حقيقت مذهب شيعه و اساس آن همان ولايت علي ـ عليه السّلام ـ و يازده فرزندش ميباشد كه اين مسئله از عصر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده است يعني با شروع اسلام و همان گونه كه مؤسس اسلام وجود مبارك پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميباشد، مؤسس تشيع نيز وجود مبارك آن حضرت است. زيرا آن حضرت بود كه براي اولين بار مسئله جانشيني امير المؤمنين را مطرح كرد و اين مطلب از همان اوائل بعثت بر زبان پيامبر جاري شد. آن گاه كه حدود سه سال از بعثت پيامبر گذشته بود و تعداد اندكي به طرز مخفيانه به پيامبر ايمان آورده بودند، در اولين جلسه كه پيامبر دعوت خود را با ابلاغ به خويشان علني نمود،[1] جانشيني علي را نيز مطرح كرد.[2]و بعد از آن نيز در فرصتهاي مختلف اين مطلب را به گوش مردم رساند و بالاخره آخرين بار و به طور رسمي در غدير خم اين مسئله را اعلان كرد[3]. پس تشيع چيزي جداي از اسلام نيست. و در همان عصر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ عده زيادي از اصحاب به اين مسئله قائل بودند و افضليت امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ را پذيرفته بودند. و قائل بودند تنها جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ علي ـ عليه السّلام ـ و بعد از او يازده فرزندش ميباشند و بر اين مطلب اعتقاد داشتند، لذا حديث دوازده امام به توسط برخي از صحابه پيامبر نقل شده است.[4] و شيعيان بعد از رحلت پيامبر بر همين عقيده باقي ماندند.
اما اهل سنت بدين معني كه ابوبكر جانشين باشد، هيچ گونه ريشهاي در عصر پيامبر ندارد و نيز اكثر اهل سنت معترفاند كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ابوبكر را به جاي خود برنگزيده است و او در اجتماع سقيفه هنگامي كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ مشغول كفن و دفن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود، به عنوان خليفه برگزيده شد. و تنها مستمسك آنها اكثريتي است كه بعد از سقيفه جانب دستگاه خلافت را گرفتند.
و به جهت مصلحت اسلام امام علي ـ عليه السّلام ـجهت احقاق حق وگرفتن خلافت، قيام مسلحانه نكرد. بدين لحاظ اختلاف جدي در صفوف اصحاب رخ نداد و بدين جهت به ظاهر توافقي برخلافت ابوبكر حاصل شد، اگر چه اختلافات زياد ميان طرفداران دستگاه خلافت که ازقريش بودند و شيعيان و طرفداران امير المؤمنين از بني هاشم وانصاربودند رخ داد.[5]ومدتها ازبيعت خود داري کردند.
رواج دوواژه : كه لفظ شيعه اولين بار بر زبان مبارك رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ جاري شده است و آن حضرت شيعيان علي ـ عليه السّلام ـ را مدح و ثنا كرده و اين گونه در كتابها و منابع اهل سنت نيز آمده است.[6] از جمله در تفسير آيه «اولئك هم خير البريه» در تفاسير اهل سنت آمده است كه آن فرموده كه آنان علي و شيعيانش ميباشند.[7]اما كلمه اهل سنت يا سني در ابتدا بيشتر در مقابل معتزله مطرح بود تا شيعيان معتزله كه در اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم به وجود آمدند، به مسائل كلامي خيلي توجه داشتند و خيلي به دلايل عقلي تأكيد ميكردند و آيات قرآن و احاديث را با روش عقلاني و بنابر قالبهاي عقلي تبيين مينمودند. در مقابل اينها ساير مسلمانان غير از شيعيان قرار داشتند كه به احاديث و سنت پيامبر توجه داشتند كه بعدها در قالب كلام اشعري مطرح شدند.[8] و به جهت ادعاي تبعيت آنان ازسنت پيامبر به آنها اهل سنت ميگفتند و چون بعد از قرن چهارم كلام اشعري كلام رايج اهل سنت شده و عموم آنان از كلام اشعري پيروي كردند. لذا لفظ اهل سنت در مقابل شيعه که از کلام وعقايد اهل بيت پيروي مي کردند به كار رفت.[9]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- شيعه دراسلام نويسنده:علامه طبا طبائي
2- تشيع درمسير تاريخ نويسنده:حسين محمد جعفري
پي نوشت ها:
[1] . به دستور خدا در قرآن آيه وانذ عشيرتك … .
[2] . ر.ك: طبري، ابوجعفر محمد بن جرير، تاريخ الطبري، بيروت، دار الكتب العلميه، ج 1، ص 542.
[3] . ر.ك: اميني، الغدير.
[4] . صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ترجمه فارسي، چاپ تهران، ج 1، ص 365.
[5] . محرمي، غلامحسين، تاريخ تشيع، قم، مركز نشر حوزه خواهران، 64 ـ 74.
[6] . ابن حجر هيثمي ملكي، الصواعق المحرقه، مكتبه قاهره، چ دوم، 1385 هـ، 232، هيثمي؛ نورالدين علي بن ابي بكر، مجمع الزوائد، بيروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1414 هـ ، ج 9 ص 177.
[7] . سيوطي، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، قم، منشورات مكتبه آيت الله العظمي المرعشي النجفي، 1404 هـ ، ص 379، ح 6.
[8] . شهرستاني، الملل و النحل، قم، منشورات الشريف الرضي، ج 1، ص 95.
[9] . همان، ج 1، ص 85.