خانه » همه » مذهبی » رفتارمان در مقابل كسي كه براي خدا او را نصيحت كرده ام ولي او در عوض بدي مي كند چگونه بايد باشد؟

رفتارمان در مقابل كسي كه براي خدا او را نصيحت كرده ام ولي او در عوض بدي مي كند چگونه بايد باشد؟

اخلاق و روحية همه انسان ها مثل هم نيست. برخي افراد خوش اخلاق، خيرخواه، صبور و پر حوصله‌اند اين افراد هم در زندگي فردي و هم در روابط اجتماعي خود موفق هستند. از ويژگي هاي اصلي اين افراد اين است كه زود خشمگين و ناراحت نمي شوند، دور انديشند و سنجيده تصميم مي گيرند. اما برخي افراد بدبين و منفي نگر هستند و همه چيز حتّي نيكي و كارهاي خوب ديگران را بد مي بينند و فكر مي كنند كه قصد بدي در مورد آن ها دارند.[1]از نظر روان شناسي اين ويژگي به شخصيت افراد و عوامل تربيتي و خانوادگي آن ها بر مي گردد. افرادي كه منفي نگر و بد اخلاق هستند، معمولاً در خانواده هاي سخت گير، بد اخلاق و تحت تربيت پدر و مادرهاي منفي باف و عصباني بزرگ شده اند. البته اين گونه نيست كه اخلاق كاملاً امر جبري و تحت تأثير ژنتيك يا محيط باشد و خود فرد هيچ نقشي نداشته باشد. ولي با اين وجود صفات و شخصيت فرد تا حدود زيادي متأثر از محيط و خانواده است.[2]با توجه به اين مقدمه رعايت چند نكته مي تواند در برخورد با اين‌گونه افراد مفيد باشد:
1. در حدّ امكان از نصيحت كردن به صورت مستقيم اجتناب شود: نصيحت كردن از نظر اسلام خوب بوده و حتي داراي ثواب نيز مي باشد،‌ اما شرايطي دارد مثل اين كه نصيحت كننده خودش اهل عمل باشد و مسايل شرعي و اخلاقي را رعايت كند، طرف مقابل نيز كسي باشد كه نصيحت را بپذيرد. در برخي موارد نصيحت كردن نه تنها اثر مثبت ندارد، بلكه باعث خشم و عصبانيت طرف شده و آثار منفي بر جاي مي گذارد. اين مورد معمولاً در جايي است كه فرد مورد نظر ما را قبول نداشته باشد. البته سبك نصيحت و الفاظ و عباراتي كه به كار مي بريم نيز مهم است. بايد بدانيم افراد را با چه لحني و چگونه نصيحت كنيم. اگر نصيحت كردن، نوعي برخورد از موضوع بالا و يا جلو روي ديگران باشد، قطعاً اثر مطلوب را نخواهد داشت. بنابراين، اگر شرايط نصيحت كردن فراهم نيست، حتي المقدور از آن دست برداريد.
2. رفتارتان دخالت در زندگي او نباشد؛ رفتار خيرخواهانه در مورد اين گونه افراد براي حس انسان دوستي و رضاي خدا اشكالي ندارد؛ به شرط آن كه رفتار ما دخالت در زندگي او به حساب نيايد. بسياري اوقات ما قصد كمك به ديگران را داريم. اما از نظر او رفتار ما نوعي بي احترامي، تحقير و دخالت به حساب مي آيد. اگر واقعاً تلقي افراد اين گونه است، ما هيچ وظيفه و مسئوليتي در قبال آنها نداريم مگر آن كه شرايط بسيار حساس و مهم باشد به گونه اي كه اگر ما كاري انجام ندهيم و بي تفاوت باشيم، زندگي او با خطر جدّي مواجه شود.
3. بايد سعي نمود سبك تفكر اينگونه افراد اصلاح گردد؛ افرادي كه بدبين و منفي نگر هستند و حتي كارهاي خوب و خيرخواهانه ديگران را با ديد منفي مي نگرند، بايد ساختار شناختي شان عوض شود. تا زماني كه شما را دشمن مي داند، رفتار خيرخواهانة شما از نظر او كنيه‌جويانه خواهد بود. شما بايد ابتدا رابطه خود را با ايشان خوب كنيد و كاري كنيد كه مورد اعتماد او قرار بگيريد. وقتي مورد اعتماد او قرار گرفتيد و شما را پذيرفت، نصيحت شما را هم مي پذيرد. اين نكتة بسيار ظريفي است.
مثلاً اگر زن دايي يا جاري شما نماز نمي خواند، به جاي اين كه مستقيماً به نماز خواندن دعوت كنيد يا از او به خاطر نماز نخواندنش بدگويي كنيد، بهتر است بدون آن كه از نماز صحبتي به ميان آيد، ابتدا با او دوست شويد و با او در لباس شستن، نگهداري بچه و … يا هر چيز ديگري كه نياز به كمك دارد همكاري كنيد. وقتي همكاري نموديد و مورد اعتماد وي قرار گرفتيد، هم رفتار شما مي تواند الگوي خوبي براي او باشد و هم نصيحت شما مؤثر واقع خواهد شد.
4. نيتتان الهي باشد؛ آنگاه كه قصد شما از خوبي كردن و نصحيت نمودن، خيرخواهي و كسب رضاي الهي است، از بدي ها و برخوردهاي نادرست او هم ناراحت نشويد. اگر توانستيد در مقابل بدي هاي او صبر كنيد و ناراحت نشويد، معلوم مي شود كه رفتارهاي شما براي رضاي خدا و به خاطر حس انسان دوستي بوده است؛ اما اگر ناراحت شديد، نشان مي دهد كه انگيزة شما چندان قوي نبوده است. در زندگي ائمه ـ عليه السّلام ـ نمونه هاي بسياري وجود دارد كه به خاطر نصيحت و خيرخواهي، مورد سبّ و دشنام و يا حتي اذيت و آزار مشركان و منافقان واقع شده اند، اما از آن جا كه هدف كسب رضاي الهي و خيرخواهي بوده است، هيچ احساس ناراحتي از خود نشان نمي دانند. كاملترين الگوي اخلاق، رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ است آن حضرت در روابط اجتماعي و حتي برخورد با مشركان، حليم و بردبار بود و كارهاي زشت و ناپسند ديگران را به نيكي پاسخ مي داد.[3]5. آخرين نكته اي كه بايد توجه داشته باشيد اين است كه: سعي نكنيد حتماً ديگران را به اشتباه شان متوجه كنيد. همين که رفتار درست را به آنها منتقل کرده‌ايد کفايت مي‌کند. اگر هدف انسان فقط اين باشد كه هر طوري شده ديگران را به اشتباهش متوجه نموده و كاري كند كه به اشتباهش اعتراف نمايد، از نظر اخلاقي نوعي اقرار گرفتن و انتقام جويي است. بايد هدف اصلي شما خدمت به ديگران و كسب رضاي خداوند باشد و سعي كنيد كاري انجام دهيد كه مشكلات ديگران حل شود.
اميد است رعايت اين نكات و مطالعه كتاب هايي كه در زير معرفي مي شود براي شما مفيد و راهگشا واقع شود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمد رضا تقدّمي، چگونه ديگران را روان شناسي كنيم؟ انتشارات كتاب درماني، 1379.
2. لطيف راشدي، داستان هاي معنوي در آثار شهيد مطهري، انتشارات نصر، 1381.
3. احمد ديلمي و مسعود آذربايجاني، اخلاق اسلامي، دفتر نشر و پخش معارف، 1379.
4. محمد رضا مهدوي كني، اخلاق عملي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374.
 
پي نوشت ها:
[1] . آن آناستازي، تفاوت هاي فردي، ترجمه: جواد طهوريان، آستان قدس رضوي، 1371.
[2] . كريمي، يوسف، روان شناسي شخصيت، نشر ويرايش،‌ 1374، ص 18 ـ 19.
[3] . امين زاده، نگرشي به شخصيت عرفاني و اخلاقي پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، انتشارات رئوف، 1370، ص 103 به بعد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد