سب و لعن در اسلام
هنگامی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با مهربانی و عطوفت مشرکان را به اسلام و رستگاری دعوت کرد، فرمود «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» مشرکان دیوصفت، آن حضرت را با سب و دشنام پاسخ میدادند و او را مجنون و دروغگون میخواندند. اما گاهی خداوند متعال، دشنامهای آنان را بیپاسخ نمیگذاشت تا آنجا که افرادی را به طور خصوصی مورد ابراز تنفر قرار میداد: «تبت یدا ابی لهب و تب». گاهی به طور کلی میفرمود: «فمثله کمثل الکلب». اما متأسفانه به این هشدارها اعتنایی نشد تا آنجا که پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این سبّ و دشنامها گسترش یافت و هواداران خاندان پیامبر نیز از این عداوت بیبهره نماندند. از نظر شیعه، آیه افک تنها دلیل بر حرمت هتک به همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان حکم الهی نیست بلکه، این حکم را در مورد تمام امهات مؤمنین جاری میدانند. مسلمانان به خصوص شیعیان، سبّکنندگان و دشنامدهندگان به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ملائکه را مهدورالدم میدانند و این حکم ضروری اسلام است. نظر برخی از اهل سنت در مورد سبکنندگان خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه است: ابنحزم در المحلی آورده است که ابومحمد گفت: مردم دربارهی کسی که پیامبر اسلام یا پیامبری از پیامبران را دشنام دهد، اختلاف دارند. برخی از آنان میگویند او کافر است و گروهی میگویند این کفر نیست و جمعی میگویند مسلمان است و بعضی دیگر در این مورد حکمی نکرده و متوقفند و اما توقف قول اصحاب ما است. در کتاب شفا تصریح شده است که اگر توبه کرد، رها میشود و کسی که ارتدادش به واسطهی سخن پستی نسبت به ساحت مقدس پروردگار باشد تأدیب میشود.
در میان فقهای شیعه هیچ اختلافی در این مسأله به چشم نمیخورد. سید مرتضی در انتصار میگوید: کسی که به پیامبر دشنام دهد چه مسلمان و چه ذمی، بلافاصله کشته میشود و اجماع شیعه را دلیل این حکم میداند و میفرماید؛ دیگر دلیل ما این است که دشنام دهندهی پیامبر بدون شک مرتد است و مرتد کشته میشود. با وجود این متأسفانه برخی افراد از روی ناآگاهی و یا غرضورزی شیعه را به سبّ خدا و پیامبر و ملائکه متهم کردهاند و بین مسلمانان تفرقه انداختهاند. مانند رافضیان که معتقدند علی (علیه السلام) خداست. علمای شیعه، سببکننده علی (علیه السلام) و سایر اهل بیت را همانند سابالنبی میدانند. در مقابل، علمای اهل سنت نه تنها سبکنندهی خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مستحق مجازات ندانستهاند؛ بلکه گویا آن را امتیاز نیز به شمار میآورند. به مقتضای احادیث فراوان و صحیح، دروغ از علائم منافق است، اما راویانی چون عمران ابن حطان و حریز ابن عثمان و عمر ابن سعد و صدها راوی مانند آنان که دشمن علی (علیه السلام) بوده و منافق محسوب میشوند، کسانی هستند که در صحاح اهل سنت بدانها اعتماد شده است. شیعه معتقد است که محور شناخت و معرفت باید قرآن باشد و احادیث را نیز باید بر قرآن عرضه کرد. چرا که قرآن دلیل قطعی است. دربارهی سبّ و دشنام به همسران پیامبر به دو نوع متصور است؛ نوع اول: سبّی که موجب هتک به پیامبر شود؛ نوع دوم: سبّی که موجب هتک به پیامبر نشود.
از نظر شیعه، آیه افک تنها دلیل بر حرمت هتک به همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان حکم الهی نیست بلکه، این حکم را در مورد تمام امهات مؤمنین جاری میدانند. خداوند متعال در مورد اصحاب افک میفرمایند: «لذا شیعیان از این گروه بیزاری جسته و ارتکاب این خیانت را شاهد بر نفاق آنان میداند و نمیگویند که چون اینان به اصحاب معروفند، هر چند به همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تهمت ناروا زده باشند باز هم محترمند». (1)
معمولاً در کتابهای فقهی اهل سنت، کسی که عایشه را قذف کند، کافر محسوب میشود و برای این حکم، به آیهی افک تمسک میجویند، به این بیان که قذف عایشه، تکذیب سخن خداست، از کتب فقهی اهل سنت استفاده میشود که مستند حرمت قذف و کفر کسی که همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را قذف کند، آیهی افک است و دلالت آن نیز مربوط به قذف عایشه است. (2)
اهل سنت با توجه به آیات «پیمبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران آنهایند» احزاب، 6، و «ای همسران پیامبر، شما همانند سایر زنان نیستید» احزاب، 32، معتقدند همسران رسول خدا، بهترین زنان و مادر مؤمنان محسوب میشوند، لذا کوچکترین سخن در مورد آنان را هتک و سبّ به حساب میآورند، به خصوص نسبت به عایشه که علاوه بر این که آیهی افک را شاهد بر طهارت وی میدانند، احادیث فراوانی نیز در فضایل وی نقل کردهاند.
شیعه معتقد است که محور شناخت و معرفت باید قرآن باشد و احادیث را نیز باید بر قرآن عرضه کرد. چرا که قرآن دلیل قطعی است. قرآن میگوید «همهی زنان پیامبر بهترین زنان نیستند. بلکه زنان بهتری نیز در جامعه وجود دارند.» احزاب، 6. کرامتی برای پیامبر است که همسران وی را امهات مؤمنین قرار داده تا هیچ کس به آنان چشم نداشته باشد. آیهی شریفهی «ای همسران پیامبر، شما مانند سایر زنان نیستید» احزاب، 32، فقط تفاوت زنان پیامبر را با سایر زنان عنوان کرده، اما نفرموده که این تفاوت، چگونه تفاوتی است.
خداوند در قرآن میفرماید: «هیچ قومی را نمییابی که ایمان به خداوند و روز قیامت داشته باشد اما با دشمنان خدا و رسولش دوستی کند هرچند پدران یا فرزندانشان باشند. خداوند در قرآن با آوردن دو آیه صلوات و لعن به دنبال یکدیگر چگونگی ابراز محبت و عداوت را به ما میآموزد. (3)
«خدا و فرشتگان بر پیامبر درود و صلوات میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او صلوات فرستید و …» احزاب، 56 و 57.
آنان که خدا و پیامبرش را میآزارند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعن فرموده و برای آنان عذاب خوارکنندهای آماده کرده است.
در قرآن حدود 25 مورد لعن و تنها 4 مورد صلوات آمده است.
بیشتر بخوانید: فلسفه لعن در دیدگاه اسلامی
سؤال: چه کسانی مورد لعن قرار گرفتهاند؟
جواب: کسانی که خدا و رسولش را میآزارند.
سؤال: چه کسانی خدا و رسولش را میآزارند؟
جواب: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ به این پرسش میفرمایند: هر کس علی را اذیت کند مرا اذیت کرده است. هر کس علی (علیه السلام) را دشنام دهد، مرادشنام داده است. همچنین خشنودی و غضب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را ملازم با خشنودی و غضب خدا معرفی کرده است.
در مورد آیهی صلوات و لعن، احزاب، 56 و 57) چند نکته سزاوار توجه است:
1- این دو آیه به دنبال هم آمدهاند.
2. اندازهی این دو آیه تقریباً یکی است.
در آیات پیشتر، برخی از کسانی که مشمول آیهی لعن هستند ذکر شدهاند:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید وارد خانهی پیامبر نشوید مگر هنگامی که به شما اجازه داده شود و…»، احزاب، 53.
«شما حق ندارید پیامبر را اذیت کنید و حق ندارید با همسرانش پس از او ازدواج کنید و…»، احزاب، 53.
مسلماً مواردی که در قرآن مطرح شده در مورد کسانی از بین مسلمانان و اصحاب پیامبر بوده است.
ممکن است کسی تصور کند که در قرآن لعن وجود دارد، اما سبّ وجود ندارد. لعن مصداقی از سبّ است. مانند «مثل آنان که تبلیغ تورات را عهدهدار شدند. سپس پایدار نماندند هم چون مثل خر است که بر او کتاب بار کنند». (3) و یا «بریده باد دو دست ابیلهب، بریده باد». (4)
قرآن و سنت تو منبع اصلی معارف اسلامی است. همان گونه که میدانیم پیامبر، معصوم و مبرا از خطا و اشتباه است. نسبت دادن هرگونه رذیلت اخلاقی به ساحت مقدس آن حضرت به بهانهی این که او نیز همچون ما بشر است، گناهی عظیم و نابخشودنی است. پس شکی نیست که اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی را سبّ کرده، دشنام داده و یا لعن کرده، آن شخص مستحق آن بوده است. و اگر کسی در محضر آن حضرت، شخصی را لعن یا سبّ کرده و آن حضرت نهی نفرمودهاند، آن سبّ یا لعن مورد تقدیر قرار گرفته و مشروع بوده است.
سب و لعن پیامبر به بعضی از صحابه در احادیث وارد شده که در منابع اهل سنت به چهار دسته تقسیم میشود:
1- سبّ و لعن پیامبر به طور کلی؛ در اکثر منابع حدیثی معتبر اهل سنت احادیثی آمده است که پیامبر افرادی از اصحابش را لعن و سبّ نموده. مثال: صحیح مسلم از عایشه نقل کرده که رسول خدا فرمودهاند: خدایا من انسانم پس هر مسلمانی را لعن کردم یا دشنام دادم آن را برای او پاکیزگی و پاداش قرار بده.
2- سبّ و لعن اشخاص خاص؛ در برخی صحاح و سنن اهل سنت آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برخی از اصحاب را سبّ و لعن فرموده است. مثلاً در مسند احمد آمده است که عایشه نقل کرده است دو مرد بر پیامبر وارد شدند پیامبر آنان را دشنام داد. گفتم یا رسولالله اگر به هر کسی از تو خیر رسد به این دو نخواهد رسید.
عایشه گفت پیامبر فرمود: آیا عهدی را که با پروردگارم کردهام نمیدانی؟ اگر هر مؤمنی را دشنام دادم یا لعن کردم پس آن را برای او آمرزش و سلامتی و چه و چه قرار ده.
در نقل دیگر آمده است: با پیامبر خلوت کرده بودند، حضرت آنان را دشنام داد و لعن فرمود و از محضرش بیرونشان راند. پرسیدند چرا؟ حضرت جواب داد آیا عهدی را که با پروردگارم…
مسلم است کسی که پیامبر را به غضب آورد، خدا را به غضب آورده و کسی که خدا را به غضب آورد، سزاوار لعن است و اهل جهنم خواهد بود.
3- سبّ و لعن پیامبر از زبان حذیفه: حذیفه در مدائن بود و چیزهایی را که پیامبر در حال غضب دربارهی برخی از اصحاب گفته بود، نقل میکرد. مردم میرفتند و این مطالب را برای سلمان نقل میکردند. سلمان گفت که نه او را تکذیب میکنم و نه تصدیق. او خود میداند چه میگوید. حذیفه نزد سلمان آمد و گفت چه چیز باعث شده که سخنان مرا تصدیق کنی؟
در این احادیث برای این که سخن حذیفه، صحابی مورد اعتماد پیامبر را از اعتبار بیندازد، هم به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هتک کرده و هم به سلمان دروغ نسبت دادهاند.
4- سبّ و لعن صحابه در حضور پیامبر؛ مردی از اصحاب پیامبر، ابوبکر را دشنام میداد. پیامبر نشسته بود و با تعجب لبخند میزد. چون دشنامش زیاد شد و ابوبکر پاسخ داد، پیامبر غضبناک شدند و رفتند. ابوبکر نزد پیامبر رفت و اعتراض کرد: او به من دشنام میداد شما نشسته بودید. من به او دشنام دادم. شما برخاستید و رفتید. پیامبر فرمود با تو ملکی بود که دشنام او را پاسخ میداد. چون تو او را دشنام دادی شیطان آمد و من در مجلسی که شیطان باشد نمینشینم.
پینوشتها:
1. نور، 11.
2. برخی از معتصبین ضد حامیان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندانش و همچنین وهابیان با سه مقدمهی غلط و فاسد، به دنبال این نتیجه هستند که آیهی افک را حربهای برای تکفیر شیعه قرار دهند: 1. شأن نزول آیه عایشه است؛ 2. آیه، نص در تنزیه عایشه از افک است؛ 3. شیعه نستجیربالله – عایشه را قذف میکنند پس کافرند.
وهابیان بعد از اتهام شیعه به قذف عایشه و این نکته که هر کس مرتکب این جنایت شود، قرآن را تکذیب کرده و کافر است، به دنبال این هدفند که بگویند شیعه قرآن را تکذیب میکند. این تهمت ناجوانمردانه در حالی است که: این گناه چون تکذیب آیهی قرآن نیست موجب کفر نمیشود مگر این که مرتکب آن قصد هتک به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشته باشد. از سوی دیگر، شیعه بیشترین حساسیت را در این مورد دارد، از این رو از اصحاب افک بیزاری میجوید و احادیثی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در گروه اصحاب افک آورده ساختگی میداند. برخی از علمای اهل سنت نیز اعتراف کردهاند که نسبت قذف عایشه به شیعه، تهمتی بیش نیست.
3. جمعه، 5.
4. مسد، 1.
منبع مقاله :
ماهنامه کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 180