خانه » همه » مذهبی » زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن

زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن

زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن

مرحوم آقابزرگ تهرانی نام کامل این کتاب را «زبدةالبیان فی براهین احکام القرآن و تفسیر آیات احکام القرآن» معرفی می‌کند و می‌گوید:

10416 - زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن
10416 - زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن

 

نویسنده: علیرضا خیراللهی کوهانستانی

 

1- معرفی زبدةالبیان

از مهم‌ترین کتب آیات الأحکام می‌توان به چهار نمونه اشاره کرد. که عبارتند از:
• فقه القرآن فی آیات القرآن تألیف قطب‌الدین راوندی؛
• کنزالعرفان فی فقه القرآن تألیف فاضل مقداد؛
• زبدةالبیان فی براهین آیات القرآن تألیف محقق اردبیلی؛
• مسالک الافهام إلی آیات الأحکام تألیف فاضل جواد؛
ولی در این میان زبدةالبیان به دلیل فتاوای نو، استدلال‌های عقلی و منطقی، تمسک به ظواهر آیات و نقد آثار گذشته، از برجستگی خاصی برخوردار است.
مرحوم آقابزرگ تهرانی نام کامل این کتاب را «زبدةالبیان فی براهین احکام القرآن و تفسیر آیات احکام القرآن» معرفی می‌کند و می‌گوید:
«(126: زبدةالبیان فی براهین احکام القرآن و تفسیر آیات احکام القرآن للمولی المقدس احمد بن محمد اردبیلی المتوفی فی صفر 993 طبع بطهران 1305 اوله [بعد الحمد إعلم أن هنا فائدة لابد قبل شروع فی المقصود من الأشارة الیها] (1)» همچنین ایشان ترجمه‌ای از این کتاب معرفی می‌کند و نام نویسنده و محل آن را دقیقاً مشخص نمی‌کند و احتمال می‌دهد دو ترجمه از این کتاب وجود داشته باشد یک ترجمه در کتابخانه حسن صدرالدین و دیگری در کتاب‌های موقوف در مدرسه بادکوبیه در کربلا (2).
حاشیه‌ها و شرح‌های متعددی بر این کتاب نوشته شده است آقابزرگ تهرانی در این‌باره می‌گوید:
محقق اردبیلی در زبدةالبیان چنانچه از نامش برمی‌آید در عین گزیده بودن، به نقل و نقد و بررسی آراء فقهی شیخ طبرسی در مجمع‌البیان و جارالله زمخشری در تفسیر کشاف و نظرات قاضی بیضاوی و گاهی نظرات فخررازی پرداخته و با رعایت اصول علمی و عملی این اثر بی‌نظیر را در تفسیر آیات احکام پدید آورد.
رعایت نظم و اختصار، دقت و ژرف‌نگری، استدلال و استنباط عقلی و دوری از تعصب ناجا در مسائل علمی، توجه به اصول اخلاقی و تأکید بر ارزش‌های انسانی برخی از ویژگی‌های این تفسیر است.
زبدةالبیان از منابع مهم آیات الأحکام است که تأثیر به سزایی بر آثار بعد از خود گذاشته است. سبک و شیوه تفسیر او بی‌شک چراغ راهی برای تفاسیری مانند مسالک الإفهام و همچنین تفسیر المیزان علامه طباطبایی بوده است و تکیه و اعتماد مفسرین و دانشمندان متعدد دیگر به این اثر تفسیری قابل توجه می‌باشد.
از نکات شایان ذکر در خصوص جایگاه این اثر فقهی وجود اندیشه نوآور محقق اردبیلی براساس عقیده سهله و سمحه بودن شریعت ناب محمدی می‌باشد که باعث مخالفت بعضی دانشمندان بعد از محقق با برخی نظریات ایشان شده است. در ادامه با ذکر چند عنوان بیشتر به ویژگی‌های تألیفی این کتاب می‌پردازیم.

2- تاریخ تألیف

مرحوم محقق اردبیلی تاریخ تألیف زبدة‌البیان را ثبت نکرده است و از این‌که در زبدةالبیان به چند تألیف دیگرش مانند مجمع الفائدة و البرهان و حاشیه شرح تجرید قوشچی حواله داده‌اند به دست می‌آید ایشان زبدةالبیان را پس از آنها و در اواخر عمر شریفشان نوشته‌اند (3). البته بعضی به شاهد مثالی اشاره نموده‌اند که دلیلی بر تألیف زبدةالبیان به عنوان آخرین کتاب تألیفی محقق اردبیلی می‌باشد، و آن این‌که محقق اردبیلی در پایان کتاب الطهارة زبدةالبیان اقرار به حقایقی را [در بحث عصمت نبی و امام معصوم] از زبان مخالفان نقل می‌کند و وعده می‌دهد که آنها را به زودی یک‌جا جمع می‌کند (4).
ولی به نظر می‌رسد این شاهد مناسبی برای این نظریه نیست زیرا ممکن است محقق اردبیلی طبق وعده خود آن کتاب مورد نظر را تألیف نموده باشد ولی به دلیل خصومت معاندین یا عوامل دیگر از بین رفته باشد و به دست ما نرسیده باشد.

3- تعداد آیات مورد بحث

قدما و مفسرین نخستین، از آیات الاحکام تلقی خاصی داشته‌اند. آنان تعداد آیات الاحکام را در قالب خاصی محدود کرده بودند. علمایی مانند مقاتل بن سلیمان (م 150) از اهل سنت و علامه فخر‌الدین احمد بن عبدالله متوج بحرانی (م 771) از امامیه تعداد آیات الاحکام را پانصد آیه شمارش کرده‌اند.
ولی کسانی مانند ابن دقیق (م 720) گفته‌اند مقدار آیات الاحکام نمی‌تواند منحصر در این عدد باشد بلکه به اختلاف قریحه‌ها و ذهن‌های مختلف می‌توان تعداد آیات الاحکام را شمارش کرد. (5)
محقق اردبیلی در کتاب زبدةالبیان در لابلای آیات مربوط به احکام، به تناسب آیات زیادی را مورد بحث قرار داده که بسی فراتر از احکام فقهی است و نیز به مناسبت در ذیل بعضی آیات، آیاتی را مورد بحث قرار داده که در بدو امر بی‌ربط به نظر می‌رسند؛ در مجموع تعداد 468 آیه در 58 باب فقهی، در این کتاب، مورد بررسی قرار گرفته است. (6)
ملاحظه می‌کنیم در نظر محقق اردبیلی با توجه به در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان و جامعیت آیات قرآن و همچنین گسترش ابواب فقهی و بوجود آمدن مسائل جدید مرتبط با فقه، بسنده کردن به همان روش کاری قبلی، ناموزون به نظر می‌رسد.

4- ویژگی‌های تألیفی زبدةالبیان

الف. تفاوت در تألیف

تفاوت‌هایی در سبک تألیف علامه محقق اردبیلی نسبت به سایر فقهای شیعه وجود دارد که در ذیل به چند مورد اشاره می‌کنیم:
1. عالمان شیعه بیشتر به سبک تفاسیر موضوعی و نظیر ابواب کتب فقه پیش رفته‌اند، محقق اردبیلی هم از کتاب الطهارة و الصلاة شروع کرده است.
در این روش عملاً برخی آیه‌هایی که بار فقهی هم دارند حذف شده‌اند و عنوان مناسبشان در آیات الاحکام‌ها نیامده است.
محقق اردبیلی نیز به ذکر چنین آیه‌هائی نپرداخته است ولی در عوض آیاتی را مورد بحث قرار می‌دهد که به نظر ایشان فایده بیشتری در این مبحث بر آن مترتب است. مثلاً پایان بحث جهاد گفته‌اند: «ولکن نتمه بایات لها فوائد کثیرة و مناسبة ما به (7)» و در 9 صفحه 6 آیه را بررسی کرده‌اند.
2. بعضی مؤلفین فقه از مباحث بدیهی می‌پرهیزند ولی محقق اردبیلی به تفسیر هر آنچه در متن آیه آمده، می‌پردازد مثلاً: وجوب صوم و صلاة از ضروریات دین است ولی این نکته باعث شده تا ایشان در آیات صوم به استنباط وجوب روزه از آیه‌ها، تصریح کند.
ایشان در کتاب الصلاة چنین بیان می‌دارد:
«و بدان که وجوب نمازهای [واجب] بحث فقهی نیست بلکه از ضروریات دین است علاوه بر این‌که آیات دلالت کننده بر [وجوب] در نهایت اجمال به سر می‌روند پس ترک آنها شایسته‌تر است ولی ما بعضی آیات را برای بیان وقت [نمازها] و بعضی فایده‌های دیگر ذکر کردیم (8)». (9)
ملاحظه می‌کنیم محقق اردبیلی بیشتر به آیاتی می‌پردازد که بتوان بحث فقهی از دل آنها استخراج کرد ولی به فوائد دیگر چون مسائل اخلاقی و عبادی و غیره نیز نظر دارد؛ همچنین نیاز به این توجیه و توضیح ایشان وقتی روشن می‌شود که ایشان طبق عنوان همین فصل که نوشته است: «النوع الثانی فی دلائل الصلوات الخمس و اوقاتها» ولی تنها به بحث وقت پرداخته و از اتلاف وقت در ضروریات صرف‌نظر و صرفه‌جویی نموده است.
3. دیگر تفاوت تألیف جناب محقق اردبیلی با بعضی آثار دیگر در این است که ایشان فراتر از مدار مرسوم آیه بحث نمی‌کند ولی گاهی فواید کلامی، اخلاقی، تفسیری و تاریخی را از دل آیات و روایات استخراج می‌نماید و به فراخور بحث، به آنها می‌پردازد:
به طور نمونه در ذیل آیه «وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَةِ (10)» روایتی را از پیامبر ذکر می‌کند که ایشان به قبیله ذی خشب سفر فرمودند که به اندازه طول یک روز مسافت بود و بیست و چهار میل فاصله داشت پس نماز را قصر نمودند و روزه را افطار کردند در حالی که بعضی از افرادی که با ایشان بودند به روزه خود ادامه دادند. بنابراین، پیامبر آنها را عصات [طغیانگران] نامید و آنها تا روز قیامت عصیانگرند و ما فرزندان این عصیانگران را تا به امروز می‌شناسیم (11). محقق اردبیلی بیان می‌دارد «در بیان این روایت فوائد و احکام بسیاری است که به این خاطر آن را نقل نمودم پس دقت کن» (12).
4. محقق اردبیلی به بحث واجب و مستحب به یک چشم نگریسته و هر دوی آنها برای ایشان اهمیت دارد و به همین دلیل به آنها پرداخته است در صورتی که معمولاً مندوبات در دروس خارج، به جهت «تسامح در ادله سنن»، «احادیث من بلغ» و «عدم عقاب بر ترک مستحبات» متروک می‌ماند! (13) به طور مثال محقق اردبیلی نظایری از مستحبات نماز را در بخش: «النوع السادس فی المندوبات» بیان نموده‌اند که عبارتند از:
بلند کردن دست هنگام تکبیر، استعاذه به شیطان به هنگام قرائت حمد و سوره، غسل قبل از نماز، نماز شب (14) و درباب مستحبات نکاح در بخش «النوع الرابع فی اشیاء من توابع النکاح»، مسائلی از قبیل: حرمت نگاه به نامحرم، لزوم حجاب وحد آن، پوشاندن زینت از نامحرم، اوقات خلوت با همسران و قوانین آن، کیفیت آمیزش… را مورد بررسی قرار داده‌اند (15).

ب. نظم و ترتیب در مباحث آیات

محقق اردبیلی معمولاً پس از ذکر تمام یا قسمتی از آیه، اول لغت و اعراب، سپس معنی و اگر دارای شأن نزول باشد آن شأن نزول و فضای نزول را تشریح می‌نماید آنگاه به استنباط احکام و نقل اقول می‌پردازد، این نظم و ترتیب در همه جای زبدةالبیان وجود دارد و در پایان عقیده شیعه یا نظر خودش را بیان می‌کند.
برای نمونه در بحث احکام متعلق به نماز که قرآن می‌فرماید: در ذیل آیه هشتم «الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (16)»
«آن خدایی که برای شما زمین را گسترده و آسمان را برافراشت و از آسمان باران نازل فرمود تا انواع میوه‌ها برای شما پدید آید و چون می‌دانید خدا بی‌مثل و مانند است برای او مثل و مانند و شریک قرار ندهید» در ابتدا الفاظ آیه را اعراب می‌کند و بیان می‌دارد «اما در مورد اعراب: کلمه الذی منصوب است زیرا که یا صفت است بعد از صفت ربّ یا مدح است و کلمه الأرض و الفراش دو مفعول جعل هستند و السّماء و البناء عطف بر آن دو هستند و «من» اول ابتدائیه و «من» دوم بعضیة است در این صورت رزقا حال است یا مفعول له یعنی در حالی که رزق است یا برای این‌که رزق شما باشد یا [من دوم] من بیانیه است که مقدم بر مبیّن ذکر شده است که مبین این‌جا رزق است همان‌طور که گفته می‌شود أنفقت من دراهم ألفا. هزار درهم أنفاق کردم و «أنزل» عطف است بر «جعل»… (17).» (18)
همچنین محقق اردبیلی در ادامه بحث لغت را مطرح می‌کند و بیان می‌دارد: «و اما لغت: فراش همان بساط است و بناء همان ساختمان است و این‌جا منظور قبه است و در أصل أعم از خانه و قبه است و در کشاف هم این‌گونه گفته شده است (19) و ندّ [یعنی] مثل، که [این مثل] ضدّ [مثل خود] است. (20) (21)
محقق اردبیلی در ادامه در مورد معنی آیه بیان می‌دارد: «و اما معنی: به اعتبار ضمیمه کردن [این آیه] به [آیه] اول [یعنی «یَاأَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (22)‌ای مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفریده است بپرستید تا [با پرستیدن او] پروا پیشه شوید] [در این دو آیه] به عبادت خدا امر شده است [خدائی] که موصوف به صفات مذکوره [یعنی خالق شما و خالق پیشینیان شما] است [همچنین] از شرک به خدا [به وسیله عبارت فَلاَ تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْدَاداً] نهی شده و به قطع عذر و [نپذیرفتن عذر] مردم به وسیله جعلی که به خاطر عدم قدرت بوجود آمده است اشاره شده است زیرا علم و تمییز [حق و باطل و خالقیت خدا در آنها] وجود دارد. همچنین آنچه [آگاهی می‌دهد] به وسیله خلق این [مخلوقات] یادآوری شده به [مردم] می‌رسد که غیر خدا قادر به [آفرینش] آن [مخلوقات] نیست به خصوص آن ضدّی که برای خدا شریک قرار می‌دهند و قائم مقام او می‌کنند که از جمله آنها بت‌ها هستند که قادر بر کاری نیستند و نه نفع می‌رسانند نه ضرر (23)». (24)
محقق اردبیلی در ادامه احکامی را از آیه استنباط می‌کنند که از جمله آنها با بیان ایشان این است: «اما احکام مستنبطه از آیه:
1. اباحه سکونت در هر کجای [کره] زمین به صورت دلخواه و [اقامه] نماز در آن و سایر عبادات
2. استعمال و استفاده از آب برای هر چیزی به صورتی که اتفاق‌نظر بر آن وجود دارد
3. طهارت آب و طهوریت آن زیرا طاهر کردن به وسیله آب از جمله انتفاعات مطلوب از آن است.
4. مقام امتنان [الهی] باعث شامل همه موارد مذکور می‌گردد علاوه بر این‌که همه میوه‌هائی که با آب برای رزق به دست می‌آید مباح است (25).
5. تحریم شرک و ثبوت وحدانیت الهی و این‌که جاهل در صورت عدم قدرت بر علم یا عدم راهنمایی که به او برسد معذور است (26). (27)
ملاحظه می‌کنیم محقق اردبیلی به ترتیب اهمیت مطالب به بحث اعراب و لغت و معنی، آن هم به صورت ضمیمه کردن آیات به یکدیگر و در نهایت به احکام مستنبطه از آیه پرداخته و قصد دارد با سیر این روند ذهن خواننده را برای ارائه مطالب خود آماده کند و تفسیر جامع و در عین حال مختصری از آیات الأحکام ارائه دهد، ایشان این نظم در تفسیر را در اکثر آیات به غیر از معدودی رعایت نموده است.

ج. آمیختگی اخلاق و احکام

از آنجا که محقق اردبیلی علاوه بر بحث علمی و تفسیر آیه‌ها به فکر تهذیب و تربیت جان‌ها هم هست در موارد زیادی مطالب مناسب اخلاقی را به میان می‌آورد گویا بیش از آن‌که در قید تنظیم کتاب و ترتیب فصول باشد به فکر انسان‌سازی است.
برای نمونه در بخشی از کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر که قرآن می‌فرماید: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ (28)» «پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این‌گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم.»
محقق اردبیلی ذیل آیه بیان می‌دارد: «آیه دلالت دارد بر این‌که چاره‌ای نیست بر این‌که انسان در خوف عظیم باشد زیرا خدا با [یونس نبی] (علیه السلام) کرد آنچه را کرد [و او را در شکم ماهی زندانی نمود] با این‌که کار او ترک اولی بود علاوه بر این‌که فکر می‌کرد [کار او] برای خدا بوده است پس ما چگونه چنین گمانی در مورد خود ببریم مگر در صورتی که توجه [به بدی کارمان نداشته باشیم] و اعتباری به [کار] ما نباشد پس خیال خود را راحت می‌کنیم. بنابراین باید به خدا از [این ظن و گمان] پناه ببریم و همچنین [آیه] بر تشویق و ترغیب به اقرار به گناهان و ظلم [در نزد خدا] دلالت دارد زیرا [این کار] در استجابت دعا دخالت دارد و نیز بر تکرار ذکر این آیه شریفه در هنگام سختی و برای دفع گرفتاری‌ها و غم‌ها [دلالت دارد] (29). (30)
ملاحظه می‌کنیم که محقق اردبیلی در ذیل بحث قول لین و لزوم حداقلی اثرگذاری در امر به معروف به مناسبت بحث اخلاقی خوف از خدا و راضی نبودن به اعمال خود و اقرار به گناه و دعا به درگاه الهی را بیان می‌دارد.

د. گزیده‌گویی

هنر محقق اردبیلی در خلاصه‌گویی کتاب زبدةالبیان را با مسمی نموده است گاه سخن چند صفحه‌ای دیگران را در چند سطر یا چند کلمه گنجانده است نمونه‌هایی از این دست در مقایسه کنزالعرفان یا زبدةالبیان مشهود است:
محقق اردبیلی گاهی از ذکر و تفسیر بعضی آیات خودداری کرده است زیرا امکان عمل به آنها در آن زمان وجود نداشته است در حالی‌که کنزالعرفان یکایک آیات احکام را که امکان استفاده حکمی از آنها وجود داشته را ذکر نموده است.
محقق اردبیلی در کتاب الجهاد پس از ذکر شش آیه مهم مربوط به جهاد بیان می‌دارد: «و از آنجایی که جهاد واقع نمی‌شود مگر با حضور امام و در حال حاضر احتیاج به شناخت احکام آن نداریم پس بقیه آیات متعلق به آن را رها می‌کنیم (31)» و در ادامه بیان می‌دارد «ولی این بحث را به وسیله آیاتی که فوائد بیشتر و مناسبت بهتری دارد تکمیل می‌کنیم (32)» (33)
مجموعه مباحث کتاب جهاد زبدةالبیان 22 صفحه است در حالی که کتاب الجهاد کنزالعرفان به ضمیمه بحث تقیه بالغ بر 60 صفحه است ولی برعکس کتاب امر به معروف و نهی از منکر کنزالعرفان تنها 4 صفحه است در حالی که آن کتاب در زبدةالبیان قریب 40 صفحه است (34).
ملاحظه می‌کنیم محقق اردبیلی به دنبال بحث مسائل و مباحث کاربردی مانند امر به معروف است و به این دلیل که حفظ دین مردم برای او در درجه اول اهمیت است به طور مبسوط به این مباحث می‌پردازد در حالی که مباحث جهاد را متعلق به حضور امام می‌داند لذا در حد خلاصه و گزیده آنها را بیان می‌کند.
از طرفی گاهی خلاصه مباحث فقهی را ذکر و تفصیل به سایر کتب استدلالی فقی حواله می‌دهد، یا نتیجه مسئله‌ای اصولی را مطرح کرده و اصل بحث را به جایش در علم اصول ارجاع داد.
به طور نمونه در مبحث رد تحیّت قرآن می‌فرماید: «وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسِیباً (35)» و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن،‌ یا همانندش را پاسخ دهید یقیناً خدا همواره بر همه چیز حسابرس است».
محقق اردبیلی ذیل آیه بیان می‌دارد: «بعضی (36) یادآور شده‌اند سلام کردن بر نمازگذار مستحب است و مکروه نیست مثل این‌که به خاطر عموم ادله [مانند آیه بالا این فتوا را داده‌اند] و این‌که اگر بر نمازگذار سلام شد واجب است رد جواب کند و اگر ردّ را ترک کند ممکن است که نماز او باطل شود اگر در وقت [جواب] سلام دادن مشغول به ذکری از اذکار نماز مانند قرائت [حمد و سوره] باشد [اشکالی که من در تقدیر دارم این است که در این صورت] ترک ردّ به دلیل فوریت [جواب] حرام است [در حالی که جواب سلام] یک کلام اجنبی نهی شده از آن می‌شود و نهی در عبادت باعث بطلان عبادت می‌گردد [یعنی اثر تکلیفی نهی در عبادت بطلان است] همان‌طور که [این قاعده] در اصول [نیز] ثابت شده است و تو می‌دانی عموم [ادله] صراحت در فوریت ندارد و به همین خاطر گفته شده در توالت (37) و در حمام شخص لخت مکروه است [جواب سلام بدهد] و در صورت در نظر گرفتن [وجوب] پس [این قول که] وجوب مقدم است بر افعال نماز ممنوع است [و پذیرفته نیست] [پس با این استدلال فوریت رد می‌شود. دلیل دومی هم که برای ردّ فوریت ذکر می‌کنم این است که] موالات در نماز واجب است پس فوریتی وجود ندارد و در صورت در نظر گرفتن [وجوب ردّ سلام] در این حالت [شخص] مخیر می‌شود به این‌که [وجوب ردّ سلام را رعایت کند] یا موالات را، و در صورت رجحان [وجوب ردّ سلام] [ما می‌گوییم] تحریم کلام [در نماز] فرع است بر امر به شیء مستلزم نهی از ضد خاص آن است (38)» و ما در جای خودش [به این بحث] تحقق بخشیده‌ایم (39)». (40)
منظور محقق اردبیلی این است که ما به وسیله یک اصل و یک فرع وجوب رد سلام را نیز رد می‌کنیم اول با اصل امر به شیء که مستلزم نهی از ضد خاص آن است به این صورت که امر به نماز خود به خود مستلزم نهی از تمامی ضدهای خاص آن است که آن ضدها مانع انجام جزئی از نماز می‌شوند مانند خوردن یا حرف زدن که مانع خواندن حمد و سوره می‌شوند پس امر به نماز مستلزم نهی از سلام کردن هم می‌شود. فرع استنباط شده از این اصل که وجوب سلام را رد می‌کند این است کلام ضد خاص نماز است و چون از ضد خاص نهی شده است و حرام است پس وجوب ردّ سلام هم رد می‌شود. (41)
در مبحث جهاد قرآن می‌فرماید: «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى‏ أَن تَكْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَعَسَى‏ أَن تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (42)» جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید».
محقق اردبیلی در کتاب الجهاد ذیل آیه پس از ذکر معانی آن بیان می‌دارد:
«این آیه به طور اجمال بر وجوب حج صراحت دارد و تفصیل [این وجوب] در کتاب‌های فقهی بیان شده است (43)». (44)
همچنین ایشان ذیل دومین آیه نیز بیان می‌دارد «و ما تفصیل احکام قتال را به خاطر وضوح آن در کتاب‌های فقهی، رها کردیم علاوه بر این‌که [در حال حاضر] به آنها احتیاجی نیست به همین خاطر بیشتر آیات مشتمل بر احکام جهاد را رها کردیم ولی بعضی را به تبعیت از فقهاء امامیه و به خاطر بعضی فوائد [اجتماعی و اخلاقی] ذکر کردیم (45)». (46)
ملاحظه می‌کنیم محقق اردبیلی بحث از اصل تکلیف را به عهده سایر کتب فقهی خود واگذاشته و طبق سیاست خود در زبدةالبیان به طرح مباحث مهم‌تر در جهاد، مانند تحریم قتال در ماه‌های حرام و بحث صد عن سبیل الله و ارتداد پرداخته است.
با بررسی سایر آیات در سایر ابواب فقهی زبدةالبیان مشاهده می‌کنیم که ایشان فقط به مبحث ذیل آیه پرداخته‌اند و سعی نموده‌اند آن را در نهایت اختصار بیان کنند مگر آنجا که توقف احکام بر مبنای عقیدتی باعث شده که به بعضی آیات اعتقادی هم بپردازد. مثلاً در ذیل تفسیر آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (47)» بیان دارد «به این دلیل این‌که صحت عبادت را بر [وجود] ایمان متوقف یافتم، به بعضی از آیاتی که به [ایمان] تعلق دارد اشاره می‌کنم (48)». (49) و در ادامه به تفسیر 9 آیه مربوط به ایمان می‌پردازد.

ه‍. معیار خاص در حذف و درج آیات و مباحث

در زبدةالبیان معیار حذف یا درج بعضی آیات یا مطالب، مفید فایده بودن است نه مطابق قاعده بودن؛ به همین خاطر همین‌طور که در بالا اشاره کردیم محقق اردبیلی در صورتی که فایده‌ای کاربردی برای حال حاضر، برای آیه مترتب نمی‌دیده است حتی آیات احکام را حذف نموده و در مقابل اگر فایده‌ای را برای یک داستان قرآنی می‌دیده است آن را ذکر نموده است.
به طور نمونه ایشان معتقد است بحث عقلی بودن وجوب امر به معروف مهم‌تر و ثمربخش‌تر از بحث وجوب عینی یا کفایی بودن آن است و در این زمینه بیان می‌دارد: «و فایده‌ای زیاد در بحث وجوب عینی یا کفایی بودن [امر به معروف و نهی از منکر] وجود ندارد (50)». (51)
محقق اردبیلی در وجوب پذیرش توبه تائب از نظر عقل در ذیل آیه «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (52)». «و ستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا نزد اوست پنهان کند، کیست؟ و خدا از آنچه انجام می‌دهید، بی‌خبر نیست» بیان می‌دارد: «عقلا قبیح است که توبه [توبه کننده] پذیرفته نشود و عذر او قبول نگردد و با این‌که عذاب او [برای خدا] نفعی ندارد او را عقوبت کند و [اشاعره] گفته‌اند [نپذیرفتن توبه] مکافات عمل است پس قبحی در آن نیست همانطور که برای شاهد انتقام به منظور تسلی یافتن دلش و دفع غصه و درد قبحی وجود ندارد [ولی این کلام اشاعره را قبول ندارم] زیرا قیاس آنها مع‌الفارق است و بطلان آن روشن، علاوه بر این‌که ثمره‌ای در این بحث وجود ندارد و اجماع و روایات بر قبول توبه متحقق شده است». (53)
ملاحظه می‌کنیم محقق اردبیلی ضمن ردّ استدلال اشاعره بر عدم قبول توبه، به دلیل فقهی نبودن بحث و عدم ترتب فایده بر این بحث در این‌جا فقط به ذکر تأیید اجماع و روایات بر قبول توبه اکتفا می‌کند و از اطاله کلام خودداری می‌نماید.
آیات 6 تا 9 سوره نور در مبحث لعان می‌فرماید: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ» و کسانی که همسران خود را متهم به زنا می‌کنند و بر آنان شاهدانی جز خودشان نباشد، پس هر کدام از آن شوهران [برای اثبات اتهامش] باید چهار بار شهادت دهد که سوگند به خدا او [درباره همسرش] در این زمینه قطعاً راست می‌گوید.
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِینَ»
و [شهادت] پنجم این است که [بگوید:] لعنت خدا بر او باد اگر [در این اتهام بستن] دروغگو باشد.
وَیَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِینَ
و مجازات را از آن زنی که مورد اتهام قرار گرفته دفع می‌کند اینکه چهار بار شهادت دهد که سوگند به خدا آن مرد دروغ می‌گوید.
وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ
و [شهادت] پنجم این است که [بگوید:] خشم خدا بر او باد اگر [آن مرد در این اتهام بستن] راستگو باشد.
محقق اردبیلی ذیل این آیات بیان می‌دارد: «و اما سبب نزول آیه مشهور است (54) علاوه بر این‌که حکم به ثبوت زنا هم در آن [یعنی در این سبب نزول] وجود دارد و این‌که فرزند مال کسی است که به دلیل مشابهه زنا کرده است؛ علاوه بر این‌که قیافه‌شناسی [برای اثبات فرزند] باطل است به همین خاطر [بحث آن] را رها کردم (55)». (56)
ملاحظه می‌کنیم محقق اردبیلی به دلیل مشهور بودن سبب نزول آیه که داستان، شبهه زنای زن یکی از اصحاب رسول الله است آن را ذکر نکرده است و با این‌که خود بیان می‌دارد در همین داستان، حکم اثبات زنا و حکم فرزند به دنیا آمده از زنای شبهه، آمده است ولی ایشان طبق سیاست این کتاب قصد دارد از تکرار مکررات و واضحات پرهیز کند و قصد دارد به جای آن به مطالب نو و کاربردی بپردازد.
همچنین ایشان چون مسئله قیافه‌شناسی در اثبات فرزند را قبول ندارد و آن را باطل می‌شمارد اصلاً از ذکر آن خودداری می‌نماید.
محقق اردبیلی در کتاب العتق ضمن ذکر آیه مربوط به پسر خوانده پیامبر زید بن حارثه و بیان مشروعیت تملک انسان و آزادسازی او و این‌که آزاد کننده نعمت دهنده است، بیان می‌دارد: «آیات دلالت کننده بر عتق فراوان است و احتیاجی به ذکر آنها نیست و باید آیه کتابت را ذکر کنیم که می‌فرماید: «وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً (57)» (58) و کسانی از بردگانتان که درخواست نوشتن قرار داد [برای فعالیت اقتصادی و پرداخت مبلغی به مالک خود برای آزاد شدن] دارند، اگر در آنان [برای عقد این قرارداد] شایستگی سراغ دارید با آنان قرارداد ببندید. (59)»
ملاحظه می‌کنیم، محقق اردبیلی با در نظر گرفتن کاربردی نبودن بحث و قلّت اهمیت این بحث نسبت به سایر مباحث فقهی مورد نیاز جامعه از ذکر سایر آیات عتق خودداری می‌فرماید.
بنابراین، با این معیار متوجه می‌شویم که ایشان از چه آیاتی در تفسیر استفاده نموده است و می‌توان نظر ایشان را در این باب مورد نقد و بررسی قرار دهیم.

5- منابع زبدةالبیان و تأثیرات کتاب از آثار پیش از خود

بیشترین منابع فقهی محقق اردبیلی کتب علامه حلی مثل ارشاد الأذهان، مختلف، تذکره، قواعد و کتاب‌های شهید اول و ثانی و محقق کرکی است (60).
ایشان در بین تفاسیر بیش از همه به مجمع‌البیان، تفسیر کشاف و حواشی آن، تفسیر بیضاوی، تفسیر علی بن ابراهیم، تفسیر عیاشی ارجاع داده است و کمتر آیه است که تفسیرش از مجمع‌البیان نقل نشده باشد.
قبل از پرداختن به بحث تفصیلی بهتر است به این سؤالات پاسخ دهیم که محقق اردبیلی در زمان نوشتن این کتاب بیشتر از چه کتاب‌هایی تأثیر پذیرفته است و به چه کتاب‌هایی دسترسی داشته است؟ و بیشتر به چه کتاب‌هایی استناد نموده است؟ به همین منظور بر آن شدیم که جدولی آماری از نوع استنادات ایشان همراه با تعداد آن ارائه کنیم. (61)
ولی قبل از پرداختن به جدول آماری اشاره به این نکته مهم است که در پاسخ به سؤال اول عده‌ای معتقدند: محقق اردبیلی بیش از هر منبعی متأثر از کنزالعرفان است (62) ولی به نظر می‌رسد در این کلام بهتر است قائل به تفصیل باشیم؛ زیرا محقق اردبیلی دانشمندی است که تا حد امکان آزاد از آراء و اندیشه‌های گذشتگان به اجتهاد می‌پردازد و به وسیله نقد آنان و تمسک به ظواهر آیات و دلیل عقل به نظریات جدید و متفاوت دست پیدا می‌کند پس زبدةالبیان ایشان از نظر محتوایی کمترین تأثیر را از کتب گذشته به خصوص کنزالعرفان داشته است.
برای نمونه قرآن می‌فرماید: «وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلْتَّقْوَى‏ وَلاَ تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (63)» و اگر آنان را پیش از آمیزش جنسی طلاق دهید، در حالی که برای آنان مهری تعیین کرده‌اید، پس [بر شما واجب است] نصف آنچه تعیین کرده‌اید [به آنان بپردازید]، مگر آن‌که خود آنان یا کسی که پیوند ازدواج به دست اوست [مانند ولیّ یا وکیل] آن را ببخشند و گذشت و بخشش شما [که تمام مهریه را به زن بپردازید] به پرهیزکاری نزدیک‌تر است و فزون بخشی و نیکوکاری را در میان خودتان فراموش نکنید که خدا به آنچه انجام می‌دهید، بیناست.
فاضل مقداد در ذیل آیه بیان می‌دارد: «آیه دلالت دارد بر ثبوت ولایت برای زن در نکاح به دلیل فرمایش «بِیّدِهِ» یعنی در ملک اوست زیرا ید در عرف دلالت بر ملک می‌کند و این از مجملاتی است که سنت آن را بیان کرده و فقهاء امامیه به نقل از ائمه (علیهم السلام) ذکر کرده‌اند که ولایت بر چهار نوع است:
1. قرابت که فقط منحصر در پدر و جد پدری است.
2. ولایت حاکم برای کسی که فاسدالعقل به بلوغ رسیده و ولیی ندارد.
3. ولایت وصی پدر یا جد پدری برای کسی که فاسدالعقل به بلوغ رسیده است.
4. ولایت پادشاه بر عبد و أمه چه مالک آنها مرد باشد چه زن و چه خود آنها عقل داشته باشند چه نداشته باشند (64). (65)
ولی محقق اردبیلی در زبدةالبیان در ذیل این آیه در مورد بحث ولایت، اشاره‌ای به دلالت آیه بر بحث ولایت نمی‌کند و مانند فاضل مقداد اقسام ولایت را ذکر نمی‌کند و فقط بیان می‌دارد: «برای ولی زن همچنین حق عفو [مهریه] وجود دارد و این فتوای شافعی و فقهای امامیه است ولی این منوط به مصلحت است و به شرط این‌که عفو از همه [مهریه] صورت نگیرد (66)». (67)
ولی شاید منظور از تأثیر، تأثیر شکلی و نحوه بیان و ارائه مطالب است در این‌جا نیز با توجه به مطالبی که در بخش نظم و ترتیب ارائه مباحث بیان کردیم می‌توان نتیجه گرفت از نظر شکلی ارائه مطالب زبدة‌البیان اندکی شبیه به کنزالعرفان است زیرا در بعضی جاها کنزالعرفان به ارائه بحث اعرابی و لفظی آیه پرداخته – ولی نه به شکل منظم و جدا از هم – بعد به ذکر احکام دالّ از آیه اقدام نموده است که مقداری شبیه به کار محقق اردبیلی می‌باشد.
اما نکته مهم این است که مؤلف زبدةالبیان چه خصوصیات و ویژگی‌هایی در تألیف خود دارد که آن را از کتاب قبلی متمایز ساخته است؟ زیرا روشن است هر دو کتاب استدلالی هستند و ویژگی‌های هر یک می‌تواند امتیازهای هر یک را مشخص کند؛ در ذیل به چند نمونه تفاوت اشاره می‌کنیم:
1. مؤلف زبدةالبیان هر کجا لازم دیده عبارت غیر ضروری را حذف کرده و جائی که نیاز به بسط داشته، توضیخ داده است؛ به عنوان نمونه قرآن می‌فرماید «إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (68)» کنزالعرفان در ذیل این آیه تنها به تذکر بسنده کرده و فقط به مبحث فقهی پرداخته و در حالی که زبدةالبیان به طور مفصل به بحث اعتقادی پرداخته ولی چندان توجهی به مفاد فقهی آیه نکرده است (69).
2. در کنزالعرفان قبل از ورود به بحث، مقدمه‌ای مفید آورده می‌شود که در آن موضوع تعریف شده و نکاتی را در خود جای داده است؛ ولی زبدةالبیان به طور کلی آن را حذف نموده است.
3. کنزالعرفان برداشت‌های خود را علاوه بر تبویب و تقسیمات کلی مباحث، به صورت ریز شماره‌بندی کرده است که برای روشن شدن نظرات مؤلف بسیار مفید است؛ این روش در زبدةالبیان تغییر کرده و مباحث به صورت متوالی آورده است.
4. دقت نظر و کیفیت توجه و استنباط احکام در زبدةالبیان؛ بدیع و تحسین برانگیز است زیرا در این کتاب از آیاتی استفاده شده که توجه کمتری به آنها شده و در کنزالعرفان نیز نیامده است. در کتاب مکاسب محرمه، مؤلف زبدةالبیان به آیاتی استناد کرده که اگرچه با عنوان کتاب چندان سازگار نیستند اما دلالت بر حرمت، جواز یا استحباب اشیائی می‌کنند که کیفیت استفاده و استنباط حکم از آنها در خور توجه است. (70)
به عنوان نمونه قرآن می‌فرماید: «أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ (71)» [ای پدر] فردا او را با ما بفرست تا گردش و بازی کنیم.
محقق اردبیلی در ذیل آیه بیان می‌دارد: «از پدر خود اجازه گرفتند بازی کنند پس پدر آنها به [فرزندانش] اجازه داد پس دلالت دارد بر عدم تحریم بازی به طور مطلق مگر این‌که [در کل] بگوئیم این حکم مخصوص شریعت آنها است زیرا حجیت شرائع سابق نزد ما ثابت نشده است یا این‌که گفته شود منظور از بازی، بازی خاصی بوده که همان مسابقه دادن و با هم درافتادن می‌باشد تا خود را برای جنگ با دشمن آماده کنند به دلیل «إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ» ما می‌رویم مسابقه بدهیم (72). (73)

ردیف

منابع تحقیق زبدةالبیان

مؤلف منابع زبدةالبیان

تعداد مصرح

تعداد غیرمصرح

نوع استناد

صفحات نمونه

1

آداب المتعلمین

الطوسی، خواجه نصیرالدین

1

روائی

147

2

إثبات الواجب

العلامة الدوانی

1

اعتقادی و تفسیری

260

3

إحیاء العلوم

الغزالی، أبی‌حامد  محمد بن محمد بن محمد

1

روائی و تفسیری

278

4

الإرشاد

محقق حلی

1

فقهی

361

5

الإستغاثه لإبن میثم (حاشیة منه)

المحقق الأردبیلی، أحمد به محمد

1

فقهی

725

6

الإستبصار

الطوسی، أبی جعفر محمد بن الحسن (شیخ طوسی)

3

روائی و فقهی

289، 735، 366

7

أمالی الطوسی

الطوسی، أبی‌جعفر (شیخ طوسی)

2

روائی

غ: 25؛ 220

8

أمالی المفید

المفید، أبی‌عبدالله محمد بن محمد بن النعمان

1

روائی

420

9

الأم و سایر الکتب

الشافعی، محمد بن إدریس

41

فقهی

62، 154، 209، 310، 454، 565، 619، 759، 801

10

 

أبوحنیفة

44

فقهی

52، 175، 298، 376، 456، 565، 610، 738، 862

11

الإنتصار

الشریف المرتضی، أبی‌القاسم علی بن الحسین (سید مرتضی)

1

8

فقهی

م: 325 غ: 138، 361، 352، 243، 624، 671، 750

12

* أنوار التنزیل (تفسیر بیضاوی)

قاضی بیضاوی

179

روائی، تفسیری و فقهی

47، 165، 221، 309، 466، 515، 602، 714، 841، 873

13

إیضاح الفوائد

فخر المحققین الحلی، (محقق حلی)

1

1

فقهی

غ: 241

14

بدایة المجتهد

إبن رشد القرطبی، أبی الولید محمد بن أحمد

1

تفسیری و فقهی

 

15

تجرید الإعتقاد

محقق الحلی

4

فقهی

390، 423، 723، 872

16

تذکرة الفقهاء

العلامة الحلی

5

1

فقهی

272، 538، 609، 618، 619

17

تعلیقات الإرشاد

المحقق الأردبیلی، أحمد بن محمد

1

فقهی

543

18

تعلیقات القواعد

المحقق الأردبیلی، أحمد بن محمد

1

فقهی

543

19

تفسیر الثعلبی

 

3

روائی، تفسیری و فقهی

م: 654، 650، 138

20

تفسیر الکبیر

الرازی، محمد بن العمر الخطیب فخرالدین

3

تفسیری

459، 496، 498

21

تفسیر العیاشی

السمرقندی ، أبی‌النضر محمد بن مسعود بن عیاش

4

روائی

93، 433، 645، 847

22

تفسیر القمی

القمی، أبی‌الحسن علی بن إبراهیم أبن هاشم

10

روائی

153، 154، 198، 214، 580

23

تنزیه الأنبیاء

الشریف المرتضی، أبی‌القاسم علی بن الحسین (سید مرتضی)

1

1

تفسیری

م: غ: 710

24

تهذیب الأحکام

الطوسی، أبی‌جعفر محمد بن الحسن (شیخ طوسی)

26

11

روائی

م: 72، 105، 217، 325، 511 غ: 220، 312، 751، 270، 138

25

الإصابة

إبن‌حجر عسقلانی، أبی‌الفضل شهاب‌الدین أحمد بن علی

1

روائی

غ: 634

26

ثواب الأعمال

الصدوق، أبی جعفر محمد بن بابویه القمی (شیخ صدوق)

1

روائی

172

27

جوامع الجوامع

الطبرسی، أمین الأسلام، أبی علی الفضل بن الحسن

1

روائی

571

28

* جامع المقاصد

الکرکی، المحقق الثانی (محقق کرکی)

5

2

فقهی

م: 103، 105، 108، 595، 847 غ: 107

29

الجوامع الفقهیة

لعدة من العلماء

5

فقهی

 

30

حاشیة الکشاف

التفتازانی

1

تفسیری

184

31

حاشیة المحرّر و أصله: المحرر فی فروع الشافعیة

نامعلوم (مؤلف الأصل: الرافعی أبی‌القاسم عبدالکریم بن محمد)

1

فقهی

107

32

حاشیة الأنوار التنزیل

محقق الأردبیلی، احمد بن محمد

1

فقهی

42

33

* الخلاف

الطوسی، أبی‌جعفر محمد بن الحسن (شیخ طوسی)

1

3

فقهی

576

34

الخصال

الصدوق، أبی‌جعفر (شیخ صدوق)

1

روائی و تفسیری

474

35

الدروس

الشهید الاول، محمد بن جمال‌الدین المکی العاملی

16

فقهی

136، 216، 317، 336، 384

36

الذکری

الشهید الاول، محمد بن جمال‌الدین المکی العاملی

3

فقهی

105، 181، 519

37

رجال إبن‌داوود

الحلی، تقی‌الدین الحسن بن داوود

1

رجالی

289

38

رجال الشیخ (رجال الکشی)

الطوسی، أبی‌جعفر محمد بن الحسن (شیخ طوسی)

1

رجالی

289

39

رجال النجاشی

النجاشی، أبی‌العباس

1

رجالی

217

40

رسالة جامعة للأقوال و الأبحاث

محقق الأردبیلی، احمد بن محمد

1

فقهی

64

41

رسالة فی رد الفخر الرازی

محقق الأردبیلی، احمد بن محمد

2

اعتقادی و تفسیری

496، 498

42

روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان

الشهید الثانی، زین الدین علی بن الجبعی العاملی

4

2

فقهی

م: 107، 219، 621، 849

43

السرائر

الحلی، محمد بن إدریس (ابن ادریس حلی)

4

فقهی

229، 336، 366، 576

44

الشرائع

المحقق الحلی

1

فقهی

361

45

شرح تجرید الکلام

الفاضل القوشجی

2

تفسیری

160، 167

46

شرح الکیافة

أسترآبادی، الشیخ رضی‌الدین محمد بن الحسن

3

ادبی و تفسیری

47، 566، 595

47

شرح نهج البلاغة

أبن أبی‌الحدید

1

روائی

719

48

شواهد التنزیل

 

1

روائی

718

49

الصحاح

الجوهری، إسماعیل بن حماد

2

تفسیری

218، 310

50

صحیح البخاری

البخاری، أبی‌عبدالله محمد بن إسماعیل

2

روائی

32، 728

51

صحیح الحاکم

 

1

روائی

805

52

صحیح مسلم

القشیری النیشابوری، أبی‌الحسن مسلم بن  الحجاج

3

روائی

32، 33، 192

53

عدةالداعی

أبن‌فهد حلی، أبی‌العباس أحمد بن محمد

2

2

روائی

م: 246، 23 غ: 23، 278

54

العین

صاحب العین

1

لغوی

799

55

غایة المراد

الشهید الاول، محمد  بن جمال‌الدین المکی العاملی

1

فقهی

غ: 241

56

الفصول المهمة فی معرفة الأئمة

المالکی المکی، علی بن محمد بن أحمد (أبن صبّاغ)

3

روائی

35، 34، 32

57

فقه القرآن

قطب‌الدین الراوندی، أبی‌الحسین سعید بن هبة الله

1

1

تفسیری، لغوی

م: 622 غ: 220

58

القاموس

الفیروزآبادی، أبی‌طاهر

9

لغوی

71، 74، 152، 492، 731

59

القانون

الشیخ الرئیس

1

طبّی

705

60

قواعد الکلام

العلامة الحلی

4

1

فقهی

م: 839، 818، 564، 361، غ: 736

61

القواعد و الفوائد

الشهید الاول، محمد بن جمال‌الدین المکی العاملی

1

فقهی

485

62

الکافی فی الفقه

أبی‌الصلاح الحلبی، تقی‌الدین بن نجم

4

فقهی

325

63

الکافی

الکلینی الرازی، محمد بن یعقوب

27

بیش از 20

روائی، تفسیری و فقهی

م: 3، 190، 29، 23، 799، 25، غ: 213، 216، 361

64

شرح الکافیة

الشیخ المحقق الرضی

3

ادبی

م: 566، 47؛ 595

65

الکشاف

جارالله الزمخشری أبی‌القاسم

273

لغوی و تفسیری

م: 23، 130، 215، 339، 442، 507، 629، 716، 823، 873

66

کشف الکشاف

 

1

تفسیری

45

67

کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد

العلامة الحلی

1

روائی

غ: 220

68

کنزل العرفان

السیوری، جمال‌الدین المقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)

2

روائی

غ: 622، 220

69

المبسوط

الطوسی، أبی‌جعفر محمد بن الحسن (شیخ طوسی)

2

فقهی

576، 839

70

مجمع البیان

الطبرسی، أمین الأسلام، أبی‌علی الفضل بن الحسن

228

روائی،  تفسیری و فقهی

19، 150، 290، 372، 475، 538، 673، 711، 847، 874

71

مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الأذهان

محقق الأردبیلی، احمد بن محمد

5

3

فقهی

م: 543، 607، 609، 849، 687

72

مختلف الشیعة (المختلف)

العلامة الحلی

8

1

روائی و فقهی

غ: 241

73

مرهم العلل المعظلة فی الرّد علی الأئمة المعتزلة (المرهم)

الیافعی، أبوالسعادات عفیف‌الدین عبدالله بن أسد الیمنی

1

روائی

33

74

مسالک الإفهام فی شرح شرائع الإسلام

العاملی، علی بن محمد بن الحسن (شهید ثانی)

11

فقهی

43، 216، 217، 218، 333، 483

75

مشکاة المصابیح

الخطیب التبریزی العمری، أبی‌عبدالله  محمد بن عبدالله

1

روائی

217

76

مصابیح السنة

البغوی

1

روائی و اعتقادی

33

77

مطالب  السوول

الشافعی، کمال‌الدین محمد بن طلحة

1

تاریخی

35

78

مصباح المنیر

الفیومی، احمد بن محمد بن علی

1

روائی

غ: 220

79

المطول

الترمذی، أبی عیسی محمد بن سوره

3

تفسیری

235، 513، 780

80

المناقب

خوارزمی، موفق بن أحمد المکی

5

روائی

34، 161، 36، 35، 162

81

المنهاج

البحرانی، الشیخ یوسف

1

فقهی

733

82

المهذب

القاضی أبن البرّاج

2

فقهی

352، 353

83

من لایحضره الفقیه

الصدوق، أبی‌جعفر محمد بن بابویه القمی (شیخ صدوق)

25

روائی، تفسیری و فقهی

105، 194، 225، 313، 481، 506، 753

84

منیة المرید

الشهید الثانی، زین‌الدین بن الجبعی العملی

1

فقهی

492

85

نهج البلاغة

الشریف الرضی، أبی‌الحسن

1

روائی

722

86

شرح الأرشاد

الأردبیلی، زین‌العابدین

1

فقهی

107

87

عوالی اللئالی

الإحسائی، إبن أبی‌جمهور، محمد بن علی بن أبراهیم

1

روائی

غ: 745

88

قرب الإسناد

الحمیری القمی، أبی العباس عبدلله بن جعفر

1

روائی

 غ: 138

89

المقنعة

المفید، أبی‌عبدالله محمد بن ممد بن النعمان

1

فقهی

غ: 241

 


در این تحقیق سعی شده است کلیه کتبی که محقق اردبیلی در نوشتن کتاب خود از آنها استفاده کرده است استخراج شود.
محقق اردبیلی در این کتاب به سه شیوه به استنادات خود تصریح می‌کند. 1. ذکر نام مؤلف همراه با نام کتاب. 2. ذکر نام کتاب. 3. ذکر نام مؤلف که با قرائن می‌توان فهمید که این استناد از کدام کتاب مؤلف مذکور است.
ما از هر سه دسته در ستون (مصرح) قرار دادیم. سایر کتبی که هیچگونه تصریحی به آنها نشده و معمولاً با عبارات «خبر، فی الاخبار و فی الروایات و منقولة عن فلان» بیان شده است و با تحقیقات ثانویة منبع اقوال و آثار مشخص می‌شود در ستون (غیر مصرح) قرار داده شده است.
تعداد استنادات در هر ستون مشخص گردیده است و به علت کثرت بعضی از استنادات شماره صفحات تعدادی از آنها آورده شده است. تعداد 89 اثر علمی و تحقیقی در این تحقیق ذکر گردیده است که در بعضی موارد بیش از یک اثر از یک مؤلف مورد استناد بوده است.
در نهایت می‌توان براساس این تحقیق آماری به سؤالات زیر پاسخ داد:
1. بیشتر چه نوع تفاسیری مورد استناد است؟ (فقهی، اعتقادی، لغوی)
2. استناد به کتب اهل سنت به چه میزان و به چه علت بوده است؟
3. بیشتر به کتب چه قرنی استناد شده است؟
4. استناد به کتاب‌ها و حواشی خود مؤلف به چه میزان بوده و چه استفاده‌هایی از آنها نموده است؟
5. چه تعداد کتاب از یک مؤلف مورد استناد قرار گرفته و محقق اردبیلی بیشتر با چه کسانی درگیر بوده است؟

104161 - زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن
104162 - زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی‌های آن

پی‌نوشت‌ها:

1. آقابزرگ تهرانی 1380، ج 12: 21.
2. آقابزرگ تهرانی 1380، ج 4: 73.
3. مختاری،‌ علی، روش محقق اردبیلی در زبدةالبیان، مقالات کنگره محقق اردبیلی، 1375، ج 2، ص 431
4. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 80. (کتاب الطهاره)
5. ایازی 138: 123.
6. مرادی، محمد، نگرشی اجمالی به زبدةالبیان فی براهین أحکام القرآن، مقالات کنگره محقق اردبیلی، 1375، ج 2، ص 481
7. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 339. (کتاب الجهاد)
8. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 100. (کتاب الصلاة)
9. و اعلم أنّ وجوب الصلوات لیس من الفقه فانه من ضروریات‌الدین مع ان الایات الدالة علیها فی غایة الاجمال فکان ترکها الیق و لکن ذکر نا بعض الآیات لبیان الوقت و بعض فوائد الاخر.
10. قرآن کریم، النساء (4): 101.
11. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 175. (کتاب الصلاة)
12. و قد سافر رسول الله صلی الله علیه و آله إلی ذی خشب و هی مسیرة یوم من المدینة یکون إلیها یریدان أربعة و عشرون میلا فقصّر و أفطر فصارت سنة و قد سمّی رسول الله صلی الله علیه و آله قوما صاموا حین أفطر العصاة. قال فهم العصاة إلی یوم القیامة، و إنا لنعرف أبناءهم إلی یومنا هذا و فیها فوائد و أحکام کثیرة لذلک نقلت فافهمها.
13. مختاری، علی، روش محقق اردبیلی در زبدةالبیان، مقالات کنگره محقق اردبیلی، 1375، ج 2، ص 431. رک: حواشی عروة الوثقی
14. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 136. (کتاب الصلاة)
15. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 686. (کتاب النکاح)
16. قرآن کریم، البقره (2): 22.
17. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 166. (کتاب الصلاة)
18. أما الإعراب، فالذی إما منصوب بأنه صفة بعد صفة للربّ، أو بالمدح، و الأرض و الفراش مفعولا جعل، و السماء و البناء عطف علیهما، و «من» الأولی ابتدائیّة، و الثانیة تبعیضیة، و یکون الرزق حینئذ حالا أو مفعولا له،‌ای حال کونه رزقا، أو لیکون رزقا و مرزوقا لکم، أو بیانیة مقدمة علی المبیّن، و هو الرزق کما یقال أنفقت من الدراهم ألفا و أنزل عطف علی جعل، و ماء مفعوله و أخرج عطف علیه، و رزقا مفعوله، و ضمیر به راجع إلی الماء، و لکم صفة رزقا و الفاء فی «فلا» للتفریع إما علی اعبدوا، أو علی لعل، أو علی الّذی خلقکم و «أندادا» مفعول فلا تجعلوا، و أنتم تعلمون جملة حالیة من فاعل «فلا تجعلوا» و مفعوله إما محذوف، أو مقدّر و هو أنه لا یقدر علی مثل هذه الأفعال غیره تعالی أو أنه لا ندلّه.
19. الزمخشری 1366 ق، ج 1: 94.
20. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 166. (کتاب الصلاة)
21. و أما اللغة فالفراش هو البساط، و البناء هو المبنیّ و هو هنا قبّة و فی الأصل أعمّ من أن یکون بیتا أو قبة کذا فی الکشّاف، و الندّ المثل الذی یکون ضدا.
22. قرآن کریم، البقره (2): 21.
23. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 166. (کتاب الصلاة)
24. و أما المعنی فباعتبار ضمّها إلی الاولی هو الأمر بعبادة الله الموصوف بالصفات المذکورة، و النهی عن الإشراک به، و الإشارة إلی قطع عذرهم بالجهل، لعدم القدرة، و لعدم ما یوصلهم إلیه لوجود العلم و التمییز فیهم، و وجود ما یوصلهم من خلق هذه المذکورات الذی لا یقدر علیه غیره، سیّما الضدّ الذی یجعلونه شریکا له، و قائما مقامه من الأصنام، فإنّها لا تقدر علی شیء و لا تنفع و لا تضرّ.
25. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 166. (کتاب الصلاة)
26. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 167. (کتاب الصلاة)
27. و أما الأحکام المستنبطة منها، فهی إباحة السکون فی‌ای جزء کان من الأرض علی‌ای وجه أراد، و الصلاة فیه، و سائر العبادات کذلک، و طهارتها أیضا، و استعمال الماء فی‌ای شیء کان علی‌ای وجه اتفق، و طهارته، بل طهوریته أیضا لأنها من جملة انتفاعاته المتعارفة المطلوبة منه و مقام الامتنان یعمّ جمیع ذلک مع إباحة جمیع الثمرات المخرجة به للرزق… و تحریم الشرک و ثبوت الوحدانیة و أنّ الجاهل معذور علی تقدیر عدم القدرة علی العلم أو عدم الدلیل الموصل إلیه.
28. قرآن کریم، انبیاء (21): 88.
29. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 450. (کتاب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر)
30. «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»‌ای لیست النجاة بمخصوصة به بل ننجی کل مؤمن مبتلی دعا به، عن النبی صلی الله علیه و آله ما من مکروب یدعو بهذا الدعاء إلا استجیب له، و هو صریح فی قوله تعالی «وَكَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» و فی الکشاف: عن الحسن ما نجّاه و الله إلا إقراره علی نفسه بالظلم.
ففی هذه الآیة الشریفة دلالة علی الترغیب و التحریص علی الصبر و التحمّل و عدم ترک الذکر و الوعظ و عدم ترک الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، و المبالغة فی ذلک جدّا و کثیرا، لعدم الأثر، و عدم ترک ما أمر الله به إلا بإذنه، لا بظنّ عدم التأثیر، فینبغی عدم ترک الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر بمجرّد ظنّ عدم التأثیر کما هو المشهور فإنّه یحتمل إصابة عذاب و عقاب عظیم بذلک، کما فعل بذی النون علیه السلام. فتدلّ علی أنّه لا بدّ أن یکون الإنسان علی خوف عظیم، إذ فعل به علیه السلام ما فعل، مع کون فعله ترک الأولی، مع ظنّ أنّ فعله کان لله، فکیف الظنّ بنا إلا أن یکون من جهة عدم الاعتداد و الاعتبار بنا، فیخلّینا و أنفسنا فنعوذ بالله من ذلک أیضا، و علی الترغیب علی الإقرار بالذنوب و الظلم، و أنّ له دخلا فی استجابة الدعاء، و علی تکرار هذه الآیة الشریفة عند الکرب، و دفع الهموم و الغموم، کما ورد به الروایات عن أهل البیت علیهم السّلام.
31. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 398. (کتاب الجهاد)
32. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 339. (کتاب الجهاد)
33. و حیث إنّ الجهاد لم یقع إلا مع الامام و حینئذ لایحتاج إلی معرفة أحکامه فترکنا باقی الآیات المتعلقة به… ولکن نتمّه بآیات لها فوائد کثیرة، و مناسبة ما به.
34. مرادی 1375 ج 2: 476.
35. قرآن کریم، النساء (4): 86.
36. الطبرسی 1395 ق، ج 3: 85.
37. الصدوق، الشیخ أبی‌جعفر، الخصال، تحقیق علی أکبر غفاری صفت، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1362 ش، ج 2: 484.
38. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 157. (کتاب الصلاة)
39. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 157. (کتاب الصلاة)
40. ثم إنّه ذکر البعض أنّ السلام علی المصلّی مستحبّ و لیس بمکروه کأنّه للعموم و أنه إذا سلّم علیه یجب الردّ، و لو ترک یمکن أن یبطل صلاته إن کان وقت السلام مشغولا بذکر من أذکار الصلاة کالقراءة، فإنّ ذلک حرام لفوریة الجواب فیکون کلاما أجنبیّا منهیّا، و النهی فی العبادة مبطل لها کما ثبت فی الأصول و أنت تعلم عدم صراحة العموم، و لهذا قیل بالکراهة فی الخلاء و الحمّام للعاری و علی تقدیره فالوجوب حینئذ مقدّما علی أفعال الصلاة ممنوع، لوجوب الموالاة فی القراءة فلا فوریّة و علی تقدیر وجوبه قد یکون مساویا مخیّرا بینه و بین الموالاة، و علی تقدیر الرجحان فتحریم الکلام فرع أنّ الأمر بالشیء مستلزم للنهی عن ضدّه الخاصّ و قد حقّقناه فی موضعه.
41. این برداشت توسط پژوهشگر این تحقیق، پس از مباحثه با اساتید حوزه علمیه اصفهان به علت ثقیل بودن این پاراگراف و اهمیت علمی آن به دست آمده و در آن سعی شده قدرت علمی و در عین حال ایجازگویی محقق اردبیلی به نمایش گذاشته شود زیرا ایشان توانسته بین قدرت علمی و ایجازگویی جمع نماید و در عین حال بیان می‌دارد که در جای خود مفصل به این مطلب می‌پردازد و خوشبختانه رساله مستقلی در باب اصل امر به شیء مستلزم نهی از ضد خاص آن است از ایشان وجود دارد که به همراه رساله‌های دیگر ایشان در یک مجلد به چاپ رسیده است.
42. قرآن کریم، البقره (2): 216.
43. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 388. (کتاب الجهاد)
44. فهی صریحه فی وجوب الجهاد علی الاجمال و التفصیل مبین فی الکتب الفقهیة.
45. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 393. (کتاب الجهاد)
46. و ترکنا تفصیل احکام القتال لوضوحها فی الکتب الفقهیة مع عدم الاحتیاج الیه و لهذا ترکنا أکثر الآیات المشتملة علی بعض أحکام الجهاد و لکن ذکرنا البعض تبعا للأصحاب و لبعض الفوائد.
47. قرآن کریم، الفاتحة (1): 6.
48. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 26. (کتاب الطهارة)
49. و لمّا توقفت صحة العبادة علی الایمان أشرت الی بعض الآیات اللتی تتعلق به.
50. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 412. (کتاب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر)
51. و لاثمرة کثیرة فی البحث عن الوجوب عینیاً او کفائیاً.
52. قرآن کریم، البقرة (2): 14.
53. فیقبح عقلاً ردّه و عدم قبول عذره و عذابه مع عدم نفعه بعقابه، و قدیردّ بأنه مکافاة فلا قبح کما لاقبح فی الشاهد الإنتقام للتسلیة و دفع الغصة و الألم و الاول لایبعد و القیاس سیما مع الفارق ظاهر البطلان مع انه لاثمرة فی هذا البحث، فقد تحقق الاجماع بقبول توبته و دلیل السمع أیضاً.
54. الطبرسی 1395 ق، ج 7: 128.
55. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 775. (کتاب النکاح «فی روافعه»)
56. و أما سبب نزول الآیة فمشهور مع ما فیه من الحکم بثیوت الزنا و بأن الولد من الذی زنا بالمشابهة مع انّ القیافة باطلة فترکته لذلک.
57. قرآن کریم، النور (24): 33.
58. فدلّت الآیة علی مشروعیة تملک الإنسان و عتقه بل رجحانه و کون المعتق منعماً، و الآیات الدالة علیه کثیرة لا یحتاج إلی الذکر، و لنذکر آیة الکتابة «وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً»
59. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 634. (کتاب العتق)
60. مختاری، علی، روش محقق اردبیلی در زبدةالبیان، مقالات کنگره محقق اردبیلی، 1375، ج 2: 461.
61. قابل توجه این‌که اطلاعات آماری این کتاب براساس صفحه‌بندی و پاورقی‌های چاپ دوم کتاب زبدةالبیان فی براهین أحکام القرآن به سال 1378 ش، 1421 ق، قم، انتشارات مؤمنین و به تحقیق رضا استادی و علی اکبر زمانی‌نژاد مطرح شده است.
62. مختاری، علی، روش محقق اردبیلی در زبدةالبیان، مقالات کنگره محقق اردبیلی، 1375، ج 2: 461.
63. قرآن کریم، البقرة (2): 237
64. السیوری 1384 ق، 1343 ش، ج 2: 209.
65. فی الآیة دلالة علی ثبوت الولایة فی النکاح علی المرأة أصالة لقوله «بِیِدِهِ»ای فی ملکه لأنّ الید تدل علی الملک عرفا، و هذا من المجملات التی بینها السنة الشریفة فعند أصحابنا ناقلین عن أئمتهم (علیهم السلام) أنّ الولایة أربعة أقسام:
الأول القرابة و هی منحصرة فی الأب و الجدّ للأب خاصّة، دون باقی الأقارب من العصبات،
الثانی ولایة الحاکم و هی تختص بمن بلغ فاسد العقل، و لیس له ولیّ أو فسد عقله…
الثالث ولایة الوصیّ عن الأب أو الجدّ له، لکنّها مختصّة بمن بلغ فاسد العقل دون غیره،
الرابع ولایة الملک و هی ثابتة علی الرقیقین ذکرا کان المالک أو أنثی و کذا المملوک بالغا کان أو غیره، عاقلا کان أو غیره.
66. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 676. (کتاب النکاح «فی لوازمه»)
67. للولی أیضا العفو و هو مذهب الشافعیّ و الأصحاب، ولکن یکون منوطا بالمصلحة، و بشرط عدم العفو عن الجمیع…
68. قرآن کریم، المائدة (5): 55
69. مرادی 1375 ج 474: 2.
70. مرادی 1375 ج 478: 2.
71. قرآن کریم، یوسف (12): 13
72. المحقق الأردبیلی 1421 ق، 1378 ش: 507. (کتاب المکاسب)
73. استجازوا اباهم فی العب و قد اجازهم فیدل علی عدم تحریم اللعب مطلقا الا ما ثبت تحریمه بخصوصه، الا أن یقال إنه مخصوص بشریعتهم إذ لم یثبت حجّیّة شرع من قبلنا أو یقال إنّ المراد اللّعب الخاصّ و هو الاستباق و الانتضال حتی یتعوّدوا أنفسهم لقتال العدو.

منبع مقاله :
خیراللهی کوهانستانی، علیرضا؛ (1391)، فقه قرآنی با نفس رحمانی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، چاپ اول

 

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد