طلسمات

خانه » همه » مذهبی » راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)

راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)

راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)

در اين سراي خاكي حق تعالي هركس را بنا بر وسعش تكليف نموده است،چنانكه در قرآن مي فرمايد: ،،لاُيكَلِفُ اللهَ نَفساً اِلا وُسعَها،، يعني تكليفات متناسب با وسع وتوان افراد مي باشد.پس درمورد وظيفه اغنيا در قبال فقرا مطلب روشن است كه تكليفي كه بر دوش ايشان نهاده شده وانتظاراتي كه از ايشان مي رود با ديگران متفاوت است وهر كس بامش بيش برفش

7709e1a7 3667 4516 8e1b ab028c913b9e - راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)
0009404 - راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)

 

منبع : راسخون
 
 
 

00094021 - راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (3)

 

 

نویسنده : محمد بیرانوند

 

فصل ششم
وظیفه اغنیاء

در اين سراي خاكي حق تعالي هركس را بنا بر وسعش تكليف نموده است،چنانكه در قرآن مي فرمايد: ،،لاُيكَلِفُ اللهَ نَفساً اِلا وُسعَها،، يعني تكليفات متناسب با وسع وتوان افراد مي باشد.پس درمورد وظيفه اغنيا در قبال فقرا مطلب روشن است كه تكليفي كه بر دوش ايشان نهاده شده وانتظاراتي كه از ايشان مي رود با ديگران متفاوت است وهر كس بامش بيش برفش بيشتر خواهد بود .وجالب اينكه هر گاه خداوند نعمت ومكنتي رادر اختيار افرادي قرار دهدوآنان حقوق الهي رادرنظر داشته باشند اجر و ثوابي كه به اينان داده مي شود حالت تصاعدي پيدا مي كند. و اين در اثرپذيرش هديه هاي الهي (فقرا ) پديد مي آيد و البته بايست در نظر داشت كه اغنيا اگر هم قصور وبي توجهي به مستمندان روا دارند عقاب ايشان نيزمتناسب با وسعشـان خواهد بود . يعني چون توانايي زيادي براي رسيدگي به اينان را داشته اند ولي رسيدگي نكرده اند عقاب زيادي هم در انتظارشان خواهد بود چنانكه درسفارشات نوراني ائمه اطهار عليهم السلام به آن اشاره شده است . در نتيجه اسلام وظيفه اغنيا را چنين بيان مي دارد كه اگر اغنيا،نعمتهائي كه دردست دارند را موهبتي الهي بدانند والتفات به اين داشته باشند كه المال مال الله است، پس اموالشان را در اموري كه صاحبش (خداي تبارك وتعالي ) راضي است خرج مي نمايند . و از اينرو به اغنياء سفارش شده كه فقرا شريكان شمايند و حق شريكانتان را ضايع ننماييد اگر همين يك سفارش رعايت شود واز طرفي هم كسبها و جمع ثروتهاي كلان با تضييع حقوق مستمندان نباشد آنگاه است كه خواهيم ديد مسئله فقر در جامعه به اين صورت بروز نخواهد كرد

سفارش به اغنياء

“امام صادق عليه السلام مي فرمايد:ثروتمندان شيعه امينان ما بر مستمندان و بر محتاجانند، ولايت مارا در آنها نگهداريد خداوند شما را محفوظ دارد”(96) كه امام از ثروتمندان تعبير به امينان اهل بيت نموده اند و مطمئنا امينان اهل بيت بايست در حق مستمندان خيانت نكنند و چنانكه در ادامه حديث اشاره شده به خاطر ولايت ايشان هم كه شده بايست حقوق مستمندان را ضايع ننمايند،و هر كه خواهان حفظ الهي است محتاج به بكارگيري اين سفارش مي باشد . و براي نشان دادن اهميت موضوع خوب است به اين حديث هم توجه كنيم . كه “امير المومنين عليه السلام مي فرمايد: خدارا خدا را درباره فقيران و مساكين آنها را در زندگيتان شريك گردانيد”(97)
و بايست اغنيا متذكر اين امر باشند كه فرداي قيامت در موقف حسابرسي بايد جوابهاي مستدلي ارايه دهند ،چرا كه رسول خدا فرمودند:“در روز قيامت قدم بنده اي از جاي اوليه برداشته نمي شود تا اينكه چهار چيز از او سئوال شود . از جسدش: در چه راه يا جايي آنرا فرسوده است ؟ از عمرش : در چه نابودش كرده است ؟ از مالش: از كجا كسب و در چه راهي خرج كرده است ؟و از محبت ما اهلبيت عليهم السلام ”(98)
و پاسخ گويي به اين سئوال كه شخص غني مالش را از كجا ؟ از چه طريقي ؟ با چه وسيله اي ؟ بدست آورده درچه راهي ؟ و براي چه كساني ؟ وبا چه اهدافي ؟خرج نموده است ، بسي دشوار خواهد بود اگر به حقوق الهي توجهي نكرده باشد .
اغنياء و حقوق ضايع شده مستمندان
‎‎مولاي متقيان علي عليه السلام مي فرمايد:“نديدم در جايي ثروت زيادي انباشته باشد مگر اينكه دركنارش حق ديگران ضايع شده باشد”(99).كه پيداست اگر بسياري از اغنياء حقوق الهي از جمله خمس ، زكات ، صدقه ، قرض الحسنه ، انفاق و رفع حوائج مستمندان ، را رعايت مي نمودند اين ثروتهاي كلان پديدار نمي گشت

وظيفه اغنياء و شراكت با فقرا

“امام صادق عليه السلام مي فرمايد: خداوند تبارك وتعالي فقرا را در اموال توانگران شريك قرار داده آنها حق ندارند ثروت خود را با غير شريكانشان مصرف كنند ”(100). وبه تعبيري ديگر حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:
“همانا خداي سبحان روزي فقرا را در اموال سر مايه داران قرار داده است پس فقيري گرسنه نمي ماند جز به كاميابي تو انگران و خداوند از آنان درباره گرسنگان خواهد پرسيد”(101). پس در همين دنيا كه دارالعمل است بايست جوابي شيوا و روشن براي آن سرايي كه از گرسنگان مي پرسند آماده كنيم ،جوابي كه در آن خدشه نگردد و مقبول حق واقع شود و آن نيست مگر به ضايع نكردن حقوق مستمندان و رسيدگي به امور ايشان . امام صادق عليه السلام نيز براي فراگير شدن روحيه مساوات در جامعه چنين سفارش مي نمايد:“دو خصلت است كه در هر كس باشد {با او دوستي كن }در غير اين صورت دوري كن ،دوري كن، دوري كن ! عرض شد يا بن رسول الله آن دو خصلت چيست ؟ فرمود نمازها را به موقع خواندن و از آنها مواظبت كردن و مواسات (با برادران ديني در رفع مشكلات ايشان همكاري و مساعدت نمودند)”(102)
رسول خدا صلوات الله وعليه وآله در سفارشي به حضرت علي عليه السلام وظيفه اغنياء را چنين شرح مي دهند “ كه يا علي(ع) همانا خدا فقر را امانت خود در نزد خلقش قرار داده است و هر كه آنرا پنهان دارد خدايش پاداش روزه دار نمازگزار به او ببخشا يد و هر كس آنرا نزد كسي كه قدرت انجام حاجتش را داشته با شد، فاش كند واو حاجتش را بر نياورد محققا سائل را كشته است و اين كشتار نه بوسيله شمشير و نيزه بوده بلكه با كشتن دلش او را به قتل رسانيده است ”(103). كه اگر حاجت مستمند را بر نيا وريم گويي شخص سائل را به قتل رسانيده ايم و مطمئنا اين قتل فجيع بي جواب از عقاب الهي نخواهد ماند .“ و رسول خدا صلي الله عليه وآله مي فرمايند: من پس از خودم از امتم در سه موضوع بيمناكم يكي از آن سه اينكه در بين ايشان ثروت ومال فراهم شود وطغيان كنند وراه فساد وبد مستي پيش گيرند ومن همين الان راه نجات از آن را خبر مي دهم … به درستي كه ر اه خروج از آن شكر نعمت و اداي حق و حقوق است ”(104)

پيامد توجه نكردن به فقراء

“رسول خدا صلوات الله عليه وآله فرمودند: هنگامي كه مردم با فقيران دشمني كنند و بازارهاي خود را به بهترين شكل عمارت كنند و بسازنند و بر گرد آوري مال مبادرت ورزند. خدا آنها را به چهار خصلت گرفتار نمايد الف) قحطي روزگار ،ب) ستم پادشاه ،ج) خيانت واليان (شوكت وقدرت دشمنان )” (105) براستي كه بايست از هر يك از اين بلاها بخدا پناه برد وايشان نيز راه در امان ماندن را از زبان رسول گراميش بيان نموده اند و آن : دوستي با فقيران و رفع حوائج آنها وتلاش براي از بين بردن مسئله فقرشان مي باشد.

فصل هفتم

رفع فقر

يكي از آفاتي كه فرهنگ ديني را بشدت تهديد مي كند،گرايش به سمبليك شدن مؤلفه هاي دين در جامعه ميباشد . بطوري كه اگر فرامين ديني كه مظهررشد و نموّ است حالت نمود و سكون پيدا كند آن زمان است كه روح دستورات الهي گرفته مي شود ،و از هر دستوري تنها نامي مي ماند آن هم بدون اثر و خاصيت .
در حالي كه وقتي شارع احكام را وضع نمود براي هر حكمي اثري قرار داد كه در صورت پياده شدن آن حكم و رسيدن به هدف وضع وفلسفه تشريع آن خير وجودي كه در آن حكم است ،نيز به ما يا به جامعه خواهد رسيد و هيچگونه پافشاري بر عنوان ظاهري حكم ، وتنها عُلَم‎ كردن نام آن نشده است چرا كه آنچه مقصود بوده همان معنا و محتواي آن مي باشد . به عنوان مثال وقتي كه خداوند دستور به روزه گرفتن مي دهد فلسفه آنرا نيز تشريع مي كند كه يكي از اسباب تشريع آن همدردي با فقرايي است كه مشكل معيشت دارند . پس روزه كامل آنست كه ما را وادار به انفاق و اطعام كساني كند كه مشكل معيشتي دارند . و يا آنگاه كه در دعاهاي هر روز ماه مبارك رمضان مي خوانيم ؛“اَ للّهمَ اَغنِ كُلَّ َفقير / ا‌َللّهمَ اَشبِع كُلَّ جائِع “/ اَ للّهمَ اَ كسُ كَلَّ عُريان / اَ للّهمَ اَقضِ دَينَّ كُلَّ مَدينْ ” . بايد دعا بعنوان يكي از آموزهاي تربيتي مارا وادار يا ترغيب نمايد ويا حداقل روحيه نوع دوستي را در نهادمان برانگيزاند تا در سير كردن گرسنگان وپوشاندن برهنگان وغني كردن فقيران و رفع فقرشان تلاشي بنمائيم ودر غير اين صورت دعا نيز بحالت سمبل در مي آيد .
ولي آنچه كه مربوط به اين مبحث مي باشد اينكه متاسفانه،رويكرد ما به گزينه هاي ديني چون :صدقه ،انفاق ،اطعام طعام ،كمك به برادران ديني حالت نمادين دارد ، در حالي كه هدف از وضع صدقه و انفاق و… رفع آني احتياجات فقير و مهمتر از آن داشتن برنامه اي براي ريشه كني فقر و فقر زدايي مي باشد . يعني در هنگام مواجه با فقير ، در صورت توانايي وظيفه داريم درصدد رفع فقرش برآئيم .
و اين وظيفه اي است همگاني هم براي دولتها و هم براي تمامي آحاد مردم كه البته وظيفه دولتمردان در دستيابي به برنامه اي منسجم و طبق معيارهاي اسلامي براي ريشه كني فقر بسي مشكل تر مي باشد،
اميد كه با تمسك به اقتصاد اسلامي و سازو كارهاي مناسب به چنين برنامه اي دست يابيم .
آنچه كه از سيره اهل بيت عليهم السلام بعنوان اسوه و الگوهاي هدايت بسوي بهترين اعمال به ما رسيده اين است كه در رويارويي با احتياجات مستمندان سعيشان بر اين بود كه فقر شخص را از بين ببرند ، يعني يا كه سفارش به كار مي نمودند و در بعضي اوقات حتي كارهايي براي ايشان پيدا مي نمودند و در كتابهاي حديثي چه بسيار نقل شده كه ائمه به مستمندان راس المال (سرمايه كار )مي دادند و بدين طريق فقر شخص را برطرف مي نمودند .
حال نيز گرچه بسياري از اين مشكلات را بايد حكومت اسلامي بعنوان مجري قسط وعدل برطرف نمايد ولي با اين حال از وظيفه ما هم چيزي كاسته نمي شود از اينرو در سفارشات معصومين عليهم السلام به نكاتي برمي خوريم كه جهت دهي انفاقات را در رفع فقر بيان مي كند.

سيره معصومين

“امام صادق از پدرش عليهما السلام از حضرت علي عليه السلام روايت نموده كه فرمود : اگر براي من دو دره از طلا و نقره جاري مي شد چيزي به كعبه هديه نمي دادم زيرا به پرده داران مي رسد نه به بيچارگان”(106) حضرت دراينجا بطورمشخص بيان كرده اندكه آنچه ارزشمند مي باشدرفع نيازمستمندان است و بايد در اولويت كارهاي خير قرار گيرد و كاري مقرب درگاه حق واقع مي شود كه محتوا و اثر داشته باشد،نه ظاهري آراسته و كسوت دار .
از اينرو در فلسفه قرباني كردن روز عيد قربان امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش روايت كرد كه رسولخدا صلي الله عليه و آله فرمود: “بدرستي كه خداي تعالي اين قرباني (گوشت قرباني) را گذاشته است تا كه بيچارگان از گوشت قرباني در فراخي باشند، پس به آنها بخورانيد ”(107)
پس حال شاهد برخورد هاي زيباي ائمه اطهار باشيم در رويارويي با مستمندان .
“باديه نشيني نزد امير مؤمنان عليه السلام آمد و گفت يا امير مؤمنان، من به سه علت گرفتاري دارم . علت جسماني ،علت ناداري و علت ناداني . حضرت علي عليه السلام فرمود: اي برادر عرب : علت جسماني را به طبيب ،علت ناداني را به عالم و دانشمند و علت ناداري را به انساني كريم عرضه كن. اعرابي1 گفت :يا اميرمؤمنان :كريم تويي ،عالم تويي ، طبيب تويي .
اميرمؤمنان عليه السلام دستور داد كه از بيت المال سه هزار درهم به او بدهند و فرمود :هزار درهم براي معالجه مرض و هزار درهم براي فراگيري علم و هزار درهم براي فقرت (108)
آيا يكباره بنده اي را بي نياز كردن و او را از بند سئوال رهايي دادن بهتر از يك عمر گدايي و بندگي ديگران نيست ؟
براستي بايست اين دستورالعملهاي نوراني از صورت حكايت بيرون آيد.تا كه رهاورد آن هدايت و اقتداي ما به سيره عملي اهل بيت عليهم السلام گردد . در غير اينصورت شنيدن اين حالات و اوصاف دردي را دوا نخواهد كرد ، پس بايست حقيقتا عامل به فرامين ايشان باشيم .
“حضرت علي عليه السلام به فقيري يكصد دينار عطا كرد ، به آن بزرگوار گفته شد او را بي نياز ساختي. حضرت فرمود: از رسولخدا صلي الله عليه و آله شنيدم فرمود: موقعيت هاي مردم را در نظر بگير سپس علي عليه السلام فرمود: من تعجب مي كنم از كساني كه براي خود با اموالشان غلام و كنيز مي خرند ،ولي با نيكو كاري هايشان آزادگان را نمي خرند. (109)
و از آنجا كه اهل بيت عليهم السلام “ ٌكلهم نورُ واحد ” مي باشند جلوه گاه اعمالشان نيز مانند هم مي باشند .
بطوري كه در اين قطعه عبرت آموز برخورد امام را با يك نيازمند مي بينيم .
“باديه نشيني به محضر امام حسين بن علي عليهما السلام آمد و عرض كرد اي فرزند پيامبر (ص) من ضامن شده ام ديه اي كامل بپردازم اما از اداي آن ناتوان هستم .
پيش خودم گفتم : از كريمترين مردم بخواهم كه آن را اداء كند و كريمتر از اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و اله نيافتم . امام حسين به او فرمود : اي برادر عرب سه مساله از تو مي پرسم اگر يكي را جواب دادي ، يك سوم و اگر دو مساله را جواب دادي دو سوم و اگر همه را جواب دادي همه ديه را به تو عطا مي كنم . اعرابي گفت آيا مثل شما از كسي همچون من سئوال مي كند و حال آنكه شما اهل علم و شرف هستيد ؟
امام حسين عليه السلام فرمود : بلي از جدم رسولخدا صلي الله عليه وآله شنيدم مي فرمود : احسان بايد به مقدار معرفت باشد . اعرابي عرض كرد آنچه خواستي بپرس اگر جواب دادم كه هيچ و اگر ندانستم ياد مي گيرم و نيرويي جز نيروي خدا وجود ندارد . امام فرمود : افضل اعمال كدام است ؟ عرض كرد ايمان به خدا داشتن . حضرت فرمود نجات يافتن از هلاكت چيست ؟ جواب داد به خدا اعتماد كردن . فرمود : چه چيزي مرد را زينت مي دهد؟ جواب داد علمي كه تؤام با حلم و بردباري باشد. فرمود اگر آن را نداشته باشد ؟ عرض كرد : مالي كه با جوانمردي توأم باشد . اگر آن را نيز نداشت ؟ عرض كرد : فقري كه با صبر باشد : فرمود اگر آن را نداشت ؟ اعرابي عرض كرد : صاعقه اي از آسمان بيايد و او را بسوزاند كه او به چنين سرنوشتي اهليت دارد . امام حسين عليه السلام خنديد و كيسه اي را كه حاوي هزار دينار بود و انگشتري را كه نگين آن دويست درهم مي ارزيد به وي عطا كرد و فرمود : اي اعرابي دينارها را به طلبكاران بده و {بهاي} انگشتر را در زندگي خود صرف كن . اعرابي عطاي حضرت را گرفت و گفت “الله اعلم حيث يجعل رسالته.” خدا بهتر مي داند كه رسالتش را در كجا{و در چه خانداني} قرار ميدهد.”(110)
“و همچنين مردي در محفل مقدس حضرت امام حسن عليه السلام حضور يافت و عرض كرد : اي فرزند امير مؤمنان عليه السلام ترا بخدايي سوگند مي دهم كه به شما اين نعمت را عطا فرمود : بي آنكه در اين خصوص شفيعي از جانب تو ، از خدا پي گير آن باشد ، بلكه او خود آن را به تو انعام كرده است ، كه از دشمنم انتقام بگيري
دشمن من بيدادگري ستمكار است احترام به پير مردان را ملاحظه نمي كند و بر اطفال صغير رحم نمي نمايد . امام حسين كه تكيه زده بود، راست نشست و به او فرمود : دشمن تو كيست ؟ تا از او برايت داد خواهي كنم؟ جواب داد : فقر و نا داري .
امام حسن مجتبي عليه السلام لحظاتي سر به زير انداخت و سپس سر مبارك را بلند كرد و به خادمش فرمود : هر چه موجود است حاضر كن . او پنج هزار درهم آورد . حضرت فرمود آنها را به وي بده ، سپس به آن مرد فقير فرمود : به حق اين سوگندي كه مرا قسم دادي ، هر موقع دشمنت ظالمانه به سويت آمد ،پيش من بيا و از من تظلم {طلب ياري} كن .” (111)
با توجه به سيره معصومين در رفع فقر در جامعه ،آنچه كه فرا روي حكومت و تك تك افراد جامعه مي باشند اينكه : حكومت اسلامي براي رفع فقر بايست علاوه بر تكيه بر اقتصاد اسلامي به ايجاد اشتغال و دادن وامهاي بدون بهره براي خود اشتغالي بيكاران اهتمام ورزد . اميد است كه در برآوردن نياز برادران ديني خود كوشا باشيم چرا كه امام صادق عليه السلام مي فرمايد : “هر مسلماني كه نياز و حاجت مسلماني را برطرف نمايد خداي تعالي به او مي فرمايد : اجر وثواب تو بعهده من است و به كمتر از بهشت براي تو راضي نخواهم شد .” (112)

فصل هشتم

انفاق

انفاق از جمله وظايفي است كه شرعاَ و عرفاَ و همچنين از لحاظ اخلاقي بر عهده ما مي باشد و به محض ديدن شخص نيازمند بر ما لازم است كه به ياريش بشتابيم و علاوه بر انفاقهاي واجب چون خمس و زكات و كفارات … باز در صورت توانايي بر ما لازم است كه باندازه وسعمان به نياز، نيازمندان پاسخ دهيم . كه اين خود يكي از خواستگاههاي اسلام براي رفع چهره فقر در جامعه است . و اگر شخص بر خود الزام كند ، كه بايست بعنوان وظيفه شخص نيازمندرا ياري نمود و اين دستور العمل همگاني گردد، فرهنگ فقرزدايي در جامعه گسترش مي يابد بهر حال مسئله انفاق يكي از حلقه هاي بهم پيوسته اي است كه براي ريشه كني فقر دست بدست هم مي دهند و اگر به اين مهم توجه نشود ، اين برنامه به همان مقدار در آن نقصان راه دارد و ناكار آمد خواهد بود .
ائمه اطهارعليهم السلام براي نشراين فرهنگ و بخصوص سفارش به انفاق بعنوان يك مسئوليت اجتماعي،انگيزه و زمينه پرداختن به اين امر را فراهم نموده اند كه گوشه اي از اين سفارشات در اين قسمت ذكر خواهد شد .

توجه به انفاق

آنچه كه عمل را استوار مي كند ديدگاه و ذهنيت ما نسبت به آن عمل مي باشد . اگر ديدگاهي درست نسبت به آن داشته باشيم ،و براستي به آن معتقد باشيم ، همان باعث جديت در عملكردمان خواهد شد .
در مسئله انفاق نيز اگر ديد ما به نيازمند برگرفته شده باشد از جهان بيني اهل بيتي (ع) خواهيم ديد كه چه جديت و تلاشي در راه آن خواهيم نمود .
“امام علي عليه السلام مي فرمايد : همانا شخص نيازمند كه به تو روي آورده فرستاده خداست ،كسي كه از ياري او دريغ كند ،از خدا دريغ كرده و آن كس كه به او بخشش كند به خدا بخشيده است”. (113)
پس اگر شخص نيازمند را هميشه به اين ديد نظاره كنيم كه فرستاده خداست ، و خدا او را فرستاده تا كه حقش را بگيرد به اين راحتي به خود جرأت نخواهيم داد كه او را محروم گردانيم .
و مي بينيم كه كلام اهل بيت (ع) هميشه برگرفته شده از آيات قرآن مي باشد چنانكه خداي متعال مي فرمايد: “…و هركه در انفاق بخل كند بر ضرر خود اوست (كه از اجر و ثواب خدا )خود را محروم كرده (وگرنه) خدا از خلق غني و بي نياز است و شما فقير و نيازمنديد.”(114)
آنكس كه فرستاده خدا را رد نمايد و بخل روا دارد ،براستي محروم از درگاه حق مي باشد،محرومي كه هديه و فرستاده خدا مي توانست او را به اجر و ثواب برساند ،ولي او آن را رد نموده و اين كار از شخص عاقل هرگز سر نخواهد زد .

تلاش در راه انفاق

پس اگر هشيار باشيم ، بايست با تمام جديت در راه انفاق تلاش نمائيم ،چرا كه زمان كوتاه و وظايف سنگين مي باشد.
“مولا علي عليه السلام مي فرمايد : اي فرزند آدم خودت وصي مال خويش باش ، امروز به گونه اي عمل كن كه دوست داري پس از مرگت عمل كنيد.”(115)
چه آرزوهاي زيادي كه پس ازمرگ مي كنيم،ولي مجالي براي عمل نيست،دست ما كوتاه و خرما بر نخيل
اگر امروز آنچه در دست داريم غنيمت شمريم ،افسوس فرداها را جبران نموده ايم “امام صادق از پدران بزرگوارش عليهم السلام آورده كه رسولخدا صلي الله عليه و آله فرمودند :كدام يك از شما مال وارث را بيشتر از خودش دوست مي دارد ؟
عرض كردند: اي نبي خدا ، در بين ما چنين كسي وجود ندارد كه مال وارث را از مال خودش بيشتر دوست داشته باشد .
حضرت فرمود :بلكه همه شما آن را دوست داريد ، سپس فرمودند : فرزند آدم مي گويد :مال من ، مال من و آيا براي تو از مالت چيزي هست جز آنچه خوردي و از بين بردي يا پوشيدي و پوشاندي يا صدقه دادي و گذراندي غير از اينها هر چه باشد مال وارث مي باشد .”(116)
پس آنچه كه متعلق به شخص مي باشد همان است كه يا صرف خود نموده و يا در راه خير مصرف نموده است . و آنچه كه در دست وارث بيفتد معلوم نيست بواسطه خير ملحق به ما گردد.
پس رسول خدا صلي الله عليه و آله اين مطلب را گوشزد مي كنند كه چه خوب است شخص در حال جمع كردن خيرات باشد نه محافظت از مال وارث ، پس اگر با ديدي آن دنيائي به اين عالم بنگريم ، تكاپو و تلاش ما چنان خواهد شد كه از هيچ فرصتي در نخواهيم گذشت .
و چه بسيار افرادي كه با كوته نظري از انفاق سر باز مي زنند ، از ترس اينكه نكند فقر بر آنان مستولي گردد،در حالي كه همه چيز در سيطره قدرت الهي است ،اوست كه مي دهد و اوست كه مي گيرد . “حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد : هر كه به ترس تنگدستي ،دست خود بربندد و از انفاق واحسان خودداري كند محققا“فقر و تنگدستي را با تعجيل و شتاب استقبال كرده است ”(117)
چرا كه اين شخص غني بودن خدا را فراموش نموده و نمي داند كه اگر همه دنيا بپا خيزند تا كه شخص را دارا نمايند، اگر نظر الهي نباشد ، محال محض است و همچنين بالعكس .
وچه بسا اين نعمتها كه در دست ماست تنها وسيله اي باشند، براي آزمودن اينكه ،ما اهل انفاق هستيم ،يا نه ؟
“حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: خدا را بندگاني است كه براي سود رساني به ديگران نعمت هاي خاصي به آنان بخشيده ، تا آنگاه كه دست بخشنده دارند ،نعمتها را در دستشان باقي گذارد و هرگاه از بخشش دريغ كنند نعمت ها را از دستشان گرفته و به ديگران خواهد داد .”(118)

كيفيت انفاق

آنچه كه كار را ارزش مي بخشد همان كيفيت آن است ، در چگونگي دادن انفاق خداوند مي فرمايد: “اگر به مستحقان آشكار انفاق كنيد كاري نيكوست، ليكن اگر در پنهاني به فقيران (انفاق) رسانيد نيكوتر است و خدا به پاداش آن گناهان شما را مستور دارد و خدا از آشكار و نهان شما آگاهست. ” (119)
و چه بسا بواسطه حفظ آبروي ايشان خداوند نيز آبرويمان را حفظ نمايد . و اهميت اين مطلب را مي رساند ،كه انفاق در كنار حفظ شخصيت و تكريم مستمند بايست صورت پذيرد . وجالب اينكه در جائي كه فقيري آبرومند وجود دارد و از فرط عزت نفس به خود اجازه مسئلت را نمي دهد ، بنابر گفته حق تعالي اولويت دادن انفاق به اوست چنانكه در قرآن مي فرمايد: “صدقات مخصوص فقيراني است كه در راه خدا ناتوان و بيچاره اند و توانائي آنكه كاري پيش گيرند را ندارند و از فرط عفاف چنان احوالشان بر مردم مشتبه شود كه هر كس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غني و بي نيازند شما بايست به فقر آنها از سيما يشان پي ببريد كه از عزت نفس هرگز آنها چيزي از كسي سئوال نكنند و هرچه انفاق كنيد خدا برآن آگاهست. (120)
كه انفاق اينگونه چندين برابر ثواب خواهد داشت ،چرا كه آبرو و عزت مؤمني حفظ گشته ، و هم آن كه ياراي سئوال و مسئلت را ندارد ياري شده و هم فقري كه اظهار نگشته جواب داده شده كه براي هر يك از اينها سواي انفاق ثوابي بس عظيم است .
از اينرو مي بينيم كه تا چه حد به انفاق نسبت به خويشان و نزديكان سفارش شده است . “ امام حسين عليه السلام مي فرمايد از رسولخدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي فرمود : شروع كن از كسيكه مخارج ايشان را تامين مي كني،مادرت ،پدرت ،خواهرت ،برادرت پس هركه نزديكتر است و فرمود :صدقه پذيرفته نيست در حالي كه يكي از بستگان فقير و محتاج باشد .”(121)
و در تائيد اين مطلب‌««حميري به حضرت امام عصر ارواحنا له الفدا نامه اي نوشت و در آن نامه از مردي سئوال كرد كه نيت كرده بود چيزي از مال خود را به يكي از برادران ديني خود بدهد ، آنگاه مي بيند در نزديكانش خانواده فقيري وجود دارد . آيا مي تواند به جاي كسي كه نيت كرده بود مالش را به او بدهد ، به خانواده محتاج خود بدهد ؟ حضرت در جواب مرقوم فرمود :مال را به كسي بدهد كه نزديكتر و متدين تر باشد . واگر به قول عالم1 عليه السلام كه فرموده : خدا صدقه به غير را نمي پذيرد اگر يكي از نزديكان فقير باشد آن مال را بين آنكه از بستگان او فقير است و بين آنكس كه نيت كرده است تقسيم كند به فضيلت هر دو نائل شود.»»(122)

انفاق به اندازه وسع

به اين روايت توجه بيشتري بكنيم ؛ به رسولخدا صلي الله عليه وآله خبر رسيد كه مردي از انصار از دنيا رفته،و دختران كوچكي دارد وآنها به نان شب خود محتاج هستند، بايد سائل به كف باشند . و حال آنكه شش برده داشت كه آنها را نزديك مرگ خود آزاد كرده است ،حضرت به نزديكان آن مرد انصاري فرمود: چكارش كرديد؟ عرض كردند او را دفن كرديم ،حضرت فرمود :اما اگر من اين موضوع را مي دانستيم نمي گذاشتم او را دركنارقبرمسلمانان دفن كنيد،اوبچه هاي خودرارهاكرده كه ازمردم سئوال ومسئلت كنند.»»(123)
« امام علي عليه السلام مي فرمايد:بخشنده باش اما زياده روي نكن ،در زندگي حسابگر باش اما سخت گير نباش.» (124) ميانه روي در تمام امورازمسلمات مي باشد چنانكه مولا علي عليه السلام در اين مورد نيز بدان اشاره نموده است ، وآنچه ازماخواسته اند اين است كه نه زياده روي كنيم ونه خساست ، بلكه هركس باندازه وسع وتوانايي خود بذل و بخشش نمايد . وحتي در صورت نداشتن از بذلهاي كوچك دريغ نورزيم چرا كه حضرت امير عليه السلام مي فرمايند:« آن كس كه با دست كوتاه ببخشداز دستي بلند پاداش گيرد.» (125)
و مي فرمايد :« از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن از آن كمتر است » (126)
واگر همگي آحاد جامعه خودراملزم به انفاق مي نمودند گرچه به مقدار ناچيز مي ديديم كه همين قطره هاي ناچيز انفاق دريايي ازثروت مي شد و براي مستمندان نيازمنددرحدخودكافي مي بود. در خاتمه اين موضوع بطور مثال به يك نمونه اشاره مي شود. اگردرحال حاضر2 كه جمعيت كشور تقريباً هفتاد ميليون نفر است اگر بطور متوسط هر شخص هرروزتنها دو تومان صدقه دهدماهانه مبلغ چهارميلياردودويست ميليون تومان جمع خواهد شد و سالانه مبلغ پنجاه ميلياردوچهارصدميليون تومان خواهيم داشت . مي بينيم كه همين مبلغهاي ناچيز تبديل به ثروتهاي هنگفتي خواهد شد كه مي تواند بنوبه خود سهمي در جهت فقرزدايي داشته باشد . و جالب اينكه اين محاسبه تنها حساب صدقات است و به همين قياس است حسابهاي خمس وزكات وديگر انفاقات ولي صدافسوس از….
اميد كه به بركت سفارشات اهل بيت عليهم السلام عامل به فرامين ايشان باشيم و دستورات ايشان را در مورد انفاق فرا رويمان نهيم . باشد كه عامل به انجام آنها گرديم.
ادامه دارد …

پی نوشت ها :

96-آثار الصادقين ج16ص494حديث 65 –سفينه ج2 ص378
97-ششصد حديث برگزيده ص168حديث21-تحف العقول ص198
98-دررالاخبارص706حديث 4-بحار ج 100ص 11
99-ششصد حديث برگزيده ص164 حديث9-اثني عشريه ص164
100-ششصد حديث برگزيده ص168 حديث20-علل الشرايع ج2ص59
101– نهج البلاغه ص708 حكمت 328
102-دررالاخبار ص508 حديث 16-بحار ج 71 ص391
103-آثار الصادقين ج16 ص496 حديث59 –بحارج69ص8
104-دررالاخبار ص 490 حديث 2 بحار ج 69 ص 62
105-آثار الصادقين ج16 ص518حديث 13-مجموعه ورام ص 9
106-درر الاخبار ص 678 حديث 5 – بحار ج 96 ص 67
107-درر الاخبار ص 684 حديث 14- بحار ج 96 ص 296
108-درر الاخبار ص 284 حديث 4 – بحار ج 41 ص 43
109-درر الاخبار ص 282 حديث 3 – بحار ج 41 ص 35
110-درر الاخبار ص 309 حديث 3 – بحار ج 44 ص 196
111-درر الاخبار ص 306 حديث 10 – بحار ج 43 ص 350
112- بحار ج 74 ص 312
113-نهج البلاغه ص 702 –حكمت 304
114-قرآن كريم سوره محمد آيه 38
115-نهج البلاغه ص 682 –حكمت 254
116- درر الاخبار ص 494 حديث 4-بحار ج 70 ص 138
117- آثار الصادقين ج 16 ص 485 حديث 16 – غررالحكم ج2 ص621
118- نهج البلاغه ص 732 – حكمت 425
119- قرآن كريم سوره بقره آيه 271
1/7. قرآن كريم سوره بقره آيه 273
120- درر الاخبار ص666 حديث 7 – بحار ج 93 ص 147
121- درر الاخبار ص666 حديث 6 – بحار ج 93 ص 143
122- درر الاخبار ص 716 حديث 34 – بحار ج 100 ص 197
123- نهج البلاغه ص 630 حكمت 32
124- نهج البلاغه ص 678 حكمت 232
125- نهج البلاغه ص 636 حكمت 67
126-آثار الصادقين ج 16 ص68 حديث 6-تحف العقول ص33

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد