خانه » همه » مذهبی » سجده براي غير خدا!!

سجده براي غير خدا!!

سجده براي غير خدا!!

از نشانه هاي خردمندي آن است، که انسان در برابر هر کسي رفتار وگفتار مناسب داشته باشد؛ با کودک زبان کودکي بايد گشود و با جوان برومند سخني ديگر. احترام و بزرگ داشت هرکس، جايگاه ويژه خود را داراست. حرمت مادر به گونه ايست و احترام همسر به گونه اي، پدر به اندازه اي احترام دارد که استاد به مقداري.

77c1136d 2b22 4e27 bba1 69e8815f6562 - سجده براي غير خدا!!

19591 - سجده براي غير خدا!!
سجده براي غير خدا!!

 

نويسنده: محمد سلطاني

 

(و ان المتساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا) (سوره جن، آيه 18)
«وسجده گاه ها براي خداست، پس با خداوند هيچ کس را مخوانيد.»
از نشانه هاي خردمندي آن است، که انسان در برابر هر کسي رفتار وگفتار مناسب داشته باشد؛ با کودک زبان کودکي بايد گشود و با جوان برومند سخني ديگر. احترام و بزرگ داشت هرکس، جايگاه ويژه خود را داراست. حرمت مادر به گونه ايست و احترام همسر به گونه اي، پدر به اندازه اي احترام دارد که استاد به مقداري. اگر کسي کم تر از اندازه به اطرافيانش حرمت نهد، بي ادب و کوته فکر است. و اگر بيش از اندازه کسي را بزرگ شمرد، غلو کننده است و بي خرد!
در حوزه دين، دانستن و حفظ اين حدود بسيار مهم است. در اسلام، پدر و مادر بس محترمند، اما نه تا آن اندازه که براي پسند آنان، فرمان خدا فراموش شود! عالم ديني نيز محترم است، اما نه تا آن جا که هر چه بگويد و فرمان دهد، پيروي شود؛ هرچند برخلاف وحي گويد و به نابخردي فرمان دهد! بي ترديد، همه انسان ها، از آن روي که آفريده خدايند، محترمند وحقوقي دارند.
انسان هاي با ايمان جايگاه برتري دارند. زيرا بزرگترين حقيقت را پذيرا بوده اند، مؤمنان پرهيزکار والاترند، به ويژه اگر از دانش بهره اي برده باشند. برگزيدگان خداوند؛ چه در لباس پيامبر و چه در جايگاه امام، مقامي ديگر دارند. پس نمي توان بي ايمان را با مؤمن در يک رديف قرار داد و نادان را با دانا و گناهکار را با پرهيزکار. و نبايد مؤمني – هر چند بلند مرتبه و بزرگوار – را در صف پيامبران و امامان جاي داد. و گذشته از همه اين ها، آدميان همگي بنده خدايند و هيچ گاه و در هيچ موردي، بنده برجاي سرور و آفريدگارش نمي نشيند!
احترام و بزرگ داشت ويژه خداوند، پرستش و عبادت ناميده مي شود.پس، مراسم و آيين هاي عبادي را نبايد براي غير خداوند انجام داد! در اسلام، برترين نشانه عبادت، سجده است. انسان مؤمن، بالاترين وشريف ترين بخش چهره اش را در برابر خدايش برخاک مي نهد! اين، نهايت خضوع، فروتني و بندگي است.پس از سجده، رکوع نيز، آيين پرستش است و سپس طواف؛ چرخيدن به قصد بزرگ داشت و احترام. سجده، رکوع و طواف؛ سه آيين عبادي اسلام است و نيز ويژه پروردگار. انجام دادن اين سه، در برابر هر کس ديگري، نادرست وشرک آلود شمرده مي شود.
روزي پيامبر، در جمع ياران خويش نشسته بود. شتري پيش آمد و در مقابل آن حضرت سرش را بر زمين نهاد. برخي از اصحاب گفتند: اگر ما را نيز اجازه فرمايي، هم چون اين شتر در برابرت سجده کنيم! پيامبر فرمود: «روا نيست که براي کسي جز خداوند سجده کرد. پيامبرتان را گرامي داريد و حق خاندانش را بشناسيد». (1)
و در حديثي ديگر فرمود: «لاتتخذوا قبري قبله و لا مسجداً (وثناً) فان الله لعن الذين اتخذوا قبول انبيائهم مساجد»(2)
«مرقد مرا، قبله و سجده گاه خود قرار ندهيد. زيرا، خداوند کساني را که مرقد پيامبران شان را سجده گاه خويش قرار دادند، لعنت کرده است.»
امام صادق(ع)،آدابي را براي زيارت سيد الشهدا به صفوان آموزش مي دهد. پس از سلام و ياد کرد مصيبت آن حضرت، زائر، دو رکعت نماز زيارت مي گزارد. سپس براي آن که کسي گمان نکند که اين نماز و رکوع و سجود را براي امام حسين (ع) انجام داده ، بايد بگويد: «اللهم اني صليت و رکعت و سجدت لک، وحدک لا شريک لک، لان الصلوه والرکوع والسجود لا تکون الا لک»(3)؛ «خداوندا، من براي تو نماز و رکوع و سجده گزاردم، تنها تو که شريکي نداري. زيرا، نماز و رکوع و سجده، تنها براي توست». آيت الله خويي، در مقام يک فقيه مي نگارد: «يحرم السجود لغيرالله فانه غايه الخضوع فيختص بمن هو غايه الکبرياء والعظمه و يدل عليه من الکتاب – لا تسجدوا للمشس ولا للقمر – فان مناط المنع هو المخلوقيه فيعم ما سواه» (4)
«سجده، براي غير خدا حرام است. زيرا، سجده نهايت فروتني است.پس، بايد ويژه نهايت برتري و ملکوت باشد. آيه «برخورشيد و ماه سجده نکنيد»، بر اين مطلب دلالت دارد. در اين آيه، ملاک حرمت سجده بر مهر و ماه، مخلوق بودن آن دو است. پس، سجده در برابر هر مخلوقي حرام خواهد بود.»
سجده، رکوع و طواف در برابر مراقد ائمه – آن گونه که بين برخي نآگاهان رايج شده- گذشته از آن که به خودي خود، کار حرامي است؛ سبب مي شود که مکتب پاک و نوراني اهل بيت، شرک آلود شمرده شود. شيعه بايد با اعمال و کردار خود، بر زيبايي و زينت امامان بيفزايد، نه آن که مايه ننگ و بدنامي دين و آيين خود شود!
در آيه هيجدهم، سوره جن، به دو نکته اشاره شده است. نخست آن که مسجد (سجده و سجده گاه)، ويژه خداست. ديگر، آن که هيچ کس را نبايد همانند خداوند شمرد و در کنار او، به ياري فراخواند. پيامبر و امام، فرستاده خدايند و بازگو کننده سخنان او؛ راهنمايند و دعوت کننده به سوي او؛ شفيعان درگاه اويند و واسطه هاي فيض بي پايانش. و اين همه، سبب آن نمي شود که پيامبربا امام را در عبادت و پرستش، دعا و نيازخواهي، ستايش و توصيف، علم و قدرت، هم رديف خداوند قرار داد!
همه، ديده و شنيده ايم که حاجيان، هنگام بستن احرام، به نداي پروردگارشان، «لبيک» مي گويند. از اين رو، واژه لبيک، ويژه خداوند شمرده شده و در ديدار با فرد ديگري، لبيک گفته نمي شد. گروهي از شيعيان ، هنگامي که براي ديدار امام صادق (ع) آمدند، عبارت «لبيک يا جعفربن محمد» بر زبان راندند!
فردي به نام مصادف، پيشاپيش خدمت امام آمده و آن حضرت را از اين اتفاق خبر مي دهد. امام، به سجده مي افتد و سينه خود را به زمين مي چسباند ومي گويد: «بنده حلقه به گوش خداوندم». سپس، امام به گونه اي مي گريد که اشک بر صورتش جاري مي شود. مصادف، از اين که به امام چنين خبري داده، پشيمان شده و مي گويد: کساني ديگر به خطا رفته اند، گناه آنان را که بر دوش شما نمي گذارند! امام مي فرمايد: «اي مصادف! اگر عيسي، در برابرسخنان مسيحيان ساکت مي نشست، برخداوند بود که وي را کر و کور کند. و اگر من، در برابر اين سخنان ساکت بنشينم، برخداست که مرا نيز کر و کور کند».(5)
حال که يک لبيک گفتن، امام را چنين آزرده و دلگير مي کند؛ آيا سجده و رکوع و طواف، در برابر ضريح امام، موجب خشنودي او مي شود؟! هرگز!

پي نوشت:
 

1. البحار، ج25، ص262
2. البحار، ج80، ص313.
3. مفاتيح الجنان، زيارت هفتم مطلقه امام حسين(ع).
4. بحارالانوار، ج25، ص293؛ سند حديث صحيح است.
5. کتاب الصلاه، ج4، ص258.
 

منبع: نشريه بشارت- ش77

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد