نقش پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در ایجاد وحدت امت، در سه محور قابل تحلیل است: نخست راه بردهاى سیاسى و حکومتى،سپس راه بردهاى فرهنگى و عقیدتى و در نهایت، راه بردهاى ارزشى و اجتماعى. آنچه در این مقاله مورد بحث قرار مى گیرد، تنها محورهاى اول و دوم خواهد بود. الف – راه بردهاى سیاسى و حکومتى
راه کارهاى دعوت سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در جامعه اسلامى زمان خود را مى توان از بارزترین نقش هاى آن حضرت براى ایجاد وحدت امت دانست که به معناى ایجاد تحرک و دگرگونى در جامعه آن زمان به سمت ایجاد وحدت امت (به عنوان یک آرمان مشترک) است. تمام مسائلى که در این بخش مورد ملاحظه قرار مى گیرند، به نوعى از موضع گیرى ها و کارکردهاى سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله باءهدف پالایش و آماده سازى وضعیت بالفعل و شرایط خاص جامعه اسلامى شمرده مى شوند.
پیش از این نیز یادآور شدیم که این نوع تلاش ها شامل سیاست هایى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در بستر جامعه آن زمان (پیش یا پس از هجرت) به جهت دست یابى به امت واحد اتخاذ کرده اند; تدابیرى که نزد قرآن مجید در راستاى اهداف بزرگ انبیا: تلقى مى شوند; چه این که فرمود: «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیمااختلفوا فیه » (بقره: 213)
برخى از این روش ها و الگوهاى سیاسى عبارتند از:
مبارزه و انقلاب سیاسى: جلوگیرى از تشتت و پراکندگى جامعه آن روز و در مقابل، ایجاد نوعى وحدت سیاسى، راهى براى تحقق «جامعه اسلامى » است تا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از طریق آن، امکان اعتلاى نداى «وحدت امت اسلام » را به دست آورد. در واقع، این سیاست گذارى را باید اولین قدم در مسیر تحقق امت واحد دانست. بدون پیاده کردن الگوى امت در سطح یک جامعه مدنى خاص، نه داعیه وحدت بخش امم قابل پذیرش است، نه چنین چیزى امکان عینى و عملى مى یابد.
وضعیت سیاسى عربستان پیش از اسلام نشان مى دهد که هیچ گونه حاکمیت سیاسى واحد و منسجمى بر آن حکم فرما نبوده و تنها قبایل متعدد با حالت ملوک الطوایفى، به صورتى مجزاى از یکدیگر وجود داشته اند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نخستین حرکت ها، دست به یک انقلاب سیاسى براى مبارزه با وضعیت جامعه متفرق آن زمان و ایجاد یک وحدت سیاسى زدند.
مبارزه و جنبش سیاسى پیامبر صلى الله علیه و آله به دلیل جلوگیرى از گسستگى سیاسى حاکم بر زندگى اعراب جاهلى و تلاش براى ایجاد پیوند سیاسى جدید، شاهدى گویا بر راه کار وحدت دینى است. جامعه جاهلى به دلیل فقدان هرگونه قوانین حکومتى و ضوابط سیاسى، دچار آشفتگى و ویرانگرى شده و وجود آزادى هاى مفرط و نیز سنت هاى نارواى اجدادى سرآمدى براى تشدید آن بوده است.
در یکى از مدارک تاریخى این دوره، از زبان جعفربن ابى طالب (در برابر پادشاه حبشه)،وضعیت سیاسى جامعه آن زمان و اهمیت دعوت و مبارزه سیاسى آن حضرت، به خوبى قابل فهم است: «پادشاها، ما مردمى بودیم که در دوران جاهلیت، بت ها را پرستش مى کردیم، مردار مى خوردیم، کارهاى زشت انجام مى دادیم، قطع رحم مى کردیم، با همسایگان و هم پیمانان خود بدرفتارى داشتیم، نیرومند ما ناتوان ما را مى خورد، وضع ما همین بود تا خدا پیامبرى از خودمان که راستى، امانت و پاکدامنى او را مى شناسیم به سوى ما فرستاد. او ما را به سوى خدا دعوت کرد تا او را به یگانگى بشناسیم و پرستش کنیم…»
تشکیل نظام حکومتى: تلاش سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تنها در یک مبارزه منفى براى جلوگیرى از تفرق سیاسى حاکم منحصر نمى گردد، بلکه تثبیت شرایط اجتماعى و وحدت بخشى به آن به صورت نظام مند و البته در چارچوب یک نظام حکومتى را نیز به دنبال دارد. پى ریزى یک نظام واحد سیاسى مهم ترین عامل در ایجاد وحدت اسلامى خواهد بود. علاوه بر این، زمینه اى براى تشکیل امت واحد است; زیرا بدون داشتن حکومت دینى و دایت سیاسى جامعه توسط رهبرى واحد، جامعه اسلامى (اصولا) وجود ندارد و بدون آن نیز، سخن از جوامع مسلمان در سرتاسر عالم و زمینه سازى فکرى و عینى وحدت امت اسلام بى معناست: «ونرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین » دوران ده ساله حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مدینه یعنى مجموعه تلاش هاى سال هاى پس از هجرت را مى توان به عنوان شاهدى بر این مساله عنوان کرد. تصمیم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مبنى بر ایجاد یک حاکمیت الهى در جامعه عربستان آن زمان از امور قطعى تاریخ اسلام شمرده مى شود. جداى از استدلال هاى کلامى و عقیدتى (در توجه به ویژگى هاى مکتب و جامعیت دین اسلام و مساله تامین نیازهاى فردى و اجتماعى انسان) قراین فراوان تاریخى پیش روى ما قرار دارد. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بارها و به زبان هاى گوناگون مى فرمودند: «الجماعة رحمة والفرقة عذاب » ، «به حکم اسلام، باید مردم از بربریت (صحرانشینى) دست بردارند و به سوى اجتماع و سواد اعظم روى آورند. دیرنشینى و رهبانیت در اسلام نیست و دست خدا همراه با جماعت است.» از این احادیث اهتمام رسول الله صلى الله علیه و آله به تمدن و زندگى اجتماعى مسلمانان معلوم مى شود.
همچنین در اصول کافى مى خوانیم: «قال رسول الله صلى الله علیه و آله: ثلاث لایغل علیهن قلب مسلم: اخلاص العمل لله والنصیحة لائمة المسلمین واللزوم لجماعتهم، فان دعوتهم محیطة من ورائهم، المسلمون اخوة …»
از سوى دیگر، سعى پیامبر صلى الله علیه و آله در حذف انگیزه هاى عشیره اى و قبیله اى امت عرب در حضور اجتماعى آنان و نیز جایگزینى علایق و تمایلات اصیل و مذهبى، راهى براى تشکیل یک نظم واحد سیاسى با حاکمیت قانون الهى است: «انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا» (مائده: 55)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پس از آغاز مبارزه سیاسى در محیط متشنج و ناهمگون مردم جاهلى، به دنبال ایجاد یک محور واحد و کوشش براى جلب انگیزه هاى اجتماعى مردم آن روزگار بود: «ان الحکم الا لله یقص الحق وهو خیر الفاصلین » (انعام: 57)
البته، تاکید بر این که تنها قانون حاکم باید از سوى خداى متعال و رسول معظم او باشد، در همین راستا قابل تفسیر است: «ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبینا» (احزاب: 36)
از شواهد دیگر تشکیل حکومت سیاسى، اجمالا مى توان به این موارد اشاره کرد:
– دستور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به هجرت تمامى مسلمانان از همه مناطق عربستان به مدینه، با هدف گردآورى یک تجمع واحد و تاسیس حاکمیت سیاسى بود.همچنین تاکید قرآن و رسول اکرم صلى الله علیه و آله بر اهمیت هجرت در آن مقطع خاص زمانى را نباید از نظر دور داشت: «ان الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا باموالهم وانفسهم فی سبیل الله والذین آووا ونصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض والذین آمنوا ولم یهاجروا مالکم من ولایتهم من شى ء حتى یهاجروا» (انفال: 72) سپس با فاصله کوتاهى، مى فرماید: «والذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله والذین آووا ونصروا اولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق کریم » (انفال: 74)
– برگزیدن نمایندگان و کارگزاران سیاسى (حکومتى) در ماجراى بیعت عقبه که در متون تاریخى از آنان به «نقیب » تعبیر شده است. در همین زمینه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «اخرجوا الى منکم اثنى عشر نقیبا لیکونوا على قومهم بما فیهم »
درباره پیمان عقبه، طبرى در کتاب خود، تاریخ الرسل والملوک، نکته جالبى دارد که حکایت از نحوه برداشت مردم از حضور وحدت آفرین پیامبر صلى الله علیه و آله در جمع آنان مى کند. او مى گوید: «آن روز که شش تن پیامبر صلى الله علیه و آله را در نزدیکى عقبه دیدند و سخنان او را شنیدند، گفتند: امید است خدا تو را وسیلتى سازد تا مردم ما را با هم آشتى دهى و متحد سازى.»
– تنظیم و اجراى عهدنامه ها و معاهدات بین گروه هاى مختلف در مدینه و نیز برقرارى پیمان مؤاخاة بین مسلمانان (که از آن ها سخن خواهیم گفت.) – اجراى احکام سیاسى، اجتماعى و اقتصادى مانند اخذ زکات و مصرف آن، فرمان جهاد و دفاع از سرزمین اسلامى، بیعت با مردم در برقرارى و تثبیت پیوند سیاسى مردم با رهبرى، تنظیم صلح نامه ها و معاهدات با غیر مسلمانان و نیز تقسیم وظایف و تکالیف سیاسى و حکومتى بین افراد که حاکى از برقرارى نظام ادارى و تشکیلاتى بوده است.
حاکمیت اسلام: گسترش و توسعه وحدت سیاسى در عربستان را باید از جمله اهداف و سیاست گذارى هاى حکومتى پیامبر صلى الله علیه و آله تلقى کرد که زمینه ساز وحدت اسلامى بود. قلمرو نفوذ و حاکمیت دولت اسلامى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از محدوده جغرافیایى مدینه فراتر رفت; نخست، محل شبه جزیره را دربر گرفت و سپس دامنه این حرکت (به خصوص در سال هاى پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله) تا مرزهاى جغرافیایى خارج از عربستان نیز سرایت پیدا کرد: «ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون » (انبیاء: 105) و بى تردید، این حاکمیت – یعنى خلافت و وراثت (امت) عهدى – از سوى خداى حاکم مقتدر است: «وهوالذی جعلکم خلائف الارض ورفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما آتیکم » (انعام: 165)
بدین ترتیب، خط مشى سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نه تنها وحدت بخشى به یک جمعیت در محیط مساعد یثرب آن زمان بود، بلکه در سراسر سرزمین عربستان گسترش یافت و سپس تلاش در جهت دعوت توحیدى – سیاسى سایر ملت ها براى الحاق به جامعه اسلامى و در نهایت، تشکیل یک امت جهانى واحد بود; زیرا «ان الدین عندالله الاسلام » (آل عمران: 19)
با مرورى به دوران درخشان تاریخ اسلام، به خوبى مى توان روى کرد وحدت سیاسى توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در ابعاد داخلى جزیرة العرب و دامنه خارجى آن ملاحظه نمود. این هردو، از فرآیندهاى بالندگى وحدت اسلامى در فضاى یک سرزمین واحد و دیگر مناطق است.
با نزدیک شدن به سال هاى آخر حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله سیطره رسمى و فراگیر اسلام در عربستان آن زمان به اوج اقتدار و انسجام ملى خود مى رسید. برخى از خطمشى ها و سیاست هاى اصولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که در طول این ایام با انگیزه حاکمیت اسلام در عربستان صورت گرفته، عبارت است از:
– براندازى قدرت جمعى مشرکان و دشمنان ستیزه جوى اسلام و مسلمانان: «لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا» (مائده: 82)
– اعلان برائت از مشرکان و ایجاد محدودیت براى آن ها و نیز فرمان تطهیر قاطع جامعه اسلامى از شرک و بت پرستى: «برائة من الله ورسوله الى الذین عاهدتم من المشرکین » (توبه: 1) و نیز فرمود: «واذان من الله ورسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ان الله برى من المشرکین ورسوله » (توبه:3)
– دستور ویران سازى مسجد ضرار براى حفظ وحدت سیاسى جامعه و جلوگیرى از تفرقه و تشتت سیاسى که در پى آن، موجودیت نیروهاى نفاق نیز دچار یک بحران اساسى و جدى شد. قرآن کریم به زیبایى تمام فرمود: «والذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل » (توبه: 107)
چون پدید آمد که آن مسجد نبود خانه حیلت بد و دام جهود پس نبى فرمود کان را بر کنید مطرحه خاشاک و خاکستر کنید. از جمله ابعاد خارجى آن – یعنى، گسترش اسلام، رونق همبستگى سیاسى، دینى و قلمرو بیرونى – مى توان به ارسال نامه هاى رسول الله صلى الله علیه و آله به ملوک و سلاطین آن زمان اشاره کرد: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله » (آل عمران: 64) دعوت از رؤساى دولت هاى مجاور مانند پادشاه بحرین، غسان، اردن، عمان، یمن، حبشه (نجاشى)، مقوقس در اسکندریه (مصر)، روم (قیصر) ایران (خسروپرویز) و دیگران که از اواخر سال ششم هجرى به صورت یک دعوت عمومى و جهانى آغاز گردید، در راستاى تثبیت وحدت جهان اسلام بود. این رسالت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و دین حق او بود: «هوالذی ارسل رسوله بالهدى ودین الحق لیظهره على الدین کله ولوکره المشرکون » (توبه: 33)
در بین این نامه ها، مکتوبى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مقوقس، حاکم مسیحى مصر (اسکندریه) و نیز نامه اى که به قیصر، پادشاه روم، فرستاد قابل توجه است; زیرا در آن ها به وحدت مسیحیان با مسلمانان (در امر توحید) اشاره شده بود.
– انگیزه پیامبر صلى الله علیه و آله در برپایى جنگ موته و جنگ تبوک را نیز مى توان در همین راستا بیان نمود.
تدابیر دفاعى و جهادى: سیاست هاى دفاعى و جهادى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى حفظ و دفاع از وحدت سیاسى حاکم بر جامعه اسلامى و همچنین تحکیم پایه هاى آن، از جمله امورى است که راه را براى تحقق زمینه هاى وحدت امت اسلامى در بستر درونى عربستان و نیز مسلمانان مناطق دوردست فراهم مى کرد: «واعدولهم ماستطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم وآخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم » (انفال: 60)
موضع گیرى هاى تهاجمى پیامبر صلى الله علیه و آله در درگیرى با کاروان هاى اقتصادى کفار قریش، که یکى از آن ها منتهى به جنگ بدر گردید، علاوه بر این که با هدف ضربه اقتصادى به مشرکان و بازپس گیرى اموال مهاجران پى ریزى مى شد، در نوع خود، حرکتى سیاسى براى نگه دارى، تداوم و توسعه وحدت سیاسى جامعه اسلامى نیز بود: «یا ایها النبى حرض المؤمنین على القتال » (انفال: 65). (77) البته هدف نهایى از قتال (جهاد) را نیز جهانى شدن دین خدایى برمى شمرد: «وقاتلوهم حتى لاتکون فتنة ویکون الدین کله لله » (انفال: 39)
نزاع لفظى مسلمانان در تقسیم غنایم جنگ بدر و عکس العمل پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با الهام از دستور قرآن کریم مبنى بر اصلاح ذات البین نیز واقعه اى مهم و شاهدى بر حساسیت پیامبر صلى الله علیه و آله در حفظ هم دلى در صفوف جنگى است. در این باره، در بخش دیگرى سخن خواهیم گفت. همچنین از جمله سیاست هاى تهاجمى – دفاعى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى توان به حرکت نظامى براى مقابله با قبایل شورشى اطراف مرکز حکومت اسلامى و نیز در برابر بعضى از طوایف یهودیان مانند یهود بنى قریظه، ماجراى بنى قینقاع و یهودیان قلعه هاى خیبر، نیز سیاست هاى مشخصا دفاعى، شبیه آنچه در جنگ احد براى مقابله با حملات مشرکان و یا در غزوه خندق (احزاب) در برابر عده اى از یهودیان بنى نضیر و یا حتى پس از فتح مکه در جریان حادثه حنین اتخاذ نمود اشاره کرد. دستور ویژه قرآن پس از واقعه احد مبنى بر عدم توبیخ برخى از مسلمانان براى ایجاد زمینه تحکیم و پیوند قلوب و پایه هاى اعتقادى و دینى، شاهد دیگرى بر این مدعا است.
ب – راه بردهاى فرهنگى و عقیدتى
راهبردهاى فرهنگى و عقیدتى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شامل همه تلاش هاى آن حضرت در ترسیم دورنماى مطلوب امت واحد اسلامى مى شود. این ها موضع گیرها و تصمیماتى است که در ساختار فرهنگى جامعه واقع شده و محتواى دعوت فکرى رسول خدا صلى الله علیه و آله را دربر مى گیرد; مجموعه رهنمودهایى که افکار جامعه (اسلامى) را به سوى ترسیم یک امت واحد سوق داده و الگوى وحدت امت را در شکل مطلوب دینى خود براى آنها نمایان مى کند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مسیر تحقق امت جهانى اسلام نه تنها باید علایق سیاسى آحاد افراد را به یک تجمع و مرکز اقتدار هدایت کند، بلکه آن مقصد نهایى بدون آگاهى افکار، بصیرت عقلانى و جاى گزینى یک آرمان سنجیده عقیدتى با سیاق جهانى و فراملى، هرگز عملى نبود و این فرمان خداى عزیز حکیم بود که: «رسلا مبشرین ومنذرین لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل وکان الله عزیزا حکیما».
در این جا، اجمالا به برخى از این موارد اشاره مى گردد:
نهضت فرهنگى اسلام: مبارزه فرهنگى پیامبر صلى الله علیه و آله در برابر جامعه جاهلى آن زمان از دوران حضور ده ساله در مکه مکرمه آغاز مى شود. این انقلاب فرهنگى که به منظور مبارزه با اندیشه هاى شرک آلود و غیر توحیدى صورت مى پذیرفت، زمینه ساز به وجودآمدن نوعى وحدت فرهنگى در محیط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادى جاى خود را به پیدایش هویت واحد فکرى داد.
قطعا ظهور چنین پیکره مشترکى به ترسیم درست امت واحد از جامعه اسلامى کمک مؤثرى خواهد کرد و از همین زاویه، تدابیر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ایجاد وحدت فرهنگى امت اسلام نیز روشن مى شود. مبارزه فرهنگى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در این دوران، شامل برخورد فکرى با عقاید مشرکان در محدوده مباحث جهان بینى و رویارویى و ضدیت با مظاهر شرک و بت پرستى و طرح عدم انتفاع و بى بهره مندى انسان از آن ها بوده است: «واتخذوا من دونه آلهة لایخلقون شیئا وهم یخلقون ولا یملکون لانفسهم ضرا ولا نفعا ولا یملکون موتا ولا حیوة ولا نشورا» (فرقان: 3)
فضاى اعتقادى جامعه جاهلى آن زمان، حاکى از نوعى خلا فکرى و فقدان تفکرهاى منطقى و استدلالى حتى در نازل ترین سطح خود مى باشد و نهضت فرهنگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى شکستن همین معتقدات ناهمگون و شرک آلود و البته زمینه ساز تفکر توحیدى بوده است. این بینش هاى نارواى جاهلى بعدها نیز از ناحیه دین (مکررا) مورد مذمت قرار مى گرفت و اصولا پندارهاى غلط جاهلى درباره خداوند، تمثیلى براى اندیشه هاى غیر حق است: «یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة » (آل عمران: 154)
نکته قابل توجه این که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با طرح گفتگوهاى اعتقادى، برهان توحیدى خود را در افکار مردمان پرورانده و زمینه هاى درونى و فطرى تفکر سالم انسان ها را بیدار و آن ها را به تحرک عقلانى بهینه وا مى داشت. در این تعامل و برخورد فکرى، در واقع، اقامه برهان و دلیل نیز نوعى دعوت به وحدت گرایى بود که از حوزه اندیشه و تفکر آغاز مى شد; زیرا برهان حق همواره رو به سوى وحدت و الفت دارد، نه تشتت و تخالف: «یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم وانزلنا الیکم نورا مبینا» (نساء: 174)
آرمان توحیدگرایى و یکتاپرستى: در همین راستا، طرح توحید و وحدانیت الهى موضوعیت مى یابد. تکیه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر توحید و به ویژه اتصال رسالت اعتقادى خود با پایه هاى دین ابراهیمى، بهترین استفاده از ظرفیت اجتماعى آن زمان در ایجاد وحدت فکرى و توجه دادن به دورنماى اعتقادى امت واحد است. قرآن فرمود: «قل اننی هدانی ربی الى صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم وما کان من المشرکین » (انعام: 161).
در جامعه جاهلى آن زمان، هنوز گروهى از اعراب معتقد به دین ابراهیم علیه السلام بودند و هنر استفاده پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از واژه و مفهوم «حنیف » کارآمدترین راه براى ایجاد چنین پیوندى بود. آن حضرت اعلام مى داشت: «جئت بالحنیفیة دین ابراهیم.»
پیامبر صلى الله علیه و آله با این سیاست فرهنگى، نه تنها محتواى دعوت خود را تا گستره یک پیشینه تاریخى و عقیدتى محکم و ماندگار (نزد اعراب) امتداد مى بخشید، بلکه از آن امکان بالقوه، در مسیر تحقق و پویایى آرمان فکرى مشترک نیز استفاده مى کرد و با این همه، القاى یک تصویر معقول و ممکن جلوه دادن ایجاد امت واحد نیز ره آورد دیگر سیاست وى بود.
به وجودآوردن شرایط تسهیل براى یک جامعه، که در امکان عقلى و امکان عملى،رسیدن به آرمان هاى مطلوب خود دچار دغدغه و تشویش خاطر نشود، یکى از وظایف مهم رهبران دوراندیش است و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با اقتدار تمام و انتخاب نیکوترین زمینه هاى هم گرایى – یعنى، دین حنیف ابراهیمى – این رسالت الهى را دنبال مى کند: «ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابراهیم حنیفا وما کان من المشرکین » (نحل: 123).
این کلام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تکیه بر دین حنیف سهل و ساده نیز مى تواند گویاى همین بر نهاد باشد که فرمود: «بعثت بالحنیفیة السهلة السمحة »
عظمت تلاش و سیاست هاى رسول الله صلى الله علیه و آله وقتى بیش تر آشکار مى گردد که دریابیم همه این مسائل در محیطى دنبال شده که تقریبا لایه هاى اعتقادى جامعه از یکدیگر گسسته و هرگونه دورى از آداب و رسوم پیشینیان نوعى انحطاط، شکست فکرى و نفى ارزش هاى گذشته قلمداد مى شده است. قرآن کریم از این پاى بندى نابجا به پندارهاى پدران و اجداد، در برابر دعوت توحیدگرایى رسولان چنین یاد مى کند: «قالت رسلهم افى الله شک فاطر السموات والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم ویؤخرکم الى اجل مسمى قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبین » (ابراهیم: 10).
«وحدت همان چیزى است که در قرآن درباره آن سفارش شده است و ائمه، مسلمین را به این مساله دعوت کرده اند و اصلا دعوت به اسلام، دعوت وحدت است.
هویت واحد فرهنگى: یکى از ارزشمندترین راه بردهاى انتخابى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مسیر تحقق وحدت امت و ترسیم دورنماى امت واحد، تلاش براى ایجاد هویت واحد فرهنگى با مرزبندى اعتقادى است. مبارزه فکرى با شرک و بت پرستى و تکیه بر توحید و وحدانیت باید با یک حرکت کارآمد دیگرى به مرحله فرآهم آورى یک اجتماع فرهنگى – دینى برسد که نقطه آغازین آن، پیدایش هویت واحد فکرى و اعتقادى است; آن گونه که افراد را در یک نظام فکرى، به یکدیگر پیوند زند: «واعتصموا بالله هو مولیکم فنعم المولى ونعم النصیر». این امر نیز با دعوت علنى رسول اکرم صلى الله علیه و آله در همان دوران ده ساله مکه شروع مى شود. اولین مخاطبان آن حضرت، اقارب و عشیره نزدیک ایشان بودند: «وانذر عشیرتک الاقربین.» (شعراء: 214).این دعوت به انگیزه ایجاد یک حلقه عقیدتى مشترک با صبغه توحیدى (بر اساس دعوت اسلام) انجام پذیرفت که همراهى با قرابت عشیره اى آن مى توانست زیربناى نخستین هسته مرکزى هویت واحد فرهنگى را تداعى گر باشد و دقیقا از همین رو، پیامبر صلى الله علیه و آله مامور به گشایش بال هاى رحمت الهى بر مؤمنان است; زیرا پس از کریمه پیش (آیه انذار) بلافاصله، مى فرماید: «واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین » (شعراء: 215). اگرچه خاندان قریش استقبال چشمگیرى از این هدایت و دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله نکردند، ولى باید در نظر داشت که:
اولا، سیاست ویژه پیامبر صلى الله علیه و آله به بهترین صورت، داراى چنین توان و امکانى بود.
ثانیا، با صبر و پى گیرى و تداوم حرکت از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله چنین هسته اى فرهنگى در درون جامعه جاهلى (در طول زمان) تشکیل شد و پیکره اجتماع را با نوعى مرزبندى اعتقادى و ارزشى روبه رو کرد. و البته هدف از فرآیند هویت واحد فرهنگى در مراحل تولد و بلوغ خود، چیزى جز این نیست. بخشى از دستاوردهاى این هویت مشترک، ترسیم آرمان هاى نهایى امت واحد بوده است.
به نقل برخى از مورخان، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در انذار عشیره، به ایجاد نوعى مرزبندى در درون خاندان (نسبت به رسالت عام خود) اشاره داشتند; آنجا که فرمودند: «…والله الذى لا اله الا هو انی رسول الله الیکم خاصة والى الناس عامة »پس از این، مرحله دیگرى از دعوت آشکار را شاهد هستیم که یکى از اهداف آن در همین راستا قابل تحلیل است; یعنى، «فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین.»
تلاش در ایجاد چنین نهاد و هویت واحدى را (در این مقطع دعوت)، کلام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به خوبى آشکار مى کند که فرمود: «یا معشر قریش ویا معشر العرب، ادعوکم الى عبادة الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوکم الى شهادة ان لااله الا الله وانی رسول الله » (93)
با نظرى به دهه تاریخ ساز حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مکه، شواهد دیگرى نیز دست یافتنى است:
نخست آن که کوشش براى ظهور چنین هویت مشترک فکرى در مکه، زمینه ساز تشکیل حکومت در مدینه مى گردد; چرا که بیش ترین هدف پیامبر صلى الله علیه و آله در مکه، نیروسازى و تربیت اعتقادى افراد براى به وجودآوردن یک تجمع سیاسى و واگذارى مسؤولیت هاى بعدى بود. بنابراین، بعضى از تاریخ نویسان از این دوران، به دوره «فردسازى » تعبیر کرده اند.
نکته دیگر آن که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این دوره، مجاز به بهره برى از هرگونه اهرم نظامى و رزمى نبودند. سیاست پیامبر صلى الله علیه و آله در این مرحله، به صورت مطلق، عدم استفاده از قدرت و ساز و کار نظامى در برابر مشرکان و بت پرستان بود و به این ترتیب، اصحاب و یاران آن حضرت حتى حق دفاع در برابر آزار و شکنجه ها را نیز نداشتند: «فاصبر ان وعدالله حق ولا یستخفنک الذین لایوقنون » (روم: 60) انتخاب چنین شیوه اى، امکان ایجاد نوعى وفاق فکرى و فرهنگى و نیاز به هویت مشترک اعتقادى را فراهم کرد که قطعا با برخوردهاى عملى و صورى مستقیم بین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و مشرکان، محیط و شرایط را براى جنگ و درگیرى آماده مى ساخت و در نتیجه، چنین فضایى، نمى توانست جوابگوى آن هدف باشد. این گونه درگیرى ها نه فقط نیروهاى تازه مسلمان را از حیث کمى نابود مى ساخت، بلکه بابه هم زدن ثبات نسبى موجود، محیط قضاوت اجتماعى را نیز دستخوش شک و تردید مى کرد و امکان پیوستن افراد جدید به هسته اولیه را کاهش مى داد.
برخى متفکران از مساله عدم برخورد مسلحانه در دوره مکه، به عنوان ملاحظه شرایط خاص سیاسى توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یاد کرده و آن را در ردیف عوامل موفقیت و پیشرفت سریع نهضت اسلام، پس از ایمان قاطع، لیاقت و کاردانى پیامبر صلى الله علیه و آله ذکر مى کنند: «در طول سیزده سال که پیغمبر صلى الله علیه و آله در مکه بود – جز در یکى دو نوبت که آن هم یک دعوا و کتک کارى بیش نبوده است – هرگز برخورد مسلحانه اى میان مسلمان ها و غیر مسلمان ها رخ نداد … پیغمبر صلى الله علیه و آله در تمام مدت آن سیزده سال که در مکه زندگى و دعوت به اسلام مى کرد، شرایط سیاسى آن سیزده سال را کاملا رعایت کرد.»
مواظبت و درایت پیامبر اکرم صلى الله علی و آله در این مساله تا بدانجا پیش رفت که حتى در سال سیزده بعثت، هنگامى که عده اى از مردم مدینه به بیعت با پیامبر صلى الله علیه و آله (در مکه) مبادرت ورزیدند و در فرداى آن روز (در منى) اجازه آماده سازى و تجهیز نیرو، سلاح و شمشیرهاى خود را از پیامبر صلى الله علیه و آله خواستند، آن حضرت در جواب فرمود: «من هنوز به این کار امر نشده ام!»
نقش وحیانى پیامبر صلى الله علیه و آله: تاثیر غیر بشرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با استفاده از وحى الهى نیز در بررسى راهبردهاى فرهنگى نکته اى قابل توجه است. به عبارت دیگر، نقش قرآن مجید و نحوه به کارگیرى آن توسط پیامبر صلى الله علیه و آله در ترسیم دورنماى مطلوب امت واحد کارآیى بسزایى داشته است و پیامبران: موظف به به کارگیرى آیات الهى اند: «یا بنی آدم اما یاتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقى واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون » (اعراف: 35). تکیه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر قرآن و بهره گیرى به جا و به موقع از آن به عنوان یکى از تدابیر سیاسى مخصوص آن حضرت براى ترسیم دورنماى مطلوب بوده است. تاکیداتى که قرآن در موضوع وحدت و به خصوص، اعتلاى کلمه حق و دیانت اسلام دارد، بهترین درون مایه ها را در اختیار مى گذارد که فرمود: «کان الناس امة واحدة » (بقره: 213)
آنچه سیاست هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در این مورد سرعت و شدت بیش ترى مى بخشید، تاثیر جنبه اعجاز قرآن مجید بود. پیامبر صلى الله علیه و آله جز به وحى قرآنى سخن نمى گوید و محتواى نطق او نیز باید با مهر وحى الوهى تایید گردد تا از هرگونه آمیزه دیگرى، پاک و پیراسته بماند: «ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى علمه شدید القوى » (نجم: 3 – 5) و چه زیبا، مثنوى «نى » را نماد انسان کامل دانسته که از هر لایه و رنگ خود بودن (منیت) تهى است و از این رو، محمل نداى اعجازبرانگیز وحى الهى:
«کیست نى؟ آن کس که گوید دم بدم من نیم جز موج دریاى قدم از وجود خود چو نى گشتم تهى نیست از غیر خدایم آگهى چون که من من نیم، این دم زهوست پیش این دم، هرکه دم زد کافر اوست »
بدین ترتیب، اعجاز قرآن به عنوان محتواى اصیل دعوت فرهنگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تاثیر حرکت آن حضرت را دوچندان مى کند و در تحلیل تاثیر وحیانى پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به تبیین الگوى امت واحد، توجه به ابعاد فوق طبیعى خارق العاده حقیقت قرآن ضرورى مى نماید; حقیقتى که قرآن نیز خود بدان اشاره دارد: «والذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق » (فاطر: 31) و هشداردهى به تمام مردم را به وسیله آن از پیامبر صلى الله علیه و آله مى طلبد: «وکذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القرى ومن حولها» (شورى: 7). در این باره، مواردى چند در تاریخ اسلام به چشم مى خورد که اگرچه به صورت استقلالى نمى توان آن ها را جزو سیاست هاى فرهنگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در تحقق وحدت به حساب آورد، ولى یادآورى اجمالى آن ها نیز خالى از لطف نیست.
تاثیر اعجازگونه قرآن بر مردم یثرب یکى از آن هاست. در زمان حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از پیمان عقبه اولى، با تلاوت قرآن (براى مردم) توسط افرادى مانند مصعب بن عمیر، تغییر و تحول محیط اجتماعى آن زمان به سمت ایجاد یک وحدت سیاسى به پیش مى رفت; آن گونه که مورخان و سیره نویسان نوشته اند: «فتحت المدینة بالقرآن »
نسبت هاى نارواى سحر و ساحرى که مشرکان و مخالفان در برابر تاثیر چشمگیر قرآن به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى دادند و نیز عناد و لجاجت آن ها در این مورد، خود حاکى از میزان نفوذ و جلب قلوب و آراء مردم توسط محتواى قرآن و نیز ایجاد نوعى وحدت اعتقادى و سیاسى بر محور کلام الهى بود. چنین نسبت هاى نادرستى و شدت ترس و وحشت مشرکان، بهترین شاهد بر نقش اعجازآمیز قرآن در تجمع افکار و عقاید و وحدت بخشى آن ها بوده است; زیرا این کتاب از خداى عزیز حکیم سرچشمه مى گیرد: «حم، تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم » (جاثیه: 1 – 2).
روش نشر دین: کیفیت ترویج دین و سیاست نشر و تبلیغ آن توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز در جهت ایجاد امت واحده و همسو با آن بوده است: «قل هذه سبیلی ادعو الى الله على بصیرة انا ومن اتبعنی » (یوسف: 108)
از روش دعوت فکرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چنین برمى آید که آن حضرت، ظرفیت هاى روحى و ذهنى مردم را کاملا مورد نظر داشته و محتواى دعوت خود را متناسب با همان بستر اجتماعى خاص قرار مى داده است تا به این ترتیب، زمینه فراگیرى پیام خود را به آحاد مردم فراهم کند و علاوه بر این، پایه گذار وحدت فرهنگى و سیاسى باشد.
بدین سان، شکى نیست که رعایت سیر تدریجى (در امر هدایت و رسالت) را باید در همین راستا تحلیل کرد.
پاى بندى به اصل «تدریج »، جامعه را دچار شقاق زودهنگام و تشتت درونى نمى سازد و وحدت نسبى پیشین را تا حدى حفظ خواهد کرد. بنابراین، راهى است تا بتوان شرایط به وجودآمدن وحدت فرهنگى و سیاسى مطلوب را فراهم کرد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با به کارگیرى چنین سیاست فرهنگى، نه تنها به تدریج، دورنماى امت اسلامى آرمانى خود را تبیین مى نمود، بلکه طریقى براى ایجاد وحدت دینى در جامعه اعراب آن زمان نیز به حساب مى آمد.
سیاست تدریج در زمینه تبیین اعتقادات و نیز احکام و فروع دینى رعایت مى شد به گونه اى که در دوران ده ساله مکه، اصول کلى جهان بینى مانند توحید، نبوت و معاد و سپس در مدینه، آیات احکام نازل گردید. قرآن کریم مى فرماید: «وقرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا» (اسراء: 106).
رعایت مبناى تدریج نه فقط در القا و انتقال محتواى دعوت، بلکه شامل روش ها و کیفیت دعوت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز مى شد. این مساله ما را به نکته دیگرى درباره مشى سیاسى پیامبر صلى الله علیه و آله در نحوه اعلان رسالت الهى خود نیز رهنمون مى سازد که به دلیل تناسب با بحث تدریج، در این قسمت ذکر گردیده است:
مرحله اول، دعوت سرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است که قریب سه سال به طول انجامید.
مرحله دوم، شامل دعوت عشیره و خاندان نزدیک بود.
مرحله سوم، دعوت عمومى و همگانى از اعراب مکه تا سایران را در بر مى گیرد.
مرحله چهارم، دعوت نهایى جامعه بشریت با ارسال نامه به سران کشورهاى غیر عرب است.
با نگاهى گذرا، ولى تحلیلى، درمى یابیم که این گونه دعوت، نشان از نوعى مشى سیاسى ویژه در ایجاد توسعه وحدت سیاسى و فرهنگى دارد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از این طریق، اولا، آمادگى فکرى هدایت شده اى را در افرادى که دعوت او را پذیرا شدند، ایجاد کرد. ثانیا، مرکزیت سیاسى واحدى را پایه نهاد که در مواقع ضرورى به حمایت ازآن حضرت درجهت تحقق آرمان هاى الهى اش بپردازد (به خصوص که پیوند نسبى با قریش نیز اقتضاى این موضوع را داشت).
در مرحله اول، با پذیرش و تولى افرادى معدود، نوعى وحدت در تعلقات و تمایلات نفسانى و نیز بینش و نگرش هاى مشترک به وجود آورد. سپس این وحدت آغازین در چارچوب نظام قبیله اى مستحکم شد و شاکله مرکزیت اولیه وحدت سیاسى و فرهنگى پى ریزى شد، پس از آن، هدف اصلى، عمومیت دادن و تسرى شعاع پوششى این هسته مرکزى در سطح جامعه اى بزرگ تر بود و در نهایت، جهانى نمودن سیطره چنین وحدت سیاسى و فرهنگى. بنابراین، باید گفت هدف نهایى تدابیر حکیمانه و الهى پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله، ایجاد وحدت سیاسى، فرهنگى و سپس، تشکیل حکومت اسلامى و به دنبال آن، ایجاد حکومت جهانى اسلام بوده است.
( منبع: وحدت اسلامى و پیامبر اکرم (ص) راهکارهاى سیاسى – فرهنگى،سیدحسین حسینى ، فصلنامه معرفت شماره 33)
راه کارهاى دعوت سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در جامعه اسلامى زمان خود را مى توان از بارزترین نقش هاى آن حضرت براى ایجاد وحدت امت دانست که به معناى ایجاد تحرک و دگرگونى در جامعه آن زمان به سمت ایجاد وحدت امت (به عنوان یک آرمان مشترک) است. تمام مسائلى که در این بخش مورد ملاحظه قرار مى گیرند، به نوعى از موضع گیرى ها و کارکردهاى سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله باءهدف پالایش و آماده سازى وضعیت بالفعل و شرایط خاص جامعه اسلامى شمرده مى شوند.
پیش از این نیز یادآور شدیم که این نوع تلاش ها شامل سیاست هایى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در بستر جامعه آن زمان (پیش یا پس از هجرت) به جهت دست یابى به امت واحد اتخاذ کرده اند; تدابیرى که نزد قرآن مجید در راستاى اهداف بزرگ انبیا: تلقى مى شوند; چه این که فرمود: «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیمااختلفوا فیه » (بقره: 213)
برخى از این روش ها و الگوهاى سیاسى عبارتند از:
مبارزه و انقلاب سیاسى: جلوگیرى از تشتت و پراکندگى جامعه آن روز و در مقابل، ایجاد نوعى وحدت سیاسى، راهى براى تحقق «جامعه اسلامى » است تا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از طریق آن، امکان اعتلاى نداى «وحدت امت اسلام » را به دست آورد. در واقع، این سیاست گذارى را باید اولین قدم در مسیر تحقق امت واحد دانست. بدون پیاده کردن الگوى امت در سطح یک جامعه مدنى خاص، نه داعیه وحدت بخش امم قابل پذیرش است، نه چنین چیزى امکان عینى و عملى مى یابد.
وضعیت سیاسى عربستان پیش از اسلام نشان مى دهد که هیچ گونه حاکمیت سیاسى واحد و منسجمى بر آن حکم فرما نبوده و تنها قبایل متعدد با حالت ملوک الطوایفى، به صورتى مجزاى از یکدیگر وجود داشته اند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نخستین حرکت ها، دست به یک انقلاب سیاسى براى مبارزه با وضعیت جامعه متفرق آن زمان و ایجاد یک وحدت سیاسى زدند.
مبارزه و جنبش سیاسى پیامبر صلى الله علیه و آله به دلیل جلوگیرى از گسستگى سیاسى حاکم بر زندگى اعراب جاهلى و تلاش براى ایجاد پیوند سیاسى جدید، شاهدى گویا بر راه کار وحدت دینى است. جامعه جاهلى به دلیل فقدان هرگونه قوانین حکومتى و ضوابط سیاسى، دچار آشفتگى و ویرانگرى شده و وجود آزادى هاى مفرط و نیز سنت هاى نارواى اجدادى سرآمدى براى تشدید آن بوده است.
در یکى از مدارک تاریخى این دوره، از زبان جعفربن ابى طالب (در برابر پادشاه حبشه)،وضعیت سیاسى جامعه آن زمان و اهمیت دعوت و مبارزه سیاسى آن حضرت، به خوبى قابل فهم است: «پادشاها، ما مردمى بودیم که در دوران جاهلیت، بت ها را پرستش مى کردیم، مردار مى خوردیم، کارهاى زشت انجام مى دادیم، قطع رحم مى کردیم، با همسایگان و هم پیمانان خود بدرفتارى داشتیم، نیرومند ما ناتوان ما را مى خورد، وضع ما همین بود تا خدا پیامبرى از خودمان که راستى، امانت و پاکدامنى او را مى شناسیم به سوى ما فرستاد. او ما را به سوى خدا دعوت کرد تا او را به یگانگى بشناسیم و پرستش کنیم…»
تشکیل نظام حکومتى: تلاش سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تنها در یک مبارزه منفى براى جلوگیرى از تفرق سیاسى حاکم منحصر نمى گردد، بلکه تثبیت شرایط اجتماعى و وحدت بخشى به آن به صورت نظام مند و البته در چارچوب یک نظام حکومتى را نیز به دنبال دارد. پى ریزى یک نظام واحد سیاسى مهم ترین عامل در ایجاد وحدت اسلامى خواهد بود. علاوه بر این، زمینه اى براى تشکیل امت واحد است; زیرا بدون داشتن حکومت دینى و دایت سیاسى جامعه توسط رهبرى واحد، جامعه اسلامى (اصولا) وجود ندارد و بدون آن نیز، سخن از جوامع مسلمان در سرتاسر عالم و زمینه سازى فکرى و عینى وحدت امت اسلام بى معناست: «ونرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین » دوران ده ساله حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مدینه یعنى مجموعه تلاش هاى سال هاى پس از هجرت را مى توان به عنوان شاهدى بر این مساله عنوان کرد. تصمیم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مبنى بر ایجاد یک حاکمیت الهى در جامعه عربستان آن زمان از امور قطعى تاریخ اسلام شمرده مى شود. جداى از استدلال هاى کلامى و عقیدتى (در توجه به ویژگى هاى مکتب و جامعیت دین اسلام و مساله تامین نیازهاى فردى و اجتماعى انسان) قراین فراوان تاریخى پیش روى ما قرار دارد. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بارها و به زبان هاى گوناگون مى فرمودند: «الجماعة رحمة والفرقة عذاب » ، «به حکم اسلام، باید مردم از بربریت (صحرانشینى) دست بردارند و به سوى اجتماع و سواد اعظم روى آورند. دیرنشینى و رهبانیت در اسلام نیست و دست خدا همراه با جماعت است.» از این احادیث اهتمام رسول الله صلى الله علیه و آله به تمدن و زندگى اجتماعى مسلمانان معلوم مى شود.
همچنین در اصول کافى مى خوانیم: «قال رسول الله صلى الله علیه و آله: ثلاث لایغل علیهن قلب مسلم: اخلاص العمل لله والنصیحة لائمة المسلمین واللزوم لجماعتهم، فان دعوتهم محیطة من ورائهم، المسلمون اخوة …»
از سوى دیگر، سعى پیامبر صلى الله علیه و آله در حذف انگیزه هاى عشیره اى و قبیله اى امت عرب در حضور اجتماعى آنان و نیز جایگزینى علایق و تمایلات اصیل و مذهبى، راهى براى تشکیل یک نظم واحد سیاسى با حاکمیت قانون الهى است: «انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا» (مائده: 55)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پس از آغاز مبارزه سیاسى در محیط متشنج و ناهمگون مردم جاهلى، به دنبال ایجاد یک محور واحد و کوشش براى جلب انگیزه هاى اجتماعى مردم آن روزگار بود: «ان الحکم الا لله یقص الحق وهو خیر الفاصلین » (انعام: 57)
البته، تاکید بر این که تنها قانون حاکم باید از سوى خداى متعال و رسول معظم او باشد، در همین راستا قابل تفسیر است: «ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبینا» (احزاب: 36)
از شواهد دیگر تشکیل حکومت سیاسى، اجمالا مى توان به این موارد اشاره کرد:
– دستور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به هجرت تمامى مسلمانان از همه مناطق عربستان به مدینه، با هدف گردآورى یک تجمع واحد و تاسیس حاکمیت سیاسى بود.همچنین تاکید قرآن و رسول اکرم صلى الله علیه و آله بر اهمیت هجرت در آن مقطع خاص زمانى را نباید از نظر دور داشت: «ان الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا باموالهم وانفسهم فی سبیل الله والذین آووا ونصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض والذین آمنوا ولم یهاجروا مالکم من ولایتهم من شى ء حتى یهاجروا» (انفال: 72) سپس با فاصله کوتاهى، مى فرماید: «والذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله والذین آووا ونصروا اولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق کریم » (انفال: 74)
– برگزیدن نمایندگان و کارگزاران سیاسى (حکومتى) در ماجراى بیعت عقبه که در متون تاریخى از آنان به «نقیب » تعبیر شده است. در همین زمینه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «اخرجوا الى منکم اثنى عشر نقیبا لیکونوا على قومهم بما فیهم »
درباره پیمان عقبه، طبرى در کتاب خود، تاریخ الرسل والملوک، نکته جالبى دارد که حکایت از نحوه برداشت مردم از حضور وحدت آفرین پیامبر صلى الله علیه و آله در جمع آنان مى کند. او مى گوید: «آن روز که شش تن پیامبر صلى الله علیه و آله را در نزدیکى عقبه دیدند و سخنان او را شنیدند، گفتند: امید است خدا تو را وسیلتى سازد تا مردم ما را با هم آشتى دهى و متحد سازى.»
– تنظیم و اجراى عهدنامه ها و معاهدات بین گروه هاى مختلف در مدینه و نیز برقرارى پیمان مؤاخاة بین مسلمانان (که از آن ها سخن خواهیم گفت.) – اجراى احکام سیاسى، اجتماعى و اقتصادى مانند اخذ زکات و مصرف آن، فرمان جهاد و دفاع از سرزمین اسلامى، بیعت با مردم در برقرارى و تثبیت پیوند سیاسى مردم با رهبرى، تنظیم صلح نامه ها و معاهدات با غیر مسلمانان و نیز تقسیم وظایف و تکالیف سیاسى و حکومتى بین افراد که حاکى از برقرارى نظام ادارى و تشکیلاتى بوده است.
حاکمیت اسلام: گسترش و توسعه وحدت سیاسى در عربستان را باید از جمله اهداف و سیاست گذارى هاى حکومتى پیامبر صلى الله علیه و آله تلقى کرد که زمینه ساز وحدت اسلامى بود. قلمرو نفوذ و حاکمیت دولت اسلامى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از محدوده جغرافیایى مدینه فراتر رفت; نخست، محل شبه جزیره را دربر گرفت و سپس دامنه این حرکت (به خصوص در سال هاى پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله) تا مرزهاى جغرافیایى خارج از عربستان نیز سرایت پیدا کرد: «ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون » (انبیاء: 105) و بى تردید، این حاکمیت – یعنى خلافت و وراثت (امت) عهدى – از سوى خداى حاکم مقتدر است: «وهوالذی جعلکم خلائف الارض ورفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما آتیکم » (انعام: 165)
بدین ترتیب، خط مشى سیاسى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نه تنها وحدت بخشى به یک جمعیت در محیط مساعد یثرب آن زمان بود، بلکه در سراسر سرزمین عربستان گسترش یافت و سپس تلاش در جهت دعوت توحیدى – سیاسى سایر ملت ها براى الحاق به جامعه اسلامى و در نهایت، تشکیل یک امت جهانى واحد بود; زیرا «ان الدین عندالله الاسلام » (آل عمران: 19)
با مرورى به دوران درخشان تاریخ اسلام، به خوبى مى توان روى کرد وحدت سیاسى توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در ابعاد داخلى جزیرة العرب و دامنه خارجى آن ملاحظه نمود. این هردو، از فرآیندهاى بالندگى وحدت اسلامى در فضاى یک سرزمین واحد و دیگر مناطق است.
با نزدیک شدن به سال هاى آخر حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله سیطره رسمى و فراگیر اسلام در عربستان آن زمان به اوج اقتدار و انسجام ملى خود مى رسید. برخى از خطمشى ها و سیاست هاى اصولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که در طول این ایام با انگیزه حاکمیت اسلام در عربستان صورت گرفته، عبارت است از:
– براندازى قدرت جمعى مشرکان و دشمنان ستیزه جوى اسلام و مسلمانان: «لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا» (مائده: 82)
– اعلان برائت از مشرکان و ایجاد محدودیت براى آن ها و نیز فرمان تطهیر قاطع جامعه اسلامى از شرک و بت پرستى: «برائة من الله ورسوله الى الذین عاهدتم من المشرکین » (توبه: 1) و نیز فرمود: «واذان من الله ورسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ان الله برى من المشرکین ورسوله » (توبه:3)
– دستور ویران سازى مسجد ضرار براى حفظ وحدت سیاسى جامعه و جلوگیرى از تفرقه و تشتت سیاسى که در پى آن، موجودیت نیروهاى نفاق نیز دچار یک بحران اساسى و جدى شد. قرآن کریم به زیبایى تمام فرمود: «والذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل » (توبه: 107)
چون پدید آمد که آن مسجد نبود خانه حیلت بد و دام جهود پس نبى فرمود کان را بر کنید مطرحه خاشاک و خاکستر کنید. از جمله ابعاد خارجى آن – یعنى، گسترش اسلام، رونق همبستگى سیاسى، دینى و قلمرو بیرونى – مى توان به ارسال نامه هاى رسول الله صلى الله علیه و آله به ملوک و سلاطین آن زمان اشاره کرد: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله » (آل عمران: 64) دعوت از رؤساى دولت هاى مجاور مانند پادشاه بحرین، غسان، اردن، عمان، یمن، حبشه (نجاشى)، مقوقس در اسکندریه (مصر)، روم (قیصر) ایران (خسروپرویز) و دیگران که از اواخر سال ششم هجرى به صورت یک دعوت عمومى و جهانى آغاز گردید، در راستاى تثبیت وحدت جهان اسلام بود. این رسالت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و دین حق او بود: «هوالذی ارسل رسوله بالهدى ودین الحق لیظهره على الدین کله ولوکره المشرکون » (توبه: 33)
در بین این نامه ها، مکتوبى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مقوقس، حاکم مسیحى مصر (اسکندریه) و نیز نامه اى که به قیصر، پادشاه روم، فرستاد قابل توجه است; زیرا در آن ها به وحدت مسیحیان با مسلمانان (در امر توحید) اشاره شده بود.
– انگیزه پیامبر صلى الله علیه و آله در برپایى جنگ موته و جنگ تبوک را نیز مى توان در همین راستا بیان نمود.
تدابیر دفاعى و جهادى: سیاست هاى دفاعى و جهادى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى حفظ و دفاع از وحدت سیاسى حاکم بر جامعه اسلامى و همچنین تحکیم پایه هاى آن، از جمله امورى است که راه را براى تحقق زمینه هاى وحدت امت اسلامى در بستر درونى عربستان و نیز مسلمانان مناطق دوردست فراهم مى کرد: «واعدولهم ماستطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم وآخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم » (انفال: 60)
موضع گیرى هاى تهاجمى پیامبر صلى الله علیه و آله در درگیرى با کاروان هاى اقتصادى کفار قریش، که یکى از آن ها منتهى به جنگ بدر گردید، علاوه بر این که با هدف ضربه اقتصادى به مشرکان و بازپس گیرى اموال مهاجران پى ریزى مى شد، در نوع خود، حرکتى سیاسى براى نگه دارى، تداوم و توسعه وحدت سیاسى جامعه اسلامى نیز بود: «یا ایها النبى حرض المؤمنین على القتال » (انفال: 65). (77) البته هدف نهایى از قتال (جهاد) را نیز جهانى شدن دین خدایى برمى شمرد: «وقاتلوهم حتى لاتکون فتنة ویکون الدین کله لله » (انفال: 39)
نزاع لفظى مسلمانان در تقسیم غنایم جنگ بدر و عکس العمل پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با الهام از دستور قرآن کریم مبنى بر اصلاح ذات البین نیز واقعه اى مهم و شاهدى بر حساسیت پیامبر صلى الله علیه و آله در حفظ هم دلى در صفوف جنگى است. در این باره، در بخش دیگرى سخن خواهیم گفت. همچنین از جمله سیاست هاى تهاجمى – دفاعى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى توان به حرکت نظامى براى مقابله با قبایل شورشى اطراف مرکز حکومت اسلامى و نیز در برابر بعضى از طوایف یهودیان مانند یهود بنى قریظه، ماجراى بنى قینقاع و یهودیان قلعه هاى خیبر، نیز سیاست هاى مشخصا دفاعى، شبیه آنچه در جنگ احد براى مقابله با حملات مشرکان و یا در غزوه خندق (احزاب) در برابر عده اى از یهودیان بنى نضیر و یا حتى پس از فتح مکه در جریان حادثه حنین اتخاذ نمود اشاره کرد. دستور ویژه قرآن پس از واقعه احد مبنى بر عدم توبیخ برخى از مسلمانان براى ایجاد زمینه تحکیم و پیوند قلوب و پایه هاى اعتقادى و دینى، شاهد دیگرى بر این مدعا است.
ب – راه بردهاى فرهنگى و عقیدتى
راهبردهاى فرهنگى و عقیدتى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شامل همه تلاش هاى آن حضرت در ترسیم دورنماى مطلوب امت واحد اسلامى مى شود. این ها موضع گیرها و تصمیماتى است که در ساختار فرهنگى جامعه واقع شده و محتواى دعوت فکرى رسول خدا صلى الله علیه و آله را دربر مى گیرد; مجموعه رهنمودهایى که افکار جامعه (اسلامى) را به سوى ترسیم یک امت واحد سوق داده و الگوى وحدت امت را در شکل مطلوب دینى خود براى آنها نمایان مى کند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مسیر تحقق امت جهانى اسلام نه تنها باید علایق سیاسى آحاد افراد را به یک تجمع و مرکز اقتدار هدایت کند، بلکه آن مقصد نهایى بدون آگاهى افکار، بصیرت عقلانى و جاى گزینى یک آرمان سنجیده عقیدتى با سیاق جهانى و فراملى، هرگز عملى نبود و این فرمان خداى عزیز حکیم بود که: «رسلا مبشرین ومنذرین لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل وکان الله عزیزا حکیما».
در این جا، اجمالا به برخى از این موارد اشاره مى گردد:
نهضت فرهنگى اسلام: مبارزه فرهنگى پیامبر صلى الله علیه و آله در برابر جامعه جاهلى آن زمان از دوران حضور ده ساله در مکه مکرمه آغاز مى شود. این انقلاب فرهنگى که به منظور مبارزه با اندیشه هاى شرک آلود و غیر توحیدى صورت مى پذیرفت، زمینه ساز به وجودآمدن نوعى وحدت فرهنگى در محیط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادى جاى خود را به پیدایش هویت واحد فکرى داد.
قطعا ظهور چنین پیکره مشترکى به ترسیم درست امت واحد از جامعه اسلامى کمک مؤثرى خواهد کرد و از همین زاویه، تدابیر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ایجاد وحدت فرهنگى امت اسلام نیز روشن مى شود. مبارزه فرهنگى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در این دوران، شامل برخورد فکرى با عقاید مشرکان در محدوده مباحث جهان بینى و رویارویى و ضدیت با مظاهر شرک و بت پرستى و طرح عدم انتفاع و بى بهره مندى انسان از آن ها بوده است: «واتخذوا من دونه آلهة لایخلقون شیئا وهم یخلقون ولا یملکون لانفسهم ضرا ولا نفعا ولا یملکون موتا ولا حیوة ولا نشورا» (فرقان: 3)
فضاى اعتقادى جامعه جاهلى آن زمان، حاکى از نوعى خلا فکرى و فقدان تفکرهاى منطقى و استدلالى حتى در نازل ترین سطح خود مى باشد و نهضت فرهنگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى شکستن همین معتقدات ناهمگون و شرک آلود و البته زمینه ساز تفکر توحیدى بوده است. این بینش هاى نارواى جاهلى بعدها نیز از ناحیه دین (مکررا) مورد مذمت قرار مى گرفت و اصولا پندارهاى غلط جاهلى درباره خداوند، تمثیلى براى اندیشه هاى غیر حق است: «یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة » (آل عمران: 154)
نکته قابل توجه این که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با طرح گفتگوهاى اعتقادى، برهان توحیدى خود را در افکار مردمان پرورانده و زمینه هاى درونى و فطرى تفکر سالم انسان ها را بیدار و آن ها را به تحرک عقلانى بهینه وا مى داشت. در این تعامل و برخورد فکرى، در واقع، اقامه برهان و دلیل نیز نوعى دعوت به وحدت گرایى بود که از حوزه اندیشه و تفکر آغاز مى شد; زیرا برهان حق همواره رو به سوى وحدت و الفت دارد، نه تشتت و تخالف: «یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم وانزلنا الیکم نورا مبینا» (نساء: 174)
آرمان توحیدگرایى و یکتاپرستى: در همین راستا، طرح توحید و وحدانیت الهى موضوعیت مى یابد. تکیه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر توحید و به ویژه اتصال رسالت اعتقادى خود با پایه هاى دین ابراهیمى، بهترین استفاده از ظرفیت اجتماعى آن زمان در ایجاد وحدت فکرى و توجه دادن به دورنماى اعتقادى امت واحد است. قرآن فرمود: «قل اننی هدانی ربی الى صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم وما کان من المشرکین » (انعام: 161).
در جامعه جاهلى آن زمان، هنوز گروهى از اعراب معتقد به دین ابراهیم علیه السلام بودند و هنر استفاده پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از واژه و مفهوم «حنیف » کارآمدترین راه براى ایجاد چنین پیوندى بود. آن حضرت اعلام مى داشت: «جئت بالحنیفیة دین ابراهیم.»
پیامبر صلى الله علیه و آله با این سیاست فرهنگى، نه تنها محتواى دعوت خود را تا گستره یک پیشینه تاریخى و عقیدتى محکم و ماندگار (نزد اعراب) امتداد مى بخشید، بلکه از آن امکان بالقوه، در مسیر تحقق و پویایى آرمان فکرى مشترک نیز استفاده مى کرد و با این همه، القاى یک تصویر معقول و ممکن جلوه دادن ایجاد امت واحد نیز ره آورد دیگر سیاست وى بود.
به وجودآوردن شرایط تسهیل براى یک جامعه، که در امکان عقلى و امکان عملى،رسیدن به آرمان هاى مطلوب خود دچار دغدغه و تشویش خاطر نشود، یکى از وظایف مهم رهبران دوراندیش است و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با اقتدار تمام و انتخاب نیکوترین زمینه هاى هم گرایى – یعنى، دین حنیف ابراهیمى – این رسالت الهى را دنبال مى کند: «ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابراهیم حنیفا وما کان من المشرکین » (نحل: 123).
این کلام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تکیه بر دین حنیف سهل و ساده نیز مى تواند گویاى همین بر نهاد باشد که فرمود: «بعثت بالحنیفیة السهلة السمحة »
عظمت تلاش و سیاست هاى رسول الله صلى الله علیه و آله وقتى بیش تر آشکار مى گردد که دریابیم همه این مسائل در محیطى دنبال شده که تقریبا لایه هاى اعتقادى جامعه از یکدیگر گسسته و هرگونه دورى از آداب و رسوم پیشینیان نوعى انحطاط، شکست فکرى و نفى ارزش هاى گذشته قلمداد مى شده است. قرآن کریم از این پاى بندى نابجا به پندارهاى پدران و اجداد، در برابر دعوت توحیدگرایى رسولان چنین یاد مى کند: «قالت رسلهم افى الله شک فاطر السموات والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم ویؤخرکم الى اجل مسمى قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبین » (ابراهیم: 10).
«وحدت همان چیزى است که در قرآن درباره آن سفارش شده است و ائمه، مسلمین را به این مساله دعوت کرده اند و اصلا دعوت به اسلام، دعوت وحدت است.
هویت واحد فرهنگى: یکى از ارزشمندترین راه بردهاى انتخابى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مسیر تحقق وحدت امت و ترسیم دورنماى امت واحد، تلاش براى ایجاد هویت واحد فرهنگى با مرزبندى اعتقادى است. مبارزه فکرى با شرک و بت پرستى و تکیه بر توحید و وحدانیت باید با یک حرکت کارآمد دیگرى به مرحله فرآهم آورى یک اجتماع فرهنگى – دینى برسد که نقطه آغازین آن، پیدایش هویت واحد فکرى و اعتقادى است; آن گونه که افراد را در یک نظام فکرى، به یکدیگر پیوند زند: «واعتصموا بالله هو مولیکم فنعم المولى ونعم النصیر». این امر نیز با دعوت علنى رسول اکرم صلى الله علیه و آله در همان دوران ده ساله مکه شروع مى شود. اولین مخاطبان آن حضرت، اقارب و عشیره نزدیک ایشان بودند: «وانذر عشیرتک الاقربین.» (شعراء: 214).این دعوت به انگیزه ایجاد یک حلقه عقیدتى مشترک با صبغه توحیدى (بر اساس دعوت اسلام) انجام پذیرفت که همراهى با قرابت عشیره اى آن مى توانست زیربناى نخستین هسته مرکزى هویت واحد فرهنگى را تداعى گر باشد و دقیقا از همین رو، پیامبر صلى الله علیه و آله مامور به گشایش بال هاى رحمت الهى بر مؤمنان است; زیرا پس از کریمه پیش (آیه انذار) بلافاصله، مى فرماید: «واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین » (شعراء: 215). اگرچه خاندان قریش استقبال چشمگیرى از این هدایت و دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله نکردند، ولى باید در نظر داشت که:
اولا، سیاست ویژه پیامبر صلى الله علیه و آله به بهترین صورت، داراى چنین توان و امکانى بود.
ثانیا، با صبر و پى گیرى و تداوم حرکت از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله چنین هسته اى فرهنگى در درون جامعه جاهلى (در طول زمان) تشکیل شد و پیکره اجتماع را با نوعى مرزبندى اعتقادى و ارزشى روبه رو کرد. و البته هدف از فرآیند هویت واحد فرهنگى در مراحل تولد و بلوغ خود، چیزى جز این نیست. بخشى از دستاوردهاى این هویت مشترک، ترسیم آرمان هاى نهایى امت واحد بوده است.
به نقل برخى از مورخان، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در انذار عشیره، به ایجاد نوعى مرزبندى در درون خاندان (نسبت به رسالت عام خود) اشاره داشتند; آنجا که فرمودند: «…والله الذى لا اله الا هو انی رسول الله الیکم خاصة والى الناس عامة »پس از این، مرحله دیگرى از دعوت آشکار را شاهد هستیم که یکى از اهداف آن در همین راستا قابل تحلیل است; یعنى، «فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین.»
تلاش در ایجاد چنین نهاد و هویت واحدى را (در این مقطع دعوت)، کلام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به خوبى آشکار مى کند که فرمود: «یا معشر قریش ویا معشر العرب، ادعوکم الى عبادة الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوکم الى شهادة ان لااله الا الله وانی رسول الله » (93)
با نظرى به دهه تاریخ ساز حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مکه، شواهد دیگرى نیز دست یافتنى است:
نخست آن که کوشش براى ظهور چنین هویت مشترک فکرى در مکه، زمینه ساز تشکیل حکومت در مدینه مى گردد; چرا که بیش ترین هدف پیامبر صلى الله علیه و آله در مکه، نیروسازى و تربیت اعتقادى افراد براى به وجودآوردن یک تجمع سیاسى و واگذارى مسؤولیت هاى بعدى بود. بنابراین، بعضى از تاریخ نویسان از این دوران، به دوره «فردسازى » تعبیر کرده اند.
نکته دیگر آن که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این دوره، مجاز به بهره برى از هرگونه اهرم نظامى و رزمى نبودند. سیاست پیامبر صلى الله علیه و آله در این مرحله، به صورت مطلق، عدم استفاده از قدرت و ساز و کار نظامى در برابر مشرکان و بت پرستان بود و به این ترتیب، اصحاب و یاران آن حضرت حتى حق دفاع در برابر آزار و شکنجه ها را نیز نداشتند: «فاصبر ان وعدالله حق ولا یستخفنک الذین لایوقنون » (روم: 60) انتخاب چنین شیوه اى، امکان ایجاد نوعى وفاق فکرى و فرهنگى و نیاز به هویت مشترک اعتقادى را فراهم کرد که قطعا با برخوردهاى عملى و صورى مستقیم بین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و مشرکان، محیط و شرایط را براى جنگ و درگیرى آماده مى ساخت و در نتیجه، چنین فضایى، نمى توانست جوابگوى آن هدف باشد. این گونه درگیرى ها نه فقط نیروهاى تازه مسلمان را از حیث کمى نابود مى ساخت، بلکه بابه هم زدن ثبات نسبى موجود، محیط قضاوت اجتماعى را نیز دستخوش شک و تردید مى کرد و امکان پیوستن افراد جدید به هسته اولیه را کاهش مى داد.
برخى متفکران از مساله عدم برخورد مسلحانه در دوره مکه، به عنوان ملاحظه شرایط خاص سیاسى توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یاد کرده و آن را در ردیف عوامل موفقیت و پیشرفت سریع نهضت اسلام، پس از ایمان قاطع، لیاقت و کاردانى پیامبر صلى الله علیه و آله ذکر مى کنند: «در طول سیزده سال که پیغمبر صلى الله علیه و آله در مکه بود – جز در یکى دو نوبت که آن هم یک دعوا و کتک کارى بیش نبوده است – هرگز برخورد مسلحانه اى میان مسلمان ها و غیر مسلمان ها رخ نداد … پیغمبر صلى الله علیه و آله در تمام مدت آن سیزده سال که در مکه زندگى و دعوت به اسلام مى کرد، شرایط سیاسى آن سیزده سال را کاملا رعایت کرد.»
مواظبت و درایت پیامبر اکرم صلى الله علی و آله در این مساله تا بدانجا پیش رفت که حتى در سال سیزده بعثت، هنگامى که عده اى از مردم مدینه به بیعت با پیامبر صلى الله علیه و آله (در مکه) مبادرت ورزیدند و در فرداى آن روز (در منى) اجازه آماده سازى و تجهیز نیرو، سلاح و شمشیرهاى خود را از پیامبر صلى الله علیه و آله خواستند، آن حضرت در جواب فرمود: «من هنوز به این کار امر نشده ام!»
نقش وحیانى پیامبر صلى الله علیه و آله: تاثیر غیر بشرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با استفاده از وحى الهى نیز در بررسى راهبردهاى فرهنگى نکته اى قابل توجه است. به عبارت دیگر، نقش قرآن مجید و نحوه به کارگیرى آن توسط پیامبر صلى الله علیه و آله در ترسیم دورنماى مطلوب امت واحد کارآیى بسزایى داشته است و پیامبران: موظف به به کارگیرى آیات الهى اند: «یا بنی آدم اما یاتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقى واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون » (اعراف: 35). تکیه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر قرآن و بهره گیرى به جا و به موقع از آن به عنوان یکى از تدابیر سیاسى مخصوص آن حضرت براى ترسیم دورنماى مطلوب بوده است. تاکیداتى که قرآن در موضوع وحدت و به خصوص، اعتلاى کلمه حق و دیانت اسلام دارد، بهترین درون مایه ها را در اختیار مى گذارد که فرمود: «کان الناس امة واحدة » (بقره: 213)
آنچه سیاست هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در این مورد سرعت و شدت بیش ترى مى بخشید، تاثیر جنبه اعجاز قرآن مجید بود. پیامبر صلى الله علیه و آله جز به وحى قرآنى سخن نمى گوید و محتواى نطق او نیز باید با مهر وحى الوهى تایید گردد تا از هرگونه آمیزه دیگرى، پاک و پیراسته بماند: «ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى علمه شدید القوى » (نجم: 3 – 5) و چه زیبا، مثنوى «نى » را نماد انسان کامل دانسته که از هر لایه و رنگ خود بودن (منیت) تهى است و از این رو، محمل نداى اعجازبرانگیز وحى الهى:
«کیست نى؟ آن کس که گوید دم بدم من نیم جز موج دریاى قدم از وجود خود چو نى گشتم تهى نیست از غیر خدایم آگهى چون که من من نیم، این دم زهوست پیش این دم، هرکه دم زد کافر اوست »
بدین ترتیب، اعجاز قرآن به عنوان محتواى اصیل دعوت فرهنگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تاثیر حرکت آن حضرت را دوچندان مى کند و در تحلیل تاثیر وحیانى پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به تبیین الگوى امت واحد، توجه به ابعاد فوق طبیعى خارق العاده حقیقت قرآن ضرورى مى نماید; حقیقتى که قرآن نیز خود بدان اشاره دارد: «والذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق » (فاطر: 31) و هشداردهى به تمام مردم را به وسیله آن از پیامبر صلى الله علیه و آله مى طلبد: «وکذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القرى ومن حولها» (شورى: 7). در این باره، مواردى چند در تاریخ اسلام به چشم مى خورد که اگرچه به صورت استقلالى نمى توان آن ها را جزو سیاست هاى فرهنگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در تحقق وحدت به حساب آورد، ولى یادآورى اجمالى آن ها نیز خالى از لطف نیست.
تاثیر اعجازگونه قرآن بر مردم یثرب یکى از آن هاست. در زمان حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از پیمان عقبه اولى، با تلاوت قرآن (براى مردم) توسط افرادى مانند مصعب بن عمیر، تغییر و تحول محیط اجتماعى آن زمان به سمت ایجاد یک وحدت سیاسى به پیش مى رفت; آن گونه که مورخان و سیره نویسان نوشته اند: «فتحت المدینة بالقرآن »
نسبت هاى نارواى سحر و ساحرى که مشرکان و مخالفان در برابر تاثیر چشمگیر قرآن به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى دادند و نیز عناد و لجاجت آن ها در این مورد، خود حاکى از میزان نفوذ و جلب قلوب و آراء مردم توسط محتواى قرآن و نیز ایجاد نوعى وحدت اعتقادى و سیاسى بر محور کلام الهى بود. چنین نسبت هاى نادرستى و شدت ترس و وحشت مشرکان، بهترین شاهد بر نقش اعجازآمیز قرآن در تجمع افکار و عقاید و وحدت بخشى آن ها بوده است; زیرا این کتاب از خداى عزیز حکیم سرچشمه مى گیرد: «حم، تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم » (جاثیه: 1 – 2).
روش نشر دین: کیفیت ترویج دین و سیاست نشر و تبلیغ آن توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز در جهت ایجاد امت واحده و همسو با آن بوده است: «قل هذه سبیلی ادعو الى الله على بصیرة انا ومن اتبعنی » (یوسف: 108)
از روش دعوت فکرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چنین برمى آید که آن حضرت، ظرفیت هاى روحى و ذهنى مردم را کاملا مورد نظر داشته و محتواى دعوت خود را متناسب با همان بستر اجتماعى خاص قرار مى داده است تا به این ترتیب، زمینه فراگیرى پیام خود را به آحاد مردم فراهم کند و علاوه بر این، پایه گذار وحدت فرهنگى و سیاسى باشد.
بدین سان، شکى نیست که رعایت سیر تدریجى (در امر هدایت و رسالت) را باید در همین راستا تحلیل کرد.
پاى بندى به اصل «تدریج »، جامعه را دچار شقاق زودهنگام و تشتت درونى نمى سازد و وحدت نسبى پیشین را تا حدى حفظ خواهد کرد. بنابراین، راهى است تا بتوان شرایط به وجودآمدن وحدت فرهنگى و سیاسى مطلوب را فراهم کرد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با به کارگیرى چنین سیاست فرهنگى، نه تنها به تدریج، دورنماى امت اسلامى آرمانى خود را تبیین مى نمود، بلکه طریقى براى ایجاد وحدت دینى در جامعه اعراب آن زمان نیز به حساب مى آمد.
سیاست تدریج در زمینه تبیین اعتقادات و نیز احکام و فروع دینى رعایت مى شد به گونه اى که در دوران ده ساله مکه، اصول کلى جهان بینى مانند توحید، نبوت و معاد و سپس در مدینه، آیات احکام نازل گردید. قرآن کریم مى فرماید: «وقرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا» (اسراء: 106).
رعایت مبناى تدریج نه فقط در القا و انتقال محتواى دعوت، بلکه شامل روش ها و کیفیت دعوت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز مى شد. این مساله ما را به نکته دیگرى درباره مشى سیاسى پیامبر صلى الله علیه و آله در نحوه اعلان رسالت الهى خود نیز رهنمون مى سازد که به دلیل تناسب با بحث تدریج، در این قسمت ذکر گردیده است:
مرحله اول، دعوت سرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است که قریب سه سال به طول انجامید.
مرحله دوم، شامل دعوت عشیره و خاندان نزدیک بود.
مرحله سوم، دعوت عمومى و همگانى از اعراب مکه تا سایران را در بر مى گیرد.
مرحله چهارم، دعوت نهایى جامعه بشریت با ارسال نامه به سران کشورهاى غیر عرب است.
با نگاهى گذرا، ولى تحلیلى، درمى یابیم که این گونه دعوت، نشان از نوعى مشى سیاسى ویژه در ایجاد توسعه وحدت سیاسى و فرهنگى دارد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از این طریق، اولا، آمادگى فکرى هدایت شده اى را در افرادى که دعوت او را پذیرا شدند، ایجاد کرد. ثانیا، مرکزیت سیاسى واحدى را پایه نهاد که در مواقع ضرورى به حمایت ازآن حضرت درجهت تحقق آرمان هاى الهى اش بپردازد (به خصوص که پیوند نسبى با قریش نیز اقتضاى این موضوع را داشت).
در مرحله اول، با پذیرش و تولى افرادى معدود، نوعى وحدت در تعلقات و تمایلات نفسانى و نیز بینش و نگرش هاى مشترک به وجود آورد. سپس این وحدت آغازین در چارچوب نظام قبیله اى مستحکم شد و شاکله مرکزیت اولیه وحدت سیاسى و فرهنگى پى ریزى شد، پس از آن، هدف اصلى، عمومیت دادن و تسرى شعاع پوششى این هسته مرکزى در سطح جامعه اى بزرگ تر بود و در نهایت، جهانى نمودن سیطره چنین وحدت سیاسى و فرهنگى. بنابراین، باید گفت هدف نهایى تدابیر حکیمانه و الهى پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله، ایجاد وحدت سیاسى، فرهنگى و سپس، تشکیل حکومت اسلامى و به دنبال آن، ایجاد حکومت جهانى اسلام بوده است.
( منبع: وحدت اسلامى و پیامبر اکرم (ص) راهکارهاى سیاسى – فرهنگى،سیدحسین حسینى ، فصلنامه معرفت شماره 33)