رد پای تلاش در دین اسلام
رد پای تلاش در دین اسلام
منبع : اختصاصی راسخون
چکیده :
کار وتلاش و اهل جهاد و کوشش بودن امریست که در رشد فرد و جامعه و جلوگیری از آفات فردی و اجتماعی تاثیری عمیق و اساسی دارد. در فرهنگ غنی اسلام طرح ها، نقشه ها و گوشزد های مختلفی را می بینیم که در راستای ارتقاء این امر صادر شده است. پرهیز از مال حرام، برنامه ریزی در زندگی، تشویق به تلاش و کوشش و ارائه الگوی عملی، توجه به حقوق کارگران و تغییر دید افراد نسبت به کار و تلاش، مبارزه با رهبانیت، مذمت تسویف و بیکاری، مبارزه با گدایی و تکدی گری، و بالاخره ایجاد زمینهای کار و فعالیت از مواری می باشند که اسلام در راستای این هدف ارائه داده است. ما در این مقاله به صورت اختصار به این موارد اشاره می کنیم ، تا دیدگاه اسلام در این باره تا حدودی برای ما مشخص گردد.
کلید واژه:
کار وتلاش ، راهکارها ، کسب حلال ، اسلام
مقدمه
امت وسط صفتی است که برای امت پیامبر خاتم ذکر گردیده است« وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً»( البقرة،143) امت وسط یعنی امت میانه رو، امتی که برنامه های خود را از منبعی می گیرد که قائل به میانه روی در کارها و برنامه ها می باشد. از جمله نگاه های اعتدالی اسلام، توجه به دنیا و آخرت و امور مربوط به آن دو می باشد. یعنی به همان کیفیت که امر به زهد و تقوی و توکل می باشد توجه به کار و تلاش و فعالیت نیز مورد توجه قرار می گیرد. امام حسن مجتبی در حدیثی نورانی چنین می فرمایند:«وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداًوَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا»(بحار الأنوار ج44،ص 139)برای دنیا آنگونه سعی کن که گویی تا ابد زنده خواهی ماند و برای آخرت به گونه ای رفتار کن که گویی فردا خواهی مرد. این توجه اسلام به دنیا و آخرت امریست که اسلام را در بین سایر ادیان جلوه دیگری داده است و یک مسلمان واقعی را به گونه ای تربیت می سازد که شب در محراب عبادت همچون مار گزیده ای به خود می پیچد و روز همچون شیر دلاوری به لشکر دشمن می زند یا با اسباب کار به کسب حلال می پردازد. با توجه به همین نکته، باید توجه داشت که شعر« عبادت بجز خدمت خلق نیست» کامل نمی باشد زیرا بعد عبادت و نیایش را نادیده گرفته است ولی اسلام هر دو جنبه کار را مورد نظر دارد.
برنامه ریزی
یکی از عوامل سستی در کار و نداشتن انگیزه برای تلاش بیشتر بی برنامگی و نداشتن هدف در زندگی می باشد. برنامه ریزی شغلی به انسان کمک می کند قدرت و توانایی های بالقوه اش را به حداکثر برساند و از کارش رضایت کامل پیدا کند. داشتن یک برنامه کاری فرد را روی کارش متمرکز می کند و به او انگیزه می دهد. به او کمک می کند مشکلات و موانعی که سر راهش ممکن است قرار گیرد را از قبل پیش بینی کند و ناتوانی ها و ضعف هایش را بشناسد و در راه بهبود آنها بکوشد. کسانی که برنامه ریزی ندارند به دعوت هرکس در هر وقت و ساعتی پاسخ مثبت می دهند و برای زندگی خود هیچگونه قدرت تصمیم گیری مناسبی ندارند. در این امر نیز اسلام سفارش نموده است تا زندگی خود را به ساعات مختلفی تقسیم کنیم و در هر ساعت برنامه خاصی را ارائه بدهیم مثلاً در روایات اسلامی با تاکید بر برنامهریزی منظم، اوقات روزانه یک مسلمان اینگونه تقسیم شده است؛ اختصاص قسمتی از روز برای کار و تامین معاش: «ساعة لامرالمعاش»؛ قرار دادن بخشی از روز برای عبادت: «ساعة لمناجاتالله»؛ اختصاص پارهای از روز برای معاشرت: «وساعة لمعاشرةالاخوان»؛ در نظر گرفتن پارهای از روز برای استراحت و تفریح: «و ساعة تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم». بنابراین براساس معارف اسلامی، برنامه روزانه مسلمان در چهار بخش کار، عبادت، معاشرت و تفریح و استراحت، تنظیم شده است.در این بین برنامه ریزی شغلی اعتماد به نفس لازم برای متعهد شدن به کار را در انسان ایجاد می کند و آن موقع است که وی توانایی تصمیم گیری پیدا می کند و او را در راه رسیدن به اهدافش یاری می کند.
حقوق کارگر
ظلم به کارگر و نادیده انگاشتن حقوق او از عوامل اصلی می باشد در عدم دلسپردگی وی در اجرای اموری که به او محول گردیده است. زیرا هرگاه شخصی شاهد پایمال شدن حقوق خود باشد اما قدرت دفاع از حقوق خود را نداشته باشد، به فکر مقابله مثل با کارفرما می افتد که ظهور آن در کم گذاشتن از کیفیت کار کارفرما ظاهرمی گردد. اسلام از این نکته دقیق غافل نشده و برای اینکه زیردستان با جان و دل به تلاش در راستای ارائه خدمات مفید قدم بردارند همواره تاکید بر حقوق کارگر داشته است. هرچند در این میان از حقوق متقابل کارفرما نیز غافل نشده است.امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود مي فرمايند: «حق زيردستان بر تو آن است که بداني ضعف آن ها و قدرت تو (از نظر مالي، بدني و فکري) دليل تسلط تو بر آنها شده است. پس بايد با آنها به عدالت رفتار کني و مانند پدري مهربان براي آنها باشي، از ناداني وجهل و اشتباه آنها درگذري و در عقوبت آنان تعجيل نکني و بر اين کارفرمايي که خدا به تو داده است سپاسگزار باشي.»آن حضرت، در سخني ديگر، از اذيت و آزار کردن نسبت به کارگران نهي فرموده است و صريحاً دستور مراعات حق آن ها را صادر کرده، مي فرمايد: «حق کسي که کارهاي (خانه، مغازه، کارگاه ، کارخانه) تو را انجام مي دهد، آن است که بداني او را خدا خلق کرده و در حقيقت از پدر و مادر تو است (آدم و حوا). تو مالک و خالق او نيستي و رزق او نيز در دست تو نيست. پس به او نيکي کن و آزارش مده.»( تحف العقول ص 24) در روایات مختلف نیز با دست گذاشتن به حس دینی افراد آنها را از هر گونه ظلمی بازداشته است که به نمونه هایی از آن اشاره میکنیم: رسول خدا (ص) فرموده اند:« ظلم به کارگر هنگام پرداخت اجرتش از گناهان کبيره است.» همچنين آن حضرت در جاي ديگر فرموده اند: « هر کس مزد کارگرش را ندهد، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد.» و نیز امام صادق (ع) فرموده اند:«ناپاکترين گناهان سه چيز است: کشتن بيجاي حيوانات، ندادن مهريه زنان، نپرداختن اجرت کارگران.» در سیره عملی اهل بیت (ع) نیز آن چنان نسبت به این امر سخت گیری شده است که از ریزه کاری های این امر نیز غافل نشده اند به طوری که سليمان جعفري مي گويد: « به همراه حضرت رضا عليه السلام وارد منزلشان شدم، حضرت ديدند غلامانشان مشغول گلکاري هستند و کارگر سياه چهره اي با آنها مشغول کار است. حضرت پرسيدند: «اين شخص کيست؟ » غلامان گفتند: « او را آورده ايم تا در انجام اين کار به ما کمک کند.» حضرت فرمود: « آيا مزد او را تعيين کرده ايد؟ » گفتند: « نه، ما هر چه به او بدهيم، راضي است.» حضرت بسيار خشمگين شدند، من پيش رفتم و گفتم: فدايتان شوم! چرا ناراحت شديد؟!» حضرت فرمود: « آخر من چندين بار آنها را از چنين کاري منع کرده ام که به هيچ کس کاري ندهند، مگر اينکه ابتدا مزد و اجرت او را تعيين کنند. اي سليمان! بدان اگر کارگري براي تو کاري کرد بدون تعيين اجرت غالباً چنين است که اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهي باز گمان ميکند کم داده اي اما اگر مزد او را تعيين کردي، اگر همان مقدار هم بدهي از تو سپاسگزار است و اگر کمي بيشتر از آن بدهي، مي فهمد به او زيادي هم داده اي.» (زندگانى حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام، ص97 موسى خسروى)به هر حال حقوق کارگر بر کارفرما به طور خلاصه به این شرح است:
1- خوراک و لباس او را به نحو مطلوب تامین کند.
2- بیش از اندازه طاقت از او کار نکشد.
3- متکبرانه با او رفتار ننماید.
4- از خطاها و نافرمانی های او درگذرد.
5- دستمزد و حقوق او را کاملاً بپردازد .
تغییر دید
در فرهنگ دینی اسلام کار و تلاش جوهر مرد است و تلاش در راستای امور معاش هیچگونه ننگ و عاری حساب نمی شود. آنچه موجب سرافکندگی انسان می باشد دست بسته پیش امیر ایستادن و ذلت دیگران کشیدن برای لقمه ای نان است و الا آهن تفته را به دست کردن خمیر نه مایه خجلت است و نه مایه شرم ساری، اما متاسفانه برخی با غرورکاذب خود، زحمت کشیدن و از دست رنج خویش خوردن را مایه فرومایگی می دانند، در حالیکه از حضرت علی (ع) نقل شده است که فرمود: روزی در مدینه سخت گرسنه بودم، از شهر بیرون شدم تا کاری پیدا کنم و مزدی به دست آورم. مقداری از شهر دور شدم به کنار خانه زنی رسیدم و دیدم مقداری گِل خشک انباشته است دانستم وی می خواهد آن گِل ها را جهت ساختمان، تر کند، به نزد او رفتم و با وی قرار بستم درازای هر دلو بزرگ آب که بر آن گِل ها بریزم یک دانه خرما بستانم. شانزده دلو کشیدم و از سنگینی دلوها دستم تاول زد. وی شانزده دانه خرما به من داد و من خرماها را به نزد پیامبر (ص) بردم و دو نفری آن ها را خوردیم .(بحار ج 41 ص 33) این همان روحیه ایست که از تواضع و افتادگی بر می خیزد که عزت نفس راتا آنجا می کشاند که پایین ترین شغل ها را قبول می کند تا تحت منت هیچ کس واقع نشود و این روحیه بالا را ما می توانیم در ماجرای بوعلي سينا و مرد كناس به خوبی ببینیم،« يك وقتي بوعلي با همان كبكبه و دبدبه و دستگاه وزارتي و غلام ها و نوكرها داشت از جايي عبور مي كرد. به يك كناسي برخورد كرد كه داشت كناسي مي كرد و مستراحي را خالي مي نمود. بوعلي هم معروف است كه سامعۀ خيلي قوي داشته و حتي مطالب افسانه واري در اين مورد مي گويند. كناس با خودش شعري را زمزمه مي كرد. صدا به گوش بوعلي رسيد:
گرامي داشتم اي نفس از آنت
كه آسان بگذرد بر دل جهان
بوعلي خنده اش گرفت كه اين مرد دارد كناسي مي كند و منت هم بر نفسش مي گذارد كه من تو را محترم داشتم براي اينكه زندگي بر تو آسان بگذرد. دهنۀ اسب را كشيد و آمد جلو گفت: انصاف اين است كه خيلي نفست را گرامي داشته اي!از اين بهتر ديگر نمي شد كه چنين شغل شريفي انتخاب كرده اي! مرد كناس از هيكل و اوضاع و احوال شناخت كه اين آقا وزير است. گفت: «نان از شغل خسيس خوردن، به كه بار منت رئيس بردن» بوعلي از خجالت عرق كرد و رفت.»(مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج22، ص: 796) برای ایجاد روحیه تلاش باید این دید را تغییر داد زیرا هرکس با نحوه تفکر خود زندگی می کند، واین نوع تفکر افراد است که می تواند محرک یا مخدر باشد. در این راستا ارائه روایات مشوق کار و تلاش و نشان دادن الگوهای عملی می تواند مفید فایده باشد .
تسویف
التسويف في الأمر: المطل و تأخيره و القول بأني سوف أعمل ( مجمع البحرين، ج5، ص73) تسویف در امری یعنی طول دادن و تاخیر انداختن کار و این که شخص مرتب بگوید این کار را در آینده انجام می دهم و به همین صورت کار را تاخیر بیاندازد. وقتی «تسویف» دامنگیر انسان می شود و عمر در سایه این بیماری به بطالت و وقت گذرانی كشیده می شود، در این هنگام انسان همیشه به دنبال وقت مناسبی برای انجام عمل خود بر می آید و هیچ گاه آن وقت فرا نمی رسد . فرصت ها به دنبال هم از دست می روند و گرانبها ترین سرمایه انسان كه همانا عمر اوست در حالی به پایان می رسد كه او توشه ای از آن برنداشته است .پيامبر اکرم(ص) مى فرمايد: «اى ابوذر از اهمال کارى نسبت به اهداف خود برحذر باش زيرا تو امروزت را در اختيار دارى نه آينده ات را» لذا بر هر کسی لازم است امروز را که در آن است در یابد و بداند فردا زمانی دیگر است و کار دیگری می طلبد. و این امروز و فردا کردن ها منجر به سنگين تر شدن بار فرداها مى شود و نگرانى از کارهاى مانده و دشوارى انجام آنها به مرور زمان، منجر به بيمارى-هاى عصبى و يا بى تفاوتى نسبت به امور مى شود، و به دنبال آن بى نظمى و عدم تعهد نسبت به مسؤوليت ها رخ مى دهد. و از همه مهم تر فرصت ها از دست مى رود. امام صادق(ع) می فرمایند: «فتدارک ما بقی من عمرک و لا تقل غداً أو بعد غد، فإنّما هلک من کان قبلک بإقامتهم علی الأمانی و التسویف حتی أتاهم أمرالله بغتهً و هم غافلون»( بحار الأنوار الأطهار ج70 ص76 ) پس ما بقی عمر خویش را دریاب و مگو فردا یا پس فردا؛ زیرا کسانی که قبل از تو می زیستند، به سبب دو چیز هلاک شدند: یکی باقی ماندنشان بر آرزوها، و دیگری امروز و فردا کردن ها، تا اینکه (مرگ و) امر خدا ناگهانی آنان را گرفت؛ در حالی که آنان در غفلت به سر می بردند. یکی از آفات تسویف از بین رفتن نیروی بدنی می باشد و با از بین رفتن این سرمایه عظیم، انسان از بسیاری از کارها باز می ماند و آن بازدهی یک نیروی کار فعال را نخواهد داشت، لذا انسان باید نیرو و زمان نقد را در یابد و از به تاخیر انداختن امور به جد پرهیز کند. فرهنگ سازی این امر و آگاه سازی جوانان نسبت به آفات تسویف می تواند گامی موثر در تشویق افراد به کار و تلاش باشد.
زمینه کار
تشویق افراد جامعه به شناکردن بدون آماده سازی زمینه این ورزش امری باطل و بی فائده است. در بحث ما نیز تشویق به کار و تلاش مضاعف بدون ایجاد زمینه فعالیت داشتن انتظار بیش از حد می باشد. بزرگان دین نیز هرگاه می خواستند افراد جامعه را به کار و کوشش تشویق نمایند اولاً به شرائط شخص دقت می کردند و مسولیتی را از او انتظار داشتند و ثانیاً در ایجاد زمینه آن فعالیت کوتاهی نمی کردند، مثلاًپس از وفات پيامبر اسلام, مخالفان حضرت علي و دستگاه خلافت تلاش كردند تا بني هاشم و در رأس آنان حضرت علي و فاطمه زهرا عليهما السلام در تنگناي شديد اقتصادي قرار بدهند تا بتوانند بر ضد آنان كار بكنند و براي همين منظور فدك و بسياري از ثروت هايي را كه متعلق به فاطمه زهرا بود گرفتند و اگر ثروت هايي را كه حضرت فاطمه داشت نمي گرفتند, بني هاشم به راحتي زندگي مي كردند و روي همين باغات و مزارع كار مي كردند. حضرت علي(ع) وقتي با اين محاصره اقتصادي مواجه شد, دست به كار شد و باغات و مزارعي را احداث كرد و بني هاشم از محاصره اقتصادي نجات يافتند. (امام علي و اقتصاد, ص 104) و خود این امر زمینه فعالیت بسیاری را فراهم نمود. در فرهنگ اسلامی به طور کل آموزش دیگران برای دست یابی به خود کفایی و اعتماد به نفس مساله مهمی است. چنین فرهنگی در برخی از فرهنگ ها نیز وجود دارد. در ضرب المثل چینی آمده است که به جای دادن ماهی به فقیر به او ماهیگیری یاد بدهید،این ضرب المثل به همین نکته اشاره دارد. از دیگر نمونه های بارز آن می توان به داستان زیر اشاره نمود: روزی به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خبر رسید که یکی از مسلمانان انصار (اهل مدینه)، نیازمند و فقیر شده است پیامبر به خانه او رفت و فرمود: در خانه چه داری؟ هرچه داری، بیاور و آن را کوچک نشمار. او یک فرش کمارزش و یک کاسه آورد. پیامبر به مردم فرمود: چه کسی اینها را میخرد؟ شخصی گفت: من آنها را به یک درهم خریدارم. پیامبر فرمود: چه کسی بیشتر میخرد؟ شخصی آنها را به دو درهم خرید. پیامبر دو درهم را گرفت و به آن مسلمان فقیر داد و فرمود: با یک درهم آن زندگی روزانهات را تأمین کن و با درهم دیگر، یک تیشه بخر.او رفت و تیشهای خرید و نزد پیامبر آورد. پیامبر آن را محکم کرد و به او داد و فرمود: این تیشه را بگیر و به بیابان برای خارکنی برو. هیچگاه کار را کوچک و ناچیز نشمار و در بیابان هرگونه تیغ و خار و هیزم دیدی، جمعآوری کن و به فروش برسان. او پانزده روز به همین کار ادامه داد و هیزم جمع میکرد و به شهر میآورد و میفروخت. پس از آن، زندگیاش از همین راه سامان گرفت و خرج زندگی خود و خانوادهاش را تأمین کرد. پس پیامبر به او فرمود: این کار برای تو بهتر از آن است که (صدقه بگیر شوی و در نتیجه) در روز قیامت وارد محشر شوی، در حالی که در چهرهات خراش صدقه باشد.و این بزرگترین درس است برای ما در زمینه ایجاد میدان فعالیت افراد یک جامعه.
مذمت بیکاری
بیکاری، یکی از بزرگ ترین معضلاتی است که توازن و تعادل جامعه را به هم می ریزد و باعث ایجاد بحران های متعدد در عرصه-های اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی می شود. بیکاری در واقع شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاری های اجتماعی است و حل آن، بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف می کند.اسلام با نگاه تکلیفی به کار و نیز جهاد خواندن آن، انگیزه کار را در مؤمنان افزایش میدهد و از طریق مبارزه با بیکاری، تنبلی و تن آسایی به احیای فرهنگ کار اقدام میکند. آموزههای دینی، بیکاری و تنبلی را عامل انحراف و ناهنجاری عنوان میکند و تن آسایی و مصرف گرایی را از عوامل فقر و نداری میداند. پیامبر گرامی اسلام با افراد بیکار به سردی برخورد میکرد و آشکارا نارضایتی خود را نشان میداد. ایشان روزی مرد نیرومندی را دید، با تعجب پرسید: آیا حرفهای دارد؟ گفتند: بیکار است. فرمود: او که کار نمیکند، ارزشی ندارد. بیشک انسان بیکار افزون بر رنج خود، خانواده و اطرافیانش را هم از این نظر در فشار و سختی نگه میدارد و به آنها آسیب میرساند. از حضرت علی (ع) روایت شده است: أَبْغَضُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ جِيفَةٌ بِاللَّيْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ (الوسائل ج4 ص 340 ) مبغوض ترين مردم نزد خداوند سبحان، كسي است كه شب، مانند مرده به خواب ميرود (و يكسره تا صبح ميخوابد) و روز بيكار است». و این معظل اجتماعی خطراتی در پی دارد که در زیر به آن اشاره ای می کنیم: افزایش اختلالات روانی، افزایش اختلافات خانوادگی، به وجود آمدن مشکلات مالی عدیده، کاهش رضایت مندی از زندگی مشترک، احتمال وجود اختلاف نظر برای اداره زندگی، تنش در روابط زناشویی، افزایش اضطراب و استرس، کاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهای پرخاش گرانه، احتمال ارتکاب به جرایم و مشاغل کاذب و واسطه گری، احتمال گرایش به انجام کارهای غیرقانونی و احساس حقارت و موارد دیگری که در جای خود مورد برسی قرار گرفته است
لقمه حرام
لقمه حرام، تاریکی قلب را به همراه دارد، باعث عدم استجابت دعا می شود ، عدم قبولی نماز را در پی دارد، آتش دوزخ را شعله ور می کند، مانع رسیدن به سعادت و توفیق می شود، باعث عدم قبولی واجبات و مستحبات است، باعث گلایه زن و فرزند در روز قیامت است ، درد و رنج جسمی می آورد، در اولاد اثر سوء دارد، مانع قبولی روزه می گردد، درهای حکمت را بر دل می بندد، و دین را تباه می سازد. این ها برخی از آثار لقمه حرام بود که در روایات ما به آنها اشاره شده است. اما اینکه این امر تا این حد مورد دقت قرار گرفته است، تا حدودی بر هیچکس پوشیده نمی باشد. و آنچه در اینجا مورد نظر است تعطیلی بازار کار و تلاش است. اگر جامعه ای به خوردن مال حرام و تجاوز به اموال دیگران عادت کرد این جامعه دیگر در پی کسب و کار نخواهد رفت و خود را برای به دست آوردن لقمه ای حلال به سختی نخواهد انداخت. معمولاً لقمه حرام با صرف کردن وقت اندک حاصل می گردد و شخص خود را با مالی زیاد در مدت کم روبرو می بیند، همین امر باعث می شود انسان عجول دست از تلاش بکشد و به دنبال مال حرام باشد. اگر مضرات لقمه حرام بیان شود و حتی موارد ریزی را که در کم کاری ها رخ می دهد و باعث حرام شدن و یا شبه ناک شدن لقمه می گردد به اطلاع مردم برسانند قطعاً تاثیر قابل توجهی در سوق دادن افراد به سمت دقت در به انجام رساندن مسئولیتی که بر عهده دارند خواهد گذاشت. در مورد كسب حلال و نيز فعاليت هاي اقتصادي مشروع به روايات بسياري در منابع اسلامي برمي-خوريم كه ائمه، مؤمنين را به اين گونه فعاليتها تشويق مي كردند، مانند آنكه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ طلب رزق حلال را واجب و آنرا در حكم جهاد معرفي مي كنند.( ميزان الحكمه، ص 120، ج4) ما در این قسمت به سه مورد از موارد مشهور و مبتلابه کسب حلال اشاره می کنیم:
الف: ربا خواری
گرایش به رباخواری، هم ریشه فردی دارد و هم ریشه اجتماعی. ریشه فردی رباخواری، ضعف باورهای دینی آحاد جامعه است. ریشه اجتماعی این مسأله هم نامناسب بودن فضای كسب و كار در جامعه می باشد كه دارندگان پول را به كسب درآمد بیشتر و بی دردسرتر، از طریق اقدام به رباخواری تشویق می كند.اما ریشه این امر شوم هر چه باشد باعث تباهی جامعه و ایجاد فاصله طبقاتی در آن می گردد و افراد را به رخوت و تن پروری سوق می دهد. با توجه به همین مساله اسلام در چهار مرحله ربا را تحریم نموده است.اولين بار در آيه 39 سورة«روم» می فرماید: مَا ءَاتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيرَْبُوَاْ فىِ أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُواْ عِندَ الله كه ربا خواري را در پيشگاه الهي امري ناپسند و غير مقبول مي داند. دومين مرحله در آية 161 سورة«نساء» می فرماید: وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَواْ وَ قَدْ نهُُواْ عَنْهُ وَ أَكلِْهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنهُْمْ عَذَابًا أَلِيمًا كه از عادات ربا خواري يهوديان به شدت انتقاد مي كند. سومين مرحله در آیه 130سوره «آل عمران» می فرماید: يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَةً ، اما این حکم مخصوص نوعي خاص از آن، يعني رباي فاحش بود. در مرحله چهارم با يك فرمان اكيد الهي در آیات 278 و 279 هر گونه ربا خواري تحريم گرديده است.» درباره چهره آخرتی رباخواران در روایتی اینگونه اشاره شده است: روز قيامت هنگامي که اسرافيل به دستور خداونددرصورخود بدمد همه ازقبرهابرانگيخته مي شوند تادر پيشگاه مقدس پروردگار خودحضور يافته وبه اعمال آنان رسيدگي شود، اما ربا خواران درآن روز هنگامي که مي خواهند ازقبر خود برخيزند به دليل بزرگي شکم هايشان دراثر رباخواري همانندکسي که شيطان آنها را مس کرده باشد توان برخاستن ازقبرخودراندارند و هنگامي که از قبر خودبرمي خيزند ديوانه وار به سمت محشر روانه خواهند شد چراکه دردنيا ازشيطان پيروي نموده و درآخرت نيز با شيطان محشور مي گردند، به طوري که خداونددرقرآن مي فرمايد:
الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا :این شدت برخورد آیات و روایات با این گناه بزرگ به خاطر اثرات سوء این امر بر جامعه بشری می باشد که در ذیل به مواردی از آن اشاره می کنیم:
1-بي رحمي جامعه را فرا مي گيرد به طوري که هيچ فردي به فرد ديگر در مواقع نياز کمک نمي کند.
2- سنت و دستور حسنه «قرض الحسنه» که خداوند و ائمه معصومين «عليهم السلام» به آن دستور داده اند از بين مي رود و هيچ کس بدون سود به نيازمندي پول قرض نمي دهد.
3- حرام خواري در بين افراد رواج مي يابد.
4- دعاي افرادي که در جامعه رباخواري هستند اعم از دهنده، گيرنده، و واسطه و نويسنده ربا که در حديث قبل ذکر شد مستجاب نمي گردد.
5- نماز وروزه و عبادات رباخواران قبول نمي گردد.
6- حق آن در جامعه پوشانده مي شود و باطل حکمفرما مي گردد.
7- فاصله طبقاتي زياد مي گردد، به طوري که در يک طرف بعضي ها به نان شب خود محتاجند و در طرف ديگر عده اي از فرط مال وثروت به اسراف و زراندوزي مشغولند.
8- کسي ديگر انفاق نمي کند چرا که با رواج رباخواري انفاق ديگر معنا پيدا نمي کند.
9- هزاران خانواده ربا گيرنده به خاک سياه مي نشينند، به طوري که اموال خود را در اين راه از دست مي دهند.
10- به علت فقر زياد که علت اصلي آن رباخواري است، سنت حسنه ازدواج صورت نمي پذيرد و هزاران نفر به گناه وفسادجنسي مي افتند و در نهایت با جامعه ای سست و بی تحرک روبرو خواهیم شد که در راستای کار و تلاش هیچگوه انگیزه ای یافت نمی شود.
ب: رشوه خواری
رشوهخواری یا ارتشاء کنایه از پرداخت پول یا چیزی به کسیاست تا وی در مقابل، کاری را برای شخص که معمولاً غیرقانونی است انجام دهد.به پول یا چیزی که در این راه پرداخت میشود رشوه اطلاق میگردد.در نهج البلاغه در داستان هدیه آوردن« اشعث بن قیس» مى خوانیم كه او براى پیروزى بر طرف دعواى خود در محكمه عدل على (ع) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفى پر از حلواى لذیذ به در خانه على (ع) آورد و نام آن را هدیه گذاشت على (ع) بر آشفت و فرمود: «سوگواران بر عزایت اشك بریزند، آیا با این عنوان آمده اى كه مرا فریب دهى و از آیین حق باز دارى؟ … به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاى آنها است به من دهند كه پوست جوى را از دهان مورچه اى به ظلم بگیرم هرگز نخواهم كرد، دنیاى شما از برگ جویده-اى در دهان ملخ براى من كم ارزش تر است على را با نعمتهاى فانى و لذتهاى زودگذر چه كار؟ …» (نهج البلاغه، خطبه 224)قطعاً تاثیرات منفی رشوه در روح معنوی انسان و تاثیر در روند اقتصادی جوامع بشری باعث این موضع گیری حضرت در برابر اشعث را بر تافته است. اما تاثیری که در بحث ما مورد نظر است اولاً انباشته شدن ثروت باد آورده است که تنبلی و تن پروری را به دنبال دارد و ثانیاً پایین آمدن کیفیت کار و تولید می باشد. زیرا هرگاه زمینه ای فراهم شود که انسان بدون کار و زحمت مالی را کسب کند و بتواند پول زیادی بدون زحمت گردآورد همین امر او را به تنبلی و مفت خوری سوق می دهد و عادت می کند بدون اینکه کار مفیدی انجام دهد، انتظار دستمزد فراوانی را داشته باشد. قال عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع): «لَعَنَ اللَّهُ الرَّاشِيَ وَ الْمُرْتَشِيَ وَ الْمَاشِيَ بَيْنَهُمَا وَ قَالَ إِيَّاكُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّهَا مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لَا يَشَمُّ صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِيحَ الْجَنَّةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّوَاضُعَ لِغَنِيٍّ فَمَا تَضَعْضَعَ أَحَدٌ لِغَنِيٍّ إِلَّا ذَهَبَ نَصِيبُهُ مِنَ الْجَنَّة» فرمود هر كه رشوه ميدهد يا رشوه ميگيرد يا راه ميرود بميان اين ملعونست و بپرهيزيد از رشوه كه اين محض كفر است و نمىشنود صاحب رشوه بوى بهشت و بپرهيزيد از آنكه تواضع كنيد از براى مالدار كه تواضع نميكند كسى از براى مالدار الّا آنكه ميرود نصيب او از بهشت(جامع الأخبارص 156 )
ج: مبارزه با قمار
در ادبیات دینی ما برای قمار کلمه «میسر» انتخاب شده است(بقره219 مائده90و91). میسر به معنای قمار می باشد و همه اقسام قمار را در بر می گیرد که از کلمه «یسر» به معنی آسانی گرفته شده است، چون قمار باز به آسانی و بدون رنج کسب وکار، مال مردم را به چنگ می آورد(گناهان کبیره ج1 ص 264)توجه و دقت در لفظی که برای این عمل توسط قرآن انتخاب شده است، ما را به این حقیقت رهنمود می سازد که چرا اسلام برای تزریق اندیشه تلاش و کوشش و کار، در مقابل این عمل ایستاده و می فرماید: «وَ لَا تَأْكلُُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ» (بقره188) و امام صادق(ع) «اکل مال بالباطل» را همان قمار دانسته است(وسائل الشیعه ج17ص168)آری این قمارباز است که روح فعالیت و کار و کوشش در طلب روزی حلالدر او کشته می شودو در نتیجه، آدمی مفت خوار، بیکار،تنبل، تن پرور و عیاش بار می آید و دائماً سعی او این است که خود را به مجلس قماری برساند شاید باز از آن مال مفت نصیبش شود.(گناهان کبیره ج1ص265) حضرات معصومین(ع)نیز در روایات مختلف با این آفت اجتماعی به مبارزه برخاسته اند و با تشویق به تفکر و تلاش اقتصادی، خطرات این امر را گوشزد نموده اند.به هر حال بسيارى از قماربازان به علت اينكه گاهى برنده مىشوند و در يك ساعت ممكن است هزاران تومان سرمايه ديگران را به جيب خود بريزند، حاضر نمىشوند تن به كارهاى توليدى و اقتصادى بدهند، در نتيجه چرخ هاى توليد و اقتصاد به همان نسبت لنگ مىشود، و درست اگر دقت كنيم مىبينيم كه، تمام قماربازان و عائله آنان سربار اجتماع هستند، و بدون اينكه كمترين سودى به اين اجتماع برسانند از دست رنج آنها استفاده مىكنند، و گاهى هم كه در بازى قمار باختند، براى جبران آن دست به سرقت مىزنند…. در طول سال ميليونها بلكه ميلياردها از ثروت مردم جهان در اين راه از بين مىرود، گذشته از ساعات زيادى كه از نيروى انسانى در اين راه تلف مىشود، و حتى نشاط كار مداوم را در ساعات ديگر سلب مىكند(نمونه ج2 ص128)
محکم کاری
پس از جنگ بدر، پیامبر(ص) دستور داد شهدای مسلمان را در قبر می گذاشتند و فرمود: قبرها را در یک ردیف قرار دهید و دقت کنید که ظاهر قبرها خوب و زیبا باشد، یکی از مسلمانان گفت : ای رسول خدا(ص)! اگر ظاهر قبرها خوب و زیبا نباشد، تصور می کنید که شهیدان را ناراحت کند؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: آنها را ناراحت نمی کند، زندگان را ناراحت و اندوهگین می کند، زیرا مشاهده یک قبر زشت و ناموزون ، یکی از مناظر غم انگیز است . این موضوع به صورت محکم کردن قبرها، در جریان دفن سعد بن معاذ نیز آمده : که پیامبر(ص) جسد پاک او را در قبر گذاشت و صورت قبر را محکم و زیبا و موزون درست کرد، و فرمود: می دانم که بدن او به زودی پوسیده می شود، ولی خداوند دوست دارد بنده ای را که وقتی کاری انجام داد آنرا محکم و استوار انجام دهد. کار خوب کردن و خوب کار کردن دو مقوله جدا ازهم می باشند ولی از هم جدا نیز نیستند بلکه مکمل هم می باشند لذا باید خوب کارکردن یا محکم کاری را هم فرهنگ سازی کنیم که کار خوب کردن از پر کردن است. در روایتی از امام صادق(ع) به هر دو جزء نیکوکاری اشاره شده است:إذا أحسن المؤمن عملَه ضاعَفَ الله عملَه بکُلِّ حَسَنةٍ سَبعَمائة. (نور الثّقلین، ج1، ص181) هر گاه مؤمن، کارش را نیک انجام دهد، خداوند، هر کار نیکش را هفتصد برابر میگرداند.در این حدیث، اشاره به دو چیز است: یک اشاره به کار نیک کردن است و یک اشاره به نیک کار کردن. و جالب توجّه است که آنچه موجب پاداش بیشتر میگردد، نیک کار کردن است. ادامه این حدیث نیز مستند دیگری است برای این تعریف از نیکوکاری. در ادامه حدیث بالا آمده است: فأحسِنوا أعمالکم الّتی تَعمَلونَها لِثوابِ الله. کارهایی را که برای پاداش گرفتن از خدا انجام میدهید، نیکو انجام دهید. در این جا هم اشاره به دو چیز است: یک اشاره به کار نیک کردن است (عمل برای ثواب) و یک اشاره به نیک کار کردن.
گدایی
يکي از آسيب هاو مسائل مورد توجه هر جامعه و همچنين کشور ما پديده تکدي گري و گدا صفتي است که با ساختارهاي فرهنگي اجتماعي اقتصادي هر جامعه اي در ارتباط است و در پیدایش آن چند عامل دخالت دارند: فقدان اشتغال و کار، فقر مادی، پیری و از کار افتادگی، رخوت و سستی، اعتیاد، معلولیت و بیماری، مسائل خانوادگی از قبیل پاشیده شدن خانواده، مهاجرت از روستا به شهر، نابسامانی های اقتصادی از قبیل کمی درآمد در بعضی از مشاغل، بالابودن هزینه زندگی، ضعف فرهنگ حاکم بر خانواده های متکدیان، شکاف عمیق طبقاتی و غیره از جمله این عوامل به شمار می روند در این بین گدایی اثرات بسیار منفی در روند حس تلاش و کوشش در جامعه دارد. گدايى سبب كسالت و تنبلى و عامل از بين رفتن روحيه اعتماد به نفس مىشود. تكدى نيروها و استعدادهاى انسانى را كه مىتواند در مسير و راههاى مشروع و معقول قرار گيرند به انجماد و تخدير مىكشاند يكى از عوارض تكدىگرى، كاهش بهرهورى نيروى كار است. ادامه اين روند، بخش عمدهاى از كارآمدترين نيروى فعال در جوامع روستايى و شهرى را با خطر انتقال مواجه كرده است. پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در وصیت هایی به علی علیه السلام فرمود: ای علی اگر من ناچار شوم که دست خود را تا آرنج در دهان اژدها فرو برم، این عمل را دوستتر دارم از این که از کسی که دارا نبوده و دارا شده چیزی را درخواست نمایم.در جای دیگر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: اگر مردم می دانستند در سؤال و تکدی چه بدیهایی وجود دارد هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمی کرد.طبيعت وجود گدا علاوه بر زشت كردن چهره شهر و به جا گذاشتن تاثيرات روحى و روانى بر افراد مىتواند عامل مهمى در تنپرورى، كاهلى و گرايش به بىعلاقگى به كار و تلاش باشد با اين همه قرآن دور نمودن خشونت آميز و طرد متكديان و گدايان را نادرست بر مي شمارد و از آن نهي كرده و به عنوان عملي ناپسند مذموم بر مي شمارد وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْر(ضحي آيه 10) ؛ زيرا برخورد خشونت آميز و يا فيزيكي با متكديان بدون از ميان بردن عوامل و علل اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي آن خود افزايش بحران است و جامعه را به سوي مي كشاند كه در يك آن ممكن است منفجر شود. جامعه اگر مسايل خويش را ريشه اي حل نكند و آن رابه خشونت به لايه-هاي زيرين و پنهان سوق دهد، روزي اين معضل به گونه خطرناك تر سر باز مي كند و آسيب هاي بيش تري را بر جامعه تحميل مي كند.در گزارش قرآن از وضعيت افراد فقير با شخصيت جامعه آمده است : للفقراء الذين احصروا في سبيل الله لايستطيعون ضرباً في الارض يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف تعرفهم بسيماهم لايسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خير فان الله به عليم (بقره آيه 273) صدقات براي آن تهيدستاني است كه در راه خدا محصور شده اند و نمي توانند براي كسب در آمد در زمين سير و سفر كنند. از ان جايي كه خويشتن دارند و فقر و بي نوايي خويش را آشكار نمي سازند ، كسي كه از حالشان بي خبر است آنان را توانگر مي پندارد و تو از نشانشان بي نوايي آنان را در مي يابي . آنان با وجود نيازمندي شديد به اصرار از مردم چيزي نمي خواهند . اي مومنان هر مالي را كه انفاق كنيد خدا به آن داناست.
الگوی عملی
هنگامی که مسجد قبا و مسجدالنبی ساخته می شد، پیامبر اسلام (ص) هم دوش دیگر مسلمانان کار می کرد. آن حضرت سنگهای کوچک و بزرگ را برمی داشت و آنها را به محل ساختن مسجد می برد. گاهی هم که مردی از اصحاب نزدش می آمد و التماس می کرد که یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم، حضرت می فرمودند: «نه، تو هم سنگ دیگری بردار.در این امر پیامبر از روش ارائه الگوی عملی برای تربیت صحابه استفاده کرده اند زیرا طبق سخن بزرگان عرصه تربیت، تربیت اشخاص با دیدن صورت می گیرد نه شنیدن. قطعاً آنچه را دیدگان انسان درک می کند بسی فزون تر است از آنچه حواس دیگر او درک می کند. همه پیامبران و اولیای الهی با آن که مسئولیت خاص تبلیغ و دعوت مردم به دین و توحید و اجرای قوانین و ایجاد جامعه نمونه و برتر انسانی را به عهده داشته اند، موظف بودند تا به حکم ازلی و اولی خویش نیز عمل کرده و در اصلاح زمین و اعمار و آبادانی آن بکوشند. هر کسی در این راه بر پایه ذوق و سلیقه و توانایی خویش کوشید. یکی به دامداری و آن دیگری به کشاورزی و آن سومی به ساخت ابزار و آلات کشاورزی و دست افزارهای دیگر حتی آموزش شیوه نگارش و کتابت برای حفظ و انتقال فرهنگ و دانش و تجربیات در این راه تلاش کرد. این فعالیت ها چون در منظر اصحاب آن بزرگواران صورت می گرفت الگوی عملی خوبی بود برای تشویق افراد به کار و تلاش که ما نیز با نشان دادن و شناساندن این الگو ها باید امر کار و فعالیت را به جامعه القا بنماییم. به عنوان نمونه حضرت امیر مومنان (ع) سال ها در حفر و کندن چاه و کشت درختان خرما و ساخت خانه و کاشانه عمر گذارند و دمی از جهاد عمران و آبادانی زمین باز نایستاد. از این عشق کار روی زمین در ایشان چنان بود که زمانی را بی کار نمی گذارند و حتی کار را بزرگ ترین تفریح خویش بر می شمرد. با آن که دانش آموزی و تربیت شاگردان فقیه و مجتهد و عالم و مجاهد وظیفه امامان (ع) بوده است ولی آنان نیز از کشت و کار و کشاورزی و باغداری لذت می بردند و به این کار مشغول می شدند. بارها امام باقر (ع) را دیده بودند که به سختی به کار کشت و زرع مشغول بوده و عرق از سر و روی وی جاری بوده است. برخی آن را دنیا دوستی پنداشته و بر آن حضرت (ع) خرده می گرفتند اما حضرت ایراد آنها را رد می کردند و با بیانات مختلف تشویق به تلاش در امر معاش و کسب لقمه حلال می نمودند.
تشویق
یکی از موارد امر به معروف و نهی از منکر که در سیره بزرگان دین دیده می شود تشویق به امر تلاش و پرهیز از تنبلی و بیکاری می باشد که در این قسمت به مواردی از آن اشاره می نماییم:پیامبر اعظم(ص) افراد تنبل و بیکار را که تن به کار نمی دهند و می-خواهند از دسترنج دیگران استفاده کنند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می فرماید: «از رحمت خدا دور است کسی که با زندگی خود را به گردن دیگری بیندازد. ملعون است، ملعون، کسی که اعضای خانواده اش را در اثر ندادن نفقه تباه کند».( تحف العقول، ص37)امام باقر(ع) یارانش را به کار و کسب تشویق می کرد، از شغل آنها می پرسید و اگر بیکار بودند، سفارش می کرد به کاری مشغول شوند و می فرمود: «من کسی را که کار و کاسبی را رها کرده و به پشت بخوابد و بگوید: خدایا! روزیام ده، دشمن دارم.ایشان به یکی از یارانش که بیکار بود، فرمود: «مغازه ای بگیر و جلویش را جاروب کن و آب بپاش و بساطی در آن بگستر. چون چنین کنی، وظیفه ات را انجام داده ای. امام صادق(ع) فرموده اند: «کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست».(الکافی ج5، ص88)و در تاریخ معروف و مشهور است که پیامبر با یک حرکت نمایشی در موقعیتی حساس تشویق به کار را به خوبی نشان دادند و آن هنگامی بود که پیامبر خدا (ص) از جنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری، یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. وقتی رسول خدا (ص) با او دست داد، لمس دست های زبر و خشن مرد انصاری، حضرت را تحت تأثیر قرار داد و برای همین از او پرسید: چرا دستان تو اینطور کوفته و خشن شده، آیا ناراحتی خاصی به تو رسیده؟ عرضه داشت: یا رسولالله! خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آنها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می کنم. در این هنگام، پیامبر اکرم (ص) دست او را بوسید و فرمود: «این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد
رهبانیت
«وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ» كلمه«رهبانيت» از ماده«رهبت» به معناى خشيت و ترس است، و عرفاً اطلاق بر ترك دنيا مىشود، به اينكه كسى رابطه خود را از مردم قطع كند و يكسره به عبادت خدا بپردازد…و معناى آيه اين است كه: پيروان مسيح (ع) از پيش خود رهبانيتى بدعت نهادند كه ما آن را براى آنان تشريع نكرده بوديم(ترجمه المیزان ج19 ص304) بنیانگذار رهبانیت رسمی را معمولاً شخصی به نام آنتونی (251 – 356م) میدانند. او در بیست سالگی کلیه اموال خود را فروخته، پول آن را به فقرا داد. او به غار دور افتادهای رفت و روزها را در تفکر سپری کرد. آوازهی تقدس و پاکی او چنان پیچید که بسیاری نزد او رفته و در غارهای مجاور او ساکن شدند.شکل گروهی رهبانیت یعنی صومعه نشینی به شخصی به نام پاکومیوس (290 – 346) نسبت داده است. وی که یک سرباز اخراجی بود پس از آنکه به مدت 12 سال با یک تارک دنیا زندگی کرد نخستین صومعه را در حدود سال 320در تابنیسی در کرانه شرقی رود نیل تشکیل داد. چیزی نگذشت که چند هزار راهب در مصر و سوریه تحت نظارت مستقیم او قرار گرفتند. سادگی زندگی، کار، عبادت و اطاعت، اصول اصلی سازمان او بود.از این نمونه رهبانیت میتوان به تراپیست ها اشاره نمود. آنها مادام العمر سخن نمیگویند، گوشت و ماهی نمی خورند و هر جمعه مراسم شلاق زنی به خویشتن را اجرا میکنند. (مقاله محمدضياءتوحيدي)در صدر اسلام نیز برخی تحت تاثیر برداشت های غلطی که از معانی زهد و توکل کرده بودند روی به رهبانیت آورده و کار و تلاش را رها کرده بودند. حضرات معصومین (ع) که متوجه این بدعت ها شده بودند همواره با این تفکر مبارزه کرده و صراحتاً فرمودند:«إِنَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَكْتُبْ عَلَيْنَا الرَّهْبَانِيَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه»(بحارالأنوار ج67ص 115)خداوند رهبانیت را بر ما وا جب نکرده است بلکه رهبانیت امت من تلاش در راه خدا می باشد. با کمی دقت در این حدیث نورانی تاثیر این نوع تفکر را در فلج کردن عنصر کار و تلاش می توان فهمید، زیرا اگر رهبانیت بر جامعه-ای حاکم شود جهاد و کوشش را کنار می زند و انسان را از تلاش دنیوی باز می دارد زیرا بر اساس این اندیشه کار دنیا و آخرت از هم جداست و از این دو کار یکی را باید انتخاب کرد یا باید به ریاضت و عبادت پرداخت تا در آن جهان به کار آید و یا باید متوجه زندگی و معاش بود تا در این جهان به کار آید. این است که رهبانیت بر ضد زندگی و بر ضد جامعه گرائی است، زیرا مستلزم کناره گیری از خلق و بریدن از مردم و سلب هرگونه مسئولیت و تعهد از خود است.(مطهری ج 16ص516) روزی که امام صادق(ع) متوجه شد عمر بن مسلم رو به عبادت خدا آورده و از کار و تجارت کناره گرفته است اظهار تاسف کرده و فرمودند:اما علم انّ تارك الطّلب لا يستجاب له دعوات؟ مگر نميداند كه هر كس كار خود را در طلب معاش ترك نمايد دعاى مستجابى در پيشگاه الهى نخواهد داشت؟ (الحديت-روايات تربيتى ج1 219 )
منابع و مآخذ
1. قرآن
2. نهج البلاغه
3 . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، چاپ اول، بیروت، نشر الامیره، 1429هجری.
4 . پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، چاپ چهارم، تهران، انتشارات دنياى دانش، 1382شمسی.
5 . فلسفى، محمد تقى، الحديت- روايات تربيتى، چاپ سوم، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368 شمسی.
6 . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، چاپ چهاردهم، تهران، انتشارات صدرا، 1388شمسی.
7 . مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه،چاپ اول، تهران، انتشارات دار الكتب الإسلامية، 1374شمسی.
8 . توحیدی، محمد ضیاء، مقاله رهبانیت واقع در سایت پژوهشکده باقرالعلوم.
9 . موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 شمسی.
10. دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، چاپ پانزدهم، قم، موسسه مطبوعاتی دارالکتاب، 1388شمسی.
11. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ اول، بیروت، نشر الامیره، 1431هجری.
12. دشتی، محمد، امام علی و اقتصاداسلامی، چاپ دوم، قم، انتشارات اميرالمؤمنين، 1382 شمسى.
13. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، چاپ نهم، قم، نشر دارالحدیث، 1387شمسی.
14. تاج الدين شعيرى، جامع الأخبار، چاپ اول، قم، انتشارات رضى، 1405 هجری.
15. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، چاپ اول، بیروت، نشر الامیره، 1431هجری.
16. عروسى حويزى، عبد على بن جمعه، تفسير نور الثقلين، چاپ چهارم، قم، انتشارات اسماعيليان، 1415 هجری.
17. حرانى، ابن شعبه، تحف العقول، چاپ دوم، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1404 هجری.
18. شيخ كلينى، الكافي، چاپ دوم، تهران، ناشر اسلاميه،1362 شمسی.
19. خسروى، موسى، زندگانى امام رضا (ع)، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلاميه،1380 شمسی.
/ك