سدر و ماهيت آسماني آن
سدر و ماهيت آسماني آن
اشارات قرآني:
1-«لقد کان لسبا في مسکنهم آيه جنتان عن يمين و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلده طيبه و رب غفور. فاعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلناهم بجنتيهم جنتين ذواتي اکل خمط واثل و شيء من سدر قليل.»
(سبا/ 15-16)
مردم سبا را در مساکن شان عبرتي بود: دو بوستان داشتند، يکي از جانب راست و يکي از جانب چپ. از آنچه پروردگارتان به شما روزي داده است بخوريد و شکر او را به جاي آوريد. شهري خوش و پاکيزه و پروردگاري آمرزنده. اعراض کردند، ما نيز سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو بوستان شان را به دو بوستان بدل کرديم با ميوه اي تلخ و شوره گز و اندکي سدر.
2- «و هو بالافق العلي، ثم دنا فتدلي. فکان قاب قوسين او ادني. فاوحي الي عبده ما اوحي. ما کذب الفؤاد ما راي. افتمارونه علي ما يري. و لقد راه نزله اخري. عن سدره المنتهي.
عندها جنه المأوي. اذ يغشي السدره ما يغشي. ما زاغ البصر و ما طغي. لقد راي من آيات ربه الکبري.» (نجم/7-18) و او به کنار آسمان بلند بود.
سپس نزديک شد و بسيار نزديک شد. تا به قدر دو کمان يا نزديک تر. و خداوند به بنده خود هر چه بايد وحي کند وحي کرد. دل آنچه را که ديد دروغ نشمرد. آيا در آنچه مي بينيد با او جدال مي کنيد؟ او را بار ديگر هم بديده نزد سدره المنتهي. که آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتي که سدره را چيزي در خود مي پوشيد چشم خطا نکرد و از حد درنگذشت. هر آينه پاره اي از آيات بزرگ پروردگارش را بديد.
3- «و اصحاب اليمني ما اصحاب اليمين. في سدر مخضود. و طلح منضود. و ظل ممدود. و ماء مسکوب. و فاکهه کثيره. لا مقطوعه و لاممنوعه. و فرش مرفوعه.» (واقعه/27-34)
اما اصحاب سعادت. اصحاب سعادت چه حالي دارند؟ در زير درخت سدر بي خار و درخت موزي که ميوه اي بر يگديگر چيده شده، و سايه اي دايم، و آبي همواره جاري و ميوه اي بسيار، که نه منقطع مي شود و نه کس را از آن بازدارند. و زناني ارجمند.
ماهيت سدر
در قران مجيد چهار بار نام کلمه سدره آمده است. دو بار در سوره نجم و دو بار در هر يک از سوره هاي واقعه و سبا. فقط يک مورد (سوره سبا) اشاره به اين زمين خاکي و سه مورد ديگر وصف بهشت و آسمان هاست. اغلب مفسران و مترجمان قرآن به زبان انگليسي سدره را درخت کنار مي دانند که به زبان هندي بري و به زبان هاي اروپايي jujube (عناب) و ziziphus (کنار) ناميده مي شود اما مولانا عثماني مي نويسد: «بري (عناب) سدره المنتهي را که در آيه چهارده سوره نجم به آن اشاره شد، نبايد با بري اين جهان اشتباه کرد. فقط خداوند آگاه است که اين چه نوع درختي است. مي توان گفت که ريشه هاي اين درخت عظيم در آسمان ششم بود و شاخه هاي آن بالاي آسمان هفتم.»
مولانا عبدالماجد بيان مي کند: «سدره المنتهي مرزي است که اين جهان را از جهان ديگر جدا مي سازد.
در اعتقاد به چنين درختي ترديد روا نيست زيرا به طور مسلم بسياري از چيزهاي موجود در اين جهان از جمله گياهان قطعاً در بهشت نيز وجود دارد.»
مولانا عبدالماجد در ترجمه سدره المنتهي در سوره واقعه بيان مي کند که بعضي مفسران معتقدند سدره در واقع به معناي بري (درخت کنار) نيست بلکه درخت زيباي ديگري است. مولانا حقاني معتقد است که وحي الهي نزديک درختي مشهور به موسي نازل شد و حضرت محمد (ص) در سدره المنتهي به ديدار حق نايل گرديد.
در کتاب لغه القرآن سدر به معناي درختي که آخرين حد معرفت انساني را مشخص مي کند، آمده است و غلام احمد پرويز سدره المنتهي را مرز ادراک بشر مي داند. مولانا مودودي مي گويد سدره در واقع جايي است که نبي اکرم (ص) براي دومين بار جبرئيل را ملاقات کردو درک ماهيت واقعي و توصيف درخت سدر مشکل است. لذا به نظر او آن چيزي بود که خداوند کلمه سدر را مناسب ترين کلمه به زبان آدميان براي آن مي دانست. هيوز سدره المنتهي را درخت نهايت مي داند.
علامه يوسف علي سدره را درخت کنار از گونه کنار، عناب مي داند که در عربستان هم به صورت خودرو وهم پرورشي مي رويد. به رغم اين حقيقت که بيشتر مفسران قرآن سدره را درخت کنار مي دانند، با اين وجود اغلب آنان اصل کلمه سدره المنتهي را در ترجمه سوره نجم آيه چهارده حفظ کرده اند.
داود سدره المنتهي را درخت سدره و سدر مخضود را سدر بي خار ترجمه کرده است. براي دريافت هويت واقعي و ماهيت حقيقي سدره بايدبه هدف قرآن از اشاره به اين درخت توجه کرد.
در هيچ يک از چهار آيه مربوط به سدر نشانه اي يا وصفي از ميوه آن نيامده است. به علاوه درهيچ يک از اين آيات خداوند کلمه سدر را همراه با درختان ميوه دار ديگر مانند نخل، انگور و انار نام نبرده است. در چندين آيه قرآن نام اين ميوه ها و درختان ميوه با هم آمده اما در هيچ جا نام سدر همراه با آنها نيامده است.
از اين رو به روشني معلوم است که منظور خداوند از ذکر سدره در واقع تنها بيان زيبايي، استحکام و عظمت درخت سدر بوده نه ميوه آن. مثلاً در سوره نجم و سوره واقعه با ذکر کلمه سدره وصف بديع و زييايي از آسمان ها و بهشت آمده در صورتي که در سوره سبا، سدر يک نوع از سه درخت استواري بود که از سيل بنيان کن عدم در امان ماند؛ دودرخت ديگر خردل و گز بود.
قبل از تلاش براي شناخت سدره واقعي لازم است نظر کساني را که اين گياه را درخت کنار يا گونه اي از کناب (زيزفون) مي دانند، بررسي کنيم. به نظر پاکستون، زيزفون (کنار) کلمه اي مشتق از عربي و به معني بوته اي خاردار است. در واقع تمام گونه کنار خاردار و کم ريشه اند. سه گونه کنار موريتانيايي است که يک نوع عناب است و به زبان هندي «ير» ناميده مي شود، ديگري کنار کازروني است که عناب معمولي است و سومي کنار درختي است که تاجر مسيح از خارهاي آن ساخته شده بود. اين گونه کنار معمولاً بوته اي خاردار است ولي گاهي تا حد درختاني کوچک مي رسد.
همه انواع آن ميوه هاي خوراکي دارند هر چند طعم هيچ کدام از آنها به خوبي ديگر ميوه هايي که وصف آن در قرآن آمده، مانند خرما، انگور، انجير، انار و زيتون نيست.
گونه هاي کنار براي سوخت بسيار مناسب است اما از چوب اين درختان استفاده صنعتي نمي شود. همه اين گياهان در مناطق گرم آفريقا و آسيا مي رويد اما هيچ نوع آن در مناطق سردسير ديده نمي شود. باغستان هايي که فقط کنار آن کاسته باشند به ندرت ديده مي شود. اين درختان يا به طور خودرو مي رويد يا در قطعات پراکنده زمين يا در گرداگرد باغ ها به عنوان حصار يا پرچين کاشته مي شود.
اکنون با توجه به اين خصوصيات درخت کنار به اين نتيجه مي رسيم که سدره اي که وصف آن در قرآن آمده، هيچ يک از اين گونه هاي گياهي نيست زيرا در سوره نجم و واقعه سبا از وجود آن در سرزمين سرد و کوهستاني يمن با ارتفاعي بيش از 1300 متر از سطح دريا سخن گفته است.
در چنين ارتفاعي گمان نمي رود که درخت کنار حتي به صورت غير خودرو برويد. کنار را نمي توان درخت رعنا و مفيد دانست به حدي که توصيف آن شايسته آيه هايي در مورد سدره المنتهي و بهشت باشد و به اين نکته بايد اشاره داشت که در آيه ها ذکري از ميوه سدره نشده است. در اين شرايط به ناچار نظر گروهي از مفسران را که مي گويند سدره ممکن است «درخت خوب ديگري» باشد، بايد بررسي کرد. اين انگيزه اي مي شود که امکان سدر لبنان را به عنوان سدر واقعي قرآن بررسي کنيم.
نام علمي اين درخت با شکوه سدر لبناني «سدروس ليباني» است که معمولاً ارزالرب، شجره الله يا ارز لبنان ناميده مي شود. اين درخت در قلمرو گياهان است. سدر لبناني درختي است بسيار تناور که ارتفاع آن تا حدود پنجاه متر و تنه آن تا حدود سه متر و دور درخت تا حدود پانزده متر مي رسد. شاخ و برگي انبوه و رنگي سبز تيره و شاخه هايي گسترده دارد.
تمامي درخت يا جلوه هماهنگ شاخ و برگ ها از دور شکوه و عظيم هرمي بزرگ به آن مي بخشد. مولدنکه درست گفته که با نگاه به درخت سدر (يا جنگل سدر) آدمي محو زيبايي آدمي شود. منظره سدر افسونگر و جذاب است.
منبع:نشريه روشنان،شماره 5
/خ