آنچه از مجموع روايات بدست مي آيد اين است كه محبت اميرالمؤمنين در زمان حيات پيامبر نيز به عنوان يك ارزش مطرح بوده است. پيامبر همواره مي فرمود كه دوستي با علي دوستي با من است و به گفته ابوسعيد خدري، ما در زمان حيات پيامبر منافقين را با بغضشان نسبت به علي مي شناختيم و يكي از علامت نفاق افراد بغض آنها نسبت به اميرالمؤمنين بوده است. خداوند در قرآن به پيامبر امر فرموده است كه اجري براي رسالت خود به جز دوستي نزديكانش مطالبه نكند. (ذلِكَ الّذي يُبشّرالله عِباده الّذين آمنوا وَ عَمِلو الصالحاتِ قُل لا أسئَلُكُم عَلَيه اَجْراً اِلاّالمَوَدَّة فِي الْقُرْبي)[1] «اين است همان كه خدا بندگان خود را بدان بشارت مي دهد، بندگاني كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادند. بگو من از شما در برابر رسالتم مزدي طلب نمي كنم به جز مودّت نسبت با اقربا.
طبيعتاً محبت اميرالمؤمنين علي(ع) نيز در زمان حيات پيامبر(ص) به عنوان تشكر از حضرتش و پاسداشت رسالت وي، يك ارزش تلقي مي شده است. اما اينكه آيا قبول ولايت آن حضرت در زمان حيات مبارك پيامبر(ص) نيز ملاك قبولي اعمال و يا لازمه ايمان افراد بوده است يا نه؟ جاي بحث دارد كه در اين جا تنها به يك نظرگاه بسنده مي شود.
ولايت اميرالمؤمنين در چند نوبت به پيامبر و مردم عرضه شده است كه آخرين آنها در جريان حجة الوداع اتفاق افتاد آنگاه كه خداوند آيه مباركه (يا ايُّهَا الرَّسُول بَلِّغ ما اَنْزَلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّك)[2] را بر پيامبر نازل فرمود. و قبل از آن هم در آيه مباركه (اِنّما وَليُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُه وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ)[3] ولايت آن حضرت را بر مردم عرضه فرمود، بنظر مي رسد از آن زمان كه ولايت اميرالمؤمنين بر مردم عرضه شده است قبول آن (به معنائي كه بيان خواهد شد) لازمه ايمان بوده و اگر كسي آنرا نپذيرد از ايمان حقيقي و نجات بخش بي بهره است.
زيرا در آيه 55 سوره مائده خدا مي فرمايد: «خدا و رسولش و مؤمني كه در نماز، زكات مي دهد (دادن انگشتر به فقير) ولي شما هستند و نفرمود آنكه زكات مي دهد ولي شما خواهد بود. يعني همين الان كه خدا و رسولش ولي شمايند، او نيز ولي شماست و كسي كه ولايت يك ولي را در زماني كه ولي مي باشد نپذيرد از دستور خدا سر بر تافته است.
مطلب وقتي روشن تر مي شود كه بدانيم كساني كه در زمان حيات پيامبر و بعد از ابلاغ رسمي ولايت اميرالمؤمنين آشكارا منكر اين امر گشتند، مورد غضب و عقوبت الهي واقع شدند. با آنكه خداوند تنها كافران را به عذاب مرگ عقوبت مي كند. چنانكه در تفسير آيه اول سوره معارج نقل شده است كه وقتي پيامبر ولايت اميرالمؤمنين را در روز غدير به مردم بشارت داد و فرمود كه اين مرد مولاي شماست مردي به مدينه آمده و خدمت آن حضرت رسيد و گفت: به ما گفتي يك خدا را عبادت كنيم، پذيرفتيم. گفتي نماز بخوانيد، اطاعت كرديم. آيا اين مقدار بس نبود كه حالا پسرعمويت را بر ما فرمانفرما كردي؟ آيا اين كار را از نزد خودت كردي يا خدا ترا به آن امر كرد؟! پيامبر(ص) در جواب فرمود: كه خواست خدا چنين بوده است. پس او گفت خدايا اگر اين امر حق است و از جانب توست، پس سنگي از آسمان بر ما بباران. در همين حال سنگ كوچكي بر وي فرود آمد و او را به هلاکت رساند. بنا براين حد اقل بر مردم لازم است كه ولايت آن حضرت را، از وقتي كه ابلاغ عمومي شده، بپذيرند.
در نتيجه مي توان گفت: محبت و ولايت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ بعد از حادثة عظيم غدير (ابلاغ عمومي ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام)، شرط قبولي ايمان مي باشد.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ پژوهشي عميق پيرامون زندگي علي ـ عليه السلام ـ نوشته آيه الله جعفر سبحاني.
پي نوشت ها:
[1]. شوري /23.
[2]. مائده / 67.
[3]. مائده / 55.