در ابتدا خوب است توجه داشته باشید برای برخی جوان ها این گونه رفتارها پیش می آید. آن چه مهم است نباید اطرافیان خیلی حساسیت داشته باشند و به قولی گیر بدهند!! به همین مقدار که گاهی یکبار توصیه کافی است. همین اندازه که خودشان نماز اول وقت را رعایت کنند و برنامه زندگی خوب و خوشی داشته باشند به طور عملی به جوان ها می فهمانند اگر می خواهی زندگی خوب و خوشی داشته باشی باید در کنار درس و کار، نماز و روزه را نیز اهمیت بدهی.نکته دوم؛ دقت در رفیق است اگر بتوان از میان فامیل و یا هم کلاسی ها او را تشویق کنید با کسی که اهل نماز است رفیق شود زیاد مشکل را حل نمی کند اجازه بدهید یک مدت بگذرد. اما جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
دانشجوی گرامی! این مشکل ریشه در ضعف شناختی انسان دارد. اگر انسان بداند که نماز چه اهمیت و ضرورت دارد و چه نقشی در زندگی, سعادت و سر انجام او خواهد داشت و به این دانایی باور داشته باشد, هرگز نسبت به آن کوتاهی نخواهد نمود.
انسان برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه درونی یا بیرونی و انگیزه مادی یا معنوی دارد و منشأ انگیزه های درونی نیازهای زیستی یا نیازهای معنوی و متعالی است. چرا ما هر روز خوردن صبحانه و نهار و شام را تکرار می کنیم و هیچگاه نمی گوئیم من از خوردن نهار خسته شدم بلکه با فرا رسیدن وقت نهار احساس می کنیم یک عامل درونی ما را به طرف غذا سوق می دهد و اگر چند ساعتی به تأخیر بیفتد اوقات مان تلخ می شود و ممکن است پرخاشگری هم بکنیم. علت این امر نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی است یعنی وقتی مواد غذایی، آب و … در بدن کم می شود عضلات معده شروع به انقباض و فعالیت می کنند به گونه ای که ما را متوجه کنند که بدن نیاز به مواد غذایی دارد و این نیاز تبدیل به یک میل و یک حالت روانی می شود در نتیجه ما با ولع سر سفره غذا می رویم و هر روز نیز این کار را تکرار می کنیم و هیچگاه نیز دلسرد و دلزده نمی شویم. به موازات این نیازهای مادی بعد غیرمادی وجود ما نیز برای ادامه حیات و بقاء نیاز به غذا دارد و باید غذای متناسب با آن تأمین شود خداوند که آفریدگار جسم و جان ماست همه نیازهای ما را تأمین کرده است و جالب اینجاست که ما به ازاء این نیازها چیزهایی است که با طبع ما بسیار سازگار است. خداوند جهان مادی را با انواع و اقسام مواد غذایی رنگارنگ و مطبوع خلق کرده است تا نیازهای مادی ما تأمین شود. آموزه های دینی از جمله نماز، روزه و سایر عبادات را نیز برای ما به عنوان غذا مقرر فرموده و در قالب دین و از طریق وحی به پیامبران نازل کرده است. ما انسان ها باید به این حقیقت پی ببریم که برای ادامه حیات معنوی نیازمند به غذاهای معنوی هستیم بنابراین اقامه نماز برای همه انسان ها در واقع تأمین یک نیاز است نه صرفا انجام یک تکلیف محض و علت این که خداوند پنچ وعده نماز را در شبانه روز برای ما واجب کرده است در واقع پاسخ به همین نیاز به معنویت است و الا خداوند احتیاجی به نماز ما ندارد.
البته گاهی اوقات ما انسان ها برای تأمین نیازهای خود از جایگزین استفاده می کنیم و گاهی اوقات نیز از جایگزین های غیر واقعی استفاده می کنیم و این کار صرفا برای آرام کردن فریاد ضمیر و وجدان و ندای فطرت است اما باید بدانیم که برای همیشه نمی توان به کودک نیازمند به غذا از پستانک مصنوعی استفاده کرد. اگر کودکی فقط دو سه روز از غذا محروم شود و به جای غذا (شیر و سایر غذاها) فقط پستانک مصنوعی را به دهان او بگذارند، بطور قطع این کودک نمی تواند به حیات نباتی و زیستی خودش ادامه دهد و از دنیا خواهد رفت. روح ما نیز نیازمند به غذاهای مناسب است و اگر مدتی از غذاهای بدلی و غیر واقعی مثل، موسیقی و پرداختن به امور شهوانی و مشغول کردن خود به امور معنوی موهوم و غیر منطبق با آموزه های دینی استفاده کنیم قطعا روح ما ابتدا مریض خواهد شد و به تدریج حیات خود را از دست خواهد داد و فقط به حیات مادی و زیستی خود زنده هستیم، از این رو قرآن می فرماید که برخی از انسان ها هستند که چشم دارند ولی نمی بینند گوش دارند ولی سخن حق را نمی شنوند، دل دارند ولی حقایق را درک نمی کنند این انسان ها از حیوان ها بدترند یعنی در واقع حیات معنوی و انسانی ندارند.
بنابراین دانشجوی عزیز که هنوز چراغ پاک فطرتت روشن است و انشاء الله با پاسخ دادن به ندای فطرت پاکت حیات طیبه پیدا خواهید کرد برای حل مشکل خود باید ایجاد انگیزه کنید و برای ایجاد انگیزه باید به این امر توجه کنید که ما انسان ها برای کامل شدن و برای شکوفایی استعداد های وجودی باید به نیازهای متعالی و معنوی خود توجه کنیم و بدانیم که تنها راه ارضاء این نیازها عمل به آموزه های دینی است و هیچ راه دیگری ندارد با این نگاه به دین و احکام دین قطعا تلقی ما نسبت به دین و نماز که یکی از احکام آن است تغییر می کند و در ما تحولی ایجاد می شود.
در اینجا مناسب می بینیم مطالبی را درباره اهمیت نماز و راهکارهایی را نیز برای عملیاتی شدن آن ارائه کنیم امیدواریم که مؤثر واقع شود.
در این باره نخست باید به این نکته معرفتی توجه کرد که انبساط و انقباض روحی و معنوی از الطاف خداوند نسبت به بندگان است. به طوری که اگر انسان بخواهد همیشه آن لذت معنوی ادامه پیدا کند. باید ظرفیت خود را بالا ببرد، بنابراین از این تغییر حال دلسرد و ناامید نباشیم چه خداوند می خواهد تشنگی در ما به وجود آورد و ما باید بکوشیم ظرفیت روحی و روانی خود را بالا ببریم امام علی(ع) می فرمایند: قلب ما انسانها دو حالت دارد گاه به اعمال نیک اقبال دارد و گاه ادبار (پشت کردن) در ساعت ادبار آن را وادار نسازید بلکه بکوشید زمان اقبال را افزایش دهید. یکی از راههای افزایش ظرفیت و مدت اقبال این است که موانع را برطرف کنیم و زمینه ها را بیش از پیش فراهم سازیم. (نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 193 و 312).
ولی اگر بی میلی به عبادت و نماز, طولانی گردد، نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی انسان است . بعضی از این مشکلات عبارتند از:
1- حب نفس و دوست داشتن بیش از حد خود.
2- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی.
3- استفاده از غذای حرام و ناپاک.
4- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمایند، چنان که بی میلی و حواس پرتی و عدم توجه در نماز معلول عوامل متعددی است از جمله :
الف- نشناختن نماز و اهمیت و اسرار نهفته در آن. (که باید در فلسفه نماز مطالعه و تفکر کرد)
ب- عدم شناخت و توجه کافی نسبت به معبود; یعنی , همو که در نماز با او سخن می گوییم. (راه حل آن تفکر در نعمت و عظمت خداوند است)
ج- اشتغال ذهن و فکر و اندیشه و تعلق قلب به دنیا و مسائل مادی.
تلاش شما برای آشنا ساختن افراد با نماز, کاری بس ارزشمند و مورد پسند است . دعوت مردم به آشنایی با خداوند و عبادت او از برجسته ترین و متعالی ترین امور است . اما راه کارهای عملی قابل ارائه به قرار زیر است :
1- برای ترغیب و تشویق به نماز, در آغاز بایستی زیر بناهای فکری فرد را مورد بررسی قرار داده و در اصلاح آن بکوشید. دیدگاه فرد در مورد خداوند, جهان هستی, انسان, معاد و… اموری است که دارای نتیجه مستقیم بر عملکرد فرد است. پس باید به تقویت و اصلاح این مبانی کوشید.
2- نماز, عملی است که در مجموعه عقیده توحیدی, دارای معنا و فلسفه است. پس در آغاز بایستی این مجموعه شناخته شود تا نماز جایگاه خود را در ذهن و اندیشه فرد باز نماید, از این رو یک شناخت صحیح و سالم و واقعی را در ذهن شخص رقم بزنید و او را به صورت مستقیم و غیرمستقیم از این واقعیت آگاه سازید. مانند این که گوشزد گردد که در بینش توحیدی اسلام و دیگر ادیان الهی, انسان موجودی است که به سوی کمال و لقای پروردگار در حرکت است. «انا لله و انا الیه راجعون; از خدائیم و به سوی او باز می گردیم». حال در این مسیر, ابزارهایی به مدد انسان می آید، تا او از فراموش کردن مسیر و هدف باز دارد که از مهم ترین آنها «نماز» است. «اقم الصلاه لذکری ; نماز را برای یاد من بپا دار».
آدمی بدون نماز راه را گم خواهد کرد. نمازهای پنج گانه همانند چراغ های برق هستند که مسیری طولانی و پر خطر را روشن کرده اند تا کسی راه را گم نکند و به بیراهه و سقوط کشانده نشود. آنچه که موجب می گردد و برخی از نماز, روی گردان باشند و یا نسبت به آن تساهل کنند, ندانستن فلسفه نماز و یا درکی غلط از آن است.
برخی چنین می پندارند که نماز انسان , نیازی را از خداوند برطرف می کند که البته خیالی واهی است. خداوند نیازی به هیچ مخلوقی ندارد. از این رو آنچه که به عنوان عبادات بر آن تأکید شده, جملگی در جهت کمال انسان است.
نماز دارای آثار و فلسفه های متعدد دیگری نیز هست که به آن اشاره می کنیم:
1- نماز، تقدیر و سپاس گزاری از خداوند است.
2 – موجب آرامش انسان است.
3- موجب یاد خداست.
4 – نماز زمینه پرهیز از گناه را در انسان فراهم می کند.
5- تأکیدی بر نظافت و سلامتی است.
6- موجب انضباط و وقت شناسی است.
7 – دارای آثار وحدت بخش اجتماعی است.
مجددا” تکرار می کنیم که دادن این اطلاعات و تصحیح اندیشه آن فرد درباره نماز ضروری است و باید انجام گیرد تا به کمک یک نیروی درونی و انگیزه شخصی در پی آن باشند و نیازمند تحریک خارجی و هول دادن و وادار کردن نباشد. این اطلاعات را به دو روش مستقیم و یا غیرمستقیم می توان منتقل کرد و انتخاب روش به روحیه مخاطب و توان روحی و علمی شما بستگی دارد. مانند این که خود, این گونه مطالب را گوشزد کنید و در صورت عدم پذیرش از طرف مخاطب دیگران بگویید و یا کتاب های معرفی شده را در اختیار او بگذارید.
3- در هیچ یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و ملاطفت آمیز و احترام نهادن دور نشوید. این را بدانید که با فشار واجبار کسی را نمی توان هدایت نمود و چه بسا تأثیر منفی آن بیشتر از هدایت گردد. اگر رابطه شما با فرد مورد نظر اکنون به جبهه گیری و حساسیت نشان دادن و صف آرایی منتهی شده است برای مدتی سکوت کرده و حرفی به او نگویید و به دنبال اجرای روش غیرمستقیم باشید و به شکلی از همکاری افراد دیگر بهره مند شوید.
4- هر شخصی یک نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابی» دارد، سعی کنید این رگ خواب و نقطه پذیرش را به دست آورید و از این کانال وارد شوید و هدف خود را تعقیب کنید و لذا به صرف این که باید شخصی را هدایت کرد بسنده نکنید بلکه با مطالعه بر روی خصوصیات وی راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آورید و اقدام کنید.
5- بیان تأثیرات منفی ترک نماز و روزه و استفاده از روایات بیان شده توسط اهل بیت (ع ) در این زمینه بسیار موثر است. به خصوص اگر به روش غیرمستقیم ارائه گردد و موجب تنبه و موعظه کردن را فراهم سازد. یعنی غیر از ارائه شناخت باید در صدد موعظه گری و تنبه قلبی وی نیز برآیید و با ترس و بیم دادن از عذاب اخروی و پیامدهای منفی ترک نماز و روزه دل او را از غفلت آزاد سازیم.
6- این راه کارها هم به صورت مستقل و هم به همراه یکدیگر می تواند مؤثر باشد و خوب تر آن است که روشنگری و موعظه و… همراه هم ارائه گردد تا نافذتر افتد.
7- اطلاعات خود را در زمینه نقش، فلسفه و ضرورت عبادت و به خصوص نماز، گسترش دهید تا در مباحثه با ایشان به لحاظ اطلاعات کم نیاورید.
در ادامه به مطلبی تحت عنوان فلسفه عبادت اشاره می کنیم که امید است مطالعه آن برای شما مفید باشد.
«عبادات» هدف و فلسفه اى دارد که اگر انسان به آن بى توجه باشد نصیبى از آن نمى برد. اگر انسان شرایط باطنى عبادت ها را رعایت نکند، بهره لازم از عبادت را نخواهد برد. برخى هستند که رنج و مشقت عبادت را بر خود هموار مى سازند؛ اما از روح عبادت غافل اند! عبادات آنها به جاى اینکه در روح شان خشوع و خضوع و کمالات دیگر را به وجود آورد؛ عجب و غرور و رذایل دیگر را ایجاد مى کند! چنین عبادتى قطعا جز خستگى نتیجه اى ندارد؛ اما نباید این نکته کسى را از انجام عبادت باز دارد و نا امید کند؛ بلکه فقط هشدارى است که عبادت انسان باید داراى باطن باشد و وى روح عبادت را دریابد و مراقبت کند که عبادتش همراه با خشوع و حضور قلب باشد تا از آن بهره برده و مصداق این آیه قرار گیرد: «الذینهم فى صلاتهم خاشعون»؛ (مؤمنون، آیه 2)
پس فلسفه عبادات را تنها در پرتو بینش توحیدى اسلام، مى توان دریافت کرد. بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه عبادات و نیز دیگر برنامه هاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویش اند.
در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند، براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى خورد و تمامى جاذبه هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند. در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورتى خاص به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد؛ مثلاً نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغ هایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مى خواند تا او را از پرتگاه هاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت، به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده اند. آنچه گفته شد، تنها اشاره اى کوتاه به فلسفه فردى نمازبود و نماز و دیگر عبادات، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و … داراى حکمت هاى عمیقى است. خلاصه سخن آنکه:
1. خداى متعال کمال محض است و جامع همه کمالات بلکه عین کمال است.
2. یکى از کمالات الهى حکمت است؛ به همین دلیل تمام افعال الهى هدفمند است.
3. از افعال الهى، آفرینش جهان هستى و گل سرسبد آن (انسان) است.
4. هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است.
5. این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمى شود.
6. صراط مستقیم همان بندگى خداوند است: «أَنِ اعْبُدُونِى هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»؛ (یس، آیه 61) بندگى؛ یعنى، اطاعت از همه دستورات و قانون الهى که مهم ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلى مى یابد.
دانشجوی گرامی! این مشکل ریشه در ضعف شناختی انسان دارد. اگر انسان بداند که نماز چه اهمیت و ضرورت دارد و چه نقشی در زندگی, سعادت و سر انجام او خواهد داشت و به این دانایی باور داشته باشد, هرگز نسبت به آن کوتاهی نخواهد نمود.
انسان برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه درونی یا بیرونی و انگیزه مادی یا معنوی دارد و منشأ انگیزه های درونی نیازهای زیستی یا نیازهای معنوی و متعالی است. چرا ما هر روز خوردن صبحانه و نهار و شام را تکرار می کنیم و هیچگاه نمی گوئیم من از خوردن نهار خسته شدم بلکه با فرا رسیدن وقت نهار احساس می کنیم یک عامل درونی ما را به طرف غذا سوق می دهد و اگر چند ساعتی به تأخیر بیفتد اوقات مان تلخ می شود و ممکن است پرخاشگری هم بکنیم. علت این امر نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی است یعنی وقتی مواد غذایی، آب و … در بدن کم می شود عضلات معده شروع به انقباض و فعالیت می کنند به گونه ای که ما را متوجه کنند که بدن نیاز به مواد غذایی دارد و این نیاز تبدیل به یک میل و یک حالت روانی می شود در نتیجه ما با ولع سر سفره غذا می رویم و هر روز نیز این کار را تکرار می کنیم و هیچگاه نیز دلسرد و دلزده نمی شویم. به موازات این نیازهای مادی بعد غیرمادی وجود ما نیز برای ادامه حیات و بقاء نیاز به غذا دارد و باید غذای متناسب با آن تأمین شود خداوند که آفریدگار جسم و جان ماست همه نیازهای ما را تأمین کرده است و جالب اینجاست که ما به ازاء این نیازها چیزهایی است که با طبع ما بسیار سازگار است. خداوند جهان مادی را با انواع و اقسام مواد غذایی رنگارنگ و مطبوع خلق کرده است تا نیازهای مادی ما تأمین شود. آموزه های دینی از جمله نماز، روزه و سایر عبادات را نیز برای ما به عنوان غذا مقرر فرموده و در قالب دین و از طریق وحی به پیامبران نازل کرده است. ما انسان ها باید به این حقیقت پی ببریم که برای ادامه حیات معنوی نیازمند به غذاهای معنوی هستیم بنابراین اقامه نماز برای همه انسان ها در واقع تأمین یک نیاز است نه صرفا انجام یک تکلیف محض و علت این که خداوند پنچ وعده نماز را در شبانه روز برای ما واجب کرده است در واقع پاسخ به همین نیاز به معنویت است و الا خداوند احتیاجی به نماز ما ندارد.
البته گاهی اوقات ما انسان ها برای تأمین نیازهای خود از جایگزین استفاده می کنیم و گاهی اوقات نیز از جایگزین های غیر واقعی استفاده می کنیم و این کار صرفا برای آرام کردن فریاد ضمیر و وجدان و ندای فطرت است اما باید بدانیم که برای همیشه نمی توان به کودک نیازمند به غذا از پستانک مصنوعی استفاده کرد. اگر کودکی فقط دو سه روز از غذا محروم شود و به جای غذا (شیر و سایر غذاها) فقط پستانک مصنوعی را به دهان او بگذارند، بطور قطع این کودک نمی تواند به حیات نباتی و زیستی خودش ادامه دهد و از دنیا خواهد رفت. روح ما نیز نیازمند به غذاهای مناسب است و اگر مدتی از غذاهای بدلی و غیر واقعی مثل، موسیقی و پرداختن به امور شهوانی و مشغول کردن خود به امور معنوی موهوم و غیر منطبق با آموزه های دینی استفاده کنیم قطعا روح ما ابتدا مریض خواهد شد و به تدریج حیات خود را از دست خواهد داد و فقط به حیات مادی و زیستی خود زنده هستیم، از این رو قرآن می فرماید که برخی از انسان ها هستند که چشم دارند ولی نمی بینند گوش دارند ولی سخن حق را نمی شنوند، دل دارند ولی حقایق را درک نمی کنند این انسان ها از حیوان ها بدترند یعنی در واقع حیات معنوی و انسانی ندارند.
بنابراین دانشجوی عزیز که هنوز چراغ پاک فطرتت روشن است و انشاء الله با پاسخ دادن به ندای فطرت پاکت حیات طیبه پیدا خواهید کرد برای حل مشکل خود باید ایجاد انگیزه کنید و برای ایجاد انگیزه باید به این امر توجه کنید که ما انسان ها برای کامل شدن و برای شکوفایی استعداد های وجودی باید به نیازهای متعالی و معنوی خود توجه کنیم و بدانیم که تنها راه ارضاء این نیازها عمل به آموزه های دینی است و هیچ راه دیگری ندارد با این نگاه به دین و احکام دین قطعا تلقی ما نسبت به دین و نماز که یکی از احکام آن است تغییر می کند و در ما تحولی ایجاد می شود.
در اینجا مناسب می بینیم مطالبی را درباره اهمیت نماز و راهکارهایی را نیز برای عملیاتی شدن آن ارائه کنیم امیدواریم که مؤثر واقع شود.
در این باره نخست باید به این نکته معرفتی توجه کرد که انبساط و انقباض روحی و معنوی از الطاف خداوند نسبت به بندگان است. به طوری که اگر انسان بخواهد همیشه آن لذت معنوی ادامه پیدا کند. باید ظرفیت خود را بالا ببرد، بنابراین از این تغییر حال دلسرد و ناامید نباشیم چه خداوند می خواهد تشنگی در ما به وجود آورد و ما باید بکوشیم ظرفیت روحی و روانی خود را بالا ببریم امام علی(ع) می فرمایند: قلب ما انسانها دو حالت دارد گاه به اعمال نیک اقبال دارد و گاه ادبار (پشت کردن) در ساعت ادبار آن را وادار نسازید بلکه بکوشید زمان اقبال را افزایش دهید. یکی از راههای افزایش ظرفیت و مدت اقبال این است که موانع را برطرف کنیم و زمینه ها را بیش از پیش فراهم سازیم. (نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 193 و 312).
ولی اگر بی میلی به عبادت و نماز, طولانی گردد، نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی انسان است . بعضی از این مشکلات عبارتند از:
1- حب نفس و دوست داشتن بیش از حد خود.
2- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی.
3- استفاده از غذای حرام و ناپاک.
4- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمایند، چنان که بی میلی و حواس پرتی و عدم توجه در نماز معلول عوامل متعددی است از جمله :
الف- نشناختن نماز و اهمیت و اسرار نهفته در آن. (که باید در فلسفه نماز مطالعه و تفکر کرد)
ب- عدم شناخت و توجه کافی نسبت به معبود; یعنی , همو که در نماز با او سخن می گوییم. (راه حل آن تفکر در نعمت و عظمت خداوند است)
ج- اشتغال ذهن و فکر و اندیشه و تعلق قلب به دنیا و مسائل مادی.
تلاش شما برای آشنا ساختن افراد با نماز, کاری بس ارزشمند و مورد پسند است . دعوت مردم به آشنایی با خداوند و عبادت او از برجسته ترین و متعالی ترین امور است . اما راه کارهای عملی قابل ارائه به قرار زیر است :
1- برای ترغیب و تشویق به نماز, در آغاز بایستی زیر بناهای فکری فرد را مورد بررسی قرار داده و در اصلاح آن بکوشید. دیدگاه فرد در مورد خداوند, جهان هستی, انسان, معاد و… اموری است که دارای نتیجه مستقیم بر عملکرد فرد است. پس باید به تقویت و اصلاح این مبانی کوشید.
2- نماز, عملی است که در مجموعه عقیده توحیدی, دارای معنا و فلسفه است. پس در آغاز بایستی این مجموعه شناخته شود تا نماز جایگاه خود را در ذهن و اندیشه فرد باز نماید, از این رو یک شناخت صحیح و سالم و واقعی را در ذهن شخص رقم بزنید و او را به صورت مستقیم و غیرمستقیم از این واقعیت آگاه سازید. مانند این که گوشزد گردد که در بینش توحیدی اسلام و دیگر ادیان الهی, انسان موجودی است که به سوی کمال و لقای پروردگار در حرکت است. «انا لله و انا الیه راجعون; از خدائیم و به سوی او باز می گردیم». حال در این مسیر, ابزارهایی به مدد انسان می آید، تا او از فراموش کردن مسیر و هدف باز دارد که از مهم ترین آنها «نماز» است. «اقم الصلاه لذکری ; نماز را برای یاد من بپا دار».
آدمی بدون نماز راه را گم خواهد کرد. نمازهای پنج گانه همانند چراغ های برق هستند که مسیری طولانی و پر خطر را روشن کرده اند تا کسی راه را گم نکند و به بیراهه و سقوط کشانده نشود. آنچه که موجب می گردد و برخی از نماز, روی گردان باشند و یا نسبت به آن تساهل کنند, ندانستن فلسفه نماز و یا درکی غلط از آن است.
برخی چنین می پندارند که نماز انسان , نیازی را از خداوند برطرف می کند که البته خیالی واهی است. خداوند نیازی به هیچ مخلوقی ندارد. از این رو آنچه که به عنوان عبادات بر آن تأکید شده, جملگی در جهت کمال انسان است.
نماز دارای آثار و فلسفه های متعدد دیگری نیز هست که به آن اشاره می کنیم:
1- نماز، تقدیر و سپاس گزاری از خداوند است.
2 – موجب آرامش انسان است.
3- موجب یاد خداست.
4 – نماز زمینه پرهیز از گناه را در انسان فراهم می کند.
5- تأکیدی بر نظافت و سلامتی است.
6- موجب انضباط و وقت شناسی است.
7 – دارای آثار وحدت بخش اجتماعی است.
مجددا” تکرار می کنیم که دادن این اطلاعات و تصحیح اندیشه آن فرد درباره نماز ضروری است و باید انجام گیرد تا به کمک یک نیروی درونی و انگیزه شخصی در پی آن باشند و نیازمند تحریک خارجی و هول دادن و وادار کردن نباشد. این اطلاعات را به دو روش مستقیم و یا غیرمستقیم می توان منتقل کرد و انتخاب روش به روحیه مخاطب و توان روحی و علمی شما بستگی دارد. مانند این که خود, این گونه مطالب را گوشزد کنید و در صورت عدم پذیرش از طرف مخاطب دیگران بگویید و یا کتاب های معرفی شده را در اختیار او بگذارید.
3- در هیچ یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و ملاطفت آمیز و احترام نهادن دور نشوید. این را بدانید که با فشار واجبار کسی را نمی توان هدایت نمود و چه بسا تأثیر منفی آن بیشتر از هدایت گردد. اگر رابطه شما با فرد مورد نظر اکنون به جبهه گیری و حساسیت نشان دادن و صف آرایی منتهی شده است برای مدتی سکوت کرده و حرفی به او نگویید و به دنبال اجرای روش غیرمستقیم باشید و به شکلی از همکاری افراد دیگر بهره مند شوید.
4- هر شخصی یک نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابی» دارد، سعی کنید این رگ خواب و نقطه پذیرش را به دست آورید و از این کانال وارد شوید و هدف خود را تعقیب کنید و لذا به صرف این که باید شخصی را هدایت کرد بسنده نکنید بلکه با مطالعه بر روی خصوصیات وی راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آورید و اقدام کنید.
5- بیان تأثیرات منفی ترک نماز و روزه و استفاده از روایات بیان شده توسط اهل بیت (ع ) در این زمینه بسیار موثر است. به خصوص اگر به روش غیرمستقیم ارائه گردد و موجب تنبه و موعظه کردن را فراهم سازد. یعنی غیر از ارائه شناخت باید در صدد موعظه گری و تنبه قلبی وی نیز برآیید و با ترس و بیم دادن از عذاب اخروی و پیامدهای منفی ترک نماز و روزه دل او را از غفلت آزاد سازیم.
6- این راه کارها هم به صورت مستقل و هم به همراه یکدیگر می تواند مؤثر باشد و خوب تر آن است که روشنگری و موعظه و… همراه هم ارائه گردد تا نافذتر افتد.
7- اطلاعات خود را در زمینه نقش، فلسفه و ضرورت عبادت و به خصوص نماز، گسترش دهید تا در مباحثه با ایشان به لحاظ اطلاعات کم نیاورید.
در ادامه به مطلبی تحت عنوان فلسفه عبادت اشاره می کنیم که امید است مطالعه آن برای شما مفید باشد.
«عبادات» هدف و فلسفه اى دارد که اگر انسان به آن بى توجه باشد نصیبى از آن نمى برد. اگر انسان شرایط باطنى عبادت ها را رعایت نکند، بهره لازم از عبادت را نخواهد برد. برخى هستند که رنج و مشقت عبادت را بر خود هموار مى سازند؛ اما از روح عبادت غافل اند! عبادات آنها به جاى اینکه در روح شان خشوع و خضوع و کمالات دیگر را به وجود آورد؛ عجب و غرور و رذایل دیگر را ایجاد مى کند! چنین عبادتى قطعا جز خستگى نتیجه اى ندارد؛ اما نباید این نکته کسى را از انجام عبادت باز دارد و نا امید کند؛ بلکه فقط هشدارى است که عبادت انسان باید داراى باطن باشد و وى روح عبادت را دریابد و مراقبت کند که عبادتش همراه با خشوع و حضور قلب باشد تا از آن بهره برده و مصداق این آیه قرار گیرد: «الذینهم فى صلاتهم خاشعون»؛ (مؤمنون، آیه 2)
پس فلسفه عبادات را تنها در پرتو بینش توحیدى اسلام، مى توان دریافت کرد. بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه عبادات و نیز دیگر برنامه هاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویش اند.
در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند، براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى خورد و تمامى جاذبه هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند. در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورتى خاص به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد؛ مثلاً نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغ هایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مى خواند تا او را از پرتگاه هاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت، به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده اند. آنچه گفته شد، تنها اشاره اى کوتاه به فلسفه فردى نمازبود و نماز و دیگر عبادات، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و … داراى حکمت هاى عمیقى است. خلاصه سخن آنکه:
1. خداى متعال کمال محض است و جامع همه کمالات بلکه عین کمال است.
2. یکى از کمالات الهى حکمت است؛ به همین دلیل تمام افعال الهى هدفمند است.
3. از افعال الهى، آفرینش جهان هستى و گل سرسبد آن (انسان) است.
4. هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است.
5. این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمى شود.
6. صراط مستقیم همان بندگى خداوند است: «أَنِ اعْبُدُونِى هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»؛ (یس، آیه 61) بندگى؛ یعنى، اطاعت از همه دستورات و قانون الهى که مهم ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلى مى یابد.
براى مطالعه بیشتر ر.ک:
حکمت عبادات، آیت اللّه جوادى آملى.
در این زمینه کتابهای فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
1- پرتوی از اسرار نماز, قرائتی
2- اسرار الصلاه , ملکی تبریزی
3- آداب الصلاه , امام خمینی
4- صلاه الخاشعین , دستغیب
5- اسرارالصلاه , جوادی آملی