سلامي كه بعد از اتمام نماز رو به طرف كربلا، مشهد مقدس و سرانجام رو به وجود بقية الله الاعظم ـ اروحنا لتراب مقدمه الفداه ـ هديه ميگردد منشأ خاص و سبک ويژه اي ندارد و به همين دليل به صور و اشكال مختلفي صورت ميگيرد؛ عدهاي رو به سمت كربلاي معلّي ايستاده و بر امام حسين ـ عليه السّلام ـ سلام و صلوات ميفرستند، سپس به سمت مشهد مقدس بر امام رضا ـ عليه السّلام ـ سلام و درود ميفرستند و پس از آن رو به قبله ضمن عرض ارادت به ساحت مقدس وليعصر ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ سلام و صلوات نثار وجود مبارك ايشان مينمايد. برخي نيز مقابل قبله ميايستند و اداي سلام و صلوات را از رسول مكّرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شروع ميكنند و به حضرت وليعصر ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ ختم ميكنند. بعضي هم رو به قبله به پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، و امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ سلام و درود و صلوات ميفرستد، سپس به سمت مشهد مقدس به امام رضا ـ عليه السّلام ـ سلام و درود ميفرستند و بعد از آن رو به قبله سلام و صلوات نثار وجود نازنين امام عصر ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ مينمايد.
تمام اين صور و اشكال سلام و درودها به پيامبر و اهل بيت طاهرينش، نشان از اين واقعيت دارد كه سلام و درود فرستادن بر مقرّبان درگاه حق تعالي، ريشه در كتاب الهي دارد؛ پرودگار عالم عاليترين تحيات را بر هدايت گران جوامع و بندگان صالح خود فرو ميفرستد:« سلامٌ علي ابراهيم »[1] ، « سلامٌ عَلي نوحٍ فِي العالَمين »[2] « سلامٌ عَلي آلِ ياسين »[3] و … و آن گاه كه نوبت به خاتم رسولان و فخر عالميان، حضرت محمد بن عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميرسد نه تنها خودش بر او سلام و صلوات ميفرستد بلكه مؤمنان را موظف كرده كه به پيروي از خدا و فرشتگان، به آن حضرت سلام و صلوات بفرستند و بدين گونه يادش را گرامي و نامش را بزرگ دارند و ارادت خويش را به آستان وي ابلاغ كنند: « اِنَّ الله وَ مَلائكتَهُ يُصلّوُن عَلَي النّبّي يأيُّها الذّين امَنوُا صَلّوُا عليه و سَلّمُوا تَسليماً.» [4]اين دستور اختصاص به مؤمنان عصر نزول وحي ندارد، بلكه عام است و مؤمنان عصرهاي بعدي تا قيام قيامت را شامل ميشود.
بنابراين همانگونه كه قرآن كريم، سلام به اولياي الهي را تجويز كرده است و نيز آن را به زمان حيات آنان اختصاص نداده، چنانكه دربارة يحياي شهيد ـ عليه السّلام ـ فرمود: سلام بر آن روزي كه ميميرد: « و سلام عليه … و يوم يموت …» [5] و نيز از زبان حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ نقل كرده كه اين گونه برخود سلام داده: « و السلام عليّ يوم وُ لدتُ و يوم أَموتُ و يَوْمَ أَبْعَثُ حيّاً»[6]، معلوم ميشود اين سلامها اختصاصي به صالحاني مانند: ابراهيم و نوح و يحيي و … كه در قرآن كريم از آنان نام برده شده ندارد، بلكه عام است و هر كسي كه در مسير هدايت الهي باشد مشمول آن است «والسلام علي مَنِ التّبع الهُدي»[7] و نيز اختصاص به زمان حيات آنان ندارد و شامل زمان ممات آن نيز ميگردد.[8]سلام ما به امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، امام رضا ـ عليه السّلام ـ و حضرت وليعصر ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ كه در سه جهت صورت ميگيرد، علاوه بر آن فضيلتي كه سلام بر صالحان و اولياي الهي دارد، از اين جهت عرفاً مرسوم گرديده است كه سلام بر امام سوم شيعيان به جهت موقعيّت بي نظير و فضيلت فوق العادهاي كه دارد، ميباشد كما اين كه خداوند تبارك و تعالي به صورت ويژه در قالب زيارت عاشورا بر وي و اولاد و اصحاب وي سلام فرستاده است كه در مورد اولياي ديگر كمتر مشاهده ميشود؛ « زيرا تيغ نبرد امامت علوي و سلطنت اموي ـ كه استمرار نبرد اسلام و كفر است ـ عاشورا است.»[9]و سلام بر امام هشتم ـ عليه السّلام ـ توسط ايرانيان به جهت افتخاري است كه نصيب مردم ما شده است و امام هشتم خود را در ميان خود حسّ ميكنند و اين موقعيت را براي خود افتخاري بس بزرگ ميدانند، علاوه بر فضيلتي كه براي زيارت ايشان وارد شده است و سبك سلام ما به علي بن موسي الرّضا ـ عليه السّلام ـ قسمتي از زيارت نامة ايشان ميباشد كه به آن سفارش شده است.
خلاصه سخن اين كه سلام از سنخ دعاست و دعاي مؤمن موحد مستجاب است و ثالثاً صلوات بر آن ذوات مقدس اظهار كمالات وجودي آنهاست.
و بالاخره سلام بر حضرت بقية الله الأعظم ـ عليه السّلام ـ به جهت حضور ايشان و حاضر و ناظر بودن وي و اين كه حجت خدا بر روي زمين است و طبق روايات ناظر اعمال و شاهد رفتار ما است و اقتضاي ادب، هم چنان كه سيرة علماء نيز بوده است، سلام و درود فرستادن به وجود مبارك آن امام همام است.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ آية الله جوادي آملي، ادب فناي مقرّبان ( شرح زيارت جامعة كبيره)، ج1، مركز نشر إسراء قم.
پي نوشت ها:
[1] . صافات/ 109.
[2] . صافات/ 79.
[3] . صافات/ 130.
[4] . احزاب/ 56.
[5] . مريم/ 15.
[6] . مريم/ 33.
[7] . طه/ 47.
[8] . جوادي آملي، عبدالله، ادب فناي مقرّبان، (شرح زيارت جامعة كبيره)، قم، مركز نشر أسرا، ج1، ص 64 ـ 65.
[9] . همان، ص63.