روشهای آموزشی و وسایل ارتباط جمعی
روشهای اصلی – و غالبا انحصاری – آموزش شیوههایی است که سبب می شود شاگردان اولا، پیام های متون مقدس را حفظ کنند؛ ثانیة، در شعائر دینی شرکت کنند و ثالثا، به مواعظ یا تفسیرهای مربوط به معنای متون دینی و شیوههای کاربرد آن در زندگی گوش دهند یا آنها را مطالعه کنند. این تفسیرها را معمولا کسی که مرجعیتی دارد عرضه می کند؛ مثل یک روحانی، کشیش، معلم با دانشمند علوم دینی. در سطوح بالاتر، شاید دانش پژوهان به مذاکره و گفت و گوهایی بپردازند که در خلال آن، عقاید خود را با استناد به جملاتی از متون مقدس تقویت می کنند و مسائل دین شناختی و اخلاقی را به گونه فعال تحلیل می نمایند.
با آنکه شیوههای سنتی آموزش، هنوز هم تا حد بسیاری رایج ترین فنون آموزش در سراسر جهان است، بسیاری از شیوههای آموزشی جدید اهمیت آنها را زیر سؤال برده است. شیوههای جدید عمدتا اقتباسی است از روش شناسی ابتکاری که در مدارس غیردینی رشد کرده و در سایه پیشرفت های اخیر در روانشناسی تربیتی و فناوری آموزشی به دست آمده است. در نتیجه، شمار روزافزونی از برنامه ها، به ویژه در کشورهای غربی، به جای آنکه بر مطالعه مستقیم متون مقدس تمرکز کند، بر علایق کودکان (رویکرد دانش آموز محور) یا بر مشکلات جامعه (رویکرد مسائل اجتماعی) متمرکز شده اند. نارضایتی مربیان دینی از آنچه کمبودهای شیوههای سنتی می دانند آنها را به جانشین کردن یا تکمیل شیوههای آموزش علاقه مند کرده است.
یکی از رایج ترین موضوعات مباحث آموزش و پرورش مربوط به کارایی یادگیری حفظی است. عملا در هر سنت دینی، حفظ کردن عبارتهای متون دینی با اصول دین و قدرت بازگویی دقیق آنها را محور اصلی آموزش دینی می دانند. در شماری از مدارس مسلمانان، کودکان چند سال از وقت خود را برای حفظ قرآن و همخوانی آن به شیوه ای معین صرف می کنند. توانایی اجرای این فعالیت چنان افتخار آمیز است که در کشوری مثل مالزی، که دین رسمی آن اسلام است، هر ساله یک دوره مسابقات تلویزیونی برگزار می شود تا معلوم شود کدام جوان آیات را با فصاحت و زیبایی بیشتری قرائت می کند.
مدافعان روش طوطیوار اظهار می دارند که حفظ کردن متون مقدس توسط دانش آموزان نه تنها سبب می شود که محتوای مذکور همیشه در دسترس آنها باشد، بلکه نفس این کار پرمشقت شخصیت ساز است. همچنین طرفداران این مهارت اغلب می گویند که بازگویی دقیق کلمات مقدس به خودی خود ارزش های عرفانی را، که در ورای معنای تحلیلی عبارت ها وجود دارد، منتقل می کند: «هر مسلمانی قبول دارد که خود قرآن به عنوان کلام خداوند ترجمه پذیر نیست؛ نه تنها به شیوه معمولی که همه کارهای ادبی بزرگ غیرقابل ترجمه است، بلکه به این دلیل که معنای آن تفکیک ناپذیر از وزن و آهنگ بی نظیری است که صدای آن تولید می کند» (حسین و اشرف، ۱۹۷۹، ص۱۱۹).
با این حال، منتقدان گفته اند که بسیاری از اوقات، دانش آموزان عبارت هایی را حفظ می کنند که معنای آن را درست درک نمی کنند. آنها صرفة کلمات را طوطی وار تکرار می کنند. در نتیجه این موضوع نمی تواند راهنمایی و دل گرمی مورد نیاز در زندگی روزمره را تأمین کند. اسمیت (۱۹۸۲، ص ۹۶ – ۹۵) ضمن اظهار نظر درباره عقاید والدین آلمانی در خصوص کلاس های تربیت دینی الزامی، که آنها در مدارس متوسطه گذرانده اند، گزارش می دهد که «بزرگسالان اغلب اظهار ناخرسندی می کنند و خاطرههای ناخوشایندی دارند. آنان به یاد می آورند که باید مقدار زیادی از محتوای انجیل و سرودهای مذهبی را حفظ می کرده اند، اصول اخلاقی کامل ولی غیرقابل استفاده ای جعل شده و می بایست تعلیمات کلیسا را بدون ارزیابی می پذیرفته اند».
این مطلب که تربیت دینی از نظر فراگیران، بسیاری اوقات با علایق و نیازهای آنان تناسبی ندارد، درباره حفظ کردن طوطی وار مطرح شده است. جوانان غالبا آموزش دینی را کاری قدیمی میدانند که شاید برای گذشته مناسب بوده، ولی با تجربه ای که از آن دارند برای عصر حاضر مناسب نیست. گسترش فناوری پیشرفته سبب شده تا موضوعات غیردینی در آماده سازی جوانان برای کسب اهدافی که امید دارند آنها را به دست آورند، پیشی بگیرد و این کار مشکل را حادتر کرده است.
افزون بر این، اغلب به نظر می رسد شیوههای سنتی آموزش (مطالعه و حفظ متن مقدس، گوش دادن به مواعظ، اجرای شعائر دینی) در مقایسه با شیوههای آموزشی جدیدتر، که آموزش و پرورش غیردینی ابداع کرده است، جذابیت کمتری دارد. رویکردهایی مثل بازی های شبیه سازی، نمایش، فیلمهای سینمایی، تلویزیون و گفت و گو درباره مشکلاتی که برای جوانان این زمان مهم است، از جمله این شیوههاست. نه تنها در اهمیت شناختی روشهای رایج تشکیک شده، بلکه [موفقیت] شیوههای سنتی در دسترسی به نتایج عاطفی و عرفانی که در تجربیات دینی مطلوب می باشد، مورد تردید قرار گرفته است (سارنو Sarno ، ۱۹۸۷). مربیان دین تحت تأثیر این انتقادات، شیوهها و ابزارهای جدیدی برای جایگزینی یا اغلب برای تکمیل شیوههای سنتی جست وجو کرده اند؛ شیوههای جدیدی که به نحو بهتری تضمین می کند تا: 1. فراگیران به درستی، معنای متون مقدس را درک کنند، نه آنکه صرفا کلمات را حفظ کنند؛ ۲. محتواهای دینی در رقابت با دیگر جاذبه های محیط، توجه فراگیران را جلب کند؛ ۳. فراگیران بدانند چگونه آموزش های دینی را در زندگی روزمره خود به کار بندند؛ 4. تربیت دینی تا حد امکان شرکت کنندگان فراوانی داشته باشد.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸