ريشهي واژهي ماهان
نامش در قرآن شش بار آمده است؛ چهار بار نام وي پس از نام فرعون آمده و به تبهکاري او در زمين و هلاک و غرق او تصريح شده است.
نويسنده: عبدالرحمن بَدَوي
نامش در قرآن شش بار آمده است؛ چهار بار نام وي پس از نام فرعون آمده و به تبهکاري او در زمين و هلاک و غرق او تصريح شده است.
1- وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا يَحْذَرُونَ. (1)
2- …إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِينَ.(2)
3- فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً. (3)
4- إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ. (4)
5- وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ. (5)
هامان که معني آن د ر قاموس کتاب مقدس «مشهور» ضبط شده و با «هيمنه» قرابت لفظي و معنوي دارد، گويا با فرعون که شايد «مفتاح بن رعميس» يا «توتمس دوم» باشد، معاصر بوده و وزارت او را به عهده داشته است. لغتشناسان، هامان را لفظ غيرمنصرف ميشناسند و عَلَميّت و الف و نون زايد را موجب منع صرف آن دانسته، بنابراين آن را مشتق از «هامَ» ميدانند. برخي اشتقاق آن را از «همن» پنداشتهاند و منع صرف آن را به واسطهي علميّت و عُجمه ميدانند.
در قاموس کتاب مقدس، هامان نام وزير اول خشايارشا معرفي شده است که وي با يهود دشمني داشته و چون «مَردُخاي» به وي تعظيم ننمود، دستور قتل عام يهود را صادر کرده است ولي «اِستَر» از اجراي دستور وي مانع شده و خشايارشا را بر آن داشته که هامان را بر مزار همانداري که براي مردخاي آماده شده بود، بياويزند.
چون در زبان فارسي لفظي که با هامان قرابت داشته باشد، موجود نيست؛ در ميان درباريان خشايارشا شخصي به اين نام وجود ندارد. ميتوان گفت که يهوديان به يکي از وزراي خشايارشا به مناسبت شباهتي که با هامان وزير فرعون داشته و مانند او با يهود دشمني ميورزيد، لقب هامان دادند. (6)
1- وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا يَحْذَرُونَ. (1)
2- …إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِينَ.(2)
3- فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً. (3)
4- إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ. (4)
5- وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ. (5)
هامان که معني آن د ر قاموس کتاب مقدس «مشهور» ضبط شده و با «هيمنه» قرابت لفظي و معنوي دارد، گويا با فرعون که شايد «مفتاح بن رعميس» يا «توتمس دوم» باشد، معاصر بوده و وزارت او را به عهده داشته است. لغتشناسان، هامان را لفظ غيرمنصرف ميشناسند و عَلَميّت و الف و نون زايد را موجب منع صرف آن دانسته، بنابراين آن را مشتق از «هامَ» ميدانند. برخي اشتقاق آن را از «همن» پنداشتهاند و منع صرف آن را به واسطهي علميّت و عُجمه ميدانند.
در قاموس کتاب مقدس، هامان نام وزير اول خشايارشا معرفي شده است که وي با يهود دشمني داشته و چون «مَردُخاي» به وي تعظيم ننمود، دستور قتل عام يهود را صادر کرده است ولي «اِستَر» از اجراي دستور وي مانع شده و خشايارشا را بر آن داشته که هامان را بر مزار همانداري که براي مردخاي آماده شده بود، بياويزند.
چون در زبان فارسي لفظي که با هامان قرابت داشته باشد، موجود نيست؛ در ميان درباريان خشايارشا شخصي به اين نام وجود ندارد. ميتوان گفت که يهوديان به يکي از وزراي خشايارشا به مناسبت شباهتي که با هامان وزير فرعون داشته و مانند او با يهود دشمني ميورزيد، لقب هامان دادند. (6)
پينوشتها:
1- قصص (28)، آيهي 6: «و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفي] به فرعون و هامان و لشکريانش آنچه را که از جانب آنان بيمناک بودند، بنمايانيم».
2- همان بخشي از آيهي 8: «فرعون و هامان و لشکريان آنها خطاکار بودند».
3- همان، بخشي از آيهي 38: «پس اي هامان، برايم بر گِل آتش بيفروز و برجي [بلند] براي من بساز».
4- غافر (40)، آيهي 24: «به سوي فرعون و هارون و قارون [اما آنان] گفتند: افسونگري شياد است».
5- همان، آيهي 36: «فرعون گفت: اي هامان، براي من کوشکي بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم».
6- محمد خزايلي، اعلام قرآن، صفحات 659 و 660.
منبع مقاله :
بدوي؛ عبدالرحمن، (1392)، دفاع از قرآن در برابر آراي خاورشناسان، برگردان: حسين سيّدي، مشهد: انتشارات به نشر، چاپ پنجم