زندگی نامه آیت الله شيخ محمد رضا مظفر (ره)(2)
زندگی نامه آیت الله شيخ محمد رضا مظفر (ره)(2)
و. ترميم امر تبليغ
استاد مظفر، خطابه و تبليغ متداول در نجف را در شأن آن حوزه كهن نميدانست، زيرا امروز هيچ خطيبي بدون آگاهي از افكار زمان و مسائل و موضوعات علوم جديد از يك طرف و احاطه كامل به تعاليم و معارف اسلامي از فقه و تفسير و حديث و تاريخ از سوي ديگر نميتواند رسالت اسلامي خود را در سطح عالي و وسيع انجام دهد. او خطابه حسيني را يكي از مهمترين وسائل تبليغ ميشناخت و وضع موجود حوزه را رسا نميدانست و افتتاح مؤسسه و مدرسهاي براي تربيت خطيب را يگانه راه نجات از آن نارسايي تلقي ميكرد.
گشودن دانشكده وعظ و ارشاد از آرزوهاي شيخ بود. در سال 1363 ق. مجموعهاي به رياست خطيب برجسته عراق «شيخ محمد علي قسام» و با نظارت آية الله مظفر تشكيل شد و كار آزمايشي خويش را ـ قبل از افتتاح رسمي دانشكده ـ با برپايي يك كلاس آغاز كرد و درسهايي چون فقه، علوم عربي، اصول دين و اصول حديث (علم درايه) در آن تدريس ميشد.
مدت كوتاهي از عمر آن نگذشته بود كه حملات پياپي بر آن وارد آمد و اتهامات ناروايي بر آن زده شد، در حالي كه اين مؤسسه با اهداف عالي و انگيزهاي مخلصانه تأسيس شده بود هدفي جز زدودن پيرايهها نداشت.[1] اما افسوس كه مصلحان هميشه در معرض اتهاماند و ناآگاهان سدي در مقابل انديشههاي والاي ايشان!
ز. تربيت يافتگان
استاد مظفر در دوره حيات علمي خود، دانش پژوهان بسياري را در سايه تربيت و تدريس قرار داد و آنان را با معارف دين آشنا ساخت. اسامي برخي از شاگردان آن عزيز را ـ چه در داخل منتدي النشر و دانشكده فقه و چه بيرون از آن ـ مرور ميكنيم:
شيخ احمد قبيسي، شيخ احمد وائلي، سيد جواد شبر، شيخ جواد قسام، سيد حسين خرسان، شيخ صالح آل شيخ راضي، سيد عبدالكريم قزويني، شيخ عبدالهادي فضلي، سيد عبدالهادي محسن حكيم، شيخ غلامرضا عرفانيان، دكتر سيد محمد بحر العلوم، سيد محمد تقي طباطبايي تبريزي، سيد محمد جمال هاشمي، شيخ محمد حسن طريحي، سيد محمد حسن قاضي، سيد محمد صدر، شيخ محمد علي ايرواني، شيخ محمد علي تسخيري، شيخ محمد مهدي آصفي، دكتر محمود بستاني، دكتر محمود مظفر، سيد مرتضي حكمي، سيد هادي فياض، شيخ يونس مظفر و…[2]
ح. بر بال قلم
آية الله محمد رضا مظفر يكي از نويسندگان چيره دست و نامدار معاصر است كه زيبايي تعبير، رسايي متن، حسن انسجام و بيان جذاب همراه با استحكام مطالب و دقت نظر در نوشتههايش هويداست. اين امتياز مرهون تلاشهاي دوران جواني او در آشنا شدن با متون ادبي و ادبيات معاصر و ممارست بر روز آمد كردن تأليفاتش ميباشد بدان حد كه آثار هم آميخته دانش و ادبيات وي، عقل را اشباع ميسازد و عاطفه را آرامش ميبخشد.
ساده نويسي در مطالب علمي از هنرهاي ادبي اوست و آن بر بال قلم نشسته، شيفتگان علم را به آسمانهاي فلسفه و منطق و اصول و كلام پرواز ميداد و دانشهاي دقيق را به شيوهاي روان به ايشان عرضه ميكرد و برخلاف ديگران كه به شيوه سنتي انس داشتند، او مرحله جديد تدوين آثار اسلامي، با بهرهگيري از اسلوب نثر فني جديد را به حوزه ارائه داد.
نوشتههاي ارزنده او عبارتند از:
1. اصول الفقه: اين اثر زيبا به حقيقت نوعي نوسازي در نگارش كتابهاي درسي دوره سطح محسوب ميشود و مؤلف فرزانه، آن را به منظور تدريس در دانشكده فقه نجف نوشته است. نو آوري علمي، اتقان و عمق مطالب، اصول فقه را اثري جاودان و ماندني ساخته و استاد به منظور رفع خلأ موجود بين دو كتاب «معالم» و «كفايه» و با تأسي از ابتكار استاد خويش شيخ محمد حسين اصفهاني ـ در دستهبندي مباحث ـ آن را تنظيم كرده است.
2. عقايد الاماميه: اين كتاب، مجموعهاي از عقايد اسلامي بر اساس روش اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ميباشد كه به صورتي فشرده و رسا تنظيم شده است، اثري كه از هر گونه پيچيدگيهاي رايج كتب كلامي عاري بوده و براي همگان درخور فهم است. استاد پيشتر اين مطالب را در سال 1363 ق. در دانشكده ديني منتدي ارائه كرده بود و سپس آن را بدين نام و هم چنين به نام «عقايد الشيعه» به چاپ رساند و هدف عالي او از نگارش آن تقريب بين مذاهب اسلامي بود.
3. المنطق: اين اثر مجموعه درسهاي ارائه شده ايشان از سال 1357 ق. در دانشكده منتدي النشر ميباشد و به عنوان متن مهم درسي جايگاهي ويژه را به خود اختصاص داده است.
ديگر آثار چاپي و خطب استاد از اين قرار است:
4. احلام اليقظه،
5. تاريخ الاسلام،
6. تتمه احلام اليقظه،
7. حاشية المكاسب،
8. حرية الانسان،
9. ديوان شعر،
10. رسالة عملية في وضوء المنهج الحديث
11. الزعيم الموهوب السيد ابوالحسن اصفهاني،
12. السقيفة،
13. شرح حال صدر الدين شيرازي (ملاصدرا)،
14. شرح حال شيخ محمد حسن نجفي (صاحب جواهر)
15. شرح حال شيخ حسين اصفهاني
16. شرح حال مولا محمد مهدي نراقي
17. شيخ الطوسي مؤسس جامعة النجف
18. علي هامش السقيفة
19. فلسفة ابن سينا
20. الفلسفة الاسلامية
21. فلسفة الامام علي ـ عليه السلام ـ
22. فلسفة الكندي
23. المثل الافلاطونية عند ابن سينا
24. مجموعه اشعار (در كتاب شعراء الغري)
25. مجموعهاي از رسائل در علم كلام
26. مذاكرات الشيخ
27. النجف بعد نصف قرن[3]
استاد هم چنين مقدمههايي بر آثار مكتوب ديگران نوشتهاند:
از آية الله مظفر مقالات متعددي ـ با نام صريح يا مستعار ـ در مجلههايي چون «العرفان» در صيدا، «الدليل»، «الهاتف» و «النجف» در نجف، «الكحلاء» در عماره، «المرشد العربي» در لاذقيه، «الفكر» در بغداد و «الرسالة» در مصر به چاپ رسيد.[4]
شبنم شعر
استاد مظفر از جواني به شعر روي آورد و جرقههاي آغازين آن نزد شيخ محمد طه حويزي افروخته شد و در پرتو راهنماييهاي استاد به سرودن شعر پرداخت و به خوبي از عهده ظرافتها و نكات دقيق آن برآمد. هر كس به سرودههاي او نظري بنمايد در آن فنون شعري لطيف و ظريفي مييابد و به افقهاي ادبي نوي برخورد ميكند.
در «ديوان شعر»[5] ايشان، حدود پنج هزار بيت وجود دارد.[6]
برخي از سرودههاي استاد در بعضي از كتابهاي فاخر موجود است.[7]
چشمه بيداري
آية الله مظفر زندگياش را تنها به فعاليتهاي فرهنگي و علمي حوزه محدود نساخت، بلكه انديشة نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعي و سياسي جامعه و امت اسلامي را در نورديد و هر پديده مهم را به دقت دنبال ميكرد. بحرانها و مشكلات تحميل شده بر مسلمانان، او را بيشتر تحت تأثير قرار ميداد و استاد را به تلاش وا ميداشت.
فشارهاي روز افزون فرانسويان بر مردم الجزاير و نامردميهاي صهيونيستها نسبت به مردم فلسطين، حوادث ناگواري است كه از ديد نافذ او پنهان نبود و آن فقيه فرزانه را در رنج فرو ميبرد و گاهي در برخي از نشريان مقالات مفيدي مينگاشت. وي هم چنين در جنگ بين مصر و اسرائيل در سال 1956 م. تلگرافي خطاب به شيخ الازهر فرستاد و همدردي خود را با ملت مصر اعلام داشت.[8]
آن استاد، صهيونيسم را خطر بزرگي براي جامعه اسلامي ميدانست و اصولاً انحراف سردمداران كشورهاي اسلامي از حق و مسامحه ايشان با ديوسيرتان غرب را عامل بدبختي مسلمانان و ريشه رشد صهيونيستها ميدانست.[9]
آية الله مظفر با همكاري گروهي از انديشمندان مسؤوليت شناس، براي مقابله با افكار الحادي، «جماعة العلما» را در نجف اشرف پي نهاد تا اين نهاد برخاسته از حوزة مبارزه با بيديني و تهاجم فرهنگي دشمنان را پي گيرد و جلوگيري از گسترش افكار كمونيسم را رهبري كند. بيانيههاي منتشره اين گروه، گواه بينش و بلند نظري مؤسسان آن است.[10]
در پي مخالفت امام خميني (ره) و ديگر مراجع بزرگ ايران با فعاليت ضد اسلامي شاه ايران، علماي نجف هم چون آية الله مظفر با ايشان هم صدا شده، از حركت انقلابي روحانيون حوزه علميه قم حمايت و پشتيباني كردند و ضمن صدور چندين اطلاعيه، مخالفت خود را با تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژيم پهلوي در فاجعه خونبار مدرسه فيضيه اعلام كردند.[11]
وفات
آية الله شيخ محمد رضا مظفر در شانزدهم ماه مبارك رمضان سال 1383، در سن 62 سالگي مرگ را در آغوش كشيد و پرستوي آسمان گرديد و به سوي حق پرواز كرد. پيكر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، علما و مردم تشييع شد و در مقبره خانوادگي واقع در جاده كوفه، در كنار مرقد برادرش شيخ محمد حسن مظفر به خاك سپرده شد.[12]
اميد است حركت اسلامي استاد به وسيله انديشمندان مصلح و پر توان حوزهها ادامه يابد.
پی نوشت:
[1] . ر.ك: همان، ص 121 و 131ـ133؛ هكذا عرفتهم، ص 24.
[2] . عقايد الاماميه، مقدمه التحقيق.
[3] . ر.ك: نقبا البشر، ج 2، ص 773؛ شعراء الغري، ج 8، ص 454؛ الاعلام خير الدين زركلي، ج 6، معجم المؤلفين العراقيين، كوركيس عواد، ج 3، ص 170؛ رجال الفكر و الادب في النجف، هادي اميني، ص 418؛ دائرة المعارف اسلامي، ج 2، ص 140؛ ماضي النجف و حاضرها، ج 3، ص 375؛ عقايد الاماميه، مقدمة التحقيق، ص 179ـ182؛ جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 1، ص 24؛ الحكمة المتعاليه، صدر الدين شيرازي، ج 1، ص الف ـ ت؛ جامع السعادات، مولا محمد مهدي نراقي، ج 1، مقدمه.
[4] . نقباء البشر، ج 2، ص 773؛ هكذا اعرفتهم، ج 2، ص 25؛ مدرسة النجف، ص 74؛ عقايد الامامية، مقدمة التحقيق، ص 181.
[5] . اين ديوان به همت آقاي محمد رضا قاموسي جمع آوري و تنظيم شده ولي هنوز به چاپ نرسيده است.
[6] . عقايد الامامية، مقدمة التحقيق، ص 182.
[7] . ر.ك: شعراء الغري، ج 8، ص 461ـ484؛ ادب الطف، جواد شبر، ج 10، ص 170.
[8] . مدرسة النجف، ص 87.
[9] . ر.ك: عقايد الامامية، ص 112.
[10] . مدرسة النجف، ص 90، مجله حوزه، ش 34، ص 53.
[11] . ر.ك: اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 41، 61 و 66، 77.
[12] . نقباء البشر، ج 2، ص 773.
منبع: www.andisheqom.com
/خ