خانه » همه » مذهبی » روان شناسان نامدار(۲)

روان شناسان نامدار(۲)

آلفرد آدلر به عنوان نخستین پیشگام گروه روان‌شناسی اجتماعی در روان‌کاوی مطرح است. آدلر در هفتم فوریه سال 1870 در حومه شهر وین(اتریش) در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمد. در کودکی از بیماری حسادت، نسبت به برادر بزرگتر و طرد شدن از سوی مادر رنج می‌برد. او خود را شخصی زشت و کوچک‌اندام می‌دانست و همین تجارب اوایل کودکی‌اش در شکل‌گیری مفاهیم اصلی نظریه‌اش از جمله عقده‌ حقارت تاثیر بسزایی داشت. آدلر نسبت به پدرش بیش از مادرش احساس نزدیکی می‌کرد، به همین دلیل بعدها با مفهوم عقده ادیپ(عشق ورزیدن کودک پسر نسبت به مادر و ترس از پدر به عنوان رقیب عشقی خود) که توسط فروید مطرح شد، مخالفت کرد. آدلر در ابتدا دانش‌آموز ضعیفی بود، تا حدی که معلمی به پدرش گفت: این پسر برای هیچ شغلی جز شاگرد کفاشی مناسب نیست، اما آدلر با جدیت تمام تلاش نمود تا نزد همسالانش محبوب شود و با پشتکار و فداکاری خود را از پایین‌ترین سطح کلاس بالا بکشد. او توانست هم از نظر اجتماعی و هم از نظر تحصیلی بر عقب‌ماندگی‌ها و حقارت‌هایش غلبه کند و بتدریج به احساس عزت‌ نفس و پذیرش از سوی دیگران دست یابد، احساسی که در خانواده‌اش نمی‌یافت. او در نظریه‌اش تاکید کرد که انسان باید بر نقاط ضعفش غلبه کند، و زندگی خودش نمونه‌ای مناسب برای این مطلب می‌باشد.[1]
آدلر در چهار سالگی به علت بیماری ذات‌الریه تا آستانه مرگ پیش رفت اما از آن جان سالم به دربرد و از همان زمان تصمیم گرفت پزشک شود. در سال 1895 درجه پزشکی خود را از از دانشگاه وین دریافت کرد و پس از آن تخصص خود را در چشم پزشکی گرفت. آدلر در اوایل کار به عنوان چشم‌پزشک و پزشک‌ داخلی طبابت کرد اما بعد به روان‌پزشکی روی آورد. او در سال 1902 در جلسات هفتگی فروید به عنوان یکی از چهار عضو مجاز شرکت می‌کرد ولی با وجود نزدیکی به فروید با او رابطه شخصی خوبی نداشت. فروید هم یک بار گفته بود که آدلر حوصله او را سر می‌برد. چند سال بعد آدلر نظریه‌ای درباره شخصیت تدوین کرد که با نظریه فروید تفاوت‌های بسیاری داشت و در آن از تأکید فروید بر امیال جنسی انتقاد کرد.[2] در سال 1910 فروید ریاست انجمن روان‌کاوی وین را به نام آدلر کرد تا اختلافاتشان را از بین ببرد اما موثر واقع نشد و در سال 1911 آدلر به طور کامل از فروید جدا شد. او بعدها فروید را “کلاهبردار” توصیف کرد و روان‌کاوی او را “کثیف” خواند، در مقابل فروید هم آدلر را “نابهنجار” و “دیوانه شهرت” می‌دانست. آدلر در جنگ‌ جهانی‌ اول به عنوان پزشک در ارتش اتریش خدمت کرد و پس از آن کلینیک‌های راهنمایی کودکان را در مدارس وین سازمان‌دهی کرد. در سال‌های 1920 نظام روان‌شناسی او که خودش آن را روان‌شناسی‌فردی نامیده بود، طرفداران بسیاری پیدا کرد. در سال 1935 به درجه استادی روان‌شناسی‌ بالینی در دانشکده پزشکی “لانک‌ آیلند نیویورک” منصوب شد. آدلر نویسنده‌ای پرکار و سخن‌رانی خستگی‌ناپذیر بود و در تمام عمرش حدود یکصد کتاب و مقاله به چاپ رساند. کتاب “اصول تجربی و نظری روان‌شناسی فردی” بهترین معرف نظریه‌اش در زمینه شخصیت است. آدلر بعد از عمری پربار، در سال 1937 در حالی که برای سخنرانی به ابردین واقع در اسکاتلند مسافرت کرده بود، در اثر حمله قلبی درگذشت. فروید در پاسخ به نامه دوستی که از خبر مرگ آدلر متأثر شده بود نوشت: دنیا در برابر مخالفتش با روان‌کاوی پاداش خوبی به او داد.[3]
نظریه آدلر

آدلر در نظریه‌اش، بر خلاف فروید، نقش امیال جنسی را در شکل‌گیری شخصیت به حداقل رساند و به جای تاکید بر ناهشیار به نقش هشیاری در تعیین رفتار تاکید داشت. او معتقد بود که تلاش برای اهداف آینده می‌تواند رفتار زمان حال ما را تحت تأثیر قرار دهد. لذا در روش‌ درمانی خود از تشویق استفاده می‌کرد. آدلر شخصیت انسان را یکپارچه می‌دید که ما را در جهت رسیدن به برتری و کمال هدایت می‌کند. در اینجا به چندین مفهوم که اساس نظریه شخصیت او را تشکیل می‌دهد اشاره می‌کنیم:

1) احساس ‌حقارت ‌کلی General Inferiority

همه افراد در کودکی به علت کوچکی اندام و ناتوانی، نوعی احساس‌ حقارت‌ کلی را تجربه می‌کنند. احساس ‌حقارت می‌تواند ناشی از هر نوع نقص بدنی، ذهنی، خیالی یا واقعی باشد که افراد به کمک مکانیزم جبران، تلاش می‌کنند به کمال و قدرت برسند اما با نازپروردگی بیش از حد یا طردشدگی از سوی والدین به عقده‌ حقارت تبدیل می‌شود.

2) سبک زندگی Style of life

هریک از افراد برای رسیدن به کمال به شیوه‌ای خاص رفتار می‌کنند تا به وسیله آن، احساس ‌حقارت‌ واقعی یا خیالی خود را جبران کنند. سبک زندگی، این رفتارها را شامل می‌شود که در سنین 4 یا 5 سالگی تثبیت می‌شود.

3) خود خلاق Creative Self

تجارب معینی از طریق وراثت و محیط به انسان منتقل می‌شود اما آنچه پایه نگرش او را نسبت به زندگی تشکیل می‌دهد روشی است که فعالانه بکار می‌برد و با آن تجربیات خود را تفسیر می‌کند. این مبحث، اوج نظریه آدلر محسوب می‌شود که اشاره می‌کند انسان استعداد آن را دارد که شخصیت و سرنوشت خویش را با سبک زندگی خاص خود تعیین کند نه اینکه منتظر شود تجارب گذشته آن را تعیین کند.

4) ترتیب ولادت Birth order

آدلر به تفاوت‌هایی در بین شخصیت فرزندان اول، میانی و آخر اشاره کرد که به دلیل تجربیات متفاوت آن‌ها به وجود می‌آید. به نظر او معمولاً فرزندان اول با تولد فرزند دوم احساس ناامنی و خصومت می‌کنند، سلطه‌گر و محافظه‌کاراند، به نظم و قدرت علاقه مندند و اغلب لوس و نازپرورده می‌شوند. فرزند دوم نیز جاه طلب، حسود و عصیان‌گر است و برای پیشی‌گرفتن بر فرزند اول رقابت می‌کند. از نظر او فرزند دوم از قدرت سازگاری بهتری برخوردار است.

5) علاقه اجتماعی Social Interest

استعدادی ذاتی برای همکاری با دیگران جهت رسیدن به اهداف شخصی و اجتماعی است که از طریق تجارب یادگیری در دوره کودکی رشد می‌کند.[4]
منبع:سایت باقرالعلوم(علیه السلام)

[1]. شولتز، دوان پی وشولتز، سیدنی الن؛ تاریخ روان شناسی نوین، علی اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر دوران، 1384، چاپ سوم، ص 500.

[2]. لاندین، لابرت؛ نظریه‌ها و نظام های روان شناسی، یحیی سید محمدی، تهران، نشر ویرایش، 1378،

[3]. کریمی، یوسف؛ روان شناسی شخصیت، تهران، نشر ویرایش، 1383، چاپ نهم، ص 91.

[4]. تاریخ روان‌شناسی نوین، ص 503 تا505.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد