خانه » همه » مذهبی » سلطه بر دانش (قسمت اول)

سلطه بر دانش (قسمت اول)

سلطه بر دانش (قسمت اول)

سید مصطفی خمینی در فقه و اصول و فلسفه واقعا استاد موفقی بود. ایشان محقق موفقی هم بود. در عین حال از حافظه خوبی برخوردار بود.

1217 compressed - سلطه بر دانش (قسمت اول)

گفتگو با آیت الله محمد رضا رحمت

سال 1347، بعد از مشرف شدن به نجف ، خدمت امام و مرحوم حاج آقا مصطفی رسیدیم. بعد از آن دیگر در خدمت آن دو بزرگوار بودیم. بعدازظهرها در درس اصول ایشان شرکت می کردیم. درس تفسیر هم داشتند که شرکت می کردیم. ایشان تا سال 56 تدریس داشتند درس اخلاق را هم در لابلای درسها می گفت. ایشان عملا به ما درس اخلاق می آموخت. در سال چند مرتبه پیاده از نجف به کربلا مشرف می شدیم در ایام زیارتی مخصوص امام حسین (علیه السلام) زیارت اربعین و عرفه، در طول سال بصورت جمعی و کاروانی راه می افتادیم، مرحوم حاج آقا مصطفی هم می آمدند. در مسیر راه از سمت شط فرات می رفتیم، که راه دورتر بود، اما عمران و آبادی بود و آب داشت، چند روزی تو راه بودیم. راه معمول بین نجف و کربلا ۷۸ کیلومتر است. در آن زمان بیابان و خشک لم یزرع بود. نمی شد در آن هوای گرم حرکت کرد. لذا از سمت کوفه می رفتیم. مرحوم حاج آقا مصطفی در مسیر راه، جاهایی که استراحت می کردیم معمولا برای سرگرم کردن رفقا یا مسابقاتی ترتیب می داد و یا طرح مسئله ای می کرد و یا مشکلی را مطرح می کرد. یکی از مواردی که ایشان بر روی آن بسیار حساس بود و همه ماها می دانستیم مسئله آلوده شدن جلسات به گناه غیبت بود.
 
به محض اینکه ایشان احساس می کرد که می خواهد از کسی غیبت شود، حرف را عوض می کرد. ایشان عملا به ما می آموخت که چگونه باید باشیم. از خصوصیات ایشان این بود که دائم در حال ذکر بود. بدون اینکه ابراز کند و نه به مانند بعضی ها ذکر گفتن را علنی می کردند، ایشان دائم الذکر بود و کسی هم متوجه نمی شد.
 
از جهت علمی، از جمله در فقه و اصول و فلسفه واقعا استاد موفقی بود. ایشان محقق موفقی هم بود. در عین حال از حافظه خوبی برخوردار بود. برداشت های فقهی و اصولی ایشان در حد عالی بود. مخصوصا در تفسیر ایشان که تفسیر متنوعی است اگر مراجعه شود سلطه ایشان بر مطالب مشخص می گردد.
 
ایشان در عین حال انسان عابد و عارفی بود. به عبادت مقید بود و با مستحبات مشهور بود. حاج آقا سید مصطفی خمینی واقعا آنچنان که باید خدا را در حد علمی خودش شناخته بود. معتقد به بندگی خدا بود. اینگونه نبود که خودنما باشد. بسیاری از کارها و خیرات را انجام می داد که دیگران متوجه نمی شدند. یکی از خصوصیات ایشان این بود که با اکثر علمایی که در نجف مطرح بودند، ارتباط و رفت و آمد داشت؛ و همه هم نسبت به ایشان اظهار علاقه می کردند فراموش نمی کنم استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله آقا میرزا حسن بجنوردی می فرمود که حاج آقا مصطفی در سن کنونی اش اگر خواسته باشند مقایسه کنند با حاج آقا روح الله ایشان جلوتر است. در آن سن و موقعیت علمی نظرشان این بود. حق هم همین بود. ایشان باید جلو باشد. برای اینکه امام خود ساخته بود. مربی اینچنینی نداشت و مرحوم حاج آقا مصطفی مربی مثل امام داشت و استعداد بسیار بالایی داشت.
 

از ارتباطات علمی و سیاسی ایشان بفرمایید.

هم از جهت علمی مطرح بود و هم از نظر سیاسی امام که نمی توانستند به صورت معمول با آقایان رفت و آمد داشته باشند. ایشان هم از جانب خودش و هم از جانب امام رفت و آمد داشت ، طبیعتا آقایان ایشان را بعنوان فرزند امام می شناختند. در نشست ها هم مطالب علمی و هم مطالب سیاسی مطرح می شد. تدریس فلسفه نداشتند اما درس اصول در منزل ایشان و درس تفسیر در مسجد شیخ انصاری بود. البته جمعیت خوب بود اما نه به نسبت درس حضرت امام. درس امام کم نظیر بود.
 
ایشان مطالب خودش را همواره می نوشت و نزدیک به سی جلد اثر عمیق و ارزنده دارد و آقای سجادی از طرف حاج احمد آقا مأموریت پیدا کرد که نوشته های ایشان را بررسی و چاپ کنند؛ لذا کتب ایشان تحت اشراف آقای سجادی چاپ شد. مثل تفسیر ایشان.

 
 رابطه ایشان با امام بعنوان پدر و فرزند چگونه بود؟

امام علاقه زیادی به حاج آقا مصطفی داشت. در عین حال به سبب پدری و فرزندی علاقه خود را خیلی ابراز نمی کردند. ولی وقتی که مرحوم حاج آقا مصطفی در درس از امام اشکال می کرد، علاقه امام در پاسخی که به ایشان می داد مشخص می شد که علاقه ای همراه با احترام نسبت به ایشان است. مرحوم حاج آقا مصطفی می فرمود که من سنه جور سوال از امام می پرسم. یک وقت است که خودم مطلب امام را متوجه نشدم اشکال دارم و سوال می کنم که امام توضیح بدهد و مطلب را بگیرم. یک وقت نگاه می کنم می بینم که مستمعین، فضلا و علمایی که در جلسه هستند، مطلب امام را نگرفتند و من اشکال می کنم که امام توضیح بیشتری بدهد که دیگران متوجه شوند. سوم می گفت که من احساس می کنم که امام در این بحث مطلب علمی دارد و جا دارد که بیشتر بحث شود و باید امام را گرمش کنم که امام توضیحات جامع بدهد. امام وقتی بحث علمی را شروع می کرد ، دیگر کسی حریف ایشان نمی شد. لذا مرحوم حاج آقا مصطفی اشکال می کرد امام جواب می داد و دوباره اشکال می کرد. امام که شروع می کرد به مطلب گفتن آن وقت حاج آقا مصطفی خوشحال می شد که امام را سرحال آورده است. مرحوم آقا شیخ مجتبی لنکرانی که از فضلای بزرگ نجف بود و بی ریا و بی تکبر بود، کسی بود که هم مباحثه مرحوم آقای خویی و آیت الله میلانی بود اما در عین حال مکاسب درس می داد، حتى درس خارج هم مشغول نشد و بعد از مرحوم آیت الله حکیم بعضی از طلبه ها برای جریان مرجعیت رفته بودند خدمت ایشان و ایشان هم خیلی شوخ بود. از ایشان سوال کردند که آقا به نظر شما از بین آقایانی که هستند چه کسی اعلم است. آن زمان مرحوم آیت الله شاهرودی بود، آیت الله خویی و دیگران بودند خب حضرت امام هم که بودند.
 
مرحوم آقای لنکرانی فرموده بود که من با آقای خویی و آقای میلانی هم مباحثه بودم. آقای میلانی از ماها بهتر می فهمید. آقای خویی هم حاضر جواب بود. و من هم که … (به سبک خودش شوخی کرد) بعد هم سوال کردند که حاج آقا روح الله چطور؟ با این تعبیر آقا شیخ مجتبی لنکرانی که خبره کار بود گفت: اگر حاج آقا روح الله با ابزار علمی به میدان بیاید هیچکس حریفش نمی شود. از جهت علمی سرآمد همه بود و کسی نمی تواند در مقابل امام استقامت کند. مرحوم حاج آقا مصطفی می گفت می بینیم که امام مطلب گفتنی دارد، گرمش می کنم که مطالب را بگوید. حضرت امام در عین حال که از جهت علمی و شخصیتی بزرگ بودند از جهت عاطفی بسیار رئوف و مهربان بود. امام خیلی عطوف بود مخصوصا نسبت به کسانی که در ارتباط با امام بودند بسیار عنایت داشت. نسبت به حاج آقا مصطفی عنایت خیلی خاصی داشت. حاج آقا مصطفی هم تمام اهتمامش این بود که امام را حفظ کند تا موقعیت امام خدایی ناکرده به مخاطره نیافتد. چه از جهت سیاسی و چه از جهت جسمی. مرحوم حاج احمد آقا در اواخر عمر چقدر نسبت به امام رسیدگی می کرد و مواظبت می کرد، حاج آقا مصطفی همان نقش را در دوران تبعید به ترکیه و عراق به خوبی بازی می کرد و خیلی مواظب امام بود.
 ادامه دارد..

منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد