در اینجا به چند موضوع باید دقت کرد. 1. آیا رستاخیز براى حیوانات هم وجود دارد؟ شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده مى گویند مدارکى در دست است که نشان مى دهد حیوانات نیز به اندازه خود داراى درک و فهمند، از جمله: زندگى بسیارى از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفت انگیزى است که روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفت انگیز لانه و کندو، سخنانى نشنیده باشد، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد؟ گرچه بعضى میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزى بدانند، اما هیچ دلیلى بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام مى شود. چه مانعى دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان مى دهد ناشى از عقل و درک باشد؟ بسیار مى شود که حیوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پیش بینى نشده دست به ابتکار مى زنند، مثلاً گوسفندى که در عمرش گرگ را ندیده براى نخستین بار که آن را مى بیند به خوبى خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مى شود. علاقه اى که بسیارى از حیوانات تدریجاً به صاحب خود پیدا مى کنند شاهد دیگرى براى این موضوع است، بسیارى از سگهاى درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگذار مهربان رفتار مى کنند. داستانهاى زیادى از وفاق حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مى کنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمیتوان افسانه دانست. و مسلم است آنها را به آسانى نمى توان ناشى از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولاً سرچشمه کارهاى یکنواخت و مستمر است، اما اعمالى که در شرایط خاصى که قابل پیش بینى نبوده بعنوان عکس العمل انجام مى گردد به فهم و شعور شبیه تر است تا به غریزه. هم امروز بسیارى از حیوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربیت مى کنند، سگهاى پلیس براى گرفتن جنایتکاران، کبوترها براى رساندن نامه ها، و بعضى از حیوانات براى خرید جنس از مغازه ها، و حیوانات شکارى براى شکار کردن، آموزش مى بینند و وظائف سنگین خود را با دقت عجیبى انجام مى دهند، (امروز حتى براى بعضى از حیوانات رسماً مدرسه افتتاح کرده اند!) از همه اینها گذشته، در آیات متعددى از قرآن، مطالبى دیده مى شود که دلیل قابل ملاحظه اى براى فهم و شعور بعضى از حیوانات محسوب مى شود، داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشکر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه «سبا و یمن» و آوردن خبرهاى هیجان انگیز براى سلیمان شاهد این مدعا است. در روایات اسلامى نیز احادیث متعددى در زمینه رستاخیز حیوانات دیده مى شود، از جمله: از ابوذر نقل شده که مى گوید: ما خدمت پیامبر(ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر(ص) فرمود، مى دانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر(ص) فرمود ولى خدا مى داند چرا؟ و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد، (تفسیر مجمع البیان و نور الثقلین ذیل آیه بالا). و در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: «ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتى یقتص للجماء من القرناء؛ {Mخداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر مى انگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مى گیرد، حتى قصاص حیوانى که شاخ نداشته و دیگرى بى جهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت M}، (تفسیر المنار ذیل آیه). در آیه 5 سوره تکویر نیز مى خوانیم {/Bوَ إِذَا اَلْوُحُوشُ حُشِرَتْ {w1-4w}{I81:5I}/}؛ {Mهنگامى که وحوش محشور مى شوندM} اگر معنى این آیه را حشر در قیامت بگیریم (نه حشر و جمع به هنگام پایان این دنیا) یکى دیگر از دلایل نقلى بحث فوق خواهد بود. 2. اگر آنها رستاخیز دارند تکلیف هم دارند سؤال مهمى که در اینجا پیش مى آید و تا آن حل نشود مساله روشن نخواهد شد این است که آیا نمى توانیم قبول کنیم که حیوانات تکالیفى دارند با اینکه یکى از شرایط مسلم تکلیف عقل است و بهمین جهت کودک و یا شخص دیوانه از دایره تکلیف بیرون است؟ آیا حیوانات داراى چنان عقلى هستند که مورد تکلیف واقع شوند؟ و آیا مى توان باور کرد که یک حیوان بیش از یک کودک نابالغ و حتى بیش از دیوانگان درک داشته باشد؟ و اگر قبول کنیم که آنها چنان عقل و درکى ندارند چگونه ممکن است تکلیف متوجه آنها شود. در پاسخ این سؤال باید گفت که تکلیف مراحلى دارد و هر مرحله ادراک و عقلى متناسب خود مى خواهد، تکالیف فراوانى که در قوانین اسلامى براى یک انسان وجود دارد بقدرى است که بدون داشتن یک سطح عالى از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمى توانیم چنان تکالیفى را براى حیوانات بپذیریم، زیرا شرط آن، در آنها حاصل نیست، اما مرحله ساده و پائین ترى از تکلیف تصور مى شود که مختصر فهم و شعور براى آن کافى است، ما نمى توانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفى را بطور کلى درباره حیوانات انکار کنیم. حتى درباره کودکان و دیوانگانى که پاره اى از مسائل را مى فهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلاً اگر نوجوانان 14 ساله که به حد بلوغ نرسیده ولى کاملاً مطالب را خوانده و فهمیده اند در نظر بگیریم، اگر آنها عمداً مرتکب قتل نفس شوند در حالى که تمام زیانهاى این عمل را مى دانند آیا مى توان گفت هیچ گناهى از آنها سر نزده است؟ قوانین کیفرى دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پاره اى از گناهان مجازات مى کند، اگر چه مجازاتهاى آنها مسلماً خفیف تر است. بنابراین بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالى و کامل است، در مراحل پائین تر یعنى در مورد پاره اى از گناهانیکه قبح و زشتى آن براى افراد پائین تر نیز کاملاً قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمى توان شرط دانست.
مساله دیگری که باید به آن توجه داشت این است که قرآن مجید قائل به رستاخیز کل هستی است . بنابراین حتی اگرحیوانات عقل و تکلیف و حساب و عقابی هم نداشته باشند با توجه به سیر استکمالی کل عالم در عالم قیامت به شکل کمال یافته تری مناسب آن جهان محشور شده و به حیات مناسب خویش ادامه خواهند داد.
مساله دیگری که باید به آن توجه داشت این است که قرآن مجید قائل به رستاخیز کل هستی است . بنابراین حتی اگرحیوانات عقل و تکلیف و حساب و عقابی هم نداشته باشند با توجه به سیر استکمالی کل عالم در عالم قیامت به شکل کمال یافته تری مناسب آن جهان محشور شده و به حیات مناسب خویش ادامه خواهند داد.