روش تربیت در کلمات امام علی (ع)
زندگی کنند، و با آداب و رسوم خانواده و قبیله و فامیل هر چند بی ارزش آنها عادت کنند، و آنها را رعایت نمایند.
1- چگونگی تربیت کودک
بسیاری از مردم فرزندان خود را به گونه ای تربیت می کنند که همانند آنها فکر کنند،
زندگی کنند،
و با آداب و رسوم خانواده و قبیله و فامیل هر چند بی ارزش آنها عادت کنند، و آنها را رعایت نمایند.
که اگر جوانی چنین نبود می گویند:
تو فرزند ما نیستی!!.
در صورتی که امام علی (ع) در چگونگی تربیت فرزند بسیار واقع نگر بود و فرمود:
لاتُقسروا أولادکُم علی آدابِکم، فَانهُم مَخلوقونَ لِزمانٍ غَیرِ زَمانِکُم.
( فرزندان خود را بر آداب و رسوم خود مجبور نسازید. زیرا آنان به روزگاری غیر از روزگار شما تعلق دارند) (1)
چون انسان ها همواره در حال رشد و تکامل بوده، و نوع و سیستم زندگی، راههای تولید و کشف و اختراع و روابط اجتماعی در حالی دگرگونی است.
ما باید فرزندان خود را با واقعیت ها آشنا کنیم،
تا در هر شرائطی، و در هر جامعه ای، حقیقت را درک کنند،
درست بیاندیشند،
و واقع گرا باشند،
پس نباید در قالب های ذهنی از پیش تعیین شده قرار گیرند.
2- کودکان و تمرین نماز
تربیت دینی کودکان یکی از مسائل مهم زندگی است،
زیرا فطرت خداجوی کودکان همراه با حس کنجکاوی بتدریج رشد می کند،
و باید قانونمند شده و تربیت گردد.
امام علی (ع) نسبت به تربیت دینی کودکان فرمود:
مَرُّوا صِبیانکُم بِالصلاهِ اِذا بَلغوا سَبعَ سَنین، وَاضربوهُم علی ترکها اِذا بَلَغُوا تِسعَ سِنینَ، و تفرقُوا فی مَضاجعهم اذا بَلغُوا عَشرَ سِنینَ(2)
«کودکان را در سن 7 سالگی به نماز تمرین دهید تا عادت کنند. و اگر در سن 9 سالگی نماز را ترک کردند. آنها را بزنید.
و در سن 10 سالگی بستر خواب بچه ها را جدا کنید. »
در این رهنمود نورانی، مسائل مهمی مورد توجه امام علی (ع) است، مانند:
1- تربیت دینی کودک از سن 7 سالگی
2- برخورد با کودک در سن 9 سالگی.
3- احتیاط در تربیت جنسی کودکان در سن 10 سالگی، که در یک رختخواب نخوابند.
3- رشد فکر دینی کودک
یکی از ابعاد تربیت، رشد «فکر دینی» کودک است که همراه با رشد حس کنجکاوی باید خداشناسی و دیگر مبانی اعتقادی را به کودکان آموخت.
امام علی (ع) کودکان خود را در سنین آغازین زندگی به خداشناسی و توحید آشنا می ساخت.
در اینجا توجه به یک حادثه ظریف و اعتقادی لازم است.
« لما کانَ العباسُ و زَینبُ- وَلدی علی (ع) صَغیرین قالَ علیُّ للعباس،
قل واحدَ،
فقالَ واحد،
فقال – قل اِثنانِ،
قال : – أستحیِ أن اَقولَ بِاللسانِ الذی قُلتُ واحدَ اِثنانَ،
فقبلَ علیُّ عینیهِ ثُمَّ التفتَ الی زَینبَ و کانت علی یَسارهِ والعباسُ علی یمینهِ،
فقالت: یا أبتاهُ أتُحبُّنا؟
قال: نَعم یا بُنیَّ اَولادنا اَکبادنا،
فقالت: یا أبتاهُ حُبانِ لایَجتمعانِ فی قلبِ المومن، حبُّ اللهِ و حبُّ الاء ولادِ، و اِن کانَ لابُدَّ لنا فالشفقهُ لنا و الحبُّ لله خالصاً،
فازدادَ علیُّ بهما حُبّاً»(3)
( زمانی که عباس و زینب، دو فرزند علی (ع) در سنین کودکی بودند،
روزی علی (ع) به فرزند خود عباس فرمود:
فرزندم بگو: یک
عباس گفت: یک،
حضرت فرمود: بگو دو،
عباس گفت: خجالت می کشم با زبانی که یک گفتم دو بگویم.
امام علی (ع) از عقل و هوش و درایت فرزند خود بسیار مسرور شده، چشمان فرزند خود را بوسید.
آنگاه به زینب کبری (ع) که در طرف چپ قرار گرفته بود نگاه کرد.
زینب پرسید:
پدر جان آیا ما را دوست داری؟
امام علی (ع) فرمود:
آری دخترم، فرزندان ما جگر گوشه هایمان هستند.
زینب (ع) گفت:
پدر جان دو محبت که در قلب مؤمن جمع نمی گردد.
«حب خدا»
و «حب اولاد»
و اگر از محبت ما گریزی نیست، پس عطوفت و شفقت از آن ما و محبت خالصانه از آن خداست.
این سبب شد که مهر و عاطفه علی (ع) به آن دو فزونی گیرد.
4- تشویق کودک به سخنرانی
الف – امام علی (ع) فنّ خطابه و سخنوری را به فرزندان خود می آموخت.
روزی امام حسن (ع) را واداشت تا به منبر رفته، برای مردم خطبه بخواند.
وقتی امام مجتبی (ع) سخنرانی ایراد کرد، امام علی (ع) او را ستود.
ب – در یکی از شب های عید، امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام مجتبی (ع) فرمود:
برخیز و برای مادران و برادران و خواهران خود سخنرانی کن،
امّا امام مجتبی (ع) در حضور پدر خجالت می کشید.
امام علی (ع) برای اینکه فرزندش آسوده خاطر برخیزد و خطابه ایراد کند از اطاق خارج شد و روبروی درب ورودی منزل ایستاده، سخنان فرزند را زیر نظر داشت،
امام مجتبی (ع) برخاست و با حمد و ستایش خدا، سخن آغاز کرد،
و به جدش رسول خدا (ص) درود فرستاد و آنگاه با سخنرانی جالبی نظر همگان را به خود جلب کرد،
در پایان سخنرانی او، امام وارد اطاق شد، امام حسن (ع) را در آغوش کشید و از خطابه زیبای او تشکر کرد.
5- شرائط تنبیه کودکان
تنبیه بدنی کودکان را کسی مجاز نمی شمارد،
گرچه کودکان بزهکار را باید تنبیه کرد و کودکانی که با برخوردهایشان وضع مدرسه و کلاس را به هم می ریزند و مانع رشد دیگران می شوند را باید تنبیه کرد.
که امام علی (ع) نسبت به کودکان بدرفتار و بزهکار بیش از سه ضربت را اجازه نمی فرمود.
روزی جمعی از کودکان که در مسابقه خط نویسی شرکت کرده بودند و دفترچه های خود را خدمت امام علی (ع) آوردند تا قضاوت و تشویق گردند،
امام علی (ع) خطاب به کودکان فرمود:
اَبلغوا مُعلمکُم اِن ضَربکُم فَوقَ ثَلاثِ ضَرباتٍ فی الادَبِ اُقتصَّ مِنهُ(4)
( به معلم خود این پیام را برسانید که اگر بیش از سه ضربه بر شما بزند، قصاص خواهد شد. )
6- روش بازداری کودک
برای امام علی (ع) چند مشگ عسل به عنوان بیت المال آوردند، و چند روزی گذشت،
وقتی حضرت خواست آن را تقسیم کند، متوجه شد که عسل یکی از مشک ها دست خورده است.
قنبر را فرا خواند، و قاطعانه پرسید:
چه کسی از این مشک، عسل برداشت؟
قنبر گفت:
یکی از بچه های شما.
امام علی (ع) در اینجا دو کار مهم انجام داد که از نظر روانشناسی تربیتی، بسیار ارزشمند است:
اول اینکه آن کودک را نکوهش کرد.
دوم آن که تنها به سرزنش و نکوهش اکتفاء نکرد. بلکه مقداری پول به قنبر داد و فرمود:
برو در بازار یک رطل از بهترین عسل خریداری کن و بیاور تا بچه ها بخورند.
چون سیر باشند دست به مشک عسل بیت المال، نمی زنند.
یعنی برای بازداری کودک، تنها تنبیه و سرکوفت کافی نیست،
باید زمینه های مناسب برای بازداری را فراهم کرد،
وقتی در منزل عسل باشد، و کودک از آن بخورد، دیگر به مشک عسل بیت المال دست نمی زند.
هم اکنون بسیاری از پدران فقط بچه ها را سرکوفت می زنند، و از عملی باز می دارند، اما راه حل مناسبی ارائه نمی دهند،
یک روش جایگزین معرفی نمی کنند، که در سرگردانی کودکان بی تأثیر نیست. (5)
7- شتاب در تربیت کودک
یکی دیگر از روش های تربیت، شتاب در بازسازی و آموزش و تربیت کودک است.
پدران و مادران و دیگر مربیان تربیتی باید در تربیت کودک شتاب کنند زیرا زمینه های یادگیری و بازپروری و تربیت در سنین کودکی بیشتر از دیگر مراحل عمر فراهم است که فرمود:
أی بُنیَّ إنی لَمَّا رَأیتنی قد بَلغتُ سِنّاً، و رَأیتُنی أزدادُ وَهناً، بَادرتُ بِوصیتی إلیکَ، و أوردتُ خِصالاً مِنها قَبلَ أن یَجعلَ بی أجلی دُون أن أقضیَ إلیکَ بِما فی نَفسی، او أن أنقض فی رَایی کَما نُقصتُ فی جِسمی أو یَسبقنی إلیکَ بَعضُ غَلباتِ الهوی و فتن الدنیا، فَتکونَ کَالصَّعبِ النفورِ. و إنما قَلبُ الحدثِ کَالارضِ الخالیهِ ما القی فیها من شی ءٍ قَبلتهُ.
فَبادرتکَ بِالادبِ قَبلَ أن یَقسُوَ قَلبُکَ، و یَشتغلَ لُبُّکَ، لِتستقبلَ بجدَّ رأیکَ منَ الامرِ ما قد کفاکَ أهلُ التجاربّ بُغیتهُ و تَجربتهُ، فَتکونَ قد کُفیتَ مؤنهَ الطلبِ وعُوفیتَ من عِلاجِ التَّجربهِ، فَاتاکَ من ذلک ما قد کنا ناتیه، و استتبانَ لکَ ما رُبَّما أظلمَ علینا مِنهُ.
( پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت، و توانایی رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم،
و ارزش های اخلاقی را برای تو بر شمردم، پیش از آن که أجل فرا رسد، و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشی پدید آید چنان که در جسمم پدید آمد،
و پیش از آن که خواهش ها و دگرگونی های دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد،
زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.
پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود،
و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند، و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند.
و آن چه از تجربیات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخی از تجربیاتی که بر ما پنهان مانده بود برای شما روشن گردد. ) (6)
پی نوشت ها :
1. شرح ابن ابی الحدید، ج 20 ص 267.
2. منهاج السرور ج 1 ص 102.
3. مستدرک الوسائل، ج 15 ص 215.
4. وسائل الشیعه، ج 18 ص 582.
5. کشف الغمه ج 1 ص 234 – و مناقب ابن شهر آشوب، ج 2 ص 107.
6. نامه 31 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتاب رسائل: کلینی ( متوفای 328 هـ )
2- کتاب زواجر و مواعظ: حسن بن عبدالله بن سعید ( متوفای قرن 3 هـ )
3- عقد الفرید ج 3 ص 90 و 91 و 143 و ج 3 جدید 114: ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328 هـ )
4- من لایحضره الفقیه، ج 4 ص 392 و 386 : شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ )
5- تحف العقول ص 52/ 97 و 68 / 99 و 76: ابن شعبه حرانی ( متوفای 380 هـ )
منبع مقاله: دشتی، محمد، (1385)، امام علی (ع) و مباحث تربیتی، قم: نشر مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، چاپ سوم 1385.