 2؛ بقره-45).
و در قرآن آيه 2، سوره انفال و 35 حج در وصف مؤمنان آمده:
الذين اذا ذکرالله وجلت قلوبهم.
«آنان به گونه اي هستند که هرگاه ياد خدا شود، دلهايشان در پيشگاه خدا ترسان مي گردد.»
اينکه در اينجا به دو سؤال مهم مطرح مي شود:
1- کسي از خدا ترسان است که گنهکار باشد و در انجام وظائف کوتاهي نموده باشد ولي آنان که از اولياي خدا هستند چرا در پيشگاه خداي مهربان، ترس و لرز داشته باشند؟
2- خشوع يعني «حضور قلب، آميخته با تواضع و احترام و ادب»، اينک اين سؤال مطرح مي شود که بسيارند افرادي که مشتاقند تا نمازشان همراه حضور قلب (که همان روح نماز است) باشد، ولي هرچه مي کوشند به چنين توفيقي دست نمي يابند، بنابراين براي مقام حضور قلب، چه بايد کنند؟!
پاسخ سؤال نخست اينکه:
سرچشمه ي خوف و ترس، گاهي احساس مسؤوليت و نگراني از گناه و ترک وظائف است، و گاهي به خاطر درک عظمت مقام، و توجه به وجود بي نهايت، و پرهيبت است و گاهي به خاطر هر دو.
انسان هرقدر در سطح عالي کمال و پاکي باشد، باز در برابر خدا، خود را گنهکار مي داند، چرا که نمي توان از عهده ي شکرالهي و انچام وظيفه کامل در برابر خدا، برآيد، وانگهي گاهي خوف و ترس، به خاطر درک عظمت مقام الهي است.
توضيح اينکه: گاه مي شود انسان، به ديدن شخص بزرگي که راستي از هر نظر شايسته ي عنوان عظمت است مي رود، شخص ديدار کننده گاهي آنچنان تحت تأثير مقام پر عظمت او قرار مي گيرد، که احساس يک نوع وحشت در درون قلب خويش مي نمايد، تا آنجا که به هنگام سخن گفتن، لکنت زبان پيدا مي کند، و حتي گاهي حرف خود را فراموش مي نمايد، هرچند آن شخص بزرگ، نهايت محبت و علاقه را به او و همه دارد، و کار خلافي نيز از اين شخص سر نزده است، اين نوع ترس، بازتاب و عکس العمل درک عظمت است.
بنابراين، اشتباه است که ما سرچشمه ي خوف و ترس از خدا را، تنها به خاطر عدم انجام وظائف و مسؤوليتها بدانيم.
نتيجه اينکه: نمازگزار، با حضور قلب خود در نماز، هم به خاطر عدم انجام وظائف و مسؤوليتها، نگران است، و هم به خاطر درک و عظمت خدا، خود را کوچک و لرزان و ترسان، احساس مي کند.
مطلب ديگر در اينجا اينکه: بخشي از نماز مانند سوره ي حمد و سوره ي بعد از آن در رکعت اول و دوم، قرآن است، انسان نمازگزار، در قسمتي از نماز قرآن مي خواند، و با حضور قلب خود، مي خواهد آيات قرآن را با گوش جان بشنود، و با بهره مندي از قرآن خود را با باطن قرآن بياميزد.
روشن است که چنين مقامي تنها با حضور قلب بدست مي آيد، بنابراين، لازم نيست که نگراني و دلهره ي نمازگزار به خاطر گناه خويش و عدم انجام وظائفش باشد، بلکه هرقدر پاک باشد، در برابر عظمت قرآن، بر کمالش بيفزايد.
مگر، نه اين است که در آيه 2 سوره ي انفال در وصف مؤمنان مي خوانيم:
و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايماناً.
«و هنگامي که آيات الهي بر آنها خوانده مي شود، ايمانشان افزون مي گردد.»
آري! يکي از آثار مهم نماز، برقراري پيوند ظاهري و باطني با قرآن است که در نهايت، همان برقراري پيوند با ذات پاک خدا است.
پاسخ سؤال دوم اينکه:
براي تحصيل خضوع و خشوع، در نماز، بايد اموري قبل از نماز و در درون نماز رعايت گردد، که ما امور زير را که کمک شاياني براي تحصيل حضور قلب مي کنند، به علاوه براي تحصيل آن در ساير عبادات نيز اثربخش است، در اينجا مي آوريم:
1- بايد از هرچيزي که موجب حواس پرتي و مانع تمرکز فکر و تمرکز حواس مي گردد، اجتناب شود، مانند توجه به کارهاي مختلف و پراکنده، خواه مادي باشد و يا معنوي خارج از مرز نماز باشد
2- بايد بر اثر کسب کمالات به جايي رسيد که همه چيز دنيا در نظر انسان کوچک گردد، و در برابر آن، ياد خدا، از همه چيز بزرگتر و مهم تر شود، چنين حالتي کمک شاياني به انسان نمازگزار مي کند که او در نماز، آنچنان عاشقانه با معبود خود به راز و نياز بپردازد، که از همه چيز بي خبر شود.
3- پرهيز از گناه، و نگهداري قلب از شائبه ها و آلودگي ها، نقش مؤثري در تحصيل حضور قلب دارد، و انسان گنهکار به خاطر آلوده بودن فکر و نيشتش، نمي تواند به مرحله عالي حضور قلب نائل شود.
4- انتخاب محل و مکان مناسب و ساده و دوري از مکان هاي پرزرق و برق و شلوغ و… نيز نقش به سزايي در تحصيل حضور قلب دارند.
و به طور خلاصه: مکان نمازگزار، هر چه ساده تر و خالي از زرق و برق و تشريفات باشد، بهتر است.
5- شناخت فلسفه ي نماز، و مفهوم عالي اذکار و حرکات نماز، به تحصيل حضور قلب، کمک شاياني مي کند.
انجام مستحبات و آداب نماز، از قبل و بعد و داخل نماز، نيز يار خوبي براي بدست آوردن حضور قلب است.
7- مهم تر از همه ي اينها،«تمرين و مراقبت» براي تمرکز فکر و حواس، اثر بسيار خوبي براي تحصيل حضور قلب خواهند داشت.
توضيح اينکه: بسيار مي شود که در آغاز انسان در تمام نماز يک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر، پيدا مي کند، ولي با ادامه و تمرين اين کار و پيگيري آن، آنچنان قدرت نفس پيدا مي شود، که انسان در پرتو آن، مي تواند در هنگام نماز، دريچه هاي فکر خود را مطلقا بر غير معبود ببندد.
بسياري از چيزهايي که انسان خيال مي کند، غيرممکن است با تمرين و ممارست، ممکن خواهد شد.
شخصي را سراغ دارم دست راستش در جبهه ي جنگ از کار افتاد، و او اصلاً نمي توانست، با دست چپ بنويسد، اما کم کم بر اثر تمرين آنچنان در اين جهت، پيشرفت کرد که با دست چپ هم تند مي نوشت و هم خوش خط (در سطح بالا) مي نوشت.
نه تنها در نماز، بلکه در هر کاري، «تمرين و ممارست» نقش مهمي در سازندگي و پيشرفت دارد، که گفته اند: «کار نيکوکردن از پرکردن است».
8- خلوص و اخلاص، و اجتناب از هرگونه ريا و خودنمايي، نيز يار شايسته اي براي تحصيل حضور قلب است، بنابراين، بايد از هرگونه عواملي که به اخلاص انسان ضربه مي زند، دوري کرد، تا راه تحصيل حضور قلب، آسان گردد.
9- همنشيني با افراد شايسته و پارسا که دل به خدا بسته اند، و دوري از همنشيني با افراد حريص و دنياپرست، که در زرق و برق و آلودگي هاي مادي، غوطه ورند، نيز نردبان ديگري براي رسيدن به مقام حضور قلب است.
10- اجتناب از غذاي حرام و مکروه و شبه ناک، و به طور کلي دوري از هرگونه کارهاي شبه دار که شائبه ي آلودگي در آن است، و اجتناب از هرگونه افکار آلوده و پريشان در هر حال، و در مقابل آن، سحرخيزي و مناجات با خدا در فضاي صاف و ملکوتي و… نيز هرکدام سهمي قابل توجه، براي تحصيل حضور قلب دارند.
اميد آنکه عوامل قلب تقويت حضور قلب را بشناسيم، و به عوامل ضدّ آن نيز آگاه شويم، و با به کار بستن آن به حضور قلب که روح و جان نماز است، دست يابيم.
منبع: کتاب نماز از ديدگاه قرآن و عترت
/خ