»ابی العاص«, داماد پیامبر(ص), شوهر زینب از مردان شریف و تجارت پیشه مکه بود. وی با دختر پیامبر در زمان جاهلیت ازدواج نموده بود, و پس از بعثت, بر خلاف همسر خود, به آئین اسلام نگروید, و در جنگ بدر شرکت داشت و اسیر گردید. همسر او زینب آن روز در مکه بسر میبرد. برای آزادی شوهر خود گردن بندی را که مادرش »خدیجه«, در شب زفاف به او بخشیده بود, فرستاد. ناگهان چشم پیامبر به گردن بند دختر خود زینب افتاد. سخت گریست. زیرا به یاد فداکاری های مادر وی, خدیجه افتاد. پیامبر گرامی, رو به یاران خود کرد و فرمود: این گردن بند متعلق به شما و اختیار آن با شما است. اگر مایل هستید گردن بند او را رد کنید, و ابی العاص را بدون پرداخت فدیه آزاد نمائید. یاران پیامبر با پیشنهاد او موافقت کردند. پیامبر از ابوالعاص, پیمان گرفت که زینب را رها سازد و به مدینه بفرستد, او نیز به پیمان خود عمل کرد و خود نیز اسلام آورد.
فروغ ابدیت- ج1،آیت الله جعفر سبحانی
فروغ ابدیت- ج1،آیت الله جعفر سبحانی