خانه » همه » مذهبی » ريشه هاى درونى غيبت

ريشه هاى درونى غيبت

ريشه هاى درونى غيبت

براى فردى كه از برادر مؤمنش خشمگين مى‏شود و آتش غضب در درونش شراره مى‏كشد، امكان پديد آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن كه پشت سرش عيوب او را برشمرد و از اين راه خشم خود را فرو نشاند و ديگر اين كه خشم خود را به صورت خشم و كينه و عقده فرو نشاند؛ ولى ريشه كن نكرده، هر جا مناسبتى پيش آيد، عيوبش را به طور مستمر عنوان كند كه هر دو حالت از رذايل است.

2fbbec1a 360c 4ecc bbac b9f81fcd12cf - ريشه هاى درونى غيبت
41522 - ريشه هاى درونى غيبت
ريشه هاى درونى غيبت

نويسنده: أيت الله مجتبى تهرانى

در اين مقاله، به بررسى ريشه‏هاى درونى و امورى كه سرمنشأ غيبت هستند، پرداخته مى‏شود. اين امور عبارتند از:

1. فرونشاندن خشم

براى فردى كه از برادر مؤمنش خشمگين مى‏شود و آتش غضب در درونش شراره مى‏كشد، امكان پديد آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن كه پشت سرش عيوب او را برشمرد و از اين راه خشم خود را فرو نشاند و ديگر اين كه خشم خود را به صورت خشم و كينه و عقده فرو نشاند؛ ولى ريشه كن نكرده، هر جا مناسبتى پيش آيد، عيوبش را به طور مستمر عنوان كند كه هر دو حالت از رذايل است.

2. همراهى با همنشينان و دوستان

گاه انسان براى گرم كردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از ديگران، زبان به غيبت مى‏گشايد؛ مثل آن كه در مجلسى دوستانه، يكى از دوستان غيبت مى‏كند و در اين بين، فردى كه قصد غيبت نداشته، از ترس اين كه مبادا جمع او را نپذيرد، بحث را پى مى‏گيرد و زبان خود را به غيبت مى‏آلايد.

3. خنثى كردن اثر

گاهى شخصى براى پيشگيرى يا خنثى كردن اثر حرفى كه درباره او زده شده است، به غيبت آلوده مى‏شود.
هرگاه انسان براى خنثى كردن اثر سخن كسى كه مى‏خواهد آبروى او را ببرد، يا بر ضد او شهادتى بدهد، پيش دستى كرده، نقايص و عيوب او را در غيابش عنوان كند، حتى اگر آن عيوب درست هم باشد، اين فرد غيبت كرده است و اگر براى نفوذ كلامش به دروغ نيز توسل جويد، به افتراء نيز دچار شده است.
روشن است كه اين مسأله نيز به كوچكى نفس انسان يا به ترس او باز مى‏گردد.

4. توجيه يا رفع اتهام

گاه فرد، عمل زشتى انجام داده يا به آن متهم شده است و براى توجيه يا رفع اتهام، از برادر مؤمن خود غيبت مى‏كند و او را به شركت در اين عمل زشت متهم مى‏سازد يا حتى ارتكاب را فقط به او نسبت مى‏دهد؛ به اين ترتيب، عيبى ديگر بر عيب هاى خود مى‏افزايد كه اين هم در ضعف نفس انسان ريشه دارد.

5. كبر

گاهى شخص براى اين كه فضيلت خود را در مسأله‏اى اثبات كند، عيب برادر ايمانى‏اش را ذكر مى‏كند.
او نقص‏هاى شخص ديگرى را مى‏گويد تا به صورت غير مستقيم برترى خود را به رخ بكشد. اين فرد به رذيله نفسانى يا خود بزرگ بينى دچار است.

6. حسد

كسى كه به بيمارى نفسانى حسد مبتلا است، از ستايش برادر مؤمنش ناراحت مى‏شود؛ به همين دليل عيوب او را منتشر مى‏كند.
بى هنران، هنرمند را نتوانند كه بينند همچنان كه سگان بازارى، سگ صيد را. مشغله برآرند و پيش آمدن نيارند؛ يعنى سفله چون به هنر با كسى برنيايد به خبثش در پوستين افتد.
كند هر آينه غيبت، حسود كوته دست‏ كه در مقابله گنگش بود زبان مقال [1]

7. مزاح و شوخى

گاهى غيبت جنبه شهوانى و لهوى دارد؛ مانند آن كه شخصى در جمع دوستان، براى شوخى و خنده؛ نقايص برادر يا خواهر ايمانى خود را يادآور مى‏شود. اين از جمله رفتارهاى ناپسندى است كه در نيروى درونى شهوت ريشه دارد و در باب شوخى و مزاح مورد گفت‏وگو است.

8. تمسخر

گاه انسان براى استهزاى ديگرى به غيبت كردن او پرداخته، عيب‏هايش را فاش مى‏سازد.

9. دلسوزى بدون توجه

شخص غيبت كننده هنوز به آداب الاهى مؤدب نشده است؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گيرد؛ ولى مسير آن را نمى‏داند و به بيراهه مى‏رود.
او با ديدن عيب مؤمنى، از روى دلسوزى به باز گفتن آن مى‏پردازد؛ مانند آن كه فردى خطاى برادر مؤمنش را ديده يا متوجه نقصى در او، در بعد دينى يا ابعاد ديگر شده است و از روى دلسوزى، بى‏اختيار پشت سرش عيب‏هاى او را برمى‏شمرد. دلسوزى و ناراحتى او واقعى است و چه بسا اگر آن عيب را فاش نمى‏ساخت، پاداشى هم نصيب او مى‏شد؛ ولى چون طرف صحبتش را معرفى كرده، ثوابش به عقاب تبديل مى‏شود؛ بنابراين در رحمت و شفقت و مهربانى هم بايد معيار شرعى در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مايه عذاب او نشود.

10. خشم در راه حق

گاه انسان در برابر رفتار زشتى كه از ديگرى مشاهده مى‏كند، چنان خشمگين مى‏شود كه ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت، نام فرد انجام دهنده را نيز مى‏آورد كه در اين جا هم او به غيبت دچار شده است؛ زيرا مى‏توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خويش را از آن رفتار زشت اظهار كند. اين خشم ستوده و پسنديده است، ولى غيبت نكوهيده و ناپسند است.
حضرت صادق (علیه السلام) مى‏فرمايد:
اصل الغيبه يتنوع بعشره انواع: شفاء غيظ و مساعده قوم و تهمه و تصديق خبر بلاكشفه و سوءظن و حسد و سخريه و تعجب و تبرم و تزين. [2]با اين تفاسير به خوبى روشن مى‏شود كه براى ايمن ماندن از عذاب الاهى بايد از زبان به خوبى مراقبت كرد، همان گونه كه امام صادق (علیه السلام) در ادامه سخن مى‏فرمايد:
فان اردت السلامه فاذكر الخالق لا المخلوق، فيصير لك مكان الغيبه عبره و مكان الاثم ثوابا. [3]اگر مى‏خواهى سالم بمانى، خدا را ياد كن، نه خلق خدا را. آن وقت به جاى اين كه غيبت كنى، عبرت مى‏گيرى و به جاى گناه، ثواب مى‏كنى.

پي نوشت :

[1]. سعدى: گلستان، باب 8، حكايت 47.
[2]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 9، ص 118، ح 10407.
[3]. همان.

منبع: اخلاق الهى (آفات زبان ) ج4 ص 35

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد