خانه » همه » مذهبی » سخنی با ابن جبرین بزرگ مفتی وهابیت

سخنی با ابن جبرین بزرگ مفتی وهابیت

سخنی با ابن جبرین بزرگ مفتی وهابیت

ما ابداً کینه ای از ملّت سعودی نداریم. امّا امّت عربی به ابن جبرینی مبتلا شده که جوانان را گول می زند و آنها را در آتش جهنّم می اندازد! در یکی از فتواهایی که همه شنیدند و در جرائد و مجلاّت و شبکه های عنکبوتی پخش شد او می گوید که رافضه (شیعیان) مرتد هستند! و حکم مرتد در اسلام قتل است!!!

400b144c ff58 4eb8 8a03 967031de5540 - سخنی با ابن جبرین بزرگ مفتی وهابیت
0001589 - سخنی با ابن جبرین بزرگ مفتی وهابیت
سخنی با ابن جبرین بزرگ مفتی وهابیت

نويسنده:سید احمد العبّاسی

ما ابداً کینه ای از ملّت سعودی نداریم. امّا امّت عربی به ابن جبرینی مبتلا شده که جوانان را گول می زند و آنها را در آتش جهنّم می اندازد! در یکی از فتواهایی که همه شنیدند و در جرائد و مجلاّت و شبکه های عنکبوتی پخش شد او می گوید که رافضه (شیعیان) مرتد هستند! و حکم مرتد در اسلام قتل است!!!
بسم الله الرحمن الرّحیم
الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ . بقره. ۲۱
و اما… کیست که نداند ابن جبرین سبب اول و اصلی نفوذ القاعده به عراق است، او با صدور فتواهای شیطانی، بزرگترین گروه از وهابیان تندرو سعودی را دور خود گرد آورده و آنها را با افکار و اعتقادات و فتاوا و نظراتی که تاریخ مصرفش گذشته، به گمراهی کشانده، و برای تحقق اهداف خود راهی جزء جوانان سعودی، که با استناد به یک کلمه مستعار از قرآن کریم “جهاد” گمراه شده اند، پیدا نکرده است. ولی آیا این جماعت حقیقتاً می دانند جهاد چیست؟ آیا او نفوذ و تأثیر خاصّی دارد که توانسته آنها را به آن سمت بکشاند آنگونه که افکار و فتاوای او را می پذیرند و آنچه که او از ایشان می خواهد، اجرا می کنند، به اعتبار اینکه او ولی امر است و اطاعتش واجب می باشد!!!
ما ابداً کینه ای از ملّت سعودی نداریم. امّا امّت عربی به ابن جبرینی مبتلا شده که جوانان را گول می زند و آنها را در آتش جهنّم می اندازد! در یکی از فتواهایی که همه شنیدند و در جرائد و مجلاّت و شبکه های عنکبوتی پخش شد او می گوید که رافضه (شیعیان) مرتد هستند! و حکم مرتد در اسلام قتل است!!!
بدینگونه ابن جبرین به گلّه گوسفندان فرمان می دهد و آنها، آنچنان که بره ای مادرش را دنبال می کند، از او پیروی می کنند. این فتوا به عنوان امری واجب الاجرا تلّقی می گردد. آنگاه این فتواها در کشور سعودی عمومی شده و مجّانی در دارالفتوی چاپ می شود! سپس سخنرانان در دانشگاهها جوانان را جمع نموده و به آنها تلقین می کنند که جهاد و قتل رافضه واجب است… باید عراق را آزاد کنیم و یک دولت اسلامی در آن به وجود بیاوریم!!!
در همین هفته، کنفرانسی در قاهره، به ریاست دکتر عادل عبد الناصر (برادر رئیس جمهور سابق مصر ، جمال عبد الناصر) با مشارکت گروهی از علماء و مورخین و کارشناسان تشکیل شد و همگی آنان تأکید کردند که نظام سعودی حاکم در جزیره العرب، منبع تروریسم بین المللی در جهان است و این حرفی نیست که تنها سید احمد العباسی (نویسنده مقاله) بگوید!
… امروزه سایتهای اینترنتی فراوان تروریسم سعودی، فتواهای جدید دیگری از ابن جبرین ، عضو هیئت بزرگان علمای کشتار و ذبح شیعه و پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) منتشر می کنند… جامعه بین المللی باید در برابر این فتواها که علناً به قتل فرمان می دهد، سکوت نکند، امّا با کمال تعجّب سازمانها و مؤسسات مبارزه با تروریسم کاملاً سکوت کرده اند؛ آنها این فتواها را می شنوند و چشمشان را به روی همه اینها می بندند در حالی که می دانند نتیجه این فتاوی کشتار ملّتها است!
هر چه که ابن جبرین ادعا میکند دروغ و تهمت است… تناقض عجیبیی در ادّعاهای این پیرمرد وجود دارد در حالی که تلاش می کند اختلاف و نفاق را در دلها بکارد. نمی دانم چگونه پیرمردی در سنّ و سال او دروغ می گوید و همه مسلمانان را فریب می دهد و بین شیعه و سنی تفرقه می اندازد! شگفتا از این پیرمرد که نوه شیطان است و از نوشیدن خونهای مسلمانان دست بر نمی دارد…
… چگونه کسی که بین طوایف و ملل و مذاهب و ادیان تفرقه می اندازد، با پروردگار روبرو خواهد شد؟ ابن جبرین چگونه به ذهنش فشار می آورد و می گوید رافضیان، یعنی شیعیان مشرکند! در اینجا هیچ توضیح و توجیهی برای این نامگذاری وجود ندارد! مسئله بزرگی که هست، این است که که وی، دلایل و توجیهاتی می آورد و تلاش می کند صدایش را برای عدّه ای ساده لوح که سخنش را راست می دانند، بالا ببرد و افکار عمومی سعودی را به هیجان وادارد تا فتواهای او را بپذیرند، توجیهاتی می آورد تا دلیل کافی و اجازه عملی و شرعی باشد برای جوان سعودی، که به عراق برود و در جهنّم گرفتار شود و بدترین عاقبت را برای خود رقم بزند!
نمی دانم ابن جبرین این فتواها را از کجا آورده؟ من از این منبر آزاد با او در برابر تمام جهان، درخواست می کنم تا برای درستی حرفهایش دلیلی بیاورد… و گرنه کلام انشایی او فایده ای نخواهد داشت و خالی از هر محتوا خواهد بود. حتی یک دلیل برای صدق کلامش وجود ندارد و فقط برای برانگیختن جوانان عرب است تا به عراق بروند و شهروندان عراقی را بکشند! کجای این جنایات جهاد است؟ من از ابن جبرین می پرسم که مدّتی پیش چه کسی به عملیات (سوق الغزل) دست زد و به دو دختر عقب افتاده که درک و فهم درستی نداشتند، تجاوز کرد… به خاطر اینکه وهابیون خودشان را در برابر این اعمال قانع کنند، می گویند این عمل باعث ورود به بهشت است! آیا این سخن منطقی و درستی است؟… آیا کسی که این فتواها را نوشته یک شیخ مسلمان بوده؟ آیا این کلام شیوخ است؟ آیا کسی که این فتوا را نوشته عاقل بوده یا مجنون؟… هر کاری که او به روش خودش انجام می دهد تماماً اسائه ادب به صحابه محسوب می شود و هیچ دلیلی جز ادّعاهایی بی پایه و اساس ندارد و من برای این فرد(ابن جبرین) که فقط ادّعا می کند، دلیل و برهان می آورم…
به ابن جبرین می گویم، چه کسی به قران کریم طعنه زده؟ ما یا شما؟ آیا قرآنمان یکی نیست؟ چگونه ممکن است قرآن های ما متفاوت باشد؟
چه کسی به تو گفت که ما علی (علیه السّلام) را می پرستیم؟ عجب! آیا عقلت به اینجا رسیده که تصوّر می کنی مردمانی وجود دارند که مخلوقی را عبادت می کنند؟ آیا می دانی، ای ابن جبرین که امام علی (علیه السّلام) مانند سایه رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود، بنده ای از بندگان خدا که به سخن رسول الله گوش می داد و از اوامر او اطاعت می نمود، امّا اگر خوب فکر کنی می فهمی که این تو هستی که مرا مجبور می کنی که بگویم بعضی از صحابه که تو آنها را می شناسی به سخن رسول الله گوش نمی دادند…
و لیکن ما (شیعیان) که در عاشوراء به عزا می نشینیم به خاطر یادبود واقعه کربلاست که هر ساله به شکلی ناخودآگاه تکرار می شود و به امر شخص خاصّی نیست، بلکه از سر عشق و محبّت و تمسّک به عقیده اهل بیت (علیهم السّلام) است، حالا بگو این کار چه ضرری دارد؟
سؤالی من این است که ابن جبرین چرا به حجّ خانه خدا می رود ولی در طول زندگی اش ازدواج نکرده؟ آیا ممکن است به جواب این سؤال برسم؟
می خواهم به تو ای ابن جبرین، یادآور شوم که ما اصحاب دلیل و برهان هستیم، نه مثل شما که به دیگران سخنی به گزاف نسبت دهیم…
تو ما را متهم می کنی که اهل سنّت را می کشیم و تا حدّ مرگ شکنجه می دهیم. اگر دنبال حقیقت هستی خودت ببین چه کسی آنچه که تو ادّعا کرده ای را انجام می دهد ولی من تو را به خدا و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قسم می دهم در برابر تاریخ و حقیقت منصف باشی و بگویی چه کسی بر علیه انسانها تجاوز می کند؟
زیاد به تو سخت نمی گیرم؛ چون می دانم الان مشغول نوشتن فتوایی جدید، با روشی جدید هستی، که با دفعات قبل تفاوت دارد، تا حکم قتل زنان و کودکان شیعه را شرعی و واجب کنی، اما به تو، و هر کسی که عقل و شعور و بینش تو را دارد، این کلام خدای عزّ و جلّ را یادآور می شوم که: {فَإِن حَکَمتُم فَاحکُمُوا بِالعَدل}.
یادت باشد که خدای عزّ و جلّ روز قیامت حساب سختی از تو خواهد کشید و در برابر او چون موش ترسانی خواهی بود، در حالی که جهنّم در پشت سرت جوش و خروش می کند، آیا آنوقت می توانی به سوراخی بخزی، ای قاتل، چه می کنی؟

نکته:

یکی از علماء باب گفتگو را با امام جماعت سابق مسجد نبوی باز کرد و آنگاه که مقدار زیادی از دلایلی که در کتابهای خود آنان در مورد حقیقت خلافت علی (علیه السّلام) هست، آورد، آن امام مسجد نبوی دست این شخص را گرفت و کنار قبر رسول الله برد و فقط یک حرف به او گفت: ” اگر این آدم (با اشاره به قبر رسول الله) برخیزد و همین سخن تو را بگوید هرگز نظر من در این موضوع تغییر نخواهد کرد “… تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
آیا غیر از این بود که پیشوای شما (یزید) وحی و اسلام را تماماً انکار می کرد؟ آیا نشنیده ای که می گفت مساجد را برای بندگان بگذار تا در آن ساکن شوند و از خمره شراب بر ما بنوشان که خدا نگفته وای بر کسی که شراب بنوشد، بلکه گفته وای بر نماز گزاران، هیچ کدام از شما از سلف صالحتان انتقاد نکرده اید، از کسانی مثل ولید که قرآن را پرت کرد و پاره نمود.
به نام گوینده “هَل أنبّئکم بالأخسرینَ عَمَلا…الذین ضَلّ سَعیُهم فی الحیاه الدنیا و هم یَحسَبونَ أنّهُم یحُسنونَ صُنعا”[۱]می خواهیم به ابن مفتی(ابن جبرین) بگوییم”: تو عالمی یا جاهل؟ اگر جاهلی که چه بسیار جاهلانی که در جهل مرکبند و خود خبر ندارند و اگر ادّعای علم داری بگو آیا از مذهب اهل بیت و پیروانش آگاهی داری؟ آیا آنها حسن و حسین را به جای خدای تعالی می خوانند، مگر نه این است که امامان ما می گویند شیعه ما کسی است که تقوای الهی داشته باشد و فقط از او اطاعت کند چگونه ما کسی را به غیر از خدا بخوانیم.
خدا رسوایت کند! ای دروغگو! چگونه حکم می کنی؟ آیا این سخن خداوند را خطاب به داوود (علیه السّلام) نخوانده ای (یا داوودُ إنّّا جَعَلناکَ خَلیفهً فی الأرض فَاحکُم بینَ النّاسِ بِالعَدل وَ لا تَتبّع الهَوی فَیُضِلَّکَ عَن سَبیلِ اللهِ[۲]) آیا تو عادلانه قضاوت کرده ای، ای شیخ!؟
روز قیامت به خدا چه می گویی؟ آنگاه که شیعیان جمع شوند و بگویند به ما تهمت کفر زدی، که ما غیر خدا را پرستیدیم و تو ای خدا می دانی که ما هیچ کس را جز تو نمی خوانیم، بلکه پیرو کسانی هستیم که امر تو را اطاعت کردند و تو گفتی (قل لا أسئلکم أجراً إلاّ المودّه فی القربی) تمام روایات گواهی می دهند که منظور از قربی خاندان پیامبر هستند که ما دوستدار آنانیم.
ما مثل شما جاهلان نیستیم ، تا همانند یکی از بزرگان شما بگوییم: عصای من از محمد بهتر است چون او مرده! در حالی که آن شیخ، خود در سلام نمازش می گوید: “السّلام علیک أیها النبی” چگونه سلام می دهد بر پیامبری که مرده است… بهتر نیست بر عصایش سلام دهد؟! آیا تو ای شیخ! این سخنان را انکار می کنی؟ ما هیچ گاه از شما نشنیده ایم که از کسانی که با خدا و رسول به جنگ برخاسته اند، انتقاد نمایید…
آیا غیر از این بود که پیشوای شما (یزید) وحی و اسلام را تماماً انکار می کرد؟ آیا نشنیده ای که می گفت مساجد را برای بندگان بگذار تا در آن ساکن شوند و از خمره شراب بر ما بنوشان که خدا نگفته وای بر کسی که شراب بنوشد، بلکه گفته وای بر نماز گزاران، هیچ کدام از شما از سلف صالحتان انتقاد نکرده اید، از کسانی مثل ولید که قرآن را پرت کرد و پاره نمود و گفت:
ای شیخ! آیا یک آدم عاقل بین شما وجود ندارد!؟ ولا تَحسبنّ الله عَمّا یَعمَلُ الظّالِمون- إنّما نُؤخّرُهم لِیومٍ تَشخَصُ فیه الأبصار مُهطِعینَ مُقنِعی رُؤوسُهم لا یرتدُّ إلَیهم طَرفُهم و أفئدتُهم هَواء[۴]- این اعمال فایده ای برایتان ندارد- و قَدِمنا إلى ما عَمِلوُا مِن عملٍ فَجَعلناهُ هَباءً مَنثورا-[۵] .
از خدا بترس ای ابن جبرین! والله اینها که می گویی دروغی بیش نیست. این فتواهایی که می دهی همه دروغ است حاشا که ما غیر خدا را بپرستیم. خدا تو و ما و اهل حق را هدایت کند-أفمن یهدی إلی الحقّ أحقّ أن یتّبع أم من لا یهدی إلاّ أن یهدی فما لکم کیف تحکمون[۶] – صدق الله العلی العظیم.

پی نوشت :

[۱] – {آنان} کسانی اند که کوششهایشان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می پندارند که کار خوب انجام می دهند.۱۰۴کهف
[۲] – ای داوود!ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن واز هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند.۲۶ص.
[۳] -آیا مرا از ستمگر سرکش می ترسانی؟ من آن ستمگر سرکش هستم.
اگر خدایت را روز قیامت ملاقات کردی، به او بگو ای خدا! ولید مرا پاره کرد.
داستان از این قرار است که روزی ولید حاکم اموی به مکه رفت و مقابل کعبه قرآن را باز کرد، آیه ۵۹سوره هود آمد که می گوید:” و اتبعوا أمرَ کلّ جبّار عنید” آنگاه ولید از این آیه خشمگین شد و قرآن را پرت کرد و این شعر را گفت” (مترجم).
[۴] -و خدا را ازآن چه که می کنند غافل نپندار، جز این نیست که {کیفر} آنان را برای روزی به تأخیر می اندازد که چشمها در آن خیره می شود. شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمی زنند و {از وحشت} دلهایشان تهی است. ۴۲ و ۴۳ ابراهیم.
[۵] -و به هر کاری که کرده اند می پردازیم و آن را {چون} گردی پراکنده می سازیم. ۲۳فرقان.
[۶] -آیا کسی که به سوی حق رهبری می کند سزاوارتر است که پیروی شود یا کسی که راه نمی نماید، مگر آنکه {خود} هدایت شود، شما را چه شده چگونه داوری می کنید؟ ۳۵ یونس.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد