طلسمات

خانه » همه » مذهبی » زندگي با تفكر عقلاني منهاي دين و مذهب چه مشكلاتي را به بار مي‌آورد؟ منظور اين است كه اگر فردي بدون پذيرفتن هيچ دين و مذهبي، صرفاً با تعقل و تفكر زندگي كند، آيا به كمال مطلوب انسانيت نائل نخواهد شد؟ چرا؟

زندگي با تفكر عقلاني منهاي دين و مذهب چه مشكلاتي را به بار مي‌آورد؟ منظور اين است كه اگر فردي بدون پذيرفتن هيچ دين و مذهبي، صرفاً با تعقل و تفكر زندگي كند، آيا به كمال مطلوب انسانيت نائل نخواهد شد؟ چرا؟

براي بحث از اينكه، با وجود عقل چه نيازي به دين داريم؟ و آيا انسان با خردورزي و تفكر عقلاني مي‌تواند به سعادت واقعي و كمال مطلوب برسد؟ و زندگي با خرد و انديشه، منهاي دين چه مشكلاتي ايجاد مي‌كند؟ ابتدا متذكر مي‌شويم كه: اكثر انديشمندان و محققان بر اين باورند كه عقل شريف‌ترين نيرو در وجود انسان است كه خداوند براي هدايت بشر قرار داده است و در به سعادت رسيدن انسان نقش ارزنده‌اي ايفا مي‌كند. به همين جهت در آيات و روايات ازجايگاه والايي برخوردار است. قرآن كريم با بيان‌هاي مختلف انسانها را به تفكر و خردورزي دعوت كرده و بي‌اعتنايان به تعقل را مورد توبيخ و مذمت شديد قرار داده است؛ تا آنجا كه افرادي كه از انديشه و تعقل گريزانند، به عنوان پست‌ترين جنبندگان معرفي شده‌اند: «ان شرّ الدوابّ عندالله الصم البكم الذين لايعقلون».[1]و امّا اين بدان معنا نيست كه عقل به تنهايي بتواند انسان را به سر منزل مقصود و سعادت واقعي رهنمون سازد؛ زيرا بدون خدمات و كمك‌هاي دين و بدون درس‌آموزي از مكتب پيامبران نمي‌توان سخن از آموختن راه سعادت به ميان آورد. اكنون كمك‌ها و راهنمايي‌هايي را كه دين در برابر عقل برعهده گرفته است، در چند محور اصلي تبيين مي‌كنيم؛
1ـ بيان محدوديت‌هاي عقل
يكي از مهم‌ترين خدمات دين به عقل، بيان كاستي‌ها و محدوديت‌هاي آن است. دين با احاطه و اشرافي كه به حدود توانايي‌هاي انديشه آدمي دارد، پيوسته نارسايي‌هاي عقل را به انسان يادآوري مي‌كند، تا مبادا عنان عقل را رها كرده، قدم در قلمرويي كه فراتر از سطح و مرز انديشة او است، گذارد. از همين رو است كه اولياي دين آدميان را از تفكر در ذات الهي بازداشته، به جاي آن، به تأمل در آفرينش فراخوانده‌اند؛[2] چرا كه عقل در اين وادي ره به جايي نمي‌برد.
در وجود از سرحق و ذات او
دورتر از فهم و استبصار كو[3]2ـ ارائه موضوعات جهت‌دار
صرف برخورداري از نعمت عقل براي دستيابي به انديشة مفيد و سازنده كافي نيست، چه بسيارند خردمنداني كه اين هدايت آسماني را در مسيري ناشايست به كار مي‌گيرند و به جاي سعود به جايگاهي فراتر از منزلگاه فرشتگان، در سراشيبي سقوط از حيوانات نيز فروتر مي‌غلتند، يكي از خدمات دين اين است كه به رايگان موضوعاتي را براي تفكر جهت‌دار و مفيد در اختيار آدميان قرار مي‌دهد. دين آمده است تا گنجينه‌هاي عقل آدمي را هويدا سازد[4] و توان‌مندي‌هاي آن را بازشناسد. بي‌ترديد، بدون سلسله جنباني پيامبران الهي، عقول و فلسفه‌هاي بشري، توانايي پرداختن به مسائل حياتي و سرنوشت‌ساز آدمي را نداشتند.
اديان الهي با به ميان كشيدن مباحثي همچون وجود خدا، توحيد، نبوت، جاودانگي روح، اختيار و ده‌ها مسأله ديگر، به تفكر و انديشة انسان جهت‌ داده‌اند. از اين رو، اگر در انتخاب دين خطايي رخ دهد و يا تحريف و انحرافي در دين پديد آيد، اولين قرباني آن، عقل آدمي خواهد بود. به عنوان نمونه، اگر انديشمندان مسيحي بر اين باور نبودند كه مسائلي چون تثليث و حلول، برگرفته از وحي‌اند، به هيچ وجه رنج‌ها و محنت‌هاي فكري دو هزارساله را بر سر حل آن تحمل نمي‌كردند و حاضر نمي‌شدند حتي لحظه‌اي از عمر گرانمايه را در اين مسائل انديشه سوز سپري كنند.[5]3ـ بيان جزئيات راه سعادت
عقل و انديشه، انسان را به اين نكته رهنمون مي‌كند كه آفرينش وي به عبث و بيهوده نبوده، بلكه به منظور رسيدن به كمال مطلق و دست‌يابي به سعادت ابدي است. همچنين عقل مي‌تواند دريابد كه براي رسيدن به سعادت جاودانه، بايد آنچه ماية خشنودي خداوند است به جا آورد و از هر چه كه ناخرسندي او را درپي دارد، دوري گزيند، امّا درك جزئيات راه سعادت، از حدود توانايي‌هاي آن خارج است و تنها با راهنمايي‌هاي دين مي‌توان از ويژگي‌هاي اين مسير و نحوة پيمودن آن، آگاه شد. بدون هدايت دين، عقل را ياراي آن نبود كه رابطة كردار و گفتار اين جهاني ما را با پي‌آمدهاي اخروي آن دريابد.
4ـ بيان لغزشگاه‌هاي عقل
يكي ديگر از خدمات ارزندة دين، يادآوري لغزش‌گاه‌هاي انديشة آدمي است، ذهن انسان‌گاه، در اثر چينش نادرست مقدمات و يا كوتاهي در انتخاب موادي يقين‌آور براي استدلال، دچار خطا مي‌شود و به نتيجه‌اي نادرست دست مي‌يابد. قرآن كريم با توجه دادن آدمي به لغزش‌گاه‌هاي انديشه و سفارش به اجتناب از آنها به ياري و مدد عقل آمده است.
البته بايد توجه داشت كه خدمات چندگانه‌اي كه براي دين برشمرديم به معناي آن نيست كه دين، گونه خاصي از انديشيدن را بر پيروان خود تحميل مي‌كند و درصدد است تا تعقل آنان را نيز تعبدي كند! چرا كه در اين صورت از تعقل چيزي جز نامي بي‌محتوا باقي نخواهد ماند. بلكه مقصود اين است كه دين، راهنمايي‌هاي خود را به رايگان در اختيار عقل قرار مي‌دهد و از چهرة حقايقي كه بي‌مدد وحي مخفي مي‌ماند، پرده بر مي‌گيرد. و البته پس از آن، خود عقل نيز به كاستي‌هاي خود اعتراف كرده، با بصيرتي بيش‌تر در وادي تفكر قدم مي‌نهد.
چنان كه گفته شد دين خدمات و راهنمايي‌هايي به عقل مي‌كند كه بدون آن رسيدن به سعادت واقعي و كمال مطلوب امكان‌پذير نخواهد بود و انسان قدم در بيراهه مي‌نهد. و نيز نکته­اي که لازم به ذکر آنست: اينکه خود «عقلِ» ما، ما را به دينداري رهنمون مي­کند يعني با تأمل در استدلالها و براهين عقل اثبات وجود خدا، ضرورت نبوت و معاد، اين حقيقت را با عقل خود، درک مي­کنيم که اگر بخواهيم زندگي عقلاني داشته باشيم، در پرتو دين­داري و وحي محقق خواهد شد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ جعفري، محمد تقي، فلسفه اخلاق، قم، انتشارات تشيّع.
2ـ جوادي آملي، عبدالله، نسبت دين و دنيا (نقد و بررسي سکولاريسم)، قم، نشر اسراء، 1381.
3ـ خسروپناه، عبدالحسين، آسيب شناسي جامعه ديني، قم، دفتر نشر معارف، 1384.
4ـ سبحاني، جعفر، سکولاريسم يا عرفي شدن دين، قم، مؤسسه امام خميني(ره).
5ـ رباني گلپايگاني، علي، نقد مباني سکولاريسم، قم، انتشارات مرکز مديريت حوزه علميه.

پي نوشت ها:
[1] . انفال/22.
[2] . محمد بن يعقوب كليني، الكافي، بيروت، دار التعاريف للمطبوعات، 1411ق، ص93.
[3] . مثنوي معنوي، دفتر سوم، بيت 3651.
[4] . نهج البلاغه، خ1، ص3، (و يثيروا لهم دفائن العقول).
[5] . اشكوري، محمد فنايي، معرفت شناسي ديني، تهران، برگ، 1374ش، ص126.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد