سلامت روانی و جسمی
سلامت روانی و جسمی؛ تابعی از دین ورزی و معرفت دینی که عمدتا از بهداشت روانی سرچشمه می گیرد، عبارت است از برخورداری از سلامت ذهن، اندیشه و تفکر، یا بهره گیری از آرامش، و نداشتن اضطراب و افسردگی. کسی از سلامت ساحت شناختی، و به تعبیری از زیباییهای ساحت شناختی، برخوردار است که زندگی اش هماهنگ با کمال مطلوب الهی است. از آنجا که برخی بیماری های جسمانی، منشأ روان شناختی دارند، بهره مندی از سلامت روان می تواند بر سلامت جسم اثر مثبت داشته باشد؛ چنان که سلامت جسمانی و بدنی نیز می تواند بستر مطلوبی برای احساس آرامش و امنیت درون، ذهن و روان فراهم آورد.
بهداشت روانی مطابق تعریف سازمان بهداشت جهانی عبارت است از الگوها، روشها و تدبیرهایی که زندگی راحت و بدون دغدغه و اضطراب را تأمین کند، و به عبارت دیگر، وجود وضعیت مطلوب و خوب جسمی، روحی و اجتماعی فرد که قابلیت ارتباط متعادل و هماهنگ با دیگران داشته باشد. سازمان بهداشت جهانی، هدف کلی بهداشت روانی را نیز این امور میداند: افزایش مثبت جوانب مختلف سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی، همراه با پیشگیری از ناهنجاری های جسمانی، روانی و اجتماعی یکی از آثار دین داری و حضور دین در ساحت شناختی، سلامت جسمی و بهداشت روانی است. سلامت جسمی ممکن است براثر رفتارهای سالم و بهداشتی افراد دیندار باشد؛ زیرا بسیاری از بیماری هایی که سلامت انسان را به خطر می اندازد و موجب مرگ و میر می شود، مانند سیروز کبدی، بیماری قلبی، سرطان راست روده و رحم، به بی بندوباری هایی در رژیم غذایی (مانند استعمال دخانیات یا نوشیدن الکل) یا به بی بندوباری های جنسی بازمی گردد؛ این گونه موارد در افراد دین دار کمتر به چشم میخورد. عوامل دیگری مانند حمایت اجتماعی، کاهش بیماری های روان تنی ناشی از فشارهای عصبی و داشتن هیجان های مثبت ناشی از مراسم دین داری نیز می تواند به تبیین مسئله کمک کند. تحقیقات بسیاری، رابطه دین داری با سلامت جسمی و بهداشت روانی را تأیید می کند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم .
نقش باورهای دینی در سلامت عمومی (با تأکید بر تحقیقات جهانی): در سالهای اخیر، مراکز تحقیقاتی مهمی در جهان تأسیس شده که دستور کار آنهاء بررسی ارتباط میان دین و سلامت است. این مراکز، دانشگاههای بیل، میشیگان، راجرز، دوک و تگزاس است که تاکنون صدها مطالعه در این زمینه انجام داده اند. نتایج همه این بررسیها به امری واحد اشاره می کند: میزان کلی و اختصاصی ابتلا و مرگ در افراد بالایمان، کمتر از دیگران است. از این رو، این افراد سلامت جسمی، روانی و اجتماعی و همچنین طول عمر و رضایت بیشتری از زندگی دارند. محققان یادشده به این نتیجه رسیده اند که اصول مشترکی در دستورات دینی ادیان عمده جهان، از جمله اسلام، وجود دارد که از سلامت پیروان آنها محافظت می کند.
دکتر کونیکا معتقد است آنچه دانشکده پزشکی به او نیاموخته، این است که اعتقاد دینی می تواند اعتیاد را درهم بشکند، انسانها را از افسردگی برهاند و هنگام ضربات عاطفی از افراد محافظت کند. نتایج برخی تحقیقات دانشگاه دوک (که بر روی آثار ایمان دینی سنتی متمرکز گردیده، و تحقیقات خود را با بهره گیری از تکنیک های پذیرفته شده در علوم پزشکی و علوم اجتماعی انجام میدهد) عبارت است از اینکه:
1. احتمال ابتلای افراد بسیار متدین به افسردگی ناشی از استرس های زندگی، کمتر از دیگران بوده، در صورت ابتلا احتمال بهبودی بالاتری دارند؛
۲. افراد متدین شیوه زندگی بهداشتی تر و سالم تری دارند
٣. افراد عمیقة متدین، کمتر ممکن است در زمان بستری شدن در بیمارستان یا پس از آن، دچار افسردگی شوند؛
۴. افراد مسن دارای باورهای دینی عمیق و درونی، احساس سلامت بالاتر و رضایت بیشتری از زندگی خود دارند. این نکته ممکن است مربوط به ازدواج با ثبات و خانواده های مستحکم تری باشد که افراد متدین دارند؛
۵. افراد دارای ایمان قوی که به بیماری جسمانی مبتلا باشند، پیامد بسیار بهتری از دیگران دارند؛
۶ افرادی که به طور منظم به عبادتگاه می روند، نظام ایمنی قوی تری در مقایسه با افراد کمتر متدین دارند؛
7. افراد متدین زندگی طولانی تری دارند (یک رشته تحقیقات در حال رشد نشان میدهد که افراد متدین، از نظر جسمی طی زندگی طولانی سالم تر می مانند).
به نظر می رسد پایبندی دینی، سالمندان را از دو بیماری عمده سالمندی محافظت می کند؛ یکی بیماریهای قلبی- عروقی، و دیگری سرطان. همچنین، دین دار بودن، عامل محافظتی قابل ملاحظه در ردیف پرهیز از استعمال دخانیات شمرده میشود. صدها مطالعه دیگر از سوی سایر محققان نتایج مشابهی را نشان داده اند. مثلا افراد متدین دچار شکستگی استخوان هیپ، سریع تر از دیگران بهبود می یابند. سالمندانی که به عبادتگاه می روند، به طور معناداری برای مدت طولانی تری از ناتوانی و از کارافتادگی مصون می مانند. پس از جراحی قلب باز، احتمال زنده ماندن بیماران متدین، سه برابر دیگران، و خطر مرگ براثر هر علتی در افراد متدینی که دست کم هفته ای یکبار به عبادتگاه می روند، ۳۵ درصد کمتر از دیگران است.
پروست و همکارانش، دو نوع روان درمانی شناختی – رفتاری را در معالجه بیماران افسرده، با یکدیگر مقایسه کردند. در روان درمانی ای که برای افراد دارای سن متوسط چهل سال بود، یک اسلوب سکولار، و اسلوب دیگر مشتمل بر محتوای دینی مبتنی بر کارهای مشاوره ای از سوی روحانیان (اسلوب دینی) بود. چهل بیمار دیندار، به طور تصادفی بین بخش های اسلوب دینی، اسلوب سکولار، یک گروه مشاوره ای کشیشی، یا یک گروه نظارت که معالجه ای دریافت نکرده بودند، توزیع شدند.
نتایج نشان داد که گروههای معالجه دینی و مشاورهای مذهبی، بسیار سریع تر (در کاهش افسردگی) واکنش نشان دادند تا گروه معالجه سکولار یا گروه نظارت دومین مطالعه، تأثیر دخالت دین را در معالجه بیمارانی بررسی کرد که دچار اختلال های ناشی از اضطراب بودند. ۶۲ بیمار (با میانگین سنی چهل سال به طور تصادفی به گروههای معالجه یا نظارت اختصاص یافتند. هر دو گروه، معالجه و روان درمانی حمایتی را برای مقابله با اضطراب دریافت کردند. به علاوه، یکی از گروهها، واسطهای دینی نیز دریافت داشت که مشتمل بر دعا و قرائت آیاتی از قرآن مقدس از سوی بیمار بود. پس از گذشت سه ماه، گروهی که از واسطه دینی برخوردار شده بودند، در آزمون های اضطراب، نگرانی بسیار کمتری نشان دادند تا گروهی که از معالجه دینی بهره مند نشده بودند. این یافته های پژوهشی، استدلالی ضد ادعای فروید و دیگر متخصصان تندرستی است که می گویند دین، اثر منفی یا روان رنجوری بر سلامت روان دارد.
منبع: اسلام و زیباییهای زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبینیا، صص264-259، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391