طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سندی از جامعه‌ی علمی ری در سده پنجم قمری

سندی از جامعه‌ی علمی ری در سده پنجم قمری

سندی از جامعه‌ی علمی ری در سده پنجم قمری

یکی از مهمترین خاندانهای اهل علم در ری در سده های پنجم و ششم قمری، خاندان خزاعی نیشابوری است که اصلا اهل نیشابور بوده اند، اما از اوائل سده پنجم ساکن ری شده اند و از رهبران تشیع امامی در این شهر مهم به شمار می

14420 - سندی از جامعه‌ی علمی ری در سده پنجم قمری

14420 - سندی از جامعه‌ی علمی ری در سده پنجم قمری
 

 

نویسنده: حسن انصاری

 

یکی از مهمترین خاندانهای اهل علم در ری در سده های پنجم و ششم قمری، خاندان خزاعی نیشابوری است که اصلا اهل نیشابور بوده اند، اما از اوائل سده پنجم ساکن ری شده اند و از رهبران تشیع امامی در این شهر مهم به شمار می رفته اند. مهمترین عضو این خاندان، ابو الفتوح رازی است که به واسطه تفسیر بزرگ و برجسته فارسی اش شهرت بسیار زیادی دارد. در مقاله دائرة المعارف بزرگ اسلامی، بخش زندگی و قسمتی از بحث تفسیر وی را نویسنده این سطور نگاشته است که به قلم مستعار نشر شده و امید می برم که همراه شماری دیگر از مقالات نویسنده این سطور در آن کتاب یکجا نشر یابد (نک: مجلد ششم دائرة المعارف بزرگ اسلامی، از آغاز مقاله در صفحه ۱۱۰ تا صفحه ۱۱۲، نیمه ستون دوم – تا آغاز نقل نظری از مکدرموت – همگی به قلم نویسنده این سطور است. ما بقی مقاله وسیله نویسنده دیگری به قلم آمده است که این بخش دوم بیشتر درباره تفسیر و سایر آثار ابو الفتوح رازی است). در آن مقاله اندکی درباره پیشینه این خاندان نوشته ام که می توان به آن مراجعه کرد. در اینجا قصد دارم که درباره کتابی کوچک تألیف یکی از افراد برجسته این خاندان سخن بگویم که کمتر شناختی درباره او وجود دارد. متأسفانه این کتاب با اینکه تاکنون دست کم سه بار چاپ شده، اما هر بار انتشار آن با مشکلاتی توأم بوده و به همین دلیل شناخت درستی از نویسنده آن عرضه نشده است. این کتاب، کتاب الأربعین عن الأربعین فی فضائل أمیرالمؤمنین از الشیخ المفید ابو سعید محمد بن أحمد بن الحسین النیسابوری الرازی است که از آن نسخه های متعددی در دسترس است؛ از آن جمله دو نسخه در کتابخانه مجلس و نسخه ای در آستان قدس رضوی. نخستین بار این اربعین وسیله آقای محمد باقر ابطحی در قم منتشر شد، اما در این چاپ از نسخه غیر مسند کتاب بهره گرفته شده است. بار دوم این کتاب بر اساس نسخه مسند کتاب وسیله مرحوم استاد محمد باقر محمودی منتشر گردید، اما معلوم نیست چرا ایشان کتاب را به برادر نویسنده، یعنی مفید عبد الرحمان بن احمد نیشابوری رازی نسبت داده اند. اخیرا چاپ دیگری از این کتاب وسیله آقای حسن عبدالله علی منتشر شده که انتساب آن به درستی به ابو سعید محمد بن احمد نیشابوری اعلام شده، اما محقق متأسفانه تنها از یک نسخه خطی بسیار متأخر استفاده کرده و از چاپهای پیشین کتاب هم اطلاعی نداشته و اطلاعی هم درباره مؤلف کتاب ارائه نداده است. از آنجا که مختصرا در مقاله ابو الفتوح رازی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، درباره نویسنده این اربعین مطالبی عرضه کرده ام و از دیگر سو استاد احمد پاکتچی نیز در کتاب مکاتب فقه امامی ایران، درباره او مطالبی را نوشته اند (ص ۱۷۹ تا ۱۸۳)، در اینجا نیازی به تکرار در این باره نیست. اما توجه به چند نکته می تواند پرتوی بر فعالیتهای علمی او در ری در سده پنجم قمری بیاندازد؛ خاصه که آقای پاکتچی از نسخه مسند این کتاب که سالها قبل در تهران و وسیله آقای محمودی منتشر شده است، اطلاعی نداشته اند و درباره انتساب این اثر میان این دو برادر نتوانسته اند ابراز نظر نهایی کنند و اطلاعات نوشته ایشان مستند به کتاب اربعین نیست.
یکی از نکاتی که باید در مورد ابو سعید مفید نیشابوری مد نظر قرار داد این است که وی بنا به گزارش شیخ منتجب الدین (ص ۱۵۷) کتابی با عنوان “المولی” داشته که طبعا باید در زمینه حدیث غدیر باشد؛ اما شگفتا که محقق طباطبایی از این اثر در کتاب الغدیر فی التراث الاسلامی نامی نبرده اند. البته با وجود آنکه منتجب الدین به ابو سعید، کتاب المولی را نسبت داده، اما از آنجا که عموی این ابو سعید، یعنی ابو الفتح المحسّن نیز خود کتابی درباره غدیر داشته است (نک: الغدیر فی التراث الاسلامی، ص ۹۷-۹۸)، که آن هم مورد اشاره منتجب الدین قرار گرفته و می دانیم که ابو سعید راوی آن بوده (نک: الفهرست، شماره ۳۶۰)، بعید نیست که کتاب برادر زاده چیزی جز همان کتاب عمویش نبوده که تنها وسیله او روایت می شده و اشتباها منتجب الدین در شرح حال وی آنرا گرچه با نامی دیگر ذکر کرده است.
در مورد نام الروضة الزهراء فی تفسیر فاطمة الزهراء که به عنوان یکی از کتابهای او در الفهرست منتجب (ص ۱۵۷) ذکرش رفته است، باید گفت که نام درستش بر خلاف تفسیر آقای پاکتچی، الرّوضة الزّهراء فی مناقب فاطمة الزّهراء بوده است (نک: ابو الفتوح رازی، روض الجنان، ۴/۳۱۹). ابو الفتوح رازی که نواده او بوده، می نویسد: ” و این دو خبر از كتابى نقل افتاد كه جدّ من خواجه امام سعید ابو سعید جمع كرد نام آن الرّوضة الزّهراء فی مناقب فاطمة الزّهراء”. همینجا اضافه کنم که در فهرست منتجب الدین در ذیل شرح حال ابو سعید (چاپ محقق طباطبایی، ص ۱۵۷)، ابو الفتوح را سبط ابو سعید دانسته که غلط است و ظاهرا تعبیر “سبط” از اضافات ناسخان است. او نواده پسری ابو سعید بوده است.
در رابطه با الأربعین، مسلم است که این کتاب نوشته ابو سعید محمد بن احمد بن الحسین بوده و منتجب الدین هم علاوه بر اینکه از آن در ذیل شرح حال ابو سعید نام می برد (ص ۱۵۷) و ذکری از آن در شرح حال مفید عبد الرحمان برادر ابو سعید نمی کند، در آغاز کتاب الفهرست (ص ۵) هم به این کتاب اشاره می کند که شهرت این اثر را نشان می دهد و در ضمن می نویسد که اربعین خود را به تقلید از اربعین ابو سعید می نویسد. از دیگر سو احادیث زیادی از کتاب اربعین که هم اینک در اختیار ماست، در منابع حدیثی در اسنادهای متصل به ابو سعید در اختیار است که عینا در متن موجود دیده می شوند: در کتابهای بشارة المصطفی (نک: ص ۷۰، ۸۸، ۱۳۸، ۱۴۹، ۱۵۵، ۱۶۵، ۱۷۱، ۱۷۹)، و مناقب خوارزمی (ص ۳۱؛ قس: الطرائف، ۱۳۹) و الیقین ابن طاووس (ص ۵۰۷) این احادیث دیده می شوند که در تحقیق اربعین باید از آنها هم بهره گرفت. در بحار الأنوار هم آن را از منابع آغاز کتاب برشمرده و نسبت آنرا به درستی متذکر شده است (۱/۲۴). در اجازات کهن بحار هم با سندی مشابه سند آغازین اربعین موجود، این متن از طریق یک دانشمند بیهقی روایت شده است (بحار، ۱۰۴/۱۶۷). بنابراین دلیل آنکه اربعین به نام عبد الرحمان برادر او منتشر شده دانسته نیست؛ به ویژه اینکه در نسخه های خطی هم این اثر به وضوح به ابو سعید نسبت داده شده است و آقا بزرگ تهرانی هم از آن یاد کرده و انتساب درست را مطرح کرده است (۱/۴۳۲). البته از آنجا که در سندی که در برخی نسخه های خطی در آغاز کتاب وجود دارد، نام عبد الرحمان به عنوان راوی متن از برادرش مطرح می شود (ص ۹)، شاید همین امر موجبات اشتباه را برای ناشر دوم کتاب (آقای محمودی) فراهم کرده است. از اینکه اربعین او از طریق برادرش روایت می شده و شهرت برادر بسیار بیش از ابو سعید بوده است و نیز از مقایسه اسناد وی بر می آید که گویا ابو سعید که احتمالا از برادر بزرگسالتر هم بوده، چندان عمر درازی نکرده بوده است و بنابراین راویان او هم محدود بوده اند و در حقیقت بیشتر عبد الرحمان بوده است که ناشر اربعین برادرش شده است. ویژگی این اربعین این است که مانند اربعین منتجب الدین، چهل حدیث در فضایل حضرت امیر را به نقل از چهل تن از مشایخش تیمنا نقل کرده است. بنابراین این کتاب علاوه بر فواید مذهبی آن شامل اطلاعات مهمی است درباره مشایخ حدیث در سده پنجم قمری و به ویژه در ری و خراسان.
متأسفانه شیخ منتجب الدین در شرح حال ابوسعید اشاره ای به تحصیلات او نمی کند، اما بعید نیست وی سفری به عراق نیز داشته بوده است. به هر حال او بیشتر محدث بوده تا فقیه. کهنترین سماع حدیثی که از او در اختیار است مربوط است به سال ۴۲۶ق (نک: اربعین، چاپ سوم، ص ۱۲). او از ابو سعد سمان[۱]، محدث معتزلی مذهب هم روایت حدیث دارد (نک: الأربعین، ص ۴۷). از طبقه مشایخش معلوم است که وی معاصر شیخ طوسی بوده است. فی المثل از ابو المفضل شیبانی به یک واسطه روایت می کند (ص ۵۵)؛ در این روایت ابو المفضل از امام نامدار زیدی حسن بن علی ناصر کبیر اطروش روایت می کند؛ اما روشن است که اینجا میان آن دو واسطه ای افتاده است و ابو المفضل نمی تواند بی واسطه از ناصر روایت کند. ابو سعید از ابو سعد آبی، وزیر معروف و مؤلف نثر الدر[۲] در محرم ۴۳۲ق روایت حدیث داشته (نک: ص ۶۶) و در این سند، آبی از شیخ صدوق در ۳۷۸ق مستقیما روایت دارد؛ گرچه اشتباها در الفهرست منتجب الدین (ص ۱۶۱)، آبی را راوی از شیخ ابو جعفر طوسی و نه ابو جعفر صدوق معرفی می کند. در این کتاب از پدر و عمویش هم با نام بردن صریح از آنها روایت حدیث می کند که خود برای اثبات اصالت متن به کار می آید (ص ۶۸ و ۶۹). در این متن از امام زیدی نامدار، ابو طالب هارونی به یک واسطه روایت می کند (ص ۸۱). در این روایت ابو طالب از ابن عبدک جرجانی و او از ابن بُطه قمی روایت دارد[۳]. ابو سعید همچنین از طریق یک شیخ قمی در ۴۴۴ق از شیخ مفید روایت حدیث می کند (ص ۹۶). همچنین به روایت حدیث او در قم (ص ۸۷، ۹۶)، همدان (ص ۹۵ ، ۱۰۳) و ساوه (ص ۹۷)، در این اربعین اشاره رفته است.
یکی از راویان او أبو النجم محمد بن عبد الوهاب ابن عیسى السمان الرازی است که از او اربعین را روایت می کند (نک: بشارة المصطفی، ص ۷۰؛ الطرائف، ۱۳۹؛ نیز نک: مناقب خوارزمی، ص ۳۱ ). وی در ۵۱۰ ق زنده بوده، و به احتمال قوی هم ابو سعید حداکثر تا حدود ۴۶۵ -۴۷۰ ق زنده بوده باشد؛ چرا که هم شهریش، علی پسر ابو طالب سیلقی از او به واسطه روایت می کند، در حالی که همو فی المثل از جعفر بن محمد الدوریستی که تا نیمه دهه ۴۷۰ق زنده بوده روایت مستقیم داشته است (در این مورد نک: مقاله من با عنوان همگام با اخوان الصفای اسماعیلی، در همین سایت). این امر نشان می دهد که وی عمر درازی نداشته و احتمالا فاصله سنی او را میان ۴۱۰ق تا ۴۶۵ق ، اندکی کم و بیش می توان تخمین زد. این اطلاعات با آنچه آقای پاکتچی در کتابشان گفته اند، مخالفت دارد (ص ۱۷۹ و ۱۸۱).

پی‌نوشت‌ها:

[۱] برای او نک: مقاله من با عنوان شخصیت ابو سعد سمّان، در مجموعه مقالات، در دست انتشار
[۲] برای ابو سعد آبی، نک: دمیة القصر ۱/۴۵۹، معجم الاُدباء ۶/۲۳۸، فوات الوفیات ۴/۱۶۰، ریاض العلماء ۵/۲۱۹، تاج العروس (آب)، مستدرك الوسائل ۳/۳۸۸، طبقات أعلام الشیعة،القرن الخامس، ص ۹۵
[۳] برای ابن عبدک، نک: مقاله من در ذیل همین مدخل در دائرة المعارف بزرگ اسلامی

منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد