سخن گفتن در آداب اجتماعي اسلام (1)
سخن گفتن در آداب اجتماعي اسلام (1)
استاديار دانشگاه قم
چکيده
يک بخش از تعاليم اسلام مربوط به آداب معاشرت است. يکي از اين آداب مهم، ادب سخن گفتن است. سخن گفتن در اسلام از دو جنبه قابل بررسي است: محتواي سخن و صورت سخن. اولي ريشه در ميزان علم و درايت و انديشه گوينده دارد و دومي ريشه در آداب داني او.
در آداب سخن گفتن در اسلام، مسائلي مانند چگونگي سخن گفتن با خدا، بزرگان دين (به ويژه پيامبر و اهل بيت عصمت)، کساني که برگردن انسان حق ولايت دارند (مانند پدر، مادر و معلم)، و در مرتبه بعد، آداب سخن گفتن با عامه مردم بحث شده است که اين مقاله به مهم ترين آنها از جمله به: آرامي و نرمي سخن گفتن و سخن را به نام خدا و با سلام آغاز کردن و پرهيز از خشونت کلامي، بيهوده گويي، غيبت و تملق گويي مي پردازد.
کليد واژه ها: ادب، سخن گفتن، قول معروف، قول سديد، نجوا، راست گويي.
مقدّمه
اگر مجموعه تعاليم اسلام را به چند دسته تقسيم نماييم، يک دسته از آن، آداب اجتماعي است که در کنار اعتقادات، عبادات، احکام اجتماعي و معاملات و اخلاق و شعائر اسلامي قرار مي گيرند. غالب محققان، اخلاق و آداب را در کنار هم بحث مي کنند و تفکيکي بين آنها قايل نيستند،(1) اما برخي ديگر از ايشان در گذشته و حال توجه به تمايز اخلاق و آداب داشته اند و کتاب هاي مستقلي در باب برخي امور به رشته تحرير درآورده اند. براي مثال، شهيد ثاني در آداب تعليم و تربيت، منيه المريد في ادب المفيد و المستفيد و امام خميني در آداب نماز خواندن، آداب الصلوه را نوشته اند. ولي با توجه به تعريف هر يک از آنها، مشخص مي شود گرچه در بعضي موارد هم پوشاني هايي دارند، اما دو مقوله مجزا هستند.
اخلاق را غالب محققان اين علم به ملکات راسخ در نفس، معنا کرده اند که منشأ افعال خوب و زيبا يا زشت و ناپسند است،(2) اما آداب، به مجموعه روش هاي مطلوب و پسنديده رفتاري انسان در حوزه فردي و اجتماعي تعريف مي گردد. اين تعريف گرچه بسيار کلي است، اما در هر حوزه اي متناسب با آن حوزه جزئي مي شود.
بر اين مبنا، آداب اجتماعي به مجموعه رفتارهاي هر فرد با ساير افراد اجتماع و هر قوم با ساير اقوام و هر گروه با ساير گروه ها و هر کشوري با ساير کشورها تعريف مي گردد. به همين بيان، آداب سخن گفتن نيز تعريف خاص خودش را دارد؛ آداب معامله، آداب تعليم و تعلم، آداب جهاد، آداب مناظره و گفت و گو، آداب پرداخت صدقات واجب و مستحب، آداب امر به معروف و نهي از منکر، آداب معاشرت با انبيا و امامان و اولياي الهي، با پدر و مادر، دوستان، بزرگ ترها، کوچک ترها، پيرمردان و پيرزنان، يتيمان، فقيران و درماندگان و سؤال کنندگان، همسايگان، بيگانگان، هم دينان، غير هم دينان، دشمنان غير حربي و دشمنان حربي، و در مقياس بزرگ تر، در حوزه برخورد کشورهاي مسلمان اعم اهل کتاب و غير اهل کتاب که مجموعه اي از آداب سياسي روابط ملت ها را تشکيل مي دهد. همين آداب است که مي تواند روابط فرد با اجتماع، افراد با يکديگر و کشوري با کشور ديگر را تعميق بخشد يا تيره و تار نمايد.
علاوه بر آداب فرد با اجتماع و آداب يک جامعه با جامعه ديگر، بخشي ديگر از آداب مربوط به حوزه فردي هر کس است که اين آداب نيز بخشي از شخصيت انسان را مي سازد؛ مانند آداب غذا خوردن، آداب راه رفتن در ميان مردم در کوچه و خيابان يا در جمع دوستان و بزرگ ترها، آداب نشستن در جمع و … .
علاوه بر اينها – همان گونه که اشاره شد – برخي آداب در حوزه انسان با خدا و دين تعريف مي شود؛ مانند آداب نماز خواندن که خود مجموعه اي از آداب را در باب هر يک از مقدمات و افعال نماز دربر مي گيرد؛ مانند آداب وضو،(3) لباس و مکان نمازگزار و ذکر يا قرائت نماز، ايستادن در هنگام قرائت، آداب رکوع، آداب سجود، آداب نشستن در نماز، و آدابي که به نماز جماعت و جمعه و نماز در مسجد(4) مربوط مي شود و آداب حج و آداب روزه گرفتن و آداب دعا خواندن در تنهايي و در جمع. مجموعه اينها، شکلي چند ضلعي را تشکيل خواهد داد که مي تواند محور تحقيق محققان در الهيات قرار گيرد. اين مقاله به آداب سخن گفتن مي پردازد و محور بررسي را آداب سخن گفتن با خدا، با پيامبر، اولياي دين، پدر و مادر و ديگران از نگاه قرآن و روايات قرار مي دهد.
الف. آداب سخن گفتن با خدا
نماز و دعا، سخن گفتن با خداست، همان گونه که قرائت قرآن، سخن گفتن خدا با انسان است. قرآن کريم مي فرمايد «لاَ تَجهَر بِصَلاَتِکَ وَلاَ تُخَافِت بِهَا وَابتَغِ بَينَ ذَلِکَ سَبِيلاً» (اسراء: 110)؛ صدايت را در نماز خيلي بلند نکن و بسيار خفيف هم سخن نگو و راهي ميان آن دو انتخاب کن. در روايات، براي هر فعلي از افعال نماز آدابي ذکر شده است که بحث مستقلي مي طلبد.(5)
در دعا هم بايد مؤدبانه با خدا سخن گفت. دعا را بايد با حمد خدا و صلوات بر پيامبر و آلش آغاز کرد و با صلوات بر پيامبر و آلش به پايان برد. چون دعايي که ابتدا و انتهايش مستجاب باشد وسط آن هم اگر خالصانه و به صلاح بنده باشد مستجاب خواهد بود؛ چنان که اين الگو در صحيفه سجاديه آموزش داده شده است. (ر.ک: صلواتي، 1381، ص 46) آنچه که به آداب اجتماعي سخن گفتن با خدا برمي گردد مباحث مربوط به نماز، دعا و مناجات با خدا در اجتماعاتي مانند مسجد الحرام، مسجدالنبي و ساير مساجد و عبادتگاه هاست که هر فرد وظيفه دارد رعايت حال ديگر طواف کنندگان، نمازگزاران و دعاکنندگان را بنمايد. همچنين دعاهاي وارد شده در کتب معتبر را بخواند، از خدا خير دنيا و آخرت خود و ديگر برادران ديني را طلب کند و به مطالب دنيوي اصرار نورزد. نيز به موارد ديگري که در کتب مربوط به آداب دعا خواندن ذکر شده است عمل نمايد.
ب. آداب سخن گفتن با رسول خدا(ص)(6)
آيات مربوط به آداب معاشرت و سخن گفتن با رسول خدا(ص) در قرآن، بيشتر در مدينه نازل شده اند. به عبارت ديگر، آيات مدني هستند؛ يعني بعد از تشکيل امت اسلامي. اين آداب را بيشتر مي توان در سوره هايي مانند حجرات، فتح، مجادله، حشر، ممتحنه، تحريم و … يافت.
در ذيل، ابتدا برخي آيات سوره حجرات(7) و سپس آياتي از ديگر سوره ها بررسي مي شود.
در پنج آيه اول اين سوره در باب ادب معاشرت و سخن گفتن اهل ايمان با رسول خدا سخن به ميان آمده است. در آيه اول مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدَّمُوا بَينَ يَدَيِ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.»
آيه اول عام تر از بقيه آيات است از اين حيث که نهي تقدم بر خدا را نيز در ابتدا آورده و «تُقَدِّمُوا بَينَ يَدَيِ اللهِ وَ رَسُولِهِ» مي تواند اعم از پيشي گرفتن در سخن گفتن باشد يا در اعمال ديگر، آن گونه که برخي پژوهشگران بيان کرده اند.(8)
گرچه علامه طباطبائي به قرينه آخر آيه شريفه که مي فرمايد: «وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (از خدا بپرهيزيد که خدا به گفته هاي شما شنوا و آگاه است)- و نفرموده «سَمِيعٌ بصيرٌ»؛ چون بصير در نظارت بر فعل مي آيد، اما سميع در گفتار، و عليم بودن خداوند دلالت بر محتوا و انگيزه هاي گفتار دارد – آن را مربوط به عدم تقدم در گفتار مي داند. (طباطبائي، [بي تا]، ج 18؛ ص 305)
پس اولين ادب سخن گفتن با رسول خدا اين است که مؤمنان موظف بودند پيش از آن حضرت آغاز به سخن گفتن نکنند و تا پيامبر درباره حکمي از احکام دين سخني نگفته، از پيش خود حکمي صادر نکنند و اين، با تقوا و کمال ايمان سازگار است، چنان که خداي تعالي در ادامه مي فرمايد: «وَ اتَّقُوا اللهَ»؛ يعني: لازمه تقوا رعايت شأن و منزلت پيامبر و عدم تقدم بر اوست.
در آيه دوم مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرفَعُوا أَصوَاتَکُم فَوقَ صَوتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجهَرُوا لَهُ بِالقَولِ کَجَهرِ بَعضِکُم لِبَعضٍ أَن تَحبَطَ أَعمَالُکُم وَأَنتُم لَا تَشعُرُونَ.»
گرچه آيه قبل خطاب به «يَا أَيُّهُا الَّذِينَ آمَنُوا» (ايمان آورندگان) بود، در آغاز اين آيه نيز «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» تکرار شده است تا مجدداً مسلمانان را مخاطب قرار داده و موجب توجه بيشتر آنان باشد.
بعد از آن، اهل ايمان را به موردي ديگر از ادب سخن گفتن با رسول خدا ارشاد فرموده است و آن اينکه صدايشان را بلندتر از صداي پيامبراکرم(ص) نکنند و با صداي بلند پيامبر را مخاطب قرار ندهند؛ چون اين عمل موجب استخفاف (کوچک شمردن) پيامبر است و حکايت از بي ادبي گوينده دارد و اين خلاف مقام تعظيم و بزرگداشت پيامبر است، در حالي که مؤمنان موظف به گراميداشت مقام رسول خدا هستند.
در ادامه، با بيان «لَا تَجهَرُوا لَهُ بِالقَولِ کَجَهرِ بَعضِکُم لِبَعضٍ» (در هنگام سخن گفتن با نبي خدا صدايتان را بلند نکنيد آن گونه که همديگر را خطاب مي کنيد)، بلند سخن گفتن با پيامبر را به طور کلي نهي نموده است. در قسمت قبل، مؤمنان از بلند کردن صدايشان نسبت به صداي پيامبر نهي شده بودند؛ در اينجا نهي کلي از بلند سخن گفتن است. به طور کلي، مؤمنان بايد متعادل سخن بگويند و از فرياد زدن در تخاطب با يکديگر بپرهيزند، چنان که لقمان حکيم در تربيت فرزندش، چگونگي سخن گفتن را به او مي آموزد و مي فرمايد: «وَ اغضُض مِن صَوتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الأَصوَاتِ لَصَوتُ الحَمِيرَ» (لقمان: 19)؛ آرام سخن بگو نه با فرياد و بلند، که نکره و زشت ترين صداها صداي خران است. اينکه خداي تعالي فرياد زنندگان در هنگام سخن گفتن را به صوت الاغ تشبيه نموده، شايد به اين دليل باشد که از خران يا صدايي بر نمي خيزد و يا اگر به صدا درآيند آواز نکره اي دارند که گوش خراش است، و صداي ناهنجار روان آدمي را مي گزد، چون گزيدن مار بدن را.(9)
سخن گفتن با پيامبر به صداي بلند علاوه بر آنکه نشانه بي ادبي است، اثر وضعي ديگري دارد و آن، باطل شدن اعمال حَسَن مؤمنان به طور ناخودآگاه است، چنان که خداي سبحان بعد از نهي از رفع صوت و جهر در سخن گفتن، مي فرمايد: «أَن تَحبَطَ أَعمَالُکُم وَأَنتُم لَا تَشعُرُونَ»؛ تا مبادا اعمال نيکتان به واسطه (اين بي ادبي) باطل شود و شما از آن آگاه نباشيد.
آيت الله سيدرضا صدر مي فرمايد: پيغمبر(ص) محبوب ترين خلق نزد خداست، احترام به او بالاترين نيکي هاست. کسي که در حضور مقدسش با ادب رفتار نکند طاعت و عبادت هاي وي نزد خدا باطل مي گردد. (صدر، 1384، ص 192)
در آيه سوم اين سوره، آثار رعايت ادب در سخن گفتن با رسول خدا را يادآوري مي کند تا مؤمنان را ترغيب و تشويق به آن نمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصوَاتَهُم عِندَ رَسُولِ اللهِ أَولَئِکَ الَّذِينَ امتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُم لِلتَّقوَي لَهُم مَّغفِرَهٌ وَأجرٌ عَظِيمٌ»: آن دسته از مؤمنان که در نزد رسول خدا صدايشان را کوتاه مي کنند (غض صوت دارند) خدا قلب هاي آنها را به تقوا آزموده است، براي آنان آمرزش و اجر بزرگي است. غض صوت کنايه از متانت و ادب سخن گفتن است و اين ادب برخاسته از تقواست. (همان، ص 202)
پس متانت و ادب در سخن گفتن را دربرخورد با هرکس بايد رعايت کرد، به ويژه در رابطه با رسول خدا و اولياي دين خدا؛ چرا که احترام به رسول خدا و اکرام و بزرگداشت او، علاوه بر آنکه بزرگداشت شخص پيامبر است، بزرگداشت خود خداي سبحان نيز مي باشد؛ چون پيامبر از سوي خدا فرستاده شده است و احترام فرستاده، احترام فرستنده نيز هست. اينجاست که خداي سبحان آن را نشانه تقواي دروني و در نتيجه، موجب دريافت پاداش بزرگ و آمرزش خود دانسته است.
در آيه بعد، نمونه اي ديگر از برخورد و گفت و گو با رسول خدا را آموزش مي دهد و عدم رعايت آن را موجب بي خردي مي داند: «إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَکَ مِن وَرَاء الحُجُرَاتِ أَکثَرُهُم لَا يَعقِلُونَ»؛ آنان که از پشت حجره ها تو را ندا مي دهند بيشترشان بي خردانند. محمدباقر محقق شأن نزول آيه را گروهي از بي خردان بني تميم مي داند که پشت منزل رسول خدا آمدند و گفتند: يا محمد! نزد ما بيا تا با تو حرف بزنيم. پيامبر(ص) از سوء ادب و طرز رفتار بد آنان دل آزرده گشت و اين آيه نازل شد. (محقق، [بي تا]، ص 739)(10)
ادب حکم مي کرد که در جلوي درب خانه پيامبر به انتظار مي نشستند تا پيامبر بر آنان وارد شود و آنگاه با کمال ادب خواسته شان را مطرح و با آن حضرت گفت و گو کنند، نه اينکه از پشت ديوار خانه، پيامبر را صدا بزنند تا به سوي آنان بيرون برود و رفتارشان موجب رنجش پيامبر گشته و اعمالشان باطل گردد؛ چنان که در آيه بعد، روش درست مراجعه به پيامبر و گفت و گو با آن حضرت را بيان مي فرمايد: «وَلَو أَنَّهُم صَبَرُوا حَتَّ تَخرُجَ إِلَيهِم لَکَانَ خَيرًا لَّهُم وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛ اگر اينان صبر مي کردند تا پيامبر خودش به سوي آنان از منزل خارج شود؛ برايشان بهتر بود [و به خاطر اين ادب نگه داشتن مورد مغفرت و رحمت خدا قرار مي گرفتند] و خدا آمرزنده مهربان است.
علامه طباطبائي ذيل اين آيه مي فرمايد: اگر اينان تحمل مي کردند و پيامبر را صدا نمي زدند تا اينکه پيامبر به سوي آنان رود بهتر بود؛ چون نشانه حسن ادب و رعايت بزرگي و شأن مقام رسالت بود و براي آن گروه موجب مغفرت و رحمت خداوندي مي شد. (طباطبائي، 1417، ج18، ص 315)
اين آيه شريفه آدابي از معاشرت و سخن گفتن با رسول خدا را برشمرده است که در ذيل به مهم ترين آنها اشاره مي شود:
1. در سخن گفتن نبايد بر رسول خدا پيشي گرفت.
2. در مقابل رسول خدا هنگام سخن گفتن نبايد صداي کسي فراتر از صداي رسول خدا باشد. به طور کلي، در نزد رسول خدا نبايد با صداي بلند سخن گفت، بلکه بايد با متانت و محترمانه صحبت کرد.
3. مؤمنان براي سخن گفتن با رسول خدا نبايد هر وقت دلشان خواست به خانه پيامبر بروند و او را صدا بزنند و مزاحم پيامبر شوند، بلکه بايد صبر کنند در زمان مناسبي خدمت آن حضرت شرفياب شوند تا مانع و مزاحم مناجات شخصي پيامبر با خدا و يا استراحت و رسيدگي او به امور منزل نشوند؛ مثلاً آنگاه که پيامبر به سوي مسلمانان بيرون مي رود، يا در زمان خاصي که براي ملاقات معين کرده است و يا هنگامي که در مسجد براي رسيدگي به امور مسلمانان مي نشيند.
علاوه بر آداب مذکور که در اين سوره در باب آداب سخن گفتن مؤمنان با پيامبر(ص) آمده، آداب ديگري نيز در ساير سوره ها آمده است که اختصاصي به پيامبر ندارد، بلکه هر فرد مسلماني بايد آنها را رعايت کند.
پي نوشت ها :
1- نراقي(ره) آداب تعليم و تعلم را در ضمن مباحث کتاب خود مطرح کرده است. (نراقي، 1383، ج 1، ص 105)
2- محمد علي سادات مي نويسد: اخلاق عبارت است از مجموعه ملکات نفساني و صفات و خصائص روحي (سادات، 1367، ص 22) .
3- در مصباح الشريعه منسوب به امام صادق(ع) در باب وضو آمده: «وآت بادابها في فرائضه و سننه»؛ آداب وضو را در واجبات و مستحباتش رعايت کن.
4- تفاوت نماز صحيح با نماز با آداب آن اين است که نماز صحيح نمازي است که در فقه بيان مي شود و حد و مرزهاي نماز صحيح و نماز باطل را بيان مي کند، اما نماز با آداب آن، موجب تقرب عبد به خدا و درک حضور خداوند است نه رفع تکليف شرعي.
5- امام خميني کتابي تحت عنوان آداب الصواه نوشته است و سيداحمد فهري آن را شرح کرده.
6- گفتني است آنچه در قرآن و روايات درباره آداب سخن گفتن و مانند آن با رسول خدا آمده، در رابطه با امامان شيعه که اوصياي رسول خدا هستند به طور اخص و اولياي دين به طور اعم تا حد زيادي قابل تعميم است، مگر حکمي که اختصاصي رسول خدا باشد. از سوي ديگر، بعضي از اين آداب زمان بعد از رحلت آنان را نيز که تحت عنوان «آداب زيارت» است شامل مي شود.
7- سوره حجرات از سوره هاي مدني و دربردارنده مسائلي از شريعت است که به واسطه آنها سعادت افراد در زندگي فردي و اصلاح نظام اجتماعي به بهترين وجه تأمين مي شود. از جمله آن مسائل، ادب زيباي انسان با خدا و رسولش مي باشد، که در پنج آيه اول اين سوره آمده است. (طباطبائي، [بي تا]، ج 18، ص 305)
8- محمدباقر محقق، به نقل از تفسير علي بن ابراهيم، موضوع را مربوط به دو گروه بني عدي و بني تميم مي داند که در کنار حجره رسول خدا پيامبر را با صداي بلند و با نام «يا محمد» آواز داده و جلوتر از ايشان حرکت مي کردند و نيز به نقل از تفسير کشف الاسرار به گزارش حسن بصري آورده است: اين مسئله مربوط به قرباني روز عيد قربان قبل از رسول خدا مي باشد. (محقق، [بي تا]، ج 2، ص 737 و 738)
9- به دليل تأثير نامطلوب صداهاي ناهنجار در آدمي (به ويژه بيماران) است که در خيابان مجاور بيمارستان ها تابلوي «بوق زدن ممنوع» نصب مي شود.
10- اين سخن از زمخشري در ربيع الابرار است. اقوال ديگري نيز جناب محقق ذکر کرده که تقريباً در همين راستاست و تفاوت آنها در نام افراد مي باشد.
منبع: نشريه الاهيات اجتماعي شماره 2.